به گزارش «شیعه نیوز»، رسول جعفریان در وبلاگش نوشت: عربستان در میان دشمنان قسم خورده خود محاصره و درمانده شده و با هزینه زیاد سعی می کند نشان دهد همچنان در خط مقدم در حال پیشروی است، در حالی که اوضاع درست به عکس است... عربستان در این شرایط چه خواهد کرد؟ آیا رفتارهای جنون آمیز او باز هم کار این دولت را دشوار خواهد کرد یا مشی عقلانی را در پیش خواهد گرفت و چند صباحی به عمر خویش خواهد افزود؟
شاید در طول این سالها عربستان بدترین زمان و شرایط ممکن را داشته باشد. عربستانی ضعیف که تقریبا به جز خودش و پولهایش، هیچ حامی ندارد. برای درک این مطلب، نه نیاز به فلسفه است و نه فلسفه بافی. نگاهی ساده به جغرافیای عربستان می تواند نشان دهد که تا چه اندازه عربستان ضعیف شده و حرکات زشت آن که دیوانه وار به نظر می آید، حکایت عربستان حکایت کسی است که هر از سوی مورد حملات مرگبار قرار گرفته و تنها برای این که بگوید هستم بدون برنامه دست و پا می زند.
عربستان در مرحله اول و پس از آن که عراق از دست صدام رها شد، و آنگاه که یک دولت مردمی و متکی به آرای اکثریت در این ناحیه پیش آمد، احساس کرد که در بخش شمالی خود گرفتار یک مشکل اساسی است. عربستان که دوست دارد همه چیز را از دریچه مذهب ببیند و سابقه حمله به عراق را هم در کارنامه وهابی خود دارد، احساس می کند که در این نقطه، ضعف اساسی دارد و دشمنی با حمایت مردمی برابر او قرار گرفته که به هیچ روی نمی تواند با وی کنار بیاید.
علاوه کنید که قبایل شمر که بسیاری شیعه هستند و غیر از شیعه بودن با طایفه سعودی هم سابقه جنگ و دشمنی دارند، در این مناطق مستقر هستند.
این نکته را هم در نظر داشته باشیم که عراق همسایه ایران است و منهای یک دوره تاریخی زشت در عصر صدام که عراق با ایران مشکل پیدا کرد، مردم دو کشور دایما در رفت و آمد بوده اند. یعنی نه تنها صدها هزار افراد قبایل دو طرف رفت و آمد داشتند، مهاجران بیشماری از ایران در عراق بسر برده و تشیع و مرجعیت و تقلید مهم ترین رابطه ای است که به عنوان یک رابطه کلیدی و متحد کننده این دو کشور را بهم وصل می کند. اینها همه به معنای بدشانسی عربستان است که علیه ایران شمشیر را از رو بسته و شرایط را برای خود دشوار تر کرده است.
در بخش های عربی، سواحل شرقی عربستان در کنار خلیج فارس، شامل کویت و بحرین و قطیف و احساء مناطقی شیعه نشین یا با درصد بالایی شیعه است که با توجه به سابقه وهابیت در ویران کردن و آزار رساندن به این مناطق و تبعیض های مذهبی، مشکل جدی با دولت وهابی دارند. اینها منتظر یک فرصت هستند تا تبدیل به یک نیروی مخالف جدی باشند. سالهاست که بحرین با اکثریت شیعی و تنها با حمایت نظامی عربستان، تبدیل به محلی برای فشار به شیعیان شده و داد همه مردم دنیا و طرفداران حقوق بشر در دنیا را درآورده است. رفتارهای زشتی که آخرین آنها دستگیری شیخ سلمان است که حتی اتحادیه اروپا خواستار آزادی او شده اما عربستان و بحرین، شرورانه به اقدامات زشت خود ادامه می دهند.
اما در بخش جنوب، زیدی های حوثی مهم ترین دشمنان عربستان در یمن هستند. می دانیم که اختلاف مرزی طولانی مدت میان عربستان و سعودی وجود داشته و با توجه به این که شمال یمن زیستگاه سنتی حوثی هاست، این نقطه ، همیشه برای عربستان کانون خطر است. فشار های سعودی در دو ماه گذشته، کمترین تغییری در وضع یمن ایجاد نکرده که هیچ سبب بدنامی او هم شده است. علت آن هم این است که بمباران هوایی یمن هیچ مشکلی را برای عربستان حل نمی کند. عربستان بین حوثی ها و القاعده گرفتار شده و حتی نمی تواند برای سرکوب حوثی ها دست به دامان القاعده شود که خودش تشنه به خون سعودی ها است.
داستان لبنان هم روشن است که تا چه اندازه دست سعودی از آن کوتاه شده و با وجود حزب الله و احزاب مسیحی امکان حضور قاطع سعودی وجود ندارد.
در حال حاضر، پول های سعودی فقط می تواند دولت هایی را که با تکیه به بذل و بخشش های او اسما همراهش هستند جذب کند. اما فی الواقع حتی ملتهای منطقه نیز که با تمام وجود، مشکلات داعش را نشأت گرفته از تفکر وهابی می داند، با دولت سعودی میانه ای ندارند. جالب است که روابط عربستان با قطر هم دشمنانه است و گرچه ممکن است گهگاه موقتا افق مشترکی در سیاست خارجی داشته باشند اما در واقع به خون هم تشنه اند و اختلافات مرزی برقرار. عمان هم که هیچ گاه روی خوشی با عربستان نداشته و به جز اختلاف در مذهب، در سیاست خارجی همواره مخالف تندررویهای عربستان بوده و هست. عمان به صورت سنتی جانبدار آرامش بوده و با واقع بینی دریافته است که ایران هیچ خطری برای کشورهای منطقه نیست و این عربستان است که ریشه همه این تنش ها و مشکلات است.
بیشتر مصری ها به هر دلیل از سعودی ها متنفر هستند و کسر شأن خود می دانند که با جماعت اهل عقال، اظهار دوستی کنند. مردم روشنفکر مصر، غالبا سعودی ها را مشتی بیابانگرد تازه به دوران رسیده و مغرور و متکبر می دانند که تلاش می کنند افکار بدوی خود را به نام اسلام به مردم مصر تحمیل کنند. همه می دانند که در دهه های اخیر چطور سعودی ها ، الازهر را تحقیر کرده و اسلام وهابی را به عنوان اسلام ارتدوکس و اصیل عرضه می کنند.
بماند که بخش اعظم مردم شمال افریقا هم که مسلمانان صوفی مسلک هستند، با اندیشه های وهابی میانه ای ندارند. برای شکست سعودی بهترین راه گرفتن سرمایه های مادی اوست و اگر امریکایی ها بخواهند سعودی را مهار کنند، لازم است تا راه های درآمد او را کنترل کنند. پولهایی که بخش اعظم آن نصیب داعش و دیگر گروه های افراطی می شود.
در حال حاضر کمتر سیاستمدار امریکایی است که درک نکند بخش اعظم مشکلات منطقه ناشی از تفکر وهابی از یک طرف، رفتار مغرورانه سعودی ها و دخالت نابجای آنان در روند تحولات عراق است. دست های پشت پرده سعودی برای حمایت از گروه های معارض در سوریه که سبب رشد داعش و دیگر گروه های افراطی شده، برای امریکایی ها و غربی ها رو شده است. بماند که امریکایی ها می دانند که دولت استبدادی عربستان همچنان یکی از بن بست های اصلی منطقه استک که بالاخره باید باز شود. این کشور باید روش سلطنتی را کنار گذاشته تا جمهوری شود و بتواند درک مشترکی با دنیا در مسائل داشته باشد. این راهی است که امریکایی ها و اروپایی ها باید بروند و برای ابد نمی توانند با تکیه به این دولت مستبد به همکاری ادامه دهند والا بیش از پیش سبب آبروریزی خود خواهند شد.
می بینید که عربستان هیچ زمانی به اندازه ای که اکنون به نظر می آید، وضعیت دشواری نداشته و روشن نیست چشم اندازه تلاش های آن برای برونرفت از این مشکلات چه خواهد بود. آیا روش عقلانی را در پیش گرفته و به اصلاح روابط با دیگر کشورها خواهد پرداخت و چند صباحی به عمر خود ادامه خواهد داد یا همچنان روش متکبرانه ای را که در دولت جدید در پیش گرفته ادامه داده و تا پرتگاه نابودی پیش خواهد رفت.
اتفاقا الان عربستان در اوج قدرت است آنقدر که سایه ی سنگینی روی مذاکرات ما با غرب انداخت.
توجه داشته باشید مذاکرات هنوز عملیاتی نشده و رجزخوانی های طرفین نشان از تزلزل آن میدهد.