۰
مسعود بحرینی

اهانت به مراجع، به چه بهانه و به چه قیمت؟!

چگونه است که اعلام موضع مقام مرجعیت می تواند تحت تاثیر خیالی گروه های خاصی باشد اما جبهه گیری در برابر مراجع معظم تفلید نمی تواند زیر نفوذ جریان های استعماری اتفاق افتاده باشد؟
کد خبر: ۸۸۸۹۲
۲۳:۵۷ - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
چندی پیش برخی از سایتهای خبری دست نوشته یک جنبش به اصطلاح دانشجویی را منتشر نمودند که در ان به صورت بی پروا به ساحت مرجعیت شیعه جسارت شد ه بود !

در این بیانیه نکات مختلفی به چشم می خورد که هر یک به نوبه خود مجالی برای پاسخ می طلبد، اما مهم ترین نکته ای که پرداختن به آن ضروری به نظر می رسد، مساله مرجعیت و نقش آن در تحولات دنیای اسلام است.

پیش از ورود به این بحث لازم است نظر اسلام در مورد ایراد تهمت به مومنین بازگو شود. دین اسلام تا بدان جا نسبت به مومن و حفظ حرمت او تاکید نشان می دهد که حرمت مومن را در حد حرمت خانه کعبه دانسته و حتی در برخی از انواع تهمت مجازات در نظر گرفته و شخص تهمت زننده را محکوم به جاری شدن حد دانسته است.

از سوی دیگر ائمه معصومین علیهم السلام مقام و جایگاهی والا و رفیع برای عالمان مجتهد و مراجع تقلید قرار داده اند. حضرت امام صادق علیه السلام در بیانی صریح می فرمایند:
فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانه استخف بحکم الله و علینا رد و الراد علینا کافر و راد علی الله و هو علی حد الشرک بالله ( وسائل الشیعة، جلد1، صفحه 23)

هرگاه ( عالم مجتهد ) به حکم ما حکم نمود و مورد پذیرش برخی قرار نگرفت این کار استخفاف به حکم خداست و این افراد حکم ما را رد کرده اند و کسی که حکم ما را رد کند کافر است و حکم خداوند را رد کرده است و این در حد شرک به خداوند است.

پس از بیان این دو مطلب و روشن شدن بزرگی گناه تهمت و نپذیرفتن حکم مرجعیت شیعه، به دو فراز از مطالبی که در این بیانیه آمده است می پردازیم. در این بیانیه آمده است:

"امر بر بعضی از مراجع عظام روشن بین تقلید نیز مشتبه شد و در این زمینه موضع گیری های بعضا شدید اللحنی انجام دادند."

"بر مراجع تقلید شیعه که همواره در صف اول مبارزه با جبهه زر و زور و تزویر بوده اند و با موضع گیری های به موقع خویش در امتداد و طول مواضع ولی فقیه راهنمای مردم بوده اند، انتظار می رود در مورد موضع گیری ها و افراد حاضر در بیت خویش تحقیق جدی به عمل آورند.

مسئله حضور و ارتباط نواری متحجرین و انجمن حجتیه ای ها در بیوت مراجع و مسئله سازی برای مراجع با تکرار مکرر موضوعات خاص نظیر بزرگ نمایی خطر و مسئله وهابیت و سایر موارد همواره مورد نگرانی فضلا و علما و در بعض موارد موجب تزلزل بعض مقلدین کم اطلاع بوده است. ضرورت دارد آیات عظام خصوصا روشن بین ترین مراجع که در طول عمر علمی و سیاسی خویش در قبل و بعد از انقلاب خط شکن مواجهه های فکری، علمی و سیاسی و اخلاقی و متوجه مسائل مبتلا به جامعه بوده اند در کم کردن شر و مزاحمت این باندها و رسوا سازی آنان باردیگر پیش تازی خود را به منصه ظهور گذاشته و رویای شوم امریکا و مثلث اسلام آمریکایی را برای اختلاف و تفرقه افکنی با دم مسیحایی خویش باطل کنند."

نویسنده یا نویسندگان این بیانیه در لفافه ای از تکریم مرجعیت، سخت ترین توهین ها را به مقام منیع مرجعیت شیعه روا داشته و اتهامات سنگینی را به این نهاد با عظمت وارد ساخته است. وی افرادی را که به تصریح امام صادق علیه السلام گفتارشان ، گفتار امام معصوم علیه السلام است و رد کردن آنان در حد شرک به خداوند متعال شمرده شده است ، افرادی بی خبر دانسته که حتی از ارتباطات درون بیتی خود نیز بی اطلاع اند. و سپس موضع گیری آنان در قبال مظلومیت شیعیان پاراچنار را تحث تاثیر برخی جریانات اعلام کرده است.

معلوم نیست " روشن بینی " مورد نظر نویسنده در چه موردی است و چگونه می توان شخصی را روشن بین دانست با آن که در چنین مرتبه ای از بی خبری است. اگر نویسنده واژه " کور" یا " تاریک بین" را به کار می برد قطعا توهین مضاعفی نسبت به آن چه اکنون در بیانیه وجود دارد، صورت نداده بود.
پیوند دادن موضع مقام شامخ مرجعیت به یک گروه که نه سخنگوی آشکاری دارد و نه تریبونی متکفل بیان نظریات آنان است، آیا مصداقی از ایراد یک اتهام بدون ارائه کوچکترین دلیل نیست؟ به چه برهانی و با اتکاء به چه مستندی می توان چنین نسبتی به مقام شامخ مرجعیت داد؟ هم عرض قرار دادن مواضع مرجعیت شیعه با مقاصد پلید وهابیت و استعمار نشان گر وجود چه طرز تفکری است؟
نویسنده نامه چه جایگاهی برای خود در نظر گرفته که این چنین نسبت به مقام منیع و باعظمت مرجعیت موضع نصح و نصیحت می گیرد و با ایراد اتهام سعی دارد تنها تفکر خود را منطبق بر مرّ شرع انور بداند؟
اگر شما طرح قتل عام شیعیان پاراچنار را همانطور که ابراز داشته اید : تابلوی عوام فریب و حساسیت برانگیز دفاع از کیان تشیع و ... میدانید ابتدا مکتب اعتقادی خود را برای ما بیان کنید تا بدانیم پشت این جنش به اصلاح عدالت خواه چه افرادی و با چه تفکری حضور دارند !؟

مگر دفاع از مظلوم در سایه دیانت و تعالیم دین به اوج کرامت خود دست نیافته است؟ آیا نویسنده مدعی است که تعالیم دین را برتر و فراتر از متخصصین دین و مجتهدین فراگرفته است و اینک لازم می بیند با تکیه بر کرسی استادی به آموزش اساتید مسلم تعالیم دینی بپردازد؟

استفاده ابزاری از نام و اعتبار رهبری که وی از مخالفین بی احترامی به ساحت مرجعیت است خود جای تعجب دارد ! اگر ما و شما خود را سرباز ایشان میدانیم با چه جسارتی قدم فراتر از قدم ایشان میگذاریم ؟ چرا با رفتارهای نسنجیده خود خون به دل ایشان میکنیم ؟
 
مگر قرآن مجید بارهاو بارها مسلمانان را از عمل به گمان برحذر نداشته و بعضی از ظنون را گناه اعلام نفرموده است؟ در این صورت با صرف احتمال نفوذ برخی جریانات چگونه به خود جرات داده است تا قداست نهاد مرجعیت شیعه را شکسته و بدون عرضه حتی یک دلیل محکمه پسند، تصمیمات و موضع گیری های حضرات مراجع را نشات گرفته از قدرت افراد نفوذی بداند؟
چگونه است که اعلام موضع مقام مرجعیت می تواند تحت تاثیر خیالی گروه های خاصی باشد اما جبهه گیری در برابر مراجع معظم تفلید نمی تواند زیر نفوذ جریان های استعماری اتفاق افتاده باشد؟
غلبه دشمن بر تفکر یک مرجع تقلید باورپذیر تر است یا نفوذ جریانات الحادی و مشرک در اوهام تعدادی جوان دور از دانش دینی؟

سزاوار است نویسنده یا نویسندگان این بیانیه با اعتذار از ساحت مقدس مرجعیت شیعه دست انابه به بارگاه خداوند متعال گشایند و از این ذنب عظیم و این گناه بزرگ استغفار کنند شاید خداوند این کفر و شرک را برآنان ببخشاید.

یکشنبه بیست و پنجم اسفند 1387

مسعود بحرینی            

مدیر موسسه راهبردی گفتمن جهانی انتظار
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: