به گزارش «شیعه نیوز»، از آغاز ریاست جمهوری «نیکسون» و نقش مهمّی که «هنری کیسینجر» از ابتدا به عنوان «مشاور امنیت ملی» و سپس وزیر خارجه، در هدایت سیاست خارجی آمریکا داشت، نقطه عطف جدیدی در روابط خارجی ایران و آمریکا به وجود آمد، زیرا از یکسو نیکسون در زمان کودتای 28 مرداد 1332 هـ.ش به عنوان معاون «آیزنهاور»، نقش مهمی در جریان کودتا و بازگرداندن شاه به قدرت داشت و از همان زمان با شاه روابطه دوستانهای برقرار کرده بود و از سوی دیگر کیسینجر نیز که فرمان دیپلماسی آمریکا رابه عهده گرفته بود، یکی از طرفداران شاه در منطقه بود. به همین دلیل زمینه لازم برای واگذاری نقش جدید به ایران و تبدیل آن به یکی از مهرههای اصلی و نگه دارنده منافع آمریکا در منطقه فراهم شد.
مسأله دیگری که در ارتقای نقش ایران به عنوان یک قدرت منطقهای مؤثر بود، اعلام خروج نیروهای انگلیسی از شرق کانال سوئز و منطقه خلیج فارس تا آذر 1350 هـ. ش و عدم آمادگی آمریکا جهت حضور فیزیکی و تأمین امنیت کشورهای کوچک و تازه استقلال یافته حاشیه جنوبی خلیج فارس و نیز حراست و حفاظت از منابع انرژی منطقه بود که برای غرب اهمیّت حیاتی داشت.[- جنگ قدرتها در ایران، روبین، ص 103-102 و 108-107؛ عقاب و شیر، بیل، ص 346-323 ] تنها کشوری که میتوانست نقش ژاندارمی و امنیت منطقه را تأمین کند، ایران بود. امّا سردمداران آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که در صورتی که چنین نقشی به ایران واگذار شود، ممکن است در بین کشورهای عرب منطقه عکس العمل منفی به وجودآورد.
به همین علت بود که سیاستی معروف به «دو ستون»توسط نیکسون و کیسینجربرای حفظ امنیت خلیج فارس در نظر گرفته شد که ایران و عربستان هر کدام یکی ازستونهای آن را تشکیل میدادند.
البته عربستان سعودی که یک کشور کم جمعیت و نسبت به ایران عقب ماندهتر بود، نقش عمدهای را به عهده نداشت و نقش اصلی حفظ امنیت و حراست کشورهای کوچک و منابع نفت به عهده ایران بود، چرا که ارتش مجهزو منظم داشت.[- جنگ قدرتها در ایران، روبین ، ص 103-102 و 108-107؛ عقاب و شیر، بیل، ص 346-323 ] کمی بعد از اعلام سیاست دو ستونی، سیاست خارجی جدید آمریکا دربارهء کلیه مناطق مهمّ و بحران خیز جهان توسط نیکسون در سخنرانی او در سال 1348 هـ. ش /1968 م در جزیرهء گوام بیان شد که بعدها مشهور به «دکترین نیکسون یا دکترین گوام»گردید.