مفهوم «ثقلین»
واژه «ثقلین» دوگونه خوانده میشود؛ گاه بر وزن «حَرَمَین» كه مفرد آن «ثَقَل» است، خوانده میشود، به معنای چیز گرانمایه و پرارزش و به معنای متاع مسافر نیز آمده است و گاه بر وزن «سِبطَیْن» به معنای شیء سنگین وزن میآید.
برخی از محقّقان اولی را به معنای گرانمایه معنوی و دومی را به معنای اعم گرفتهاند.
واژه «ثقلان» در كلام الهی درباره «جن و انس» به كار رفته (الرحمن، آیه 3) و در سخن پیامبر گرامی اسلام - صلّی الله علیه و آله- بیانگر «قرآن و اهل بیت علیهم السلام » است.
حدیث ثقلین در منظر شیعه
شیعیان این حدیث صحیح و متواتر را یكی از دلائل امامت و وصایت بلافصل حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام میدانند و آن را به هشتاد و دو طریق، با عبارات گوناگون از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت كردهاند.
این حدیث شریف خطوط مهمی را در برابر مسلمانان ترسیم میكند كه به قسمتی از آنها اشاره میشود:
1. قرآن و اهل بیت ـ علیه السّلام ـ همیشه همراه یكدیگر و جدایی ناپذیرند و آنها كه طالب حقایق قرآناند، باید به اهل بیت ـ علیه السّلام ـ رجوع كنند.
2. همان گونه كه پیروی از قرآن بدون هیچ گونه قید و شرط بر همه مسلمانان واجب است، پیروی از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیز بدون قید و شرط واجب میباشد.
3. اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ معصوماند؛ زیرا جدایی ناپذیر بودن آنها از قرآن از یك سو و لزوم پیروی بدون قید و شرط از آنان از سوی دیگر، دلیل روشنی بر معصوم بودن آنها از خطا و اشتباه و گناه است؛
4. پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این حدیث شریف فرمود: «این دو همیشه با هم هستند تا در كنار حوض كوثر نزد من آیند، این به خوبی نشان میدهد كه در تمام طول تاریخ اسلام فردی از اهل بیت ـ علیه السّلام ـ به عنوان پیشوای معصوم وجود دارد و همان گونه كه قرآن همیشه چراغ هدایت است، آنها نیز همیشه چراغ هدایتاند، پس باید كاوش كنیم و در هر عصر و زمان آنها را بیابیم؛
5. از این حدیث شریف استفاده میشود كه جدا شدن یا پیشی گرفتن از اهل بیت ـ علیه السّلام ـ پایه گمراهی است و هیچ انتخابی را نباید بر انتخاب آنها مقدم داشت.
6. آنها از همه افضل و اعلم و برترند.
حدیث ثقلین در روایات اهل سنت
«حدیث ثقلین» از پرآوازهترین احادیث گنجینههای حدیث مسلمانان است و دانشمندان و بزرگان مذاهب اسلامی در كتاب هایشان، اعم از صحاح و سنن و مسائید و تفاسیر و سیره ها و تواریخ و لغت و غیر اینها، از این حدیث یاد كردهاند. گفتنی است حدیث شریف «ثقلین» در مقاطع و زمانها و مكانهای گوناگونی از پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ صادر شده و با اختلافهایی در الفاظ نقل گردیده است كه عموماً در الفاظی چون «كتاب»، «عترت» و «اهل بیت» مشتركند و دیگر الفاظ، در صدر و ذیل روایات اختلافاتی دیده میشود.
اهل سنت این حدیث را معتبر دانسته و آن را از دهها طریق و از بیست و اندی صحابه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت كردهاند. در كتاب «صحیح مسلم» كه از معروفترین منابع دست اوّل اهل سنّت است چنین آمده: پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در میان ما برخواست و خطبه خواند، در محلی كه آبی بود به نام «خمّ» (غدیر خم) كه در میان مكه و مدینه قرار داشت. پس حمد خدا را به جا آوردو بر او ثنا گفت و موعظه كرد و پند و اندرز داد؛
سپس فرمود: امّا بعد، ای مردم! من بشری هستم و نزدیك است فرستاده پروردگارم بیاید و دعوت او را اجابت كنم و من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگار میگذارم؛ نخست، كتاب خدا كه در آن هدایت و نور است، پس كتاب خدا را بگیرید و به آن تمسّك جویید ـ پیامبر درباره قرآن تشویق و ترغیب فراوانی كرد ـ سپس فرمود: و اهل بیتم را؛ و سه بار فرمود: به شما توصیه میكنم كه خدا را درباره اهل بیتم فراموش نكنید».
در كتاب معروف سنن ترمذی نیز(صحیح ترمذی)، در بحث مناقب اهل بیت ـ علیه السّلام ـ از قول «جابر بن عبدالله» میخوانیم: «رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ را هنگام حج، روز عرفه دیدم كه بر شتر مخصوص خود سوار بود و خطبه میخواند. شنیدم كه میفرمود: «یا ایها الناس! انی قد تركت فیكم ما ان اخذتم به لن تضلوا؛ كتاب الله و عترتی، اهل بیتی.»؛(ای مردم! من در میان شما دو چیز گذاردم كه اگر آنها را بگیرید (و دست به دامن آنها شوید) هرگز گمراه نخواهید شد؛ كتاب خدا وعترتم، اهل بیتم) سپس ترمذی میافزاید:همین معنا را ابوذر و ابوسعید (خدری) و زید بن ارقم و خدیفه نیز روایت كردهاند.
روایات دیگر این حدیث، چنان كه ذكر شد، در لفظ و محتوا نزدیك و شبیه به هم میباشند. لازم به ذکر است صحت حدیث ثقلین از نظر فریقین در رسالهای که «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در مصر در این مورد چاپ نموده به اثبات رسیده است. علامه سید محمد حسن میر جهانی(ره) در این مورد می گوید:«روایت شریف، از جمله روایات متواتر است و فراتر از یکصد روایت در کتاب های معتبر شیعه و سنی با همان مضمون بیان شده است و بیشتر آنها نیز تواتر لفظی دارند. برای آگاهی بیشتر از این مطلب می توان به کتاب احقاق الحق علامه نور الله شوشتری، عبقات الانوار علامه میرحامد حسین هندی، و الغدیر علامه حاج شیخ عبدالحسین امینی(ره) رجوع نمود.»
منبع: العالم