SHIA-NEWS.COMشیعه نیوز:
به گزارش«شیعه نیوز»، ماجرا از این قرار بود جرالد اسکاف، کاریکاتوریست ساندی تایمز، به مناسبت انتخابات اسرائیل، کایکاتوری کشید که بنیامین نتانیاهو را مشغول ساخت دیواری نشان می دهد که مواد و مصالحش تن و بدن فلسطینیان بیچاره است و پایین کایکاتور هم نوشت: "انتخابات اسرائیل؛ آیا دفن صلح ادامه خواهد داشت؟"
کاریکاتور نتانیاهو
در پی اعتراض یهودیان به این کاریکاتور، روبرت مرداک انتشار این کایکاتور را "توهین آمیز" دانست و بابت انتشار آن در نشریه اش عذرخواهی کرد.
هیئت نمایندگان یهودیان بریتانیا هم اعلام کرد که این کاریکاتور را به کمیته رسیدگی به شکایتهای مطبوعاتی گزارش کرده است. اینکه کاریکاتور جرالد اسکاف توهین آمیز بوده است و یهودیان حق داشته اند به آن اعتراض کنند یا نه، بحثی است خارج از موضوع این یادداشت. در این یادداشت کوتاه، رویکرد دوگانه به "آزادی بیان" و "حق تمسخر" بررسی می شود که هم در جهان غرب و هم در بین ماتریالیست ها و سکولارهای ایرانی وجود دارد.
زمانی که کاریکاتورهایی در تمسخر پیامبر گرامی اسلام در نشریات غربی منتشر می شد، مدافعان انتشار این کاریکاتورها، پاسداشت آزادی بیان را دلیل اصلی دفاع خودشان از ادامه انتشار آن کاریکاتورها اعلام کردند. نویسندگان و فعالان سیاسی ایرانی داخل و خارج از کشور نیز در این باره موضع گیری کردند و دیدگاههای خود را به قلم آوردند و در پیش روی دیگران نهادند.
مدافعان حق انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز علیه پیامبر گرامی اسلام، عمدتاً سه دلیل در چنته داشتند: نخست اینکه، توهین امری نسبی است و اگر گروهی از مسلمانان به صرف اینکه کاریکاتوری را توهین آمیز قلمداد کنند، حق ندارند مانع انتشار آن کاریکاتور شوند. چه بسا گروهی دیگر از مسلمین، آن کاریکاتور را توهین آمیز ندانند. علاوه بر این، داوری غیرمسلمانان نیز اهمیت دارد. اگر غیرمسلمانان انتشار نوشته یا کاریکاتوری را توهین آمیز ندانند، دلیلی ندارد که رای آنها نادیده گرفته شود و رای مسلمانان به کرسی بنشیند.
دوم اینکه، کاریکاتور مصداق توهین نیست. هر هنرمندی حق دارد دیدگاه خودش را در قالب کاریکاتور در پیش روی جامعه بگذارد و مردم را از زاویه ای جدید به تامل در موضوعی خاص دعوت کند. سوم اینکه، چیزی به نام حق تمسخر در عالم وجود دارد(!) و غیردینداران حق دارند با استفاده از حق تمسخر، مراجع اقتدار را از بالا به پایین و از آسمان به زمین بکشانند تا حرکت به سوی دموکراسی تسهیل و تقویت شود.
اگر چه بر هر یک از این دلایل نقدهایی وارد است، اما فرض کنیم که مو لای درز این دلایل نمی رود. حال سوال این است که چرا اکنون که یهودیان جهان بر نشریه ساندی تایمز فشار می آورند و مالک این نشریه را وادار به عذرخواهی می کنند، کمتر کسی از حق "آزادی بیان"، جدایی ذاتی "کاریکاتور و توهین" و حق تمسخر "مراجع اقتدار" دم می زند؟
آیا فقط زمانی که کاریکاتوری مساله برانگیز علیه اسلام منتشر می شود، دفاع از آزادی بیان و تکثیر گسترده آن کاریکاتور اهمیت می یابد یا اینکه این قاعده یهودیت و یهودیان را نیز در بر می گیرد؟مدافعان وطنی کاریکاتورهای توهین آمیز علیه پیامبر اسلام، این روزها چرا سخنی در نقد فشارهای یهودیان به نشریه ساندی تایمز نمی گویند؟ مگر نه اینکه آن همه استدلال اقامه می کردند در دفاع از حق آزادی بیان و نامرتبط بودن کاریکاتور و توهین؟
دفاع از انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز علیه پیامبر گرامی اسلام و سکوت در برابر اعتراض یهودیان به انتشار کاریکاتوری در مجله ساندی تایمز، رویکردی دوگانه در قبال مساله "نسبت کاریکاتور با توهین و آزادی بیان" است.
اگر مالک نشریه ساندی تایمز می تواند بابت انتشار کاریکاتوری از نتانیاهو عذرخواهی کند و این کار او نشانه نقض آزادی بیان قلمداد نشود، قطعاً مدیران نشریات دانمارکی و غیردانمارکی ای که آن کاریکاتورهای موهن از پیامبر گرامی اسلام را منتشر کردند، می توانستند از مسلمانان جهان عذرخواهی کرده و یا لااقل از بازنشر آن کاریکاتورها خودداری کنند.