به گزارش «شیعه نیوز»، در خصوص اولین مرثیه سرایان باید گفت که «نخستین مرثیه سرایان، اهل بیت آن حضرت بودهاند و حتی در همان روز عاشورا هنگام آخرین وداع سالار شهیدان، ابیاتی از آن بزرگوار نقل شده که خطاب به دخترش حضرت سکینه است و از جانگدازترین مراثی عاشورا به شمار میرود.»۱
ابیاتی از مرثیۀ مذکور را مرور میکنیم.
لاتحرَقی قَلبی بدَمعک حسرَتآ
مادامَ منّی الرّوحَ فی جثمانی
فَاذا قتلت فَأنت اولی
بالبکا یا خَیرَه النّسوان
سَیطول بَعدی یا سَکینَه فَاعلَمی
منکَ البکاء اذاالحمام دَهان...۲
«تا جان در بدن دارم، دلم را از اشک حسرت خویش مسوزان، ای بهترین زنان، هنگامی که من کشته گردم تو برای گریستن بر من سزاوارترینی، بهزودی بر مصیبت مرگ من گریههای طولانی در پیش خواهی داشت.»و خوارزمی در مقتل الحسین، اولین سرودههای عاشورایی پس از واقعه را به «عقبه بن عمروالسَّهمی» شاعر سدۀ اول هجری، نسبت میدهد.۳محسن الامین نیز پیرو تأیید گفتۀ خوارزمی، ابیاتی از سرودۀ این شاعر را در «اعیان الشیعه» آورده است.
مررت علی قبرالحسین بکربلا
فَفاضَ عَلَیه من دموعی غَزیرها
ولا بَرح الوَفّاد زوّار قَبره
یفوح علیهم مسکها و عَبیرها۴
«در کربلا بر مزار حسین-علیه السلام- گذر کردم و اشک فراوانی از دیدگانم فروریخت.
آنجا که رایحۀ مشک و عنبر بر شامۀ زائرانش هماره میوزد.»
در ادامۀ مرثیههای به جا مانده از اهل بیتِ امام حسین-علیه السلام- به سرودههای امکلثوم برمیخوریم.
«امکلثوم خواهر حسین-علیه السلام- است که به «زینب ثانی» مشهور است، وی دارای مقام و تقوا و سیادت و فضیلت بود و در نظم و نثر بهترین شاگرد علوی است.»۵
در این قسمت، ابیاتی از مرثیۀ سوزناک امکلثوم را مرور میکنیم:
مدینه جَدَّنا لا تَقَبلینا
فالبحسرات والاحزان جینا
ألا اَخبر رسولَالله عنّا
بأ انّا قد فَجعنا فی أَخینا
وَ أن رجالَنا بالطّفّ صرعی
بال رؤسٍ و قَد ذَبَحوا لبَنینا...۶
«ای مدینه، دیگر ما را مپذیر، زیرا ما با دلی سرشار از حسرت و اندوه آمدهایم.
به پیامبر خبر بده که ما ماتم زدۀ پدر شدهایم و اینکه مردانِ ما در طف (کربلا) بدون سر روی خاک افتاده و پسران ما را سر بریدند.»
از دیگر سرودههای خاص واقعۀ عاشورا در قالب مرثیه، مرثیهای است مربوط به حضرت زینب -سلام الله علیها- هنگام حمل سرها در کوفه که از منظر نوحه سرایی در نهایت درجۀ بلاغت است و از تأثیرگذاری بسیاری بهره مند است.
یا هلالا! لَمّا استتمَّ کمالا
غالَه خَسف فأبدآ غروبآ
ما تَوَّمت یا شفیقَ فؤادی!
کانَ هذا مقَدّرآ مکتوبآ
یا اخی، فاطم الصغیرَهَ کلّم
ها فقد کادَ قلبها اَن یَذوبا
یا اَخی، قَلبکَ الشَفیق عَلَینا
مالَه قَد قَس وَ صارَ صَلیبآ۷
«ای ماه نو که به هنگام بلوغ ناگهان خسوف او را ربوده و غروب نموده ای.
ای پاره ی دلم، گمان نمیکردم که این سرنوشت ما باشد.
ای برادر! با فاطمۀ خردسال سخن بگو! چرا که نزدیک است دلش آب شود.
ای برادر! دل تو مهربان بود. پس چرا اکنون بر ما اینچنین سخت شده است!»
(بیت آخر نوعی اظهار تفجّع است، یعنی همان «تجاهل العارف» در فارسی، چرا که حضرت زینب -سلام الله علیها- میداند که حسین-علیه السلام- نامهربان نیست و اینگونه پرسش نوعی تسکین جراحت دل خویش و تلطیف روح است.)
شاعران مشهور مرثیه سرای عرب پس از واقعه عاشورا
ابوالاسود دولی
«وی از یاران حضرت علی-علیه السلام- بود که در جنگ جمل نیز حضور داشت. گفتهاند که او واضع علم نحو بوده است.
وی در سال ۶۹ هجری قمری در سن ۸۵ سالگی به علت بیماری طاعون، در شهر بصره درگذشت.»۸
ابیاتی از این شاعر را پیرامون واقعۀ عاشورا میخوانیم:
اقول وَذاکَ من جَزَعٍ و وجدٍ
ازالَ الله ملک بَنی زیاد
وابَعَدهم بما غَدَروآ وَ خانوآ
کَما بَعودَت ثَمود وَ قومَ عاد۹
«من در همه حال، با هیجان و بیتابی میگویم: خداوند ملک فرزندان زیاد را نابود کند، آنان مکر و حیله کردند. خداوند آنان را همانند قوم ثمود و عاد براند.»
کمیت بن زید اسدی
ابومستهل کمیت بن زید اسدی، در سال ۶۰ هجری قمری متولد شد و در سال ۱۲۶ هجری قمری درگذشت.
گفتهاند که کمیت بهترین شاعرانِ اولین و آخرین است و نخستین کسی است که استدلال و احتجاج در شعر را به شیعه آموخت و همچنین نخستین سرایندۀ هاشمیات است.۱۰
ابیاتی از سرودههای او را که خطاب به امام محمدباقر-علیه السلام- است، میخوانیم.
ذَهَبَالّذینَ یَعاشَ فی اَکنافهم
لَم یَبقَ الّا شامت اَو حاسد
وَ بَقی عَلی ظَهرالبَسیطَه واحدٌ
فَهوالمراد وَ أنتَ ذاکَالواحد...۱۱
«آنان که پناه مردم بودند، رفتند و جز شماتت گران و حاسدان کسی نمانده است و بر گسترۀ زمین یکی باقی ماند که مقصود و آرزوی من است و آن تو هستی.»
سید حمیری
ابوهاشم اسماعیل بن محمد، در سال ۱۰۵ هجری قمری در عمّان به دنیا آمد، ولی در بصره زندگی کرد. از او علاوه بر مراثی بسیار پیرامون واقعۀ عاشورا، سرودههایی نیز در فضیلت حضرت علی-علیه السلام- در دست است. سید حمیری در سال ۱۷۳ یا ۱۷۸ هجری قمری در بغداد درگذشت و در جنینه دفن شد.
ابیاتی از مرثیه او را در شهادت امام حسین-علیه السلام- میخوانیم.
امرر عَلی جَدث الحسین-علیه السلام-
وَ قل لأعظمَه الزَّکیه
یا اعظَما لازَلت من
وَ طفاءَ ساکته روّیه
مالَذّ عیش بعدَ رضّ
ک بالجیاد الأعوجیّه
فأذا مَرَرَّت بقَبره
فأطل به وَقَفَالمطیّه
و اَبک المطهّرَ للمطهَّر
وَ المطهّرَ الزَّکیه۱۲
«بر قبر حسین-علیه السلام- بگذر و به استخوانهای پاک او بگو:
ای استخوانهایی که هنوز تازه و شادابید،
بعد از اینکه اسبهای اصیل شما را از هم پاشیدند و له کردند، زندگی لذت ندارد،
هرگاه بر قبر او بگذری، در آنجا مرکب خود را برای مدتی نگهدار،
و بر قبر پاک و بر پدر و مادر معصوم او گریه کن.»
دعبل خزاعی
بوعلی دعبل بن علی بن رزین از خاندان طاهر ذوالیمینین بود، او در سال ۱۴۸ هجری قمری، در کوفه متولد شد و در بغداد سکونت گزید و در سال ۲۴۶ هجری قمری در شهر طیب که بین واسطه و خوزستان قرار دارد، وفات یافت.۱۳
از نابترین مرثیههای دورۀ موردبحث، مرثیههای عبل خزاعی است.
سردههای او در حدود قرن سوم، ارزشمندتر و فراگیرتر از دیگر سرودهها، به ویژه مراثی است، خاصه مرثیهای که درادبیات آن از همه شهدای اهل بیت-علیه السلام- با ذکر مدفن آنان یاد میکند و فاطمه زهرا -سلام الله علیها- را به ندبه فرا میخواند، این همان مرثیهای است که وی به امام رضا-علیه السلام- تقدیم کرد:
أفاطم، لَوخلت الحسین مجَدّلا
و قَد ماتَ عَطشانآ بشَطَّ فرات
اذآ للَطَمت الخَدَّ فاطم عندَه
و أجرَیتَ دَمَعَالعَین فی الوَجَنات
أفاطم، قومی یا ابَنهَ الخَیر و اندبی
نجومَ سماواتٍ بأرض فَلاه...۱۴
«ای فاطمه، اگر خیال می کردی که حسین-علیه السلام- به خاک افتاده و با لب تشنه کنار نهر فرات شهید گشته، بر صورت خویش میزدی و اشک بر گونهها جاری میساختی.
ای دختر بهترین مردم، برخیز و برای ستارگان آسمانی که در بیابان پهناور افتادهاند، زاری کن.»
شریف رضی
ذوالحسین ابوالحسن محمد بن ابی احمد حسین بن موسی، در سال ۳۵۹ هجری قمری در بغداد متولد شد. نسب او به امام موسی کاظم-علیه السلام- میرسد. او در سال ۴۰۶ هجری قمری درگذشت و در بغداد دفن شد، ولی مدتی بعد جسد او را به کربلا منتقل کردند.۱۵
شریف رضی نیز از جمله شاعران عرب است که مرثیههای سوزناکی در واقعۀ عاشورا سروده است:
کانَت مآتم بالعراق تَعدّها
امویها بالشّام من اَعیادها
یا غَیره الله اَغضبی لنَبیّه
وَ تَزَحزَحی بالبَیض عَن أغمادَها
یا یَومَ عاشوراء کَم لَکَ لَوعَه
تَترَقّص الأحشاء من ایقادَها۱۶
«در عراق سوگ و ماتمی است که امویها در شام، آن را عید میشمرد.
ای غیرت خدا، بر آنچه برای پیامبر (صلی الله علیه واله) پیشآمده است، خشم بگیر و شمشیرها را برای انتقام از غلاف بیرون آور.
ای روز عاشورا، آنقدر اندوه در تو جاری است که از سوزش آن تمام احشاء به جنبش درآمدهاند.»
پینوشتها:
۱. ذبیح الله صاحبکار، سیری در مرثیۀ عاشورایی، انتشارات مؤسسۀ پژوهش و مطالعات عاشورایی، چاپ اول، مشهد، ۱۳۷۹، ص۲۳.
۲. محمدمهدی حائری، معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین-علیه السلام-، انتشارات صبح صادق، قم، ۱۳۸۳، جلد۲، ص۱۴.
۳. مقتل الحسین خوارزمی، جلد۲، ص۱۵۲.
۴. عقبه بن عمروالسّهمی، اعیان الشیعه، تألیف محسن الامین، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۴.
۵. عمادالدین حسین اصفهانی، زندگی امام حسین-علیه السلام-، چاپ اول، بی نا، تهران، ۱۳۶۶، ص۵۷۸.
۶. میرزامحمدنقی شهپر، ناسخ التواریخ، بی نا، تهران، ۱۳۴۷، ص۱۷۹.
۷. همان کتاب، صص۵۵-۵۴.
۸. ذبیح الله صاحبکار، همان کتاب، ص۴.
۹. ابوالاسود دؤلی، ادب الطف، تألیف جواد شبر، مؤسسۀ الاعلی، الطبعه الاولی، بیروت، ۱۴۰۰ ق، ص۱۰۲.
۱۰. ذبیح الله صاحبکار، همان کتاب، ص۵۵.
۱۱. کمیت بن زید اسدی، همان کتاب، صص۱۸۶-۱۸۴.
۱۲. سید حمیری، همان کتاب، ص۱۹۸.
۱۳. ذبیح الله صاحبکار، همان کتاب، ص۶.
۱۴. دعبل خزاعی، دیوان اشعار، تألیف محمد یوسف نجم، بیروت، ۱۴۰۹ ق. صص۴۲-۴۱.
۱۵. ذبیح الله صاحبکار، همان کتاب، ص۷۶.
۱۶. شریف رضی، همان کتاب، جلد۲، صص۲۱۰-۲۰۹.
محدثی خراسانی، زهرا؛ (۱۳۸۸)، شعر آیینی و تأثیر انقلاب اسلامی بر آن، تهران: مجتمع فرهنگی عاشورا