با این بخش از پیام تصویری رهبر سابق القاعده بود که ویدئوی جدید «مؤسسه تولیدات رسانهای السحاب» [وابسته به القاعده] آغاز شد. ویدئویی که در سایتهای «جهادی» شروع به پخش کردن کرد و عنوانش بود «محصول ویژه به مناسبت وحدت صفوف مجاهدین و تشکیل جماعة قاعدة الجهاد در شبه قارهی هند».
به گزارش جهان؛ روزنامهی السفیر خبر داد که این «محصول ویژه» مشتمل بر سه پیام [تصویری] بوده است: پیام اول از رهبر القاعده، ایمن الظواهری با عنوان «اعلان تشکیل شاخهی جدید جماعت قاعدة الجهاد در شبه قارهی هند – دستهای که به هند لشگر میکشد باذن الله»؛ پیام دوم از سخنگوی رسمی شاخهی جدید اسامه محمود با عنوان «تجدید بیعت، و اهداف جماعت [جدید]» و پیام سوم هم از «امیر جماعت [جدید]» عاصم عمر با عنوان «راه ما، جنگ است».
«دستهای که به هند لشگر میکشد...»
بعد از نام خدا و حمد او، ظواهری سخنش را با «مژده» به «مسلمانان در عالم به طور عام و در شبه قاره هند به طور خاص» به مناسبت تشکیل شاخه جدید جماعت قاعدة الجهاد آغاز کرد(!)، یعنی جماعت «قاعدة الجهاد در شبه قارهی هند». حرکتی که به قول ظواهری «تلاشی است برای برافراشتن پرچم جهاد و بازگرداندن حکومت اسلامی و حاکم کردن شریعت اسلامی در چارگوشه ی شبه قاره ی هند که روزی بخشی از دیار مسلمین بود تا آنکه دشمن کافر آن را اشغال کرده و به بخشهای مختلف تجزیه و به مناطق مختلف پراکنده کرد».
ظواهری در پیام تصویریاش متذکر شد که این شاخهی جدید «امروز [و به یکباره] تشکیل نشده است، بلکه این ثمرهی تلاشی مبارک از بیش از دو سال قبل است برای تجمیع مجاهدین در شبه قاره هند در یک ساختار واحد که بخشی از ساختار اصلی قاعده الجهاد [القاعده] و از سربازان امارت اسلامی [فغانستان] و «امیر پیروز آن به اذن خدا یعنی امیر المؤمنین ملا محمد عمر مجاهد حفظه الله باشد.»
امیر القاعده در ادامه افزود: «این ساختار مبارک به اذن خدا برپا شد تا با برادران مجاهد و مسلمان خود در سراسر دنیا متحد شوند و مرزهای ساختگیای را که اشغالگر انگلیسی ساخت تا بین مسلمانان در شبه قارهی هند جدایی بیندازد را زیر پا له کنند. به همین جهت، از همهی مسلمانان در شبه قاره هند میخواهم که پیرامون کلمهی توحید متحد شوند و برای نصرت اسلام اقدام کنند، آن هم از طریق پیمودن راه رسل و انبیاء علیهم السلام و یاران آنها یعنی راه دعوت و جهاد!»
به نظر ظواهری «تشکیل این شاخه جدید، بشارتی است به مسلمانان سراسر جهان و نشان میدهد که دعوت جهاد زیر پرچم فرماندهی امارت اسلامی [افغانستان به رهبری ملا عمر] در حال پیشروی و گسترش است.»
ظواهری در ادامه مشخصا رو به «مستضعفین شبه قارهی هند» در برمه و بنگلادش و آسام و احمد آباد و کشمیر کرده و گفت: «برادران شما در جماعت قاعدة الجهاد [القاعدة] شما را فراموش نکردهاند و هرچه در توان دارند برای خلاص کردن شما از ظلم و فشار و آزار و شکنجه و درد و رنج به کار میگیرند.»
امیر القاعده سپس مشغول بیان سخنان مبسوطی شد در تأکید بر «شکست خوردگی اسلوب دموکراسی سکولار که شما را دعوت میکند تا هوا و هوس عموم مردم را حاکم خود کنید و از عقیدهی حاکمیت [محض الهی] (که ایمان مسلمان، جز با آن راست نمیآید) دست بردارید). و بعد از آن جانب سخن را برد به سمت تأکید بر ضرورت وحدت بین مسلمانان و اعتصام بحبل الله [چنگ زدن به ریسمان الهی] و در خاتمهی پیامش هم اشارهای داشت به حدیث [منسوب به] حضرت رسول که در آن آمده است: «دو دسته از امت من هستند که خدا آنان را از آتش جهنم در امان داشته است: دستهای که به هند لشگر میکشند و دستهای که [در آخر الزمان] همراه عیسی بن مریم علیهما السلام اند.»
زنگهای خطر در هند به صدا در میآید
به گزارش جهان، به محض پخش پیام تصویری ظواهری، دهلی نو زنگ خطر را به صدا در آورد و بنا بر آنچه از جلسه امنیتی حکومت مرکزی هند درز کرده، هشدارهایی امنیتی به تعدادی از استانها داده شده است.
سخنگوی حزب حاکم «بهارتیا جاناتا» هم اعلام کرد پیام ظواهری یک «منبع نگرانی جدی» به حساب میآید هرچند خود او در ادامه افزود «چیزی که موجب ترس باشد وجود ندارد، چون یک حکومت قوی در سطح فدرال در هند وجود دارد.»
این نکته مشخص است که تا پیش از این هند هیچ وقت شاهد حضور رسمی سازمان القاعدة در اراضی خود نبوده است.
اما گزارشهای رسانهای و اطلاعاتی تأکید دارند که گروههایی از «جهادیون» در ایالت کشمیر فعالاند که اکثرشان هم پاکستانی هستند، به اضافهی اقلیتی از ملیتهای دیگر. میدانیم سازمان القاعده ضربهی شدیدی در این ایالت متشنج خورد و هواپیماهای آمریکایی توانستند رهبر بارز «جهادی» الیاس الکشمیری را در سال ۲۰۱۲ ترور کنند.
به رغم وجود هشدارهایی درباره پیشروی القاعده به هند (هشدارهایی که برمیگردد به همان روزهای اول راه افتادن «جنگ ضد تروریسم» پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱)، این شبح چندان باعث اذیت مسئولین امنیتی هند نشده بود.
این موضوع چند دلیل داشت، که در رأس آن طبیعت دموکراتیک نظم حکومتی هند بود که شراکت سیاسی و اجتماعی را تضمین میکند. گذشته از آن، تباین واضحی بین اسلام هندی با مکتب وهابیت وجود دارد و همین سدی مستحکم بود در برابر تلاشهای این سازمان تندرو برای جذب مسلمانان هند که تعدادشان به نزدیک ۱۷۵ میلیون نفر میرسد.
ولی در چند ماه گذشته تحولاتی رخ داد که موجب نگرانی دستگاههای امنیتی هند شد: در شانزدهم جولای، روزنامه دیلی میل انگلیس از منابعی در دستگاه اطلاعاتی نقل کرد که «شبکههای تروریسم دارند در هند موفقیتهایی به دست میآورند.» طبق دادههای اطلاعاتی-امنیتی که دیلی میل در آن زمان منتشر کرد، القاعده طرحهایی آماده داشت تا «منابع جهادی» در هند را زیر بال و پر بگیرد، چیزی که موجب آماده شدن زمینه برای تحقق هدف ایدئولوژیکی میشد که خود را در شعار «لشگر کشی به هند» نشان میداد. این عبارت، در همین دورهی اخیر بر سر زبانها افتاده بود و به صورت گستردهای در اینترنت و انجمنهای اینترنتی جهادی به کار گرفته میشد.
چند هفته پیش از آن، ویدئویی در یوتیوب منتشر شد با عنوان «جنگ باید ادامه یابد» و در آن، یکی از رهبران اسلامگرایان تندرو از مسلمانان کشمیر میخواست که دست به «جهاد» ضد حکومت هند بزنند تا بتوانند این ایالت ناآرام را «آزاد» کنند.باید به اینها اضافه کرد قضیه کشته شدن یک دانشجوی مهندسی هندی را در عراق که در جریان مشارکتش در عملیاتهای نظامی در کنار داعش به قتل رسیده بود. این دانشجو یکی از دهها هندی اهل ایالت مهاراشترا (بخش غربی هند که شهر بمبئی هم در آن قرار دارد) بود که دادههای اطلاعاتی میگویند اخیرا به داعش پیوستهاند.
هرچند که پیام ظواهری دربردارنده هیچ تهدید مشخصی نبود، اما روزنامهی «ایندین اکسپرس» پیشبینی کرد که «طوفانی [که در عراق و جاهای دیگر] ویرانگری میکند، هند را هم در بر بگیرد.»میتوان خطر «القاعدهای» برای هند را در آن بخش از سخنان ظواهری جست که در آن دوبار از گجرات نام برد. گجرات دارای اکثریتی مسلمان است و در سال ۲۰۰۲ شاهد درگیریهای خونینی بود که بیش از هزار کشته بر جای گذاشت. در آن زمان، نخست وزیر فعلی هند، ناریندا مودی حاکم گجرات بود و به سبب همین حوادث بود که "مودی" در ضدمسلمان بودن شهرت ویژه پیدا کرد.
البته هنوز معلوم نیست که القاعده توانسته است که این ایالت را تبدیل به محیط زیست مناسبی برای حضور خود کند یا نه، چرا که بین دستگاه های امنیتی محلی و جهانی در این باره اختلاف نظر وجود دارد. برخیها میگویند این سازمان تندرو هنوز نمیتواند مرزهای هند را درنوردد و مثلا دیدیم که طراحان حملات بمبئی در سال ۲۰۰۸ برای اجرای نقشهشان مجبور شدند از نیروهای رزمنده پاکستانی استفاده کنند چون نتوانسته بودند تندروهایی از هند جذب کنند. در مقابل، برخی دیگر راجع به وجود هستههای پنهان (که هر لحظه ممکن است مشغول فعالیت و ظاهر شوند) هشدار میدهند، خصوصا که ظواهری در پیامش اشاره داشت که تشکیل این شاخهی هندی القاعده، «نتیجهی تلاشی مبارک از بیش از دو سال قبل» بوده است.
در همین راستا میتوان به مطلب ماه مارس روزنامه گاردین اشاره کرد که از وجود سازمانی سری با اسم القاعدهی هند سخن میگفت و مدعی بود این سازمان در برگیرندهی حدودا ۳۰۰ فعال اسلامگرا است که با شبکههای جهادی مرتبط اند و تحت پوشش سازمان های غیرحکومتی فعالیت میکنند و بعضیهایشان به دست سازمان تحت پیگرد «مجاهدین هند» آموزش دیدهاند.
درگیری بر سر جهاد!
از جمله تحلیلهایی که خطر رسیدن القاعده به هند را کم میدانند (هرچند احتمال موفقیت آن را به دلایل مختلف منتفی نمیشمرند) آن تحلیلی است که میگوید پیام ظواهری در اصل چیزی جز یک بمب رسانهای نیست که هدفش اعادهی حیثیت و اعتبار سازمان خودش است، آن هم در سایه هیمنهی سازمان جوان داعش بر صحنهی «جهادی» عالم.
ریشههای درگیری بین القاعده و داعش (و به طور مشخص بین ظواهری و ابومصعب الزرقاوی) به چند سال پیش از ترور بن لادن باز می گردد، اختلافاتی که به صورتی دراماتیک در خلال حوادث سوریه و پس از تأسیس داعش به صورت فعلیاش [اعلام ادغام جبهة النصرة در دولت اسلامی عراق] بیشتر شد تا آنکه به مرز قطع ارتباط و زد و خورد منتهی شد.
پسزمینههای این درگیری (چنانکه اسناد کشف شده توسط نیروهای آمریکایی در عملیات کشتن بن لادن در پاکستان در سال ۲۰۱۱ نشان داد) تناقضات بنیادی این دو دسته است که خود را در خروج زرقاوی (و بعد از او ابوبکر البغدادی) از چارچوب «جهاد جهانی» نشان میدهد که به واسطهی آن است که «سازمان مادر» [یعنی القاعده] چارچوب عملیاتهایش را تعیین میکند («هدف قرار دادن آمریکاییها و یهودیان» در قلب خانههایشان و هرجای دیگری که به آنان دسترسی باشد) ولی راه و روش داعش، روشی مخصوص به خود اوست که هدفش تأسیس «خلافت اسلامی» است. هرچند گذشته از این اختلافات دیگری هم در روش و شکل کار با یکدیگر دارند.
با توجه به این نکات، میتوان اشاره به برخی از این اختلافات را ویدئوی جدید مؤسسهی السحاب و سه پیام داخل آن جست: تأکید بر «وحدت مجاهدین» (در پیام ظواهری)، «جنگ ضد آمریکا و یهود» (در پیام اسامه محمود)، عدم تعرض به مسلمانان در مناطق هجوم (در پیام ظواهری) و عدم اجبار «کفار» به پذیرش اسلام (در پیام عاصم عمر). این اشاره ها را باید برای توجه دادن انظار به راه و روش داعش دانست، خصوصا که هر سه نفر در پیامهایشان تأکید داشتند که بیعتشان با ملا محمد عمر [رهبر امارت اسلامی افغانستان] است.
به نظر میرسد داعش با توجه به هیبتی که از خود در مناطقی که در عراق و سوریه بر آن ها مسلط شد، نشان داده است و همچنین با اعلان تشکیل دولت خلافت توانسته توجهات تندروهای اسلامگرا را به خود جلب کند و به این ترتیب، هزاران نفر از کسانی را که به هر حال پیرو «القاعده» به حساب میآمدند به خود جذب نماید.
شکی نیست که این امر، موجب نگرانی ظواهری است چرا که سازمانش رفته رفته دارد تبدیل میشود به ساختاری برای یک سری رهبر پیر بدون کاریزمای جهادی ، درست بر عکس داعش که رهبر آن بغدادی و فرماندهانش دارای کاریزمای جهادی هستند. چیزی که این مسئله را تشدید میکند آن است که طبق گزارشهای برخی نشریات محلی و جهانی، داعش در برههی اخیر حتی به کشمیر (که یکی از مناطق نفوذ سنتی «سازمان مادر» به حساب میآید) هم گسترش یافته است.
اواخر ماه ژوئن بود که روزنامه دی ان آی ایندیا، گزارشی منتشر کرد درباره گسترش یافتن داعش به کشمیر چنانکه دو شخص نقاب دار در تجمع نمازگزاران پس از نماز عید فطر، پرچم داعش را بلند کردند. در کنار این، برخی گزارشهای اطلاعاتی که اخیرا توسط نشریات جهانی منتشر شده است حاکی از آن است که برخی دانشجویان سوری و یمنی حاضر در هند، در تلاشند تا دانشجویان هندی را برای جنگ در خاورمیانه جذب کنند. تعداد هندی هایی که در حال حاضر در جنگ سوریه حضور دارند حدود دویست نفر برآورد میشود.
همچنین در اینترنت بیاینههایی منتشرشده که نشان میدهد برخی از گروههای تندروی پاکستانی برای بیعت با امیر داعش اعلام آمادگی کردهاند. رسانههای هندی هم اشاره میکنند که این گروه، اقدام به تلاشهایی برای جذب نیرو در پیشاور کرده است و در آنجا نوشتهجاتی پخش میشود که روی آنها میتوان اسم «الدولةالاسلامیة» [نام جدید داعش] را دید. کمااینکه بر در و دیوار این منطقه هم شعارها و تصاویر متعلق به داعش نقش بسته است.
به همین دلایل به نظر میرسد هدف ظواهری از اعلام تشکیل شاخهی هندی القاعده، بستن مسیر رفتن جهادیون به داعش باشد، و همچنین نشان دادن دوبارهی سازمان مادر به عنوان «وکیل انحصاری» کارهای «جهادی در کل جهان». علاوهی بر اینها، وسعت بخشیدن به فعالیتهای القاعده به صورتی که کل شبه قارهی هند را در بربگیرد، باعث میشود دستههای حامی «مجاهدین» بیشتر به سازمان مادر توجه نشان دهند، خصوصا با توجه به اینکه الان، بخش عظیمی از حمایتهای مختلف و از جمله حمایتهای مالی این دستهجات به جای سازمان الظواهری به سمت سازمان بغدادی سرازیر است.
به رغم اینکه پیام رهبر القاعده خطاب به «جهادیون» سراسر جهان بود، ولی ظواهری امیدوار است که تأسیس شاخهی جدید، به صورت مشخص در خود هند ثمراتش را نشان دهد به این اعتبار که «جهادیون» این منطقهی وسیع، بیش از دیگران به یک شاخهی منطقهای که حامی منافعشان باشد و به آنان پوشش شرعی ببخشد جذب خواهند شد.
در همین چارچوب میتوان به نمونهای اشاره کرد که ایندیان اکسپرس از آن سخن گفته بود، یعنی جماعت «مجاهدین هند» که در مرزهای پاکستان-افغانستان میجنگد و همین اخیرا با دستگیری یکی از رهبران بارزش ضربهی شدیدی خورده است و رهبر آن ریاد باتکال هم از عدم حمایت پاکستان از هرگونه فعالیت آن در داخل هند شکایت دارد. [فلذا برای رهایی از این مشکلات احتمالا به راحتی جذب این شاخهی جدید القاعده خواهند شد].
دستگاههای اطلاعاتی محلی و جهانی بعید نمیدانند که صورت ماجرای «مجاهدین هند» برای بسیاری از سازانهای تندروی دیگر در شبهقارهی هند هم مصداق داشته باشد و اینها اولین کسانی باشند که پیام ظواهری را بگیرند و به سرعت جذب شاخهی جدید القاعده شوند.
با وجود این، قطعا ظواهری اوضاع را زیرنظر دارد، خصوصا حرکتهای آمریکا برای تشکیل ائتلافی ضد داعش را و ای بسا ته قلبش امید داشته باشد که این حرکت منطقهای-بینالمللی منجر به نابودی دشمن سرسختش یعنی داعش شده یا دستکم آن را محدود کند و به این ترتیب او بتواند تسلط پیشین القاعده را (به عنوان پناهگاهی گسترده و امنتر برای «جهادیون») مجددا به صحنهی جهاد جهانی بازگرداند.