در یکی از تصاویری که پدر بچهها، یک هفته پس از ناپدید شدن آنها برای مادرشان فرستاده، هلال چهار ساله اسلحهای در دست دارد و مانند اعضای داعش انگشت اشاره خود را رو به آسمان گرفته است. بچهها حالا با پدر داعشی در رقه مرکز حکومت داعش در سوریه زندگی میکنند. آنها تنها بخشی از تعداد نامعلومی و شاید هزاران شهروند ترکیه هستند که یا ربوده و به ترکیه برده شده و اغوا شدند تا به خلافت خودخوانده و خونریز داعش بپیوندند.
داستان زندگی دنیز نشانهای از عمق رسوخ داعش در کشوری است که غربیها روی حمایت آن از حملات خود علیه داعش حساب کردهاند و این در حالی است که بسیاری از این نگران هستند، ترکیه که هر سال ۳۵ میلیون گردشگر خارجی را در خاک خود میپذیرد، به خانه امنی برای تروریستهای منطقه تبدیل شود، به ویژه اینکه ترکیه مرزی پر از حفره و بدون مراقبت با مناطق تحت اختیار داعش دارد.
هفته پیش اوباما در جریان اجلاس ناتو در ولز، ترکیه را شریکی مهم در مقابله با داعش معرفی کرد، ولی دنیز و دیگر قربانیان جذب نیرو توسط داعش در ترکیه، در اراده و توانایی مقامات کشورشان برای چنین کاری شک دارند. آنها از بیتفاوتی پلیس به مشکلاتشان و ناتوانی دولت در برگرداندن عزیزانشان به ترکیه عصبی شدهاند. تنها از بین خویشاوندان دنیز، اکنون پانزده تن و از جمله پنج کودک در مناطق تحت کنترل داعش زندگی میکنند.
داستان دنیز از زبان دیگر قربانیان نیز تکرار میشود. شبکه سازمان یافته جذب نیروی داعش اینترنتی و در مدرسههای دینی مشغول فعالیت است و به ویژه جوانان مبتلا به فقر و اعتیاد را هدف قرار میدهد. خانواده ای که پسرشان به داعش پیوسته میگویند، وی عضو یک گروه نوزده نفره از محلهشان بوده که به سوریه رفتهاند و چهار تن دیگر نیز قصد رفتن به آنجا را دارند.
روزنامه ملیت در ماه ژوئن گزارش داد، سه هزار تن از ترکیه به داعش پیوستهاند، حال آنکه هیچ کشور دیگری که عضو ناتو باشد، چنین وضعیتی ندارد و تا این اندازه از سوی داعش در خطر نیفتاده و این در حالی است که مقامات ترکیه به تسهیل جریان نیروهای خارجی و اسلحه برای داعش متهم شدهاند، زیرا مرزهای خود با سوریه را رها کردهاند تا به این ترتیب، به سرنگون کردن حکومت سوریه کمک کنند.
هرچند شاید به گروگان گرفته شدن دهها شهروند ترکیه در کنسولگری این کشور در موصب، مقامات این کشور را بیدار کرده باشد، تاکنون آنها کاری علیه داعش نکردهاند. این در حالی است که مقامات ترکیه مدعی هستند در برابر داعش سکوت نکردهاند، بلکه تنها از اظهارات تند پرهیز کردهاند.
خانواده احمد بیازتاش این ادعا را زیر سؤال میبرند. این جوان ۲۵ ساله کرد که پیش از این مکانیک بود از ماه گذشته به داعش پیوسته است. کنعان برادر احمد که ساکن شهر دیلوواسی در حومه استانبول است، توضیح میدهد که چطور هواداران محلی داعش به نشان آزادی پرچمهای داعش را از خودرو و خانههای خود آویزان میکنند.
یک ماه پیش، احمد یکی از نوزده نفری بود که سوار بر دو مینیبوس به سوریه رفتند. یکی از نمایندگان احزاب مخالف به روزنامهها گفته است، از یکی از شهرهای دیگر در همین منطقه، نود جوان دیگر نیز به سوریه رفتهاند.
کنعان سی ساله که معلم است، توصیف جالبی از وضعیت دارد و میگوید: «من یک کرد چپگرا هستم. اگر چهار کرد جمع شوند، پلیس سراغ آنها خواهد آمد، آنها اگر بخواهند میتوانند جلو داعش را بگیرند».
شهر ۴۵ هزار نفری دیلوواسی به سبب آلودگی بالای صنعتی ناشی از کارگاههای آن مشهور است. در این شهر مجموعهای از فرقه و طریقتها هستند که در دوره حکومت اردوغان جان تازهای گرفتهاند. احمد مانند بسیاری دیگر از کودکان شهر، در سیزده سالگی مدرسه را ترک کرد. او دو سال معتاد بود، ولی پس از پیوستن به داعش از اعتیاد دست برداشت. در حالی که مردم شهر به طور کلی مذهبی هستند، موفقیت داعش در افراطی کردن جوانان، مسأله متفاوتی است.
پس از پیوستن به گروههای هوادار داعش، احمد و دوستانش از رفتن به مساجد که تحت مدیریت دولت هستند دست برداشتند. آنها امامان جماعت منصوب دولت را منافق مینامیدند، از دیدن تلویزیون پرهیز میکردند و خواهان جدا کردن زنان و مردان در درون خانواده بودند.
یک نکته مهم درباره جوانان در راه پیوستن به داعش این است که آنها، جنایات انجام شده به دست این گروه را باور ندارند. در حالی که مردان جوان بخش مهمی از اعضای جذب شده به داعش را تشکیل میدهند، شواهد نشان میدهد که زنان و کودکان نیز از جمله اهداف برنامههای اینترنتی جذب داعش هستند تا به این ترتیب بر جمعیت خلافت خودخوانده افزوده شود.
در سوی دیگر استانبول، شاهین اکتان ۴۴ ساله در تلاش است بفهمد داعش چگونه زن و فرزند او را جذب کرده است. برعکس خانواده قبلی، خانواده اکتان مرفه هستند. او یک کارخانه پوشاک دارد و در یکی از محلات گران و سکولار در غرب استانبول زندگی میکند. دو ماه پیش، سوتلانا همسر ۲۵ ساله اهل قرقیزستان وی که به زبان روسی سخن میگفت، پسر سه سالهاش دستان را با خود برداشت و به رقه رفت!
به باور آکتان، ریشه ماجرا در فیسبوک است. زنی با عقاید مشابه در فیس بوک با همسر وی آشنا و دوست شده است. آکتان رانندگان تاکسی را به خدمت گرفت تا وقتی به خانههای امن داعش در استانبول میرفت، او را تعقیب کنند، جایی که زن قرقیزی مدت کوتاهی پس از طلاق در آنجا زندگی هم کرد. آکتان اکنون نگران است اگر سوتلانای تازه مسلمان خودش را جایی در سوریه منفجر کند، بر سر دستان سه ساله چه خواهد آمد؟!