SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز»، امیرالمومنین عليهالسلام:
مردى نزد پيامبر صلى الله عليه وآله آمد و گفت: به من كارى بياموز كه با انجام دادنش، خداوند مرا دوست بدارد، آفريدگان نيز دوستم بدارند، خداوند دارايىام را بيفزايد، تندرستم گرداند، عمرم را طولانى كند و مرا با تو محشور سازد.
حضرت فرمود : اينها شش صفت است كه نيازمند شش صفت ديگر است؛
هرگاه خواستى خداوند دوستت بدارد، از او بترس و تقواى او را پيشه كن.
و هرگاه خواستى آفريدگان دوستت بدارند، به آنان نيكى كن و آنچه را در دست دارند، رها كن.
و هرگاه خواستى خداوند دارايىات را بيفزايد، زكات بپرداز.
و هرگاه خواستى خداوند تندرستت گرداند، بسيار صدقه بده.
و هرگاه خواستى خداوند عمرت را طولانى كند، به ديدار خويشاوندانت برو.
و هرگاه خواستى خداوند تو را با من محشور سازد، در برابر خداى يگانه قهّار، سجدهات را طولانى كن.
متن حدیث:
الإمام عليّ عليهالسلام:
جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : عَلِّمني عَمَلاً يُحِبُّنِي اللّهُ عَلَيهِ، ويُحِبُّنِي المَخلوقونَ، ويُثرِي اللّهُ مالى، ويُصِحُّ بَدَني، ويُطيلُ عُمُري، ويَحشُرُني مَعَكَ.
فَقالَ: هذِهِ سِتُّ خِصالٍ، تَحتاجُ إلى سِتّ خِصالٍ: إذا أرَدتَ أن يُحِبَّكَ اللّهُ فَخَفهُ وَاتَّقِهِ.
وإذا أرَدتَ أن يُحِبَّكَ المَخلوقونَ فَأحسِن إلَيهِم وَ ارفِض ما في أيديهِم.
و إذا أرَدتَ أن يُثرِيَ اللّهُ مالَكَ فَزَكِّهِ.
وإذا أرَدتَ أن يُصِحَّ بَدَنَكَ فَأَكثِر مِنَ الصَّدَقَةِ .
وإذا أرَدتَ أن يُطيلَ اللّهُ عُمُرَكَ فَصِل ذَوي أرحامِكَ.
وإذا أرَدتَ أن يَحشُرَكَ اللّهُ مَعي فَأَطِلِ السُّجودَ بَينَ يَدَيِ اللّهِ الواحِدِ القَهّارِ.
« أعلامالدين،ص 268- المواعظ العدديّه،ص 291 - بحارالأنوار جلد85 صفحه164 »
منبع: مشرق
انتهای پیات/ ز.ح
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سالها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سالها میشود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر ولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود وب ه جایی نگرفت
...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟
بنویسید که عشاق همه مال هم اند
هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید...
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سالها منتظر دیدن خواهر بوده
روی قبرش بنویسید که عطشان نشده
بدنش پیش نگاه همه عریان نشده
بنویسید کفن بود، خدایا شکرت
هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت
یار هم آن قدری داشت که غارت نشود
در کنارش پسری داشت که غارت نشود
اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
...
بنویسید سری بر سر نی جا میکرد
خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد