شیعه نیوز:
رجوع به امام در حج (2)
این مقاله در 6 قسمت ارائه خواهد شد. برای یادآوری، در هربخش چکیده و مقدمه و خلاصهای از سرفصلهای گذشته تکرار خواهند شد. در قسمت اول از موضوعیت رجوع به امام در حج مطالبی بیان شد. زیارت خداوند، زیارت حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و زیارت امام به عنوان تمامیت حج مطالبی بود که در شماره قبل بررسی گردید.
چکیده: انگیزهی نگارش این مقاله گفتگویی است که نویسنده با یکی از حجاج بیت الله الحرام داشته است که وی، رجوع و یاد امام معصوم در حج را منتفی قلمداد نموده است. در این مقاله با توجه به روایات متعدد و متواتر بیان شده است که رجوع به امام علیهالسلام در حج رکن اساسی این سفر بوده، در رشد معنویت زائر بسیار مؤثر است. رجوع به امام در هر حالتی موضوعیت دارد چه امام زنده و قابل رویت باشند و چه قابل رویت و یادر قید حیات ظاهری نباشند. این مقاله در واقع در مقام تبیین این حدیث امیرمؤمنان علیهالسلام است که فرمودند: هنگامی که به سوی بیت الله الحرام خارج میشوید به رسول خدا (به قصد زیارت) نزدیک شوید که ترک زیارت پیامبراکرم صلیالله علیهوآله جفا میباشد و شما مامور به این زیارت هستید و نیز به قبوری که خداوند شما را ملزم به رعایت حقشان فرموده نزدیک شوید و رزق را نزد آن طلب نمایید.
مقدمه:
بیت الله الحرام محلی است برای پرواز روح و تقرب به خداوند متعال و در آن ظرفیتهای متعددی وجود دارد که عدم شناخت آنها باعث محرومیت از نورانیت ومعنویت حج میشود.
در یکی از سفرها، در بیت الله الحرام در خدمت دوستی بودم وسخن از اهل بیت علیهمالسلام به میان آمد. ایشان (به این مضمون) گفتند که در این سفر، لازم نیست یادی از امامان معصوم علیهم-السلام مطرح شود و این جا باید فقط به یاد خدا و متوجه خانه کعبه بود. این سخن برای نویسنده انگیزهای شد که موضوع را بررسی نمايد و با توجه به اینکه سؤال کننده خود شیعه بوده و در این باره کماطلاع بود، با استفاده از منابع شیعی موضوع را به صورت کلیتر بررسی نماید. بنابراین مخاطب این مقاله تنها شیعیان هستند و در واقع، سخنی درون گروهی محسوب میشود. همچنین در این مقاله به موضوع توسل و کمک خواستن از دیگران اشاره نخواهد شد. این مقاله با توجه به آنچه از انگیزهی نوشتن آن مطرح شد؛ به این سؤالات پاسخ خواهدداد که اولاً: رجوع به امام در حج موضوعیت دارد یا خير؟ و پس از آن بسط پیدا کرده، به دو سؤال دیگر خواهد پرداخت که ثانیاً: مصادیق رجوع به امام چیست؟ و ثالثاً: رجوع به امام علیهالسلام چه پیامدهایی برای حاجی دارد؟ در خلال بررسی دو سؤال آخر موضوع اول نیز تقویت خواهد شد.
مصادیق رجوع به امام
رجوع به امام علیهالسلام در زمانهای مختلف، مصادیق مختلفی دارد که میتوان به ترتیب ذیل از آنان نام برد:
1-رجوع به امام زنده و قابل رؤیت
2-رجوع به امام زنده و غیر قابل رؤیت
3-رجوع به امامی که جسم ظاهری ایشان در قید حیات ظاهری نیست.
2-1- رجوع به امام زنده و قابل رؤیت
ابتدا حالتی را ذکر میکنیم که زائر در حالی به حج مشرف شده که امام معصوم در قید حیات و در دسترس مردم بوده؛ شاید در حج هم تشریف داشته باشند. در این حال وظیفه هر مسلمانی این است که به حضور امام علیهالسلام رسیده، ایشان را زیارت کند. امام باقر علیهالسلام میفرمایند:
" تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَامِ"(10)
یعنی تمامیت حج به لقاء و دیدار با امام است. پس اگر کسی بیت را زیارت کند ولی امام علیه-السلام را زیارت نکند، حج او ناقص است و به حد کمال خود نرسیده است. اگرچه با پایان یافتن مناسک حج، حد واجب مراسم به پایان رسیده؛ ولی نمره و امتیاز آن پایین است. ولی هنگامی که با امام علیهالسلام دیدار کرد، ارزش حجش بسیار بالاتر رفته، نورانیت و در نتیحه ثواب بسیار بالاتری عائد او خواهد شد. در حدیث دیگری امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
إِذَا حَجَّ أَحَدُكُمْ فَلْيَخْتِمْ حَجَّهُ بِزِيَارَتِنَا لِأَنَّ ذَلِكَ مِنْ تَمَامِ الْحَجِ(11)
هنگامی که یک نفر از شما حج بهجا آورد، آن را با زیارت ما ختم نماید؛ چرا که زیارت ما از تمامیت حج است.
2-2- جوع به امام زنده و غیرقابل رؤیت
اگرامام علیهالسلام را به سهولت نتوان دید چه باید کرد؟ مثلاً در زمان امام کاظم علیهالسلام که حضرتشان در زندان بودند؛ یا در حال حاضر که امام مهدی علیهالسلام غایب هستند، به این احادیث چگونه باید عمل کرد؟
لقاء امام علیهالسلام در زمان غیبت غیر ممکن نیست و بسیاری از مؤمنین در این مکانهای مقدس تشرف حضور به حضرتشان پیدا کردهاند؛ که برخی ازحکایات آن در کتبی مثل ملاقات با امام زمان علیهالسلام در مکه و مدینه؛ منتهی الامال؛ نجم ثاقب و... آمده است.
البته این دیدار، شرایطی دارد و برای هر کسی ایجاد نمیشود. این مقاله برخی شرایط محقق شدن این دیدار را با تکیه بر این اصل برمیشمرد که: اگر توفیق و خواست الهی محقق شود، هر سیاهرویی خواهد توانست امام را ببیند و البته این شروط، نه تنها قطعی نیستند، بلکه در صورت محققشدن آنها الزام فلسفی به وجود نمیآورند. ولی به هرحال شروط مورد پيشنهاد مقاله به این شرح بیان میگردند:
یک شرط این لقاء، پاکی از آلودگیها است. کسانی که مایلند به میهمانی بزرگ دیدار حضرت وارد شوند، باید قبل از شروع سفر، پاکی و سنخیتِ با حضرت را در خود ایجاد کنند. ایشان خود در توقیعی در تاکید بر لزوم ترک گناهان برای دیدار حضرتشان میفرمایند:
"اگر شیعیان ما، که خداوند برای طاعتش توفیقشان دهد؛ در وفای به عهدی که داشتند یکدل و مجتمع بودند، برکت دیدار با ما از آنان به تاخیر نمی افتاد و بهزودی سعادت دیدار ما به آنها میرسید. پس ما را از آنان محبوس نمیکند، مگر اعمال زشتی که از آنان به ما میرسد." (12)
اگر مشتاقیم که از امام مهربانمان دور نمانیم، باید قبل از تشرف به حج، اعمال زشتی را که از ما صادر میشود ترک کرده، بر آنها استغفار نماییم. وچه زیباست که وقتی به میقات میرسیم، هنگام احرام قصد کنیم که خدایا من تمام آن چیزهایی که قلب امامم را به درد میآورد، برای همیشه برخودم حرام میکنم و تو نیز مرا مدد فرما که بر این عهد استوار باشم. و زیباتر آنکه، همانطور که خود مولا فرمودهاند، تمامی کاروان براین عهد یکدل و مجتمع شوند و همگی تصمیم بگیرند که برای رضایت مولایشان دیگر گرد هیچ حرامی نگردند.
شرط ديگر، داشتن محبت و دغدغه نسبت به ایشان و ناراحتی از دوری ایشان است. این ایجاد به معنای تصنعی آن نیست؛ بلکه تذکر به یک حالت درونی و فطری است. این دوحالت، و یقین به اینکه حضرتشان قطعاً در حج تشریف دارند؛ زائر محب را برمیانگیزاند که با جستجوی امام و تشرف خدمت ایشان، امضای تمامیت حج خود را از امیرالحاج ارواحنا فداه بگیرد. برای این که آتش محبت حضرتشان در دل زائرین محترم شعلهور شود، بسیار مناسب است که روحانیون محترم کاروانها توضیح دهند که: اولاً، تمام نعمتهایی که از جانب خداوند متعال به آنان میرسد، ازجمله توفیق حج و همه عباداتی که در این مسیر انجام میدهند به واسطه آن حضرت است. امام باقر علیهالسلام میفرمایند: " ما سبب خلق مردم و سبب تسبیح و عبادت ملائکه و مردم هستیم. و فقط به واسطه ماست که خداوند شناخته میشود و تنها به واسطه ماست که خداوند عبادت میگردد. " (13)
و دیگر اینکه ایشان بسیار شیعیان و محبینشان را دوست دارند؛ به طوری که وقتی علیبنمهزیار که بیست بار به انگیزه دیدار حضرت به مکه مشرف شده بود، وقتی به لقاء امام علیهالسلام موفق شد حضرت به او فرمودند:
"ای اباالحسن، چرا دیر آمدی؟ ما هر صبح و شام منتظر تو بودیم " (14)
وقتی که امام علیهالسلام در مقابل همه آلودگیهای ما، اینقدر به ما لطف دارند و منتظر ما هستند؛ چرا ما خود را با یاد ایشان گره نزنیم و با اصلاح قلب و اعمالمان، زمینه این تشرف را فراهم نکرده، حج خود را به اوج کمال خود نرسانیم؟
ولی به هرحال این لقاء ظاهری، قطعی والزامی نیست؛ و حصول آن قابل تضمین نمیباشد. باید دانست آنچه که در این تشرفات اصل است، لقاء معنوی وباطنی است. و الا دیدار جسم حضرت به تنهایی بدون لقاء باطنی، نمیتواند در فرد تاثیر تعیینکنندهای داشته باشد. همانطور که ابوجهل و ابولهب از دیدار پیامبر اکرم صلیاللهعلیهو آله؛ و معاویه و خوارج ازدیدار امیرالمؤمنین سودی عایدشان نشد.
لقاء قلبی یعنی: پر کردن قلب از معرفت به امامت و صفات عالیه امام زمان علیهالسلام. محبت و انتظار ایشان و نگریستن با چشم قلب یعنی: دائماً ایشان را حاضر و شاهد اعمال خود دانسته، تمام زندگیمان را مطابق رضایت ایشان تنظیم کنیم و خواست ایشان را بر خواست خود ترجیح دهیم.
جزء مکمل لقاء معنوی، زیارت بدون مشاهدهی زیارت شونده است. از آنجاییکه حضرت مهدی علیهالسلام از همه احوال و اخبار ما مطلع هستند، بنابراین سلامی که ما به ایشان عرضه می-داریم به حضرتشان رسیده و از آن مطلع میشوند. دراین مورد، دستورالعمل حضرتشان بسیار راهگشاست که فرمودهاند:" هرگاه خواستید به وسیله ما توجه کنید به سوی خدا (و یا توجه کنید) به سوی ما، پس بگویید: سلام علی آلیاسین ... "(15). لذا بسیار مناسب است که زیارت روزانه آلیاسین را در کاروانها مرسوم کنیم؛ تا از فوائد ارتباط مستمر با حضرتشان بهرهمند گردیم.
خلاصه اینکه، رجوع به امامی که ظاهراً قابل رؤیت نیستند، با زیارت ایشان از طریق سخن گفتن و بهتر از آن مستمسک شدن به زیارات ماثور خصوصاً زیارت آل یاسین، قابل تحقق است.
2-2-1- ضرورت زیارت مکرر و بادوام
حاجی بعد از حج، آماج شدیدترین حملات شیاطین، برای ورود مجدد به عرصه گناه قرار میگیرد. یکی از بالاترین وسایل مصونیت از این فتنه، ارتباط عمیق برقرار کردن با امام زمان علیهالسلام به عنوان پناهگاه محکم میباشد. هرکس در این قلعه استوار، پناه بگیرد از تیرهای شیطان در امان و مصون خوهد بود. و زیارت، پناهنده شدن به این پناهگاه الهی است.
ایشان بهسان پدری مهربان، قطعاً نگران انحراف همه فرزندانشان هستند؛به ویژه حجاج که در حج، میهمان خصوصی حضرتشان هستند. منتهی ما باید با این ارتباط زبانی و قلبی دستمان را در دستان مهربان ایشان گذاشته و بدینسان ایشان را درحفظ خودمان یاری دهیم.
این پدر مهربان، در نامهای به شیخ مفید فرمودهاند:
"ما اگر چه برحسب دستور خداوند و بر طبق صلاح خودمان و شیعیانمان، تا زمانی که حکومت دنیا در دست فاسقین باشد، در مکانی دور از ظالمین، سکنی گزیدهایم؛ (اما) علم ما به اخبار شما احاطه دارد؛ و چیزی از اخبار شما از ما دور نمیماند؛ و از انحرافاتی که به شما رسیده اطلاع داریم (آن هنگام که گروه زیادی از شما به سوی چیزی که گذشتگان صالح از آن دور بودند، متمایل و منحرف شدند و پیمانی که از آنان گرفته شده بود به پشت سر انداختند)؛ ما در مراعات شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نمیبریم؛ که اگر اینگونه نبود، سختیها بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را ریشهکن میکردند. پس ما را در بیرون کشیدنتان از فتنههایی که بر شما مشرِف شدهاند، یاری دهید.(16)
زیارت و ارتباط قلبی پیدا کردنِ حاجی با امام زمان به عنوان امیرالحاج بعد از حج، ورود به یک پناهگاه است؛ تا از خطر وسوسههای شیاطین در امان مانده و در نتیجه عدم گناه، نور حج، در حاجی باقی بماند. امام صادق علیهالسلام فرمودند: حاجی مادامی که مرتکب گناهی نشده باشد، نور حج در او وجود دارد (17)؛ و در صورت ارتکاب گناه این نور از وجود او رخت برمیبندد.
برای نورانی ماندن باید همیشه به منبع نور متصل ماند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهو آله در خطابه غدیر، در مورد فرزندشان حضرت مهدی علیهالسلام فرمودهاند:
"و لانور الا عنده"(18). یعنی: هیچ نوری و نورانیتی نیست؛ مگر آنکه نزد مهدی علیهالسلام است. لذا زائر با پیوند دائمی با این منبع، نورانی باقی میماند و زیارت، چیزی جز ارتباط با منبع نور نیست.
لذا اگر سعادت دیدار آن حضرت را نداریم، به ایشان به قصد زیارت سلام دهیم، که به ایشان خواهد رسید و متقابلا نور و پناه و بیرون کشیدن از فتنه توسط ایشان به ما ارزانی خواهد شد.
پاورقی:
(10) علل الشرائع ج2 460 221 باب العلة التي من أجلها وجبت زيارة النبي (ص) و الأئمة (ع) بعداالحج ص: 459
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ إِذَا حَجَّ أَحَدُكُمْ فَلْيَخْتِمْ حَجَّهُ بِزِيَارَتِنَا لِأَنَّ ذَلِكَ مِنْ تَمَامِ الْحَجِ
(11) همان -حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَامِ
(12)بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج53 / 177 / باب 31 ما خرج من توقيعاته ع ..... ص : 150وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ
(13)بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج108 / 346 / الباب الأول بدو أرواحهم و أنوارهم و طينتهم(ع) و أنهم من نور واحد، و فيه: ص : 345عن أبي جعفر عليه السّلام نحن أوّل خلق اللّه و أوّل خلق عبد اللّه و سبّحه، و نحن سبب خلق الخلق و سبب تسبيحهم و عبادتهم من الملائكة و الآدميّين فبنا عرف اللّه و بنا وحّد اللّه و بنا عبد اللّه
بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج46 ؛ ص202 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي اللَّهِ حُشِرَ مَعَنَا وَ أَدْخَلْنَاهُ مَعَنَا الْجَنَّةَ يَا ابْنَ بُكَيْرٍ مَنْ تَمَسَّكَ بِنَا فَهُوَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى يَا ابْنَ بُكَيْرٍ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اصْطَفَى مُحَمَّداً ص وَ اخْتَارَنَا لَهُ ذُرِّيَّةً فَلَوْلَانَا لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ تَعَالَى الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ يَا ابْنَ بُكَيْرٍ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ نَحْنُ السَّبِيلُ إِلَى اللَّهِ وَ مِنَّا الْمُصْطَفَى وَ الْمُرْتَضَى وَ مِنَّا يَكُونُ الْمَهْدِيُّ قَائِمُ هَذِهِ الْأُمَّةِ
(14)دلائل الإمامة (ط - الحديثة) ؛ ص541فَقَالَ لِي: يَا أَبَا الْحَسَنِ، قَدْ كُنَّا نَتَوَقَّعُكَ لَيْلًا وَ نَهَاراً، فَمَا الَّذِي أَبْطَأَ بِكَ عَلَيْنَا؟قُلْتُ: يَا سَيِّدِي، لَمْ أَجِدْ مَنْ يَدُلُّنِي إِلَى الْآنَ. قَالَ لِي: لَمْ نَجِدْ أَحَداً يَدْلُّكَ؟ ثُمَّ نَكَثَ بِإِصْبَعِهِ فِي الْأَرْضِ، ثُمَّ قَالَ: لَا وَ لَكِنَّكُمْ كَثَّرْتُمُ الْأَمْوَالَ، وَ تَجَبَّرْتُمْ عَلَى ضُعَفَاءِ الْمُؤْمِنِينَ، وَ قَطَعْتُمُ الرَّحِمَ الَّذِي بَيْنَكُم
(15) بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج99 / 81 / باب 7 زيارة الإمام المستتر عن الأبصار الحاضر في قلوب الأخيار المنتظر في الليل و النهار الحجة بن الحسن صلوات الله عليهما في السرداب و غيره ..... ص : 81ج، الإحتجاج خَرَجَ مِنَ النَّاحِيَةِ الْمُقَدَّسَةِ إِلَى مُحَمَّدٍ الْحِمْيَرِيِّ بَعْدَ الْجَوَابِ عَنِ الْمَسَائِلِ الَّتِي سَأَلَهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ لَا لِأَمْرِهِ تَعْقِلُونَ وَ لَا مِنْ أَوْلِيَائِهِ تَقْبَلُونَ حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ إِذَا أَرَدْتُمُ التَّوَجُّهَ بِنَا إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ إِلَيْنَا فَقُولُوا كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى سَلَامٌ عَلَى آلِ يَاسِينَ ....
(16)تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ مقدمةج1 ؛ ص37:نحن و إن كنا ثاوين بمكاننا النائي عن مساكن الظالمينحسب الذي أراناه، اللّه تعالى لنا من الصلاح و لشيعتنا المؤمنين في ذلك ما دامت دولة الدنيا للفاسقين فانا يحيط علمنا بأنبائكم و لا يعزب عنا شيء من أخباركم و معرفتنا بالزلل- الأذى خ ل- الذي أصابكم، مذ جنح كثير منكم، إلى ما كان السلف الصالح عنه شاسعا و نبذوا العهد المأخوذ منهم وراء ظهورهم كأنهم لا يعلمون، إنا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم و لو لا ذلك لنزل بكم اللأواء و اصطلمكم الأعداء فاتقوا اللّه جلّ جلاله و ظاهرونا على انتياشكم من فتنة قد أنافت عليكم
(17)الكافي (ط - الإسلامية) / ج4 / 255 / باب فضل الحج و العمرة و ثوابهما ..... ص : 252أَحْمَدُ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ أَبِي يَزِيدَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْحَاجُّ لَا يَزَالُ عَلَيْهِ نُورُ الْحَجِّ مَا لَمْ يُلِمَ بِذَنْبٍ.
(18)الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) / ج1 / 64 / احتجاج النبي ص يوم الغدير على الخلق كلهم و في غيره من الأيام بولاية علي بن أبي طالب ع و من بعده من ولده من الأئمة المعصومين صلوات الله عليهم أجمعين ..... ص : 55 أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِينَ أَلَا إِنَّهُ فَاتِحُ الْحُصُونِ وَ هَادِمُهَا أَلَا إِنَّهُ قَاتِلُ كُلِّ قَبِيلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْكِ أَلَا إِنَّهُ مُدْرِكٌ بِكُلِّ ثَارٍ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ أَلَا إِنَّهُ النَّاصِرُ لِدِينِ اللَّهِ أَلَا إِنَّهُ الْغَرَّافُ فِي بَحْرٍ عَمِيقٍ أَلَا إِنَّهُ يَسِمُ كُلَّ ذِي فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ كُلَّ ذِي جَهْلٍ بِجَهْلِهِ أَلَا إِنَّهُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ مُخْتَارُهُ أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحِيطُ بِهِ أَلَا إِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُنَبِّهُ بِأَمْرِ إِيمَانِهِ أَلَا إِنَّهُ الرَّشِيدُ السَّدِيدُ أَلَا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَيْهِ أَلَا إِنَّهُ قَدْ بُشِّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَيْنَ يَدَيْهِ- أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِي حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لَا حَقَّ إِلَّا مَعَهُ وَ لَا نُورَ إِلَّا عِنْدَهُ أَلَا إِنَّهُ لَا غَالِبَ لَهُ وَ لَا مَنْصُورَ عَلَيْهِ أَلَا وَ إِنَّهُ وَلِيُّ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حَكَمُهُ فِي خَلْقِهِ وَ أَمِينُهُ فِي سِرِّهِ وَ عَلَانِيَتِهِ .
گروه تحقیق و پژوهش سایت خبری تحلیلی شیعه نیوز
انتهای پیام/ م . ب
T
اجرک الله انشاالله.