SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز»، وقتی توصیه نامه اسلام را درباره ازدواج ورق میزنیم، ازدواج را آرامش دهنده روح و روان میداند؛ قرآن کریم میفرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند.»1
ازدواج موجب احیای سنت پیامبر است؛ پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در این باره فرمود: «النِّکاحُ سُنَّتِى، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتی فَلَیسَ مِنّی؛ ازدواج سنت من است پس هر که از سنت من روی بر گرداند از من نیست.»2، ازدواج قرار دهنده انسان در ولایت و حمایت خدای متعال3 و به خشم آورنده شیطان است؛ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «هر جوانی که در دوره جوانی خود ازدواج کند، شیطانش فریاد بر آورد که وای بر او دین خود را از گزند من حفظ کرد.»4، همچنین ازدواج کامل کننده ایمان5 و زیاد کننده روزی انسان نیز است؛ پیغمبراکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «زن بگیرید؛ زیرا که ازدواج کردن روزی شما را بیشتر میکند.»6
در میان این احادیث، با گزارههایی از این دست آشنا میشویم که «هیچ چیز حتی فقر نباید باعث عقب افتادن ازدواج شود.»7، «مجرد بودن، سبب شرور شدن است.»8، «سفارش به دخترداران برای شتاب کردن در ازدواج آنها.»9 و «تشویق به ازدواج خصوصا در جوانی و کراهت اسلام از تجرد»10 بنابراین از نظر اسلام تأخیر ازدواج امری نکوهیده و برخلاف رضایت الهی است.
با این همه، ولی آمارها از بالا رفتن بیسابقه سن ازدواج حکایت دارد. برخی از پیامدهای این مسئله عبارتند از: افسردگی و بینشاطی در جوانان، انحرافات اجتماعی و فرهنگی، وسواس در همسر گزینی، مشکل زایی فرزندان ازدواج نکرده در خانواده، اضطراب و نگرانی به ویژه در دختران، بلاتکلیفی، از دست رفتن طراوت و زیبایی، ناامیدی، کاهش میل به ازدواج، احساس سربار بودن در خانواده، شکل گیری پدیده تک زیستی و... .
محور اول: عوامل فرهنگی
1. رنگ آمیزی غربی
اگر قلم موهای فرهنگمان را در سطل رنگ غرب بزنیم و بر در و دیوار خانه دلمان بکشیم، بدون شک، رنگ خدایی را در قلبمان ندیده گرفتهایم و خانه را خود خواسته به تصرف غیر در آوردهایم.
بیتوجهی به ارزشهای معنوی و جایگزینی ارزشهای مادی غربی، سبب شده برخیها به همه چیز، از جمله ازدواج، رنگی مادی بدهند و در شتاب برای رسیدن به ظواهر از مسیر کمال که همان همسرگزینی است، غافل بمانند.
2. پرواز بر فراز ابرها
خامی و نپختگی، آرمان گرایی و نیز عدم اطمینان به تجارب والدین و قدیمی دانستن نسخه آنها، باعث شده که خیلی از جوانان از واقعیتهای زندگی بیاطلاع مانده و نتوانند درباره موضوعی چون ازدواج، واقع بینانه تصمیم بگیرند.
این طرز تفکر، دو پیامد منفی برای این گونه افراد در بردارد؛ یا ازدواج را به امید رسیدن به همسری آرمانی، مدام عقب میاندازند و یا بر عکس، با دستپاچگی و مبتنی بر احساسات ازدواج میکنند که نتیجه هر دو، شکست و سرخورده شدن از ازدواج است.
3. بازار آزاد
گسترش روزبه روز وسایل و تکنولوژیهای ارتباط جمعی از جمله ماهواره، اینترنت، تلفن همراه و چه غیر از آن از یک طرف، و از طرفی ترویج فرهنگ بیبندوباری و بیعفتی به وسیله اکثر این گونه وسایل ارتباطی، سبب شده تا زمینه ارتباطهای آسان و شهوت آلود دیداری، شنیداری در فضای مجازی و همچنین واقعی، در محیط کار، تحصیل و... برای خیلی از جوانان به راحتی مهیا شود.
توسعه روابط دوستانه بین پسرها و دخترها به چند دلیل، ازدواج جوانان را به تأخیر میاندازد؛
. با ارضای بخشی از نیازهای عاطفی جوانان، تا حدود زیادی عطش ارتباط با جنس مخالف و نیاز به ازدواج در آنها کاهش مییابد.
. در میان این گون روابط، شناخت دو طرف از ویژگیها و خصلتهای جنس مخالف بیشتر میشود و سبب نوعی احتیاط و محافظهکاری در انتخاب همسر میگردد.
. انگیزه منفی جایگزینی روابط مجازی با خطر ریسک پذیری کمتر به جای تشکیل زندگی با ریسک بالا را در جوانان شکل میدهد.
محور دوم: عوامل اجتماعی
1. اعتماد روی میز شک
فریب کاری، کلاهبرداری، ظاهرسازی، دروغ گویی، بیبندوباریهای پنهان، افزایش اعتیاد و... از طرفی و از طرف دیگر توسعه کمی شهرنشینی و افزایش جمعیت که افراد جامعه را با هم بیگانه کرده است، موجب ایجاد فضای بیاعتمادی و یا حداقل دیر اعتمادی افراد به یکدیگر شده است.
یکی از آثار این بیاعتمادی، در هنگام ازدواج دختران و پسران با یکدیگر خود را نشان میدهد. جوانان و خانوادهها با مشاهده تجارب تلخ و شکستهای عاطفی و زناشویی زوجهایی که به واسطه اعتماد خوش بیانه در زندگیشان، دچار ناکامی شدهاند، نه تنها دیگر حاضر نیستند که به این راحتیها به دیگران اعتماد کنند، بلکه باعث شده تا دیگر ازدواج را به عنوان عامل خوشبختی، ندانند و سرنوشت خود را به کسانی که در دام این آسیبها گرفتار شدهاند، شبیه نکنند.
البته این شک تا حدودی لازم و منطقی است، ولی اشکال کار جایی است که این بیاعتمادی، حالت وسواس گونه مییابد و حتی به تحقیقهای منطقی و درست هم اعتماد نمیشود.
2. مدرک؛ شریک زندگی
از نظر بسیاری از دانشجویان، ازدواج امکان ارتقای تحصیلی را کاهش داده و تحقق بسیاری از آرزوهای آنان را سخت میکند؛ ادامه تحصیل از چند طریق منجر به کاهش نرخ ازدواج میشود؛
. همراه با ادامه تحصیل، امکان پیدا کردن شغل مناسب برای دانشجو وجود ندارد و دانشجو، برای تأمین هزینههای زندگی خود نیز با مشکل مواجه خواهد شد.
. توأم شدن ازدواج، تحصیل و اشتغال(برای کسب معاش زندگی) کاری بسی دشوار است و فشار دو چندانی را بر فرد وارد میکند.
. به خاطر افزایش سطح تحصیلات فرد، نگرش او نسبت به زندگی و همسر گزینی تغییر کرده و ضمن اینکه با افزایش سطح توقعات، از میزان نفوذ و حمایت خانواده هم کاسته میشود.
. ملاک و معیار انتخاب اکثر دانشجویان دختر با وارد شدن به دانشگاه، تغییر کرده و توقع دارند که فرد مقابل آنها هم دارای تحصیلات عالی باشد؛ در حالیکه بالا رفتن تحصیلات دختران، گر چه کیفیت خواستگار آنها را بالا میبرد، ولی تعداد آن را کم میکند؛ زیرا افراد دارای تحصیلات پایینتر به خواستگاری آنها نمیروند و اگر هم بروند، آنها قبول نمیکنند.
از اینها گذشته عدهای از پسرهای سن بالا، دختر کم سنتر را به دختر دارای تحصیلات عالیه ترجیح میدهند.
3. پس لرزههای اشتغال
مسایل که مربوط به شغل میشود، از جهات گوناگون بر مسئله ازدواج تأثیر گذار است. در ادامه به سه نمونه از این تأثیرات اشاره میکنیم؛
. شغل در ایجاد و حفظ عزت نفس افراد و در شکل گیری شخصیت آنها و تأمین سلسله مراتب نیازهایشان(نیازهای فیزیولوژیکی- نیازهای ایمنی، نیاز به تعلق اجتماعی، نیاز به احترام و نیاز به خودیابی) موثر است.
افراد بیکار، نه تنها به واسطه تخریب بنیانهای خود اتکایی و اعتماد به نفس، خود را عنصری بیهویت میپندارند که توان تشکیل خانواده را ندارند، بلکه بیکاری در مردان و گاه عدم امنیت شغلی در مشاغل موقت، میزان پذیرش مسئولیت زندگی و ازدواج از سوی مردان را به عنوان نخستین انتخابگران امر ازدواج، به شدت کاهش داده است.
. ورود زنان تحصیل کرده و غیر تحصیل کرده به بازار کار، افزون بر اینکه بسیاری از فرصتهای شغلی را از مردان، که متکفل اصلی امرار معاش خانواده هستند گرفته، زنان را هم از نظر اقتصادی از وابستگی به خانوادهها و یا همسرانشان بیرون آورده است.
استقلال اقتصادی زنان هر چند در نگاه اول مثبت به نظر میرسد، ولی کاهش میزان وابستگی اقتصادی در آنها، باعث شده تا آنها به این راحتیها تن به ازدواج ندهند.
. در بین برخی دختران، داشتن شغل از این بابت که هم منبع اقتصادی میتواند باشد و هم سرگرمی خوبی برای آنهاست، جایگاه خاصی دارد. گاهی تمایل و علاقه به شغل در آنها چنان زیاد میشود که به دلیل ترس از دست دادن آن، حاضر به ازدواج کردن نیستند و خواستگاران را به بهانههای گوناگون رد میکنند.
اشتغال در بعضی دختران، انگیزه ازدواج را که رها شدن از تنهایی از راه انس گرفتن با همسر است، در آنها تضعیف میکند و جانشین مناسبی برای ازدواج نزد آنها به حساب میآید.
محور سوم: عوامل اقتصادی
در یک گفتوگو و صحبت خودمانی با جوانان، به خصوص پسران، میتوان به راحتی متوجه شد که دلیل تمایل به ازدواج در خیلی از آنها برخوردار نبودن از شغل، خانه و تهیه لوازم و ضروریات زندگی است. خانوادههای دختران نیز مشکل تهیه جهیزیه را مانع بزرگی برای ازدواج دخترانشان میدانند. در این خصوص، ذکر این دو نکته لازم است؛
1. مثلث «ت»
نیازهای اقتصادی در انجام گرفتن ازدواج، انکار ناپذیر است؛ ولی آنچه ازدواج را سخت میکند، ورود مثلث تجملات، تشریفات و توقعات به صحنه ازدواج است. هنگامی که شعله چشم و هم چشمیها کنار این مثلث قرار میگیرذ، آتشی افروخته میشود که دودش به چشم بسیاری از جمله میانگین سن ازدواج میرود.
اگر خانوادهها و جوانان در خریدهای ازدواج، مخارج عقد و عروسی، تهیه خانه و... روی ریل مثلث «ت» قرار بگیرند، هم رواج دهنده این فرهنگ اشتباه خواهند بود و هم زمینه ساز ورود آثار منفی بسیاری میشوند. آنها چون در پی بهترینها هستند، نیاز به زمان بیشتری برای مهیا شدن برای ازدواج دارند و اینها همه دست به دست هم میدهند تا اقتصاد را به عنوان عاملی در بالا رفتن سن ازدواج مطرح کنند.
2. به سبک امروزی
باورهای اقتصادی نادرست که جای باورهای اصیل و معنوی بنشینند، آمار ازدواج را پایین میکشند. زمانی نه چندان دور، زوجهای جوان به کم ترین امکانات زندگی قانع بودند؛ جهیزیهای مختصر، اتاقی در خانه پدری، مهریهای اندک و... . پس چرا اینقدر از سبک زندگی قناعت گونه گذشته فاصله گرفتهایم؟ چرا پدر و مادرهای آن زمان که هنوز پس از سالها زندگی، لوازم و تجهیزات زندگی کاملی ندارند، معتقدند برای یک زوج جوان باید تمامی امکانات فراهم باشد، در حالی که این مسئله هیچ توجیه عقلی ندارد. چه شده که آنها آنقدر که به مهریه بالا برای تضمین خوشبختی دخترانشان دل بستهاند، به ایمان، اعتقاد و پاکدامنی داماد کاری ندارند؟
آنچه باید انجام داد...
الف) راهبردهای فرهنگی
. لازم است جامعه را با تأکیدات فراوان دین درباره ازدواج، زمان مناسب انجام آن و وعدههای خداوند قادر برای بینیاز کردن افراد فقیری که ازدواج میکنند آشنا کنیم.
. ایمان و اخلاق، اولین ملاک دین در ازدواج است؛ نه مدرک، ثروت، زیبایی، پست و مقام و... . باید با کار فرهنگی و رسانهای ملاکهای دینی احیا شود.
. عفت، باید از کودکی در افراد نهادینه شود. عفت درونی جلوی انحرافات جنسی و ورود در چرخه بازار آزاد را گرفته و جوانان را به راه درست ارضای نیازهایشان هدایت خواهد کرد. افزون بر این، آگاهی دادن جوانان به ضررهای بیشمار بیبندوباریهای اخلاقی ضروری است.
ب) راهبردهای اجتماعی
تحلیل و ارائه راهحل برای مشکلات افراد، بدون در نظر گرفتن نقش جامعه، تحلیلی ناقص و راهکاری ناکافی است. در این باره به چند راهبرد مهم اجتماعی اشاره میکنیم؛
. فراهم کردن شرایط ازدواج آسان که عزم دولت مردان، خیران، و فرهنگ سازان جامعه را میطلبد.
. با گسترش مراکز مشاوره ازدواج، به افزایش آگاهی جوانان درباره اصل ضرورت ازدواج و حل دغدغههای فکری آنان اقدام شود.
. امکان ازدواج دانشجویان در خلال تحصیل بیش از این فراهم گردد و امتیازات بیشتری برای اشتغال و مسکن جوانان متاهل نسبت به جوانان مجرد، اعطا شود.
ج) راهبردهای اقتصادی
برخی مشکلات اقتصادی واقعی هستند؛ یعنی حل نشدن آنها حقیقتا به انجام ازدواج ضربه میزند. این گونه مسایل نیاز به برنامه ریزی دقیق و دولت مردان دارد، ولی برخی از این مشکلات، ریشه فرهنگی دارد. برای نمونه میتوان گفت:
. با گسترش فرهنگ قناعت و ساده زیستی، سایه سنگین مخارج ازدواج از روی خانوادهها و جوانان کنار زده شود؛ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «بهترین ازدواجها، آن است که آسانتر انجام گیرد.»
. تشویق خیرین و نیکوکاران به هم یاری خانوادههای کم درآمد در فراهم کردن هزینههای ازدواج جوانان، باید مورد توجه قرار گیرد.
. گسترش مراکز کار آموزی به جوانان و تهیه شرایط پاره وقت در زمان تحصیل، مورد اهتمام باشد.
. فرهنگ زندگی زوجها در کنار خانوادهها، که روزگاری در این جامعه مورد قبول و عمل بوده، احیا شود.
منبع:
[1]. روم، آیه21
[2]. بحار الانوار، ج103، ص220
[3]. محجة البیضاء، ج3، ص54
[4]. کنز العمال، ح44441
[5]. میزان الحکمة، ج4، باب1634
[6]. بحار الانوار . ج103، ص217
[7]. نور الثقلین، ج3، ص597
[8]. کنزالعمال، ج16، ح44448
[9]. بحار الانوار، ج16، ص223
[10]. همان، ج10، ص93
[11]. نهج الفصاحه، ح248
منبع: رسا
انتهای پیام/ ح . ا