«شیعه نیوز»:پيوند زناشويي که به عنوان پديدهاي ميمون و واژهاي مبارک از بدو خلقت تا کنون وظيفه بقاء نسل بشر و استحکام مهر و محبت بين زن و مرد را بر دوش کشيده، با دگرگوني شيوه زندگي انسانها در گذر زمان، وضعيت نويني را تجربه ميکند.
از رسم و رسوم چهارگوشه جهان که چشم بپوشيم و فقط گوشه چشمي به آداب و رسوم ازدواج در کشورمان بياندازيم، در مييابيم که آداب ازدواج از خواستگاري از سوي والدين و بزرگان خانواده به آشنايي رو در روي دو طرف ازدواج سپس به قول و قرارهاي غيابي و از راه دور تغيير شکل يافته است.
شايد تا چند سال گذشته آشنايي و به دنبال آن ازدواج غيابي يا از راه اينترنت، براي مردم کشور ما قابل هضم و پذيرش نبود، اما امروز به راحتي در محافل و مجالس شنيده ميشود که دختر فلاني با دوست اينترنتي خود در آن سوي دنيا قرار است ازدواج کند.
يا خانوادهاي با فرض اينکه پسرشان در خارج از کشور است و امکان آمدن به ايران را ندارد، دختري را براي وي انتخاب ميکنند و پس از اينکه دختر مربوطه را به عقد غيابي پسرخود درآوردند، دختر به شوهر خود در نقطه ديگر دنيا ميپيوندد.
اگرچه تغيير و تحولات اجتماعي و فرهنگي امري اجتناب ناپذيراست و آداب و رسوم مختلف در گذر زمان منسوخ يا تغيير شکل مييابند، اما با توجه به اينکه جامعه ايران هنوز تاحدودي ساختار سنتي خود را حفظ کرده است و آسيبهايي اجتماعي که از لابلاي اين نوع دگرگونيهاي اجتماعي سربرميآورند، نميتوان اين گونه تغييرات را ناديده گرفت.
براساس گفتههاي يک روانشناس، درازدواجهاي غيابي، گزينش صحيحي صورت نميگيرد و افراد خيلي شتابزده و احساساتي براي اين امر تصميمگيري مي کنند.
"اصغر کيهانيان" بر اين باور است که اين ازدواجها براساس سادهانگاري، خوشبيني، خيالبافي و هيجانات زودگذر انجام ميشود و با توجه به اينکه دو طرف شناخت کافي از يکديگر ندارند، پايان خوشي براي اين ازدواجها نميتوان متصور بود.
وي گفت: دادههاي آماري نشان ميدهد ازدواجهاي اينترنتي عامل اصلي 25 درصد طلاقها در کشور ايران است. به گفته وي، در اين ازدواجها به طور معمول طرفين نسبت به اخلاق و روحيات و محيط يکديگر شناخت و آگاهي کمتري دارند و مدت زمان آشنايي قبل ازازدواج درآنان کوتاه و يا هيچ است.
اين روانشناس اظهار داشت: فردي که در پي آشنايي اينترنتي يا به صرف اطلاعاتي که بستگان در اختيارش ميگذارند، به دنبال يک ازدواج غيابي به کشور ديگري مهاجرت ميکند، آنچه را که ميبيند با ارزشها و هنجارهاي حاکم بر جامعهاي که سالها درآن زيسته است، متفاوت ميبيند و مجبور ميشود براي همگرايي بامحيط، اين ارزشها و هنجارها را کنار بگذارد و ارزشهاي جامعه جديد را بپذيرد.
وي افزود: اين فرد در بهترين حالت، باشخصي روبه رو است که سالها از فرهنگ کشور خود دور بوده و عقايد، علايق و خواستههايش، فرسنگها با دنياي وي فاصله دارد.
"حميد رضا مهرعلي"، آسيب شناس و عضو هيات علمي دانشکده نيروي انتظامي نيز بر اين باور است: کسي که به دنبال يک ازدواج غيابي وارد کشورديگري ميشود، اگر بخواهد با شخص مورد نظرش زندگي کند، به طور حتم با دنياي ناشناختهاي از تمايلات، انتظارات،علايق و به طور کلي ويژگيهاي شخصيت طرف مقابلش روبرو است.
وي افزود: در بسياري از موارد شخص نميتواند توقعات طرف مقابلش را برآورده سازد، زيرا اين توقعات با ارزشهايي که وي با آنها رشد کرده، تناقض دارد و در تضاد است و فرد را با بن بست مواجه ميکند. اين آسيب شناس، تضاد فرهنگي و تضاد شخصيتي، بين افرادي را که به اين سبک ازدواج ميکنند، از علل ناهنجاريهاي روحي و رفتاري آنان پس از شکست در ازدواج ميداند.
مهرعلي گفت: در اين پيوند زناشويي حتي اگر فردي که با وي ازدواج صورت گرفته، شخصي باشد که به مباني اخلاقي و انساني پايبند باشد و هيچ گونه انحراف اخلاقي نداشته باشد، باز هم تضادهاي فرهنگي باعث بسياري از تنشها و مشکلاتي خواهد شد که منجر به فاصله گرفتن معنوي دو طرف از يکديگر ميشود.
"آرمان - ح "، مردي است که زندگيش قرباني چنين ازدواجي است.وي که براي جدا شدن ازهمسرش به ايران مراجعه کرده است در مورد ازدواجش ميگويد: والدين من ايراني هستند ولي من در آمريکا به دنيا آمدهام و همان جا زندگي ميکنم.
وي افزود: به دنبال يک آشنايي اينترنتي و پس از توافقات اوليه از ژاله تقاضاي ازدواج کردم. مقدمات ازدواج فراهم شد و ژاله در آمريکا به من پيوست در تمام اين سالها وي شخصي آرام و درون گرا بود و فقط از من خواست تا اجازه دهم ادامه تحصيل دهد.
آرمان افزود: پس از سالها که همسرم دکترا گرفت، در پي يک مسافرت به ايران تقاضاي طلاق داد و علتش را ناهماهنگ بودن شخصيت من و خودش ذکر کرد.
البته اين خوشبينانهترين شکلي است که ميتوان براي سرانجام اين گونه ازدواجها به تصوير کشيد. ناشناخته بودن شخصيت طرفين براي يکديگر دراين گونه ازدواج ها،سبب ميشود بيشتر آنان وارد زندگيهاي پيچيده و پر دردسري شوند که به طور معمول عواقب عجيب و غريب و ناراحتکنندهاي در انتظار آنهاست.
"افسانه - آ "، دختري است که بر حسب يک تصادف به چنين ازدواجي تن داده است. وي در مورد چگونگي ازدواج خود ميگويد: در يک جشن تولد با خانمي آشنا شدم که مدعي بود پسرش در خارج از کشور زندگي ميکند. پس از مدتي من به صورت غيابي با پسر اين خانم ازدواج کردم و سپس رهسپار انگلستان شدم.
در فرودگاه آقايي به استقبال من آمده بود با قد 130سانتيمتر، از ديدن اين صحنه شوکه شدم و از حال رفتم، پس از اينکه سلامت خود را باز يافتم، بلافاصله به ايران برگشتم و از اين خانواده شکايت کردم، زيرا که پسر آنها مبتلا به بيماري " نانيسم " (کوتولهگي) بود و آنها اين موضوع را ازمن پنهان کرده بودند.
مهرعلي، يک آسيب شناس انگيزههاي مختلفي را در برگزيدن اين گونه ازدواجها ازسوي دختران و پسران ايراني عنوان ميکند.
وي گرايشهاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي برخي جوانان به فرهنگ و ارزشهاي حاکم بر جهان غرب، گرايش جوانان به استفاده از وسايل ارتباطي نوين مانند اينترنت و فرو ريختن هنجارهاي ارزشي جامعه و تغيير معيارهاي انتخاب همسر را از علل اصلي اين نوع ازدواجها مي داند.
يک جامعه شناس ديگر معتقد است: کم نيستند جواناني که روياي رفتن به کشورهاي صنعتي اروپايي و آمريکايي را در سر ميپرورانند و همواره به دنبال فرصتي هستند که بتوانند به اين کشورها مهاجرت کنند.
دکتر"حسين ابراهيمي" گفت: يکي از راههايي را که اين جوانان انتخاب ميکنند، آشنايي بدون پشتوانه خانواده و ازدواج با کساني است که سالهاست در آن کشورها زندگي ميکنند و چون فکر ميکنند به اين وسيله راه برايشان هموار شده است، بدون توجه به آينده و سرنوشتشان در اولين فرصت به اين پيشنهادها جواب مثبت ميدهند.
"کتايون - ب"، دختري است که سالها آرزوي رفتن به آن سوي اقيانوسها را در سر داشت و به دنبال آشنايي اينترنتي با پسري که در کشور مورد نظرش زندگي ميکرد، روياي خود را به حقيقت نزديک ديد و براي رسيدن به آرزويي که سالها به دنبال آن بود با خوشحالي از پيشنهاد ازدواج با فرهاد استقبال کرد.
"فرهاد" که تا آن موقع حدود 10سال از عمر خود را در آمريکا بسر برده بود، به گفته خانوادهاش که در ايران زندگي ميکردند، سرمايهدار بود و وضع مالي خوبي داشت. کتايون پس از ازدواج و مهاجرت به آمريکا از رفتارهاي مشکوک شوهرش متوجه شد که وي نه تنها از حداقل امکان براي زندگاني برخوردار نيست، بلکه با افراد ناباب زيادي معاشرت دارد که ميتوانند براي وي مساله ساز باشند.
پس ازمدتي، فرهاد ناپديد شد و کتايون با پرس و جوهاي زياد دريافت شوهرش به زندان افتاده است و از اين رو راهي جز بازگشت به ايران نداشت.
کتايون، افسانه و آرمان شايد از جمله خوش شانسترين افرادي هستند که توانستند راهي براي بازگشت پيدا کنند، چرا که بسياري از اين دسته جوانان به محض مواجه شدن با اين گونه مشکلات، چنان در نابسامانيهاي زندگي غوطه ور ميشوند و خود را بيگانه و تنها ميبينند که راهي براي بازگشت خويش به زندگي سابق نميبينند.
به گفته دکتر ابراهيمي، يک جامعه شناس، کساني که به دنبال ازدواجهاي بدون پشتوانه فرهنگي و اجتماعي دچار شکست ميشوند، بر اثر فشارهاي شديد روحي، اجتماعي و احساس بيهويتي دچار افسردگي شديد ميشوند و گاهي براي پايان دادن به مشکلات به ظاهر لاينحل خود، به خودکشي، کارهاي خلاف قانون و غيره روي ميآورند.
وي افزود: هر شخصي مختار است براي بهتر زيستن تلاش کند و راه بهتر زيستن خود را کشف کند، اما لازمه آن برگزيدن منطقيترين و عاقلانهترين راه است. اين روانشناس بر اين باور است که تصميمهاي عجولانه و راههاي غير منطقي، به جاي دنياي رنگارنگ، ما را به ناکجا آباد هدايت ميکند.