۰
به بهانه شهادت شباب الائمه:

از راز ناشناختگی امام جواد (علیه السلام) تا اقوال مختلف درباره شهادتش

علت مطرح نبودن این سه امام(علیهم السلام)، وجود شرایط سخت اجتماعی و خفقان موجود در آن‏عصر بود. خفقان حاکم تا حدی بود که ابن‏اثیر که در تاریخ خود، جزئیات در دورترین‏بلاد اسلامی و حتی فلسفه اجتماعی زیادی از حوادث را بیان می‏کند، تنها در سه مورداز این امام بزرگوار اسم برده و مجموع کلماتش از پنج الی شش خط فراتر نمی‏رود.
کد خبر: ۶۲۱۰۰
۱۴:۴۱ - ۱۴ مهر ۱۳۹۲
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز»، گوهر وجودی امام جواد(علیه السلام) و عسکریین(علیهماالسلام)، در بین مردم کمتر شناخته‏شده و آن گونه که از سایر ائمه(علیه السلام) و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و حتی بعضی‏از اولاد ائمه شناخت دارند، نسبت‏به این سه بزرگوار معرفت ندارند، به این خاطرتمسک و توسل کمتری به آنان دارند. با اینکه ما شیعیان معتقدیم‏ائمه(علیهم‏السلام)، نور واحدند، کلامشان نور است و همه از چشمه فیاض حق استفاده‏می‏کنند به نظر می‏رسد نمایاندن چهره واقعی این سه امام بزرگوار می‏تواند خدمتی‏شایان به شمار آید. 

علت مطرح نبودن این سه امام(علیهم السلام)، وجود شرایط سخت اجتماعی و خفقان موجود در آن‏عصر بود. خفقان حاکم تا حدی بود که ابن‏اثیر که در تاریخ خود، جزئیات در دورترین‏بلاد اسلامی و حتی فلسفه اجتماعی زیادی از حوادث را بیان می‏کند، تنها در سه مورداز این امام بزرگوار اسم برده و مجموع کلماتش از پنج الی شش خط فراتر نمی‏رود. 

ابن‏جریر طبری نیز در «تاریخ طبری‏» تنها یک سطر راجع به ازدواج حضرت رضا(علیه السلام)و حضرت جواد(علیه السلام) با دختران مامون می‏نویسدY و حتی از رحلت‏حضرت جواد(علیه السلام) چیزی‏نمی‏نگارد. از طرف دیگر برخی امامان به خاطر موقعیتهای ویژه خویش توانستند دست‏به‏اقداماتی بزنند که مورد توجه عموم واقع شود و تا اندازه‏ای اسمی از آنان بر لوح‏تاریخ بماند. 

فاطمه زهرا(سلام الله علیها) 
خبرهای متواتری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) راجع به فاطمه زهرا(سلام الله علیها) وجودداشت از جمله، او پاره تن من است، حوریه انسیه است; گذشته از آن شرف دخترپیامبر بودن فاطمه او را در دلها جای داد و باعث‏شد تا دشمن هم نتواند ویژگیهای‏درخشان زندگی او را در پرده نگه دارد. 

امیرالمؤمنین (علیه السلام)
به این دلیل که اولین صحابی، اولین مسلمان بود و کلمات متواترپیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)در غدیر خم و امثال آن درباره‏اش در سطح جامعه اسلامی منتشر شده بود ومهمتر از همه این نکته که حکومت پنج‏ساله‏اش او را بر اریکه تاریخ نشاند و باعث‏شد فرازهای درخشان زندگیش در تاریخ ثبت گردد. 

حضرت امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)
باید گفت آن دو، تا اندازه‏ای توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)معرفی شدند و جملاتی مانند «سیداشباب اهل الجنه‏» «انهما امامان‏قاما او قعدا»، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)در باره آنان مشهور شد. وقایع مربوط به صلح و جنگ‏آنان خصوصا واقعه کربلا، عامل دیگری شد بر اینکه آن دو امام بزرگوار یادشان دردلها جاودانه ماند. 

امام سجاد (علیه السلام) 
در پرتو حوادث کربلا و صحیفه سجادیه‏اش معرفی شد. 

امام باقر و صادق(علیهما السلام) 
شرایط خاص زمان امام باقر و صادق (علیهماالسلام)، از جمله حوزه فعالیت علمی آنان و شاگردان پرکارشان در رشته‏های مختلف،جمع احادیث، تدوین فقه و انتشار احادیثشان در اقصی نقاط، چهره‏ای جهانی به آنان‏داد. به طوری که مکتب شیعه به مکتب جعفری معروف شد. بنابر این هر چند حضور جنبش شیعی از زمان حضرت علی(علیه السلام) و حتی از زمان پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله)، مشهود بود، اما عصر «امام باقر و صادق‏» (علیهما السلام)، فقه مدونی‏نداشت.

زراره از بزرگترین شاگردان امام صادق و باقر(علیهماالسلام)، می‏گوید: روزی خدمت امام باقر(علیه السلام) رفتم. از مساله ارث بحث‏شد. حضرت امام باقر(علیه السلام) به‏فرزندش امام صادق(علیه السلام) فرمود: آن کتاب را بیاور و او برای من می‏خواند. در ذهن خودگفتم (لیس بشی‏ء زخرف باطل) چیزی نیست، باطل است. وقتی حضرت امام باقر(علیه السلام) پرسید; چگونه بود؟ گفتم: باطل، چیزی نبود. فرمود: «والله یا زراره، هو الحق، الذی رایت املاء رسول‏الله(صلی الله علیه و آله) و خط علی‏» به خدا ای زراره این مطالب را پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) املاء فرمود وعلی(علیه السلام) نوشت. بنابر این زراره که یکی از اصحاب خاص و شیعیان مخلص بود، نیز آراء و اقوال‏ائمه(علیهم‏السلام) و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را به خوبی نمی‏دانست. 

امام هفتم موسی بن‏جعفر(علیه السلام) 
آن حضرت در حالی به امامت رسید که فقه جعفری درسراسر عالم اسلام پخش شده بود. در این دوره هر چند خفقان بنی‏العباس زیاد بود وشیعیان و آن امام عظیم‏الشان گاه در زندانهای مخوف گرفتار می‏شدند، ولی کثرت‏شیعیان و معاصر بودنشان با عصر صادقین، (علیهما السلام)، باعث‏شد هر گاه امام اززندان آزاد می‏شد، یا ملاقاتی صورت می‏گرفت، مردم مسایل و نیازهای خود را بپرسند. از این روی مساله تشکیل حکومت اسلامی نیز از اذهان مردم به صحنه سوالات مورد بحث‏روز آمد به همین جهت، در مرسله حماد و ... دقیقترین مسائل حکومت و مسائل‏اقتصادی پرسیده شده و امام نیز جواب داده است. همچنین شکنجه شدن و غل و زنجیر وزندان رفتن این امام بزرگوار خود زمینه‏ای برای مجالس عزا بود، پیوسته نام این‏امام(علیه السلام) بر زبانها جاری می‏شد. 

امام رضا(علیه السلام) 
در زمان ایشان مساله امامت و ظهور امام، شکل دیگری به خود گرفت. مامون عباسی امام را به ولیعهدی خویش منسوب کرد. امام در طول مسیر و در هرشهر و روستا که وارد می‏شد برای مردم سخن می‏گفت و به این ترتیب آنان از نزدیک باچهره پر فروغ مولای خویش آشنا می‏شوند. مامون عباسی نیز به انگیزه‏های مختلف‏مجالس علمی تشکیل می‏داد و از دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی برای برگزاری مناظرات‏علمی با حضور امام دعوت به عمل می‏آورد. در آن محافل سخنان امام پخش می‏شد و به‏اقصی نقاط جهان می‏رسید. امام رضا(علیه السلام) هدایایی را که به مناسبتهای مختلف دریافت‏می‏کرد، به محرومان و مستضعفان می‏بخشید و به هر حال جایگاه مردمی مناسبی یافت. 

اما چهار امام دیگر 
چهارمین آنها که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)است و اخبار نقل شده از پیامبر اکرم و ائمه معصومین در باره وجود، خصوصیات وقیامش وجود شریفش را برای همه مسلم ساخته است. از این روی در طول تاریخ بارها اشخاصی از معروف بودن نام و نهضت‏حضرت استفاده‏کرده خود را امام موعود نامیدند از جمله اسماعیلیه یا واقفیه که وجودشان بر این‏اساس شکل گرفت; چه اسماعیلیه معتقد بودند که امام موعود همان اسماعیل است و اوزنده و از انظار غایب است. واقفیه نیز همین اعتقاد را نسبت‏به امام موسی‏بن‏جعفر(علیه السلام) داشتند. بعضی از افراد دیگر نیز که داعیه رهبری جامعه یا مبارزه با فساد را داشتند،ادعای مهدویت می‏کردند و چون اسم آن امام در روایات هم اسم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بودبعضی افراد محمد نام، مثل محمد بن‏عبدالله محض ادعای مهدویت می‏کردند. همچنین دردعاهای نقل شده از ائمه روی مساله وجود امام زمان(علیه السلام) تاکید زیاد شده است. 

علاوه بر آن، احتیاج فطری انسانها به نجات‏دهنده واقعی دست در دست عوامل فوق‏انتظار ظهور آن حضرت را برای غیر مسلمانان نیز امری بدیهی ساخته است. علت اساسی دیگر بر مطرح بودن حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در جوامع بشری نظریه‏هایی است که درپی غیبت طولانی حضرت به طور گسترده‏ای مطرح شده و اذهان را به خود مشغول کرده‏است، در طول تاریخ افرادی نظریه‏هایی ارائه کرده‏اند. و گروهی به نقد و بررسی‏پرداخته‏اند و دسته‏ای ادعای مهدویت کرده، دسته‏ای دیگر به ابطال آن روی آورده‏اند. 

امام جواد و عسکریین(علیهماالسلام)
هیچیک از جهات یاد شده در زندگی سایر ائمه‏در حیات این سه امام بزرگوار، وجود نداشت‏به همین جهت چهره والای آنها ناشناخته‏ماند و بعد از هزار و دویست‏سال همچنان هاله‏ای از غربت‏بر چهره آنان سایه‏افکنده است و تنها کلیاتی که از آیات قرآن و احادیث و برخی زیارات مانند زیارت‏جامعه کبیر، استفاده می‏شود مبین گوشه‏ای از شرایط زندگی آنان است. گروهی در این باره معتقدند دلیل وضعیت موجود این است که وجود آن ائمه فقطبرای وجود یافتن امام موعود بوده است تا آن حضرت جهان را پر از عدل و داد کند. 
از این سوی عمر امام جواد(علیه السلام) که مدت طولانی دوام نیافت. 

آن حضرت در سن‏9 سالگی بعد از شهادت پدر بزرگوارش به امامت رسید. به نظر می‏رسد همین عامل سبب شد مردم آن عصر در باره امامت و خصوصیات وویژگیهایش خیلی علاقه نشان ندهند چه همان مردم به علی(علیه السلام) که سی و سه سال داشت،گفتند جوان است و رهبری جامعه فردی مسن‏تر و کارآمدتر می‏طلبد. زمانی که نص صریح پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) کنار رود و آن همه احادیث و شان نزول آیات‏و واقعه غدیر به فراموشی سپرده شدو کهولت جای تمام آنها را بگیرد انتظاری ازمردم عصر حضرت امام جواد(علیه السلام) نمی‏توان داشت. 

در روایت است هنگامی که حضرت امام جواد(علیه السلام) وارد مسجد شد، علی بن‏جعفر، عموی‏پدر او، به احترام حضرت از جای بلند شد و او را به جای خود نشاند. مردم اعتراض‏کردند که تو پیری و محاسنت‏سفید شده اسست، چطور به جوان کم‏سن و سالی این چنین‏احترام می‏کنی؟ از طرف دیگر نصوص متواتره‏ای نبود که مقام حضرت جواد را به مردم آن طور که بودمعرفی کند. این موضوع آنگاه واضح می‏شود که کلمات رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در موردحسنین(علیهماالسلام) یا فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و یا علی(علیه السلام) با کلمات و روایات وارده درباره امام جواد(علیه السلام) مقایسه شود. 

علت عمده عدم معرفی یکسان ائمه این بود که چون حضرت علی و زهرا و حسنین(علیهم‏السلام)، در زمان آن حضرت بودند و مناسبتهای مختلفی برای معرفی آنان بود. این موضوع در باره امام زمان(عج) فرق می‏کند چون رهبر پیوسته باید در جامعه روح‏امید بدمد و دمیدن روح امید با معرفی منجی عالم بشریت امکان داشت جدا از این که‏بیشتر معرفی‏ها توسط ائمه بعدی صورت پذیرفت و آن هم به خاطر سؤال بیش از حد مردم‏و اشتیاق آنان به دانستن حضرت امام زمان(علیه السلام) و خصوصیات و صفات او بود. حتی وجوداحادیث فراوان در باره امام حسن و حسین(علیه السلام) وقتی شخصی در محضر ابن‏عباس سوالی‏می‏پرسد و یکی از حسنین(علیهما السلام)، جواب می‏دهند، آن شخص قبول نمی‏کند ومی‏خواهد جواب را از ابن‏عباس بشنود، تا مطمئن شود. 

مراجعه به کتب فقهی بر این حقیقت اشاره دارد که در طول تاریخ بیست‏سال حضورامام حسن و حسین(علیه السلام) در مدینه مسئله فقهی چندانی از آنان پرسیده نشد و مردم آنان‏را دو فقیه اسلام‏شناس عالم حساب نمی‏کردند تا چه رسد به امام جوادی که سن کمتری‏داشتند. و از پشتیبانی عظیم و تاییدات مکرر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز برخوردارنبودند. دسیسه‏های خلفای عباسی که پیوسته می‏خواستند او در بین مردم ناشناخته بماند وخفقان حاکم آن زمان تا اندازه‏ای که آن امام یا پدر بزرگوارش و فرزندانش مجبورمی‏بودند خلفای ظالم عباسی را امیرالمؤمنین خطاب کنند به عمیق‏تر شدن جهل موجوددامن می‏زد. 

اقوال مختلف درباره نحوه شهادت امام جواد(علیه السلام)
 
امام حسن(علیه السلام) می‌فرماید: «ما منّا الّا مسموم او مقتول»؛ هیچ یک از ما ائمه نیست، مگر اینکه یا مسموم می‌شویم و یا (با غیر سم) کشته می‌شویم.حضرت امام محمد تقى(علیه السلام) در آخر ذیقعده سال 195 هجرى در سن بیست و پنج سالگى بر اثر زهرى که به دستور معتصم عباسى، توسط ام‌الفضل همسر آن حضرت به ایشان خورانده شد، در بغداد به شهادت رسید و در کنار مرقد منور جد گرامیش، حضرت امام موسى کاظم(علیه السلام) مدفون شد.

آن حضرت در سن هشت یا 9 سالگى به امامت رسید و حدود 16 سال امامت داشت و به هنگام شهادت در 25 سالگى، جوان‌ترین امام بود. امامت حضرت با حکومت دو طاغوت زمان، مأمون و معتصم عباسى همزمان بوده است. شهادت زود هنگام آن حضرت، گویاى این نکته است که فعالیت‌هاى امام جواد(علیه السلام) در پاسدارى از فرهنگ و ارزش‌هاى اسلامى تا چه اندازه براى حکومت‌هاى جور و ستم خطر آفرین بوده است.

مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات در خصوص اقوال مختلف درباره شهادت امام جواد علیه‌السلام این گونه می‌گوید:قول مشهور در ارتباط با رحلت این امام بزرگوار این است که ایشان توسط معتصم خلیفه عباسی مسموم شده و به شهادت رسیده‌اند، ابن شهر آشوب می‌نویسد: «امام جواد(علیه السلام) در آخر ذیقعده در بغداد مسموم شد».

ابن فتال نیشابوری می‌نویسد: «امام جواد(علیه السلام) در آخر ذیقعده به واسطه سم به شهادت رسید».مسعودی می‌نویسد: «هنگامی که امام جواد(علیه السلام) به عراق (بغداد) آمد، معتصم و جعفر (پسر مأمون) در فکر کشتن امام جواد(علیه السلام) بودند، جعفر خواهرش ام‌الفضل را وسیله اجرای نیرنگ خود قرار داد، زیرا می‌دانست که ام الفضل، با اینکه علاقه شدیدی به امام جواد داشته، از آن حضرت روی گردانده است، زیرا ام‌الفضل دارای فرزند نشد، ولی سمانه (همسر دیگر امام) دارای فرزند شد، بر همین اساس ام‌الفضل جواب مثبت به برادرش جعفر داد و آن‌ها مقداری زهر در درون انگور کردند، وقتی آن حضرت از آن انگور خورد، مسموم شد...».

طبری نیز می‌نویسد: «سبب وفات امام جواد(علیه السلام) این بود که ام‌الفضل دختر مأمون وقتی دید خداوند از همسر دیگری فرزندی به امام جواد(علیه السلام) داده است با سمی که در دانه‌های انگور وارد کرد، امام(علیه السلام) را به شهادت رساند».مرحوم مجلسی نقل کرده شهادت آن حضرت به واسطه سعایت ابی‌داود، قاضی وقت در نزد خلیفه و با دست کاتب معتصم انجام گرفته است، در این روایت نیز شهادت آن حضرت را به واسطه سمّی می‌داند که کاتب معتصم به امام جواد(علیه السلام) داده است.

شیخ مفید به نقل از اسماعیل بن مهران روایت می‌کند که گفت: هنگامی که امام جواد(علیه السلام) بار اول (دوران مأمون) از مدینه به بغداد آمد، به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم من در مورد شما در این سفری که در پیش دارید، ترس دارم (می‌ترسم شما را بکشند)، بعد از شما چه کسی عهده‌دار امامت می‌شود؟ آن حضرت فرمود: آنچه را گمان می‌کنی در این سال رخ نمی‌دهد.

هنگامی که معتصم در سال 220 هجری آن حضرت را از مدینه به بغداد طلبید، باز به محضرش رفتم و عرض کردم: فدایت شوم، شما از مدینه می‌روید، امام بعد از شما کیست؟ آن حضرت گریست، سپس فرمود: در این سال بر من نگران باش، امامت بعد از من از آن پسرم علی -امام هادی(علیه السلام)- است.

علاوه بر اینکه حدیثی هم از ائمه شیعه روایت شده که قول مشهور را تأیید می‌کند، در حدیثی امام حسن(علیه السلام) می‌فرماید: «ما منّا الّا مسموم او مقتول»؛ هیچ یک از ما ائمه نیست، مگر اینکه یا مسموم می‌شویم و یا (با غیر سم) کشته می‌شویم.بعد از شهادت امام جواد(علیه السلام) فرزندشان امام هادی(علیه السلام) به تغسیل و تکفین و نماز بر ایشان پرداخت و هر چند معتصم خواستار این بود که امام جواد(علیه السلام) مخفیانه دفن شود و کسی در تشییع جنازه ایشان حاضر نشود، لیکن شیعیان به این امر آگاه شدند، از منازل خویش خارج شدند و حدود 12 هزار نفر آن حضرت را تشییع کردند و به خاک سپردند.

در نهایت می‌توان چنین گفت که امام جواد(علیه السلام) در سال 220 هجری در بغداد به واسطه سمی که به آن حضرت داده شد، به شهادت رسیدند. مسبب اصلی این اقدام ننگین خلیفه عباسی معتصم برادر مأمون بوده است، عموم مورخان و محدثان قائل هستند که این سم توسط ام‌الفضل همسر ایشان به آن حضرت خورانده شده است.


منبع:سبطین
انتهای پیام/ ز.غ

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: