SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از خبرگزاری دانشجو؛ واژههایی مثل خرافه و خرافهگرایی شاید بیشتر ذهنها را به سمت خرافاتی ببرد که قدیمیها به آنها معتقد بودند و تصور شود با افزایش سطح سواد جامعه خرافهها هم از بین رفتهاند. اما خرافهها به شکلهای جدیدی ظهور یافتهاند به طوری که سرچ مختصری در اینترنت به ما نشان میدهد که سایتهای بسیاری در زمینه خرافاتی نظیر فالگیری، رمالی و ... فعال هستند. در این خصوص گفتوگویی داشتیم با حجتالاسلام وحید حاجی آقازاده مدرس حوزه و دانشگاه و مسئول کارگروه نقد جنبشهای معنوی نوپدید مدرسه فرق و ادیان که این گفتوگو را پیش رو دارید.
- تعریف خرافه چیست و به چه مواردی خرافه گفته میشود که آنها را از مواردی که خرافه نیستند جدا میکند؟
حاجی آقازاده: خرافه یک پدیده روحی و اجتماعی است که جامعه را از مسیر عقلانی خود منحرف میکند. عقل در اینجا به معنای عقل دینی، اقتصادی و اجتماعی است. علامه طباطبایی میفرمایند: اعتقاد به آنچه علم به حقیقت آن نداریم و نمیدانیم خیر است یا شر، خرافه است.
- خرافات از کجا نشأت میگیرند؟
حاجی آقازاده: اصل خرافات براساس جهل و ترس استوار است. انسان نسبت به برخی مسایل جهل دارد. مثلا در گذشته وقتی کسوف میشد ظرفهای بزرگ را به هم میزدند و کسانی که حنجره خیلی قوی داشتند نعره میکشیدند چون معتقد بودند که اژدها خورشید را قورت داده است. بعد وقتی خورشید در میآمد، آن را به ظرف زدنها و نعره کشیدنها ارتباط میدادند. وقتی علم پیشرفت کرد و پدیده خورشیدگرفتگی به صورت علمی توجیه شد این خطای شناختی هم برطرف شد و دیگر الان کسی از این کارها نمیکند.
از سوی دیگر، مردم از آینده خود میترسند. مثلا برخی جوانها نزدیک کنکور به این خرافات گرایش پیدا میکنند تا بتوانند بهتر تست بزنند. حتی آگهیهایی را دیده بودم که در آنها نوشته شده بود کسانی که میخواهند رتبه خوب بیاورند تا فلان زمان، وقت دارند که پولی را به حساب ما واریز کنند و ما به آنها طلسم و دعا بدهیم. در واقع، این لحظات و لحظات مشابه در زندگی انسانها زمانهای حساسی است که آنها میخواهند به جایی پناه ببرند و به این سمت گرایش پیدا میکنند.
خرافات برچیده نمیشوند بلکه مدرن میشوند
- بیشتر چه کسانی به سمت خرافهها روی میآورند؟
حاجی آقازاده: باید ببینیم چه قشری بیشتر از جهل و ترس آسیب میبینند. برخی میگویند تحصیلات از خرافهگرایی جلوگیری میکند اما به اعتقاد من صرف تحصیلات موثر نیست زیرا فالهایی مثل فال قهوه و فال تاروت را بیشتر در قشر تحصیلکرده میبینیم و در روستاهای دور افتاده و کم سواد کسی فال تاروت و فال قهوه نمیگیرد. خرافات برچیده نمیشوند بلکه مدرن میشوند.
این فرد تحصیلکرده درست است که تحصیلات دارد ولی ترس از آینده هم دارد یعنی مواقعی که دچار بحرانهایی میشود که به آینده اعتماد ندارد و در لحظات حساسی مثل مرگ عزیزان یا ورشکستگی به دنبال جایی است که خلأها و ابهامات خود را پر کند. بنابراین، نمیتوانیم بگوییم که فقط یک قشر مشخص به دنبال خرافه هستند.
در حالت کلی همه ما خرافی هستیم فقط درصدهایمان تفاوت دارد. آخرین باری که ما زدیم به تخته یا پشت سر مسافر آب ریختیم کی بود؟ اینها ادبیاتی است که حتی متدنین تحصیلکرده هم با آن درگیر هستند. در حالت کلی میتوان گفت هر چه در یک خانواده و جامعه اراده دلیلخواهی قوی باشد خرافه کمتر میشود.
بیشترین لطمهها را خرافات به دین وارد میکنند
- نظر دین نسبت به انواع خرافات چیست و موردی وجود داشته که ائمه با مواردی مثل رمالی، جادو یا انواع دیگر خرافات برخورد کرده باشند؟
حاجی آقازاده: برخورد ائمه در این قضیه بسیار محکمتر از آنی است که ما تصور میکنیم. روزی حضرت علی (علیه السلام) به جنگ میرفتند که به ایشان گفتند فردی با ستارگان تخمینهایی میزند. او را نزد حضرت آوردند و نظر خود را درباره حرکت برای جنگ بر اساس حرکت ستارگان گفت. حضرت فرمودند چون تو گفتی فلان روز حرکت کنیم من آن روز حرکت نمیکنم. یعنی ایشان برخلاف نظریه او رفتند تا به جمع ثابت کنند حرفهای این افراد درست نیست.
بیشترین لطمهها را در دین خرافات میزنند چون خرافه برخلاف فرقه که برون دینی است، درون دینی است و دین را از درون تهی میکند. مثلا یک سری از دعانویسیها به نام دین انجام میشود و این خرافات معمولا شکل دینی دارند و این شکل دینی آسیب بیشتری ایجاد میکند.
جفایی که به آیتالله بهجت شد
- در آیات و روایات هم واکنشی نسبت به این خرافهها وجود دارد؟
حاجی آقازاده: تغیّر و امثال این کلمات در قرآن آمده است و اهلبیت هم جامعه را از این کارها نهی کردهاند. بنده به عنوان یک طلبه به شما میگویم کل بحارالانوار و سیره ائمه را جستجو کنید و اگر جایی را پیدا کردید که اهلبیت امر کردند که شیعیان به دنبال کشف و کرامات بروند من 5 سکه بهار آزادی به هر کسی یک روایت در این باره بیاورد میدهم.
امروزه میبینیم که کشف و کرامت تبدیل به شاخصه شده است. فردی مثل آیتالله بهجت که یک فقیه اصولی بود و زندگی هشتاد ساله خود را صرف دین کرد را با کارهایی شناختیم که مرتاضهای هندی هم از این کارها بلد نیستند! این یقینا جفای به آیتالله بهجت بود. در اینجا ما هم از سیره ناب اهلبیت جدا شدیم. در سیره ناب اهلبیت فرمودند شیعیان را موقع راستگویی و در امانتداری بشناسید نه در کشف و کرامتی که دارند. حتی در جاهایی هم فرمودند که به طولانی بودن سجده و رکوع هم توجه نکنید بلکه ببینید راستگو و امانتدار هستند یا نه.
اهلبیت مردم را به سمت شاخصههای اصیل دینی بردند و از حاشیهها دور کردند اما در زندگی امروز ما حاشیهها سوار بر متن است. مثلا مراجعاتی داشتم که فردی پیش من میآمد و میگفت من پیش کسی میروم که کشف و کرامت دارد تا او به من بگوید زنم را طلاق بدهم یا نه. این کارها سیره اهلبیت نیست.
راههای تشخیص خرافه از غیر خرافه
- راههای تشخیص خرافه از غیر خرافه چیست؟ چون گاهی برخی افراد برخی از مسایل ماورایی را که در دین آمده اما هنوز علم به درجهای نرسیده که آنها را تأیید کند خرافه میدانند و رد میکنند.
حاجی آقازاده: ما باید به ریشه مسایل توجه داشته باشیم و بدانیم که یک امر غیر خرافی باید ریشه در عقل یا دین داشته باشد. ما باید نسبت به مسایل جامعه حساسیت داشته باشیم و آنها را اولویتبندی کنیم. خرافاتی مانند خرافه قانون جذب داریم که خطرناک است. مثلا شرکتهای گلدکوئیستی بسیاری از مردم را سر کار گذاشتهاند و چند ده میلیارد از سرمایههای مملکت را به هدر داده و خانوادههای بسیاری در اثر آن از هم پاشیده شدند.
یک خرافه هم هست که فرد میگوید من مسافرت میروم مادرم پشت سرم آب میپاشد. ضرر این خرافه اول بیشتر از دومی است و ما باید اولویتبندی کنیم. در حالت کلی، خرافه آن چیزی است که منشأ عقلانی به معنای عقل سلیم بشری ندارد و در دین هم مطرح نشده است.
- در برخی از کتب مذهبی دعاهای ضد سحر وجود دارد. چقدر میشود برای این موارد اعتبار قائل شد و آیا میتوان به طور کلی مسایلی مانند سحر و جادو را رد کرد؟ چون برخی به رمالها یا افرادی که سر کتاب باز میکنند مراجعه و نتیجه میگیرند و اعتقادشان به این مسایل قویتر میشود؟
حاجی آقازاده: یک قاعده در مورد خرافات این است که مردم تحمل عدم یقین ندارند. مثلا کسی که در جایی به صورت قراردادی شاغل است با هر شایعهای روح و فکرش به هم میریزد زیرا نسبت به ثبات شغلی خود یقین ندارد و چون یقین ندارد متزلزل است. این مساله را به حوزه عقاید ببرید. مثلا مردم باید بدانند جن هست یا خبر یا مقدار اختیارات جن و میزان تسلط او چقدر است؟ نسبت به چه افرادی این جن طمع میکند؟ باید این ابهامها در میان مردم حل شود آن وقت مردم در مورد جن خرافهپذیر نمیشوند.
الان چرا مردم در مورد طلوع و غروب آفتاب خرافهپذیر نیستند؟ چون نسبت به آن علم دارند. وقتی نسبت به چیزی علم داریم یعنی صفر تا صد آن موضوع در ذهن ما بسته شده است. ما باید مسایلی را که مردم نسبت به آنها جهل دارند درمان کنیم و برای اولین و آخرین بار پروندهای مثل شانس را ببندیم و بگوییم شانس داریم یا نداریم؟ الان بیشتر از 80 درصد مردم به شانس اعتقاد دارند اما اصلا چنین چیزی در نظام حکمت و دنیایی که تمام مسایل آن منشأ حکمت دارد، میتواند وجود داشته باشد.
فروش موکل جن و کشتن همزاد
در مورد اجنه هم باید مشخص کنیم که واقعا اجنه وجود دارند یا خیر. ما الان فروش موکل جن هم داریم که خرافه است. حتی در تهران فروش همزاد هم داریم که زیر بنای آن خرافات است. مثلا در یکی از پروندهها دیدم که فردی در یک هفته تعداد زیادی همزاد فروخته و حتی به کسی گفته که تو 4 همزاد داشتی و من 2 تای آنها را کشتم و تو باید دیه کامل 2 نفر را به من بدهی، این بیچاره هم دیه کامل دو نفر را برای این خرافه داده است!
خرافه دیگر در مورد بخت است که برخی خانمها سبزه گره میزنند تا بختشان باز شود. آخر چه رابطهای بین سبزه گره زدن و بخت وجود دارد؟! تا وقتی این مسایل را تبیین نکرده باشیم مردم در ابهام به سر میبرند و وقتی ابهام وجود دارد مردم زودتر خرافهپذیر میشوند. سازمانها و نهادها و مجامع مرتبط باید در این زمینه فعالیت کنند و فرضا مشخص کنند که در یک پروسه یک ساله پرونده این خرافه را بستیم.
- این امکان وجود دارد که با برنامهریزی و آگاهی مردم ظرف مدت کوتاهی این مساله حل شود؟
حاجی آقازاده: باید تعریف شود که منظور ما از برنامهریزی چیست. برنامهریزی در حوزه تأییدی، تثبیتی و تبلیغی کدام را میخواهیم داشته باشیم؟ وزن هر کدام از اینها چقدر است؟ مرحوم آقا جمال خوانساری با آن قدرت علمی که کتابهای علمی او در حوزه هنوز جای بحث دارد کتاب «کلثوم ننه» را مینویسد و خرافات آن روزها را که خانمها قائل بودند جمعآوری میکند، اما ما امروز این روحیه جهادی را نداریم.
امام حاضر بود در راه محو خرافات کشته شود
من بیش از یک دهه است که در حوزه نقد فرقهها فعال هستم و همیشه گفتهام خطر خرافات بیشتر از خطر فرقههاست؛ چون خرافات در لباس دین و به نام دین عرضه میشوند. وهابیت، بهاییت یا صوفیه تابلو دارند اما خرافه را به نام دین انجام میدهیم و دین را از درون تهی میکنیم. فرمایشی از حضرت امام دیدم که فرموده بود من حاضرم در این راه کشته شوم. چون خرافات جامعه را بیچاره و زمینگیر میکند. ما باید ابتدا با خرافهها برخورد اثباتی داشته باشیم. یک نمونه آن این است که مجهولات مردم را تبدیل به معلومات نماییم. همزمان باید پروندههای این افراد بررسی شود و به مردم بگوییم عاقبت کار فردی که دنبال خرافه رفته چیست.
امروزه دو میلیون و صد و هفتاد هزار صفحه وب در بخش فارسی داریم که فالگیری را تبلیغ میکنند که برخی از آنها تا 300 هزار تومان هم پول ویزیت میگیرند. ما باید در دو بخش سلبی و ایجابی کار کنیم که اگر این دو بخش دوشادوش هم حرکت کنند قطع به یقین خرافات از جامعه برچیده میشود.
شکل خرافات مدرن شده است
- فرق خرافههای جدید و قدیم در چیست و آسیب کدامیک بیشتر است؟
حاجی آقازاده: در مورد ضرر خرافهها، جدید و قدیم بودن آنها ملاک نیست. افرادی که این کارها را انجام میدهند ویژگیای به نام «زبان بازاری» دارند. برخی از فروشندههای قدر هستند که علیرغم تردیدی که شما برای خرید داشتی شما را وادار به خرید کردهاند اینها فروشندگانی هستند که زبان بازار را بلدند، اینها نبض بازار را میسنجند.
الان هم در مورد خرافهها علم پیشرفت کرده و افرادی که این کارها را انجام میدهند مثل قدیم عمل نمیکنند که چند مهره را بیاندازند و فال بگیرند، الان فال تاروت و ... آمده است. در واقع، شکل خرافات تغییر کرده و گرنه خرافه همان خرافه است. مثلا روستاییان تخممرغ میشکستند اما الان فال قهوه میگیرند و اگر شکل ته فنجان شکل مار باشد تفسیر آن این است که همسرت به تو خیانت میکند و ما چقدر طلاق سر این قضیه داشتیم. ما باید ببینیم کدام یک از این خرافات ناظر بر مسایل خطرناک مردم مثل تنشهای روحی و روانی است.
وقتی خرافات تبدیل به شرک میشوند
- این خرافهها چه مشکلاتی را در زندگی فردی، اجتماعی و اعتقادی ایجاد میکند؟
حاجی آقازاده: از نظر اقتصادی مثل شرکتهای گلدکوئیستی بحران ایجاد میکند که اساس کار این شرکتها بر مبنای این خرافه بود که من حقوقبگیر ساکن جنوب شهر میتوانم ظرف دو سال در زعفرانیه خانه بخرم که این مساله که از نظر عقلانی ممکن نیست. خرافه اعتقادی هم مانند مهره مار است که الان مد شده و متأسفانه آمار آن هم بالاست و معتقدند مهره مار باعث میشود از بلاها در امان باشم. وقتی میپرسیم آیا به این مهره مار به واسطه این که یکی از وسایل الهی است اعتقاد داری؟ میگوید نه به خود مهره مار اعتقاد دارم. آیا واقعا این شرک نیست؟ من خدا و فاعلیت او را کنار گذاشتهام و تمام اعتقاداتم را به یک مهره گره زدهام که این شرک است.
از نظر تنشهای اجتماعی هم مواردی مثل چشم زخم وجود دارد که با شکستن یک تخم مرغ یک نو عروس را تا آخر در فامیل بایکوت میکنند چون اسم او را آوردند و تخم مرغ شکسته است! از سوی دیگر، در میان رمالهایی که به نام دین ورود پیدا میکنند یا در جنگیریها مسایل غیر اخلاقی زیادی اتفاق افتاده و حریمهای زیادی شکسته شده است.
- اگر مطلب دیگری باقیمانده است، بفرمایید.
حاجی آقازاده: این که شما این شهامت را پیدا کردید که به این مساله ورود پیدا کنید بسیار مهم است و من از این بابت ممنونم. اما در حیطه چه باید کردها حساسیت نسبت به خرافات در جامعه و در هیچ یک از نهادهای موظف مثل حوزه علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی، ارشاد و ... وجود ندارد و این باعث لطمههای اقتصادی و اعتقادی میشود. امیدواریم در دوران غیبت این روحیه جهادی را داشته باشیم تا اگر موجب رشد دین نشدیم آن را منحرف هم نکنیم.
انتهای پیام/ ز.غ
مطالب شما عالی هست فقط مشخصات و نام نویسنده و تاریخ انتشار و ...باشه بهتر است سپاس