SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از شبکه ایران، هسته اصلی جریان انحرافی فکری_عقیدتی، موسوم به مکتب "سلفی گری" در قرون اولیه اسلام شکل گرفت و به تدریج در حوزه اندیشه و مذاهب اسلامی اثر گذاشت.این جریان فکری در عصر اخیر نه به عنوان یک مکتب فکری خاص با یک سلسله اصول و فروع عقیدتی بلکه به شکل یک جریان گذشته گرای منحط فکری با یک ساختار سیاسی ویژه شناخته می شود.
پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله)، دو مکتب فکری عمده یعنی مکتب اهل بیت (علیهم السلام) که شالوده آن به دستان مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) پی ریزی شد و مکتب خلفا در جهان اسلام بوجود آمد. هر یک از مکاتب یاد شده با استناد به قول و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) می کوشید تا جایگاه خویش را تثبیت کند. مکتب خلفا رفته رفته به فرقه های گوناگونی تقسیم شد، هر فرقه ای نیز برای خود یک سلسله اصول فکری و عقیدتی پی ریخت.از مشخصه های بارز اندیشه سلفی گری این است که عقل و میزان خرد در نزد بنیان گزاران این جریان فکری، چون احمد بن حنبل و ابن تیمیه، کمترین اعتبار و منزلتی ندارد. مکتب سلفیه داعیه دار پیروی از عقاید و سنت سلفیانی چون صحابه، تابعین و امامان فقه اهل سنت را داشت.
معاویه که خود را منصوب قانونی خلیفه سوم می انگاشت به عنوان بنیان گذار نخست این جریان فکری در جهان اسلام شناخته می شود.آنگاه احمد بن حنبل پیشوای مذهب حنبلی و از محدثان و فقیهان سر شناس قرن سوم این نگرش فکری را تقویت کرد و پس از او ابن تیمیه در قرن هشتم، اندیشه احمد بن حنبل را زنده کرد و موجی جدید از سلفی گرایی را به راه انداخت. ابن تیمیه حرّانی را باید نقطه عطفی در اندیشه سلف گرایی برشمرد.سلفی گری در قرن دوازدهم وارد مرحله تازه ای شد و از دل آن، آیین منحط وهابیت برآمد. که در آینده پیرامون اصول و مبانی فکری وهابیان بیشتر سخن خواهیم گفت.
سلفی کیست؟
سلفى منسوب به سلف است، زیرا "ی " در این کلمه براى نسبت بوده و سلفى به کسى اطلاق مىشود که خودش یا دیگرى او را به جماعت پیشینیان نسبت مىدهد . و سلفیة نسبت مؤنث به سلف است همانند سلفى براى مذکر.
وجه دیگرى نیز دارد سلفیون کسانى هستند که مىگویند: ما ایمان داریم به آن چه که مسلمانان پیشین از صحابه رسول صلى الله علیه و آله و ائمه دین به آن ایمان آوردهاند، و آن خاصیت پیش بودن پیشینیان است.مقصود از سلفیه کسانى هستند که در قرن چهارم هجرى ظاهر شدند. آنان تابع احمد بن حنبل بوده و گمان مىکردند که تمام آراى شان به احمد بن حنبل منتهى مىگردد کسى که عقیده سلف را زنده کرد و براى آن جهاد نمود .آن گاه در قرن هفتم هجرى توسط شیخ الاسلام ابن تیمیه احیا شد، او شدیداً مردم را به این روش دعوت کرد و با اضافه کردن مسائلى به آن، مردم عصرش را به تفکر واداشت .آن گاه در قرن دوازدهم آراى او در جزیرة العرب توسط محمّد بن عبدالوهاب احیا شد که تاکنون وهابیون آن را زنده نگه داشتهاند.
مواضع و دیدگاههای گروههای سلفی از نخستین روزهای شناسایی این جماعتها تا عصر حاضر، با توجه به شرایط زمانی و مکانی یا الزامات سیاسی اجتماعی، در معرض تغییر و تحول بوده و گاه این دگرگونیها موجب تعارضات جدی میان اعضای گروههای سلفی در جهان اهل سنت شده است. این نکته شامل عقاید و آرای سیاسی جماعت اخوانالملسمین به عنوان یکی از سرچشمههای مهم زایش گروههای سلفی جدید نیز میشود.
از بدو تأسیس جماعت اخوانالملسمین و پس از مرگ مؤسس آن دیدگاههای سیاسی و اجتماعی و در برخی موارد اعتقادات مذهبی جماعت دچار تحول شده است. این تحولات به جدایی افراد و ایجاد انشعابهای گوناگون در جماعت انجامیده است. بدین ترتیب، گروهها و افراد تندروتر و بنیادگراتر در جامعه آزاد شدند و به تدریج جماعتهای جهادی کوچک و بزرگی همچون جماعت "جهاد اسلامی" در مصر شکل گرفتند.
این جماعتها و گروههای سلفی که مشخصه اصلی آنها جهادگرایی و تکفیرگرایی بود، بعدها هسته و پایه اصلی بزرگترین گروه سلفی جهادگرا در جهان به نام "سازمان القاعده" را تشکیل دادند. از آنجا که فکر و اندیشه عامل انگیزه بخش مهم برای هر حرکت و جنبش اجتماعی است، بررسی اندیشه سیاسی سلفیها از اهمیتی خاص برخوردار است.سلفی های تکفیری که در روزهای اخیر در لبنان و مصر دست به کشتار شیعیان زده اند، شیخ "حسن شحاته" از علمای شیعه مصر که سابقا از اساتید دانشگاه الأزهر بود و همراهانش را کشته و بدن این عالم شیعی را در خیابان کشیده و نهایتا او را ذبح کرده اند؛ و به گفته وزیر اطلاع رسانی سوریه با جبهه النصره که خود وابسته یه گروهک تروریستی القاعده است، به طور همه جانبه همکاری می کند، در تلاشند در شرایط کنونی که ارتش مردمی سوریه به پیروزی های چشمگیری علیه شورشیان مسلح دست یافته است، به بحران سازی در لبنان دست زده و دامنه بحران در سوریه را به کشورهمسایه توسعه دهند.
همگان می دانند که جهان عرب طی دو سه سال گذشته شاهد ظهور برخی حرکتهای ارتجاعی و فرقههای مطرود از جمله سلفی های افراطی است که برای موج سواری و سوء استفاده از فرصتهای به دست آمده وسوسه شدهاند.بحران آفرینی، اقدامات تروریستی و شهادت شیعیان در خاورمیانه توسط جریان سلفی در واقع گلوی کشورهای منطقه از لیبی و مالی گرفته تا افغانستان، پاکستان و یمن و بحرین را می فشارد. اکنون سلفیها به برکت ریخت و پاشهای برخی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و حامیان غربی آنها برای نومید کردن ملتهای عرب فرصتی یافتهاند تا بیداری اسلامی را به انحراف بکشانند و به ملتها نشان دهند آن چیزی که به خاطر آن قیام کردهاند، لگدکوب شده است.
بحران آفرینی در شهر طرابلس لبنان که سلفی ها قدمت حضور 60 ساله در این مکان را دارند و به زعم خودشان با هدف مقابله با اقتدار مقاومت حزب الله دست به توطئه می زنند، همواره به شکست انجامیده و در آینده نیز موفق نخواهد بود. لبنان در همسایگی سوریه 60 سال پیش به عنوان یکی از مراکز رشد سلفیگری در کشورهای منطقه لبنان مطرح شد زیرا اندیشه سلفی در آن زمان توسط "شیخ سالم الشهال" و "شیخ عبدالرزاق الزغبی" از طلبه های مراکز دینی عربستان به لبنان توسعه یافت و آنها شهر طرابلس را به عنوان مرکز گسترش و ترویج تفکر سلفی برگزیدند.
از سال 1977 جریان سلفی به نحو چشمگیری فعال شد و در سال 1981 به صورت فعالیت سازماندهی شده خود را شروع و جمعیت "نواه الجیش اسلامی" را بنیانگذاری کرد. با فروپاشی جنبش توحید اسلامی در سال 1985، سلفیها امکان گسترش بیشتری یافتند و توانستند، به عنوان یک جماعت مستقل ابراز وجود کنند. آنان به طور متمرکز و قوی در طرابلس و برخی مناطق شمال از جمله "عکار" و "الضنیه" حضور دارند و از آنجا که مناطق شمال لبنان محل استقرار اکثر شخصیتها و موسسات سلفی لبنانی است برای آنها اهمیت خاصی دار و حوادث سالهای اخیر نیز که در این مناطق بین دولت و سلفیها روی داده، شمال را به پایگاه و مرکز تجمع سلفیها تبدیل کرده است.در اواسط دهه 90 میلادی، جنبش سلفی دستخوش بحرانها و حوادث تعیین کنندهای شد که به تضعیف فعالیت آن انجامید، زیرا دستگاه امنتیی لبنان به علت بمبگذاریها و جنایات و ترورهایی که پیروان این جنبش مرتکب میشدند، آنها را تحت فشار قرار داد.
آنها در ادامه اقدامات تروریستی خود دست به انفجار مینی بوس حامل مسافران و ایجاد تفرقه و اختلاف میان شیعیان و سنی های لبنان زدند و همواره تلاش کردند به عنوان نیرویی از سوی برخی کشورهای وابسته و نفت خیز منطقه با توان مقاومت مقابله کنند. این جربان تکفیری سلفی همچنین تلاش دارد به صورت فعال در حوادث سیاسی عراق نقش آفرینی کند. با توجه به تحولات و نفوذ القاعده در این کشور، روند خشونتها در عراق شتاب بیشتری به خود گرفت و سلفی های این کشور به رهبری چهره هایی مثل ابو مصعب الزرقاوی که توسط نیروهای آمریکایی کشته شد،عرصه را برای اقدامات خود مناسب دیدند.
آنچه در این میان بسیار با اهمیت و حتی حساسیت برانگیز است، تلاش گستردهای است که برخی گروههای سلفی برای موج سواری در پهنه نهضتهای اخیر مصر، اردن، لیبی، یمن وحتی سوریه و کویت صورت دادهاند و انگیزههای بیشتری از خود نشان میدهند که چهرهای وارونه از اسلام را به نمایش درآورند.فرصت طلبی سلفیها دقیقا از همین زاویه است که معنی و مفهوم واقعی خود را پیدا میکند. در واقع، آمریکا و صهیونیستها با مانور سیاسی-تبلیغاتی پیرامون این حرکتها سعی دارند، چنین وانمود کنند که گویا نهضت عظیم ملتهای مسلمان در بهار عربی، نهایتا به سود سلفیها تمام شده و این سلفیها هستند که میوههای قیام و شهادت و پایداری ملتها را میچینند.
اکنون سلفیها به برکت ریخت و پاشهای آلسعود، فرصتی برای دلسرد و نومید کردن ملتهای عرب یافتهاند که این حرکتهای پرخروش علیه مظالم رژیمهای منحط عرب را به انحراف بکشانند و به ملتها نشان دهند آن چیزی که به خاطر آن قیام کردهاند، لگدکوب شده است.از زمان وقوع بیداری اسلامی در جهان عرب در سال ۲۰۱۱، سلفیها بهعنوان شبکهای زیرزمینی و بزرگ از متعصبان مذهبی، به نیرویی قوی و پرسروصدا تبدیل شدهاند. عامل این رشد چشمگیر را باید "عربستان سعودی" دانست. آنان در لیبی، تونس و مالی سرگرم ویرانی زیارتگاهها و مراکز مذهبی مسلمانان میانهرو همچون صوفیان هستند.همفکران آنها در تونس در تلاش برای خفه کردن میانهروها و زدودن آثار هنری هستند که به نظرشان کفرآمیز میرسد و هر روز فتنه جدیدی را در این کشور برپا میکنند که به خشونت و درگیری میانجامد. لبنان عرصه دیگر تاخت و تاز سلفیهاست که به ویژه در بخشهای شمالی این کشور و توسط شیخ اسیر هر روز آتش فتنهای را برمیافزوند.
اردن نیز شاهد ضربه زدن پیروان این جریان است و به نظر میرسد، در آستانه انتخابات پارلمانی این کشور که آن را تحریم کردهاند، در اندیشه برافروختن فتنهها در این کشور باشند. در سوریه نیز حضور فعالانه برخی هستههای سلفی محرز شده و نقش آنها در بحران این کشور چنان واضح و عیان است که جایی برای توضیح نمیگذارد که البته در جای خود به آن پرداخته میشود و آمریکا و رژیم صهیونیستی که زمانی با انقلابهای عربی جایگاه و موقعیت خود را در منطقه از دست داده بودند، هم اکنون با حمایت از جریان تلاش میکنند، از یک سو انقلابهای عربی را به ناکامی بکشانند و از سوی دیگر موقعیت و نفوذ گذشته خود را در این کشورها بار دیگر بازیابند.
اما چیزی که کمتر به آن پرداخته شده، آن است که چه کسانی پشت سر سلفیها هستند. کارشناسان منطقهای، دیپلماتها و سرویسهای اطلاعاتی، عربستان سعودی و دلارهای نفتی به ظاهر بیپایان را حامی سلفیها عنوان میکنند.پایگاه اطلاع رسانی مشرق نیوز در تشریح این مطلب می نویسد: "سمیر امغار" نویسنده کتاب "سلفیگری معاصر؛ جنبشهای فرقهای در غرب" میگوید: "مستندات قابل اثبات بسیاری گواهی میدهند، عربستان تأمینکننده مالی گروههای سلفی است".
"آنتوان بسبو"، رئیس مرکز نظارت کشورهای عربی در پاریس نیز میگوید: "آنچه ما درباره سلفیها در مالی و شمال آفریقا میشنویم، در واقع شکلی از وهابیگری است که مرکز آن در عربستان است و از دهه هفتاد شاهد تلاش این کشور برای گسترش این تفکر بودیم. عربستان اکنون سالیانه میلیونها یورو برای حمایت از این سلفیها در سراسر جهان هزینه میکند."
"محمدعلی ادروبی"، تحلیلگر سیاسی با اشاره به پیروزی چشمگیر حزب سلفی "نور" در مصر که توانست در کمال شگفتی ۲۴٪ آرای پارلمان را از آن خود کند، میگوید: "با خروج دیکتاتورها راه برای تثبیت و حضور احزاب سلفی فراهم شده و آنها اکنون مستقیم و بهطور رسمی از عربستان کمکهای مالی دریافت میکنند. وقوع بهار عربی عربستان سعودی را حقیقتا دچار شگفتی کرد. پاسخ ریاض اما تشکیل گروههای سلفی در این کشورها بود تا بتواند نفوذ بیشتری در آنها داشته باشد".
سوریه از جمله مناطقی است که به عرصه تاخت و تاز سلفیها تبدیل شده است. سلفیهای سوریه پیوندی گسترده و عمیق با اخوان المسلمین سوریه دارند و از آنجا که سلفیها نوعی وابستگی به وهابیهای سعودی دارند، لذا حلقه ارتباط آنها با وهابیهای سعودی سلفیهای اردن و سوریه هستند.
انتهای پیام/ ز.ح