پيشگفتار:
اللّهُمَّ اِنّا نَشْكو اِلَيْكَ فَقْدَ نَبيِّنا، و غَيْبةَ وَليِّنا، و كَثْرةَ عَدُوِّنا، و قِلَّةَ عَددِنا، وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بنا، وَ تظاهُرَالزَّمانِ عَلَيْنا. فَصَلّ على محمّدٍ و آلِهِ. وَ اَعِنّا على ذلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ، وَ بِضُرٍّ تَكشِفُهُ، وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ، وَ سُلْطانِ حقٍّ تُظْهِرُهُ.
صلوات و سلام خداوندى بر اشرف كائنات، قطب عالم هستى و رحمة للعالمين محمّدبن عبداللّه و اوصياى گرامى او باد. تندبادى سياه از اعماق سينههاى لبريز از شقاوت، در حال وزيدن است. تندبادى كه بارها راهيان حق را هدف خود گرفته و بر پيكر آنان ضربه هايي سهمگين نواخته است. همان حق پوياني كه گِل وجودشان از بقاياى طينت حق سرشتان است. آنانكه دعوت مظاهر حق را لبّيك گفته و تا بذل جان به پيش تاختند. اين تندباد در هر برهه اي، با حربه اي بروز کرد. زمانى با قتل و غارت، و گاهي با نيرنگ و سياست، و برهه اي در قالب: «فرزند كمتر، زندگى بهتر»، و اكنون در قالبهايى بسيار وسيعتر و جذّابتر، افزون بر آنچه كه پيش از اين بود. مانند: «خطر انفجار جمعيّت»، «عدم تكافوى اقتصاد نسبت به جمعيّت»، «آلوده شدن محيط زيست»، «بهداشت مادر و كودك»، «دفاع از حقوق كودك»، «دفاع از حقوق زن»، «توسعه اقتصادى»، «بهداشت بلوغ»، «سالم سازى شهرها»، «مصلحت در اين است كه...» و... .
اين تيرهاى زهرآگين و سهمگينِ و ظاهرفريب، از تركش دشمنان قسم خورده اسلام و ايران، از آن سوي دنيا رها گشته، و توسّط ايادى داخلى و دوستان ناآگاه و فريبخورده و يا مجبور، بر پيكر جامعه فائزين فرود آمده و مىآيد. خصم كينهتوز، با تمام توان، اين سلاحهاى مرگبار را بر دوش كشيد و در قالبهايى فريبنده، مانند: «تدبير براى توسعة اقتصادى و فرهنگى كشورهاى اسلامى و جهان سوّم»، در جاىجاى ممالك اسلامى، بخصوص در سرزمين تازه استقلال يافتة ما ايران كه به تعبير غربيان، مهد بنيادگرايان اسلامى است[1]، بهراه افتاد تا بدين وسيله، نسل مسلمانان را قطع كرده، و فرهنگ غرب را كه به نوعي ترجمان فسادِ اخلاقى و انحراف فرهنگى و ديني است، با شعارهاى: «زنان بايد در صحنة كار و اجتماع فعّاليّت داشته باشند»، «ازدواج زودرس باعث ركود زنان مىشود»، «كشورى كه مىخواهد در راه توسعه گام بردارد نمىتواند فقط با نيمى از جمعيّت خود اين راه را بپيمايد» و دهها شعار ديگر رواج داده و حاكم كند.
مدير كلّ وزارت مستعمرات انگليس مىگويد: «امروزه حكومت با عظمت ما در فكر اين است كه اسلام را در داخل با يك نقشه مطالعه شده و دقيق با بينش و بمرور زمان نابود سازد. البته اين برنامه نيز در آخر كار، نيازمند يك لشكركشى و يورش هست. ولى اين كار موقعى انجام مىگيرد كه بلاد اسلامى را سقوط داده و از هرسو كلنگ ويرانى بر پيكر اسلام وارد آوردهايم كه ديگر قدرت جمعآورى قوا و مقابله در برابر جنگ ما را نداشته باشد.»
«كتاب خاطرات سياسى و تاريخى مستر همفر، ص160»
و نيز خطاب به همفر، جاسوس انگليس در كشورهاى اسلامى، مىگويد: «من به شما مژده مىدهم كه آخرين مدّتى كه وزارت، براى تكميل اين نقشه لازم دارد، يكقرن از زمان است و اگر خود ما به اين هدف نرسيم، فرزندان ما بزودى اين دوران را با چشمان خود خواهند ديد اين مثل چه زيباست كه مىگويند: (ديگران كاشتند و ما خورديم، ما نيز مىكاريم تا ديگران بخورند). و هرگاه عروس درياها توانست اسلام را از هم بپاشد، و بر كشورهايش تسلّط پيدا كند، جهان مسيحيّت را شاد خواهد نمود.»
«كتاب خاطرات سياسى و تاريخى مستر همفر، ص159»
و با کمال تأسّف، امروز آثار پياده شدن اين نقشههاى شوم را در كشورمان مشاهده مىكنيم. براى استعمارگران غرب، و سردمداران مسيحيّت امروز، که بويي از محبت و پيروي از حضرت عيسی مسيح عليه السلام را نبرده اند، و جنايتكاران صهيونيست که در لباس يهوديت به مبارزه با دين و فرهنگ موسوي برخاسته اند، فرقي نمي کند که کداميک از فرق اسلام و يا کشورهاي اسلامي نابود شوند. به هر فرقه اي از اين فرق، و هر كشورى از كشورهاى اسلامى ضربه اي وارد شود، براي استعماري که امروز در قالب مسيحيت و يهوديت رخ نموده است، غنيمتى بس گرانبهاست. مخصوصا اگر آن كشور، مهد بنيادگرايى اسلامى (شيعى) باشد. ولى بهزودى خواهيد دانست:
كسانى كه عملا قربانى اين سياستها مىشوند، شيعيان و بخصوص شيعيان ايران خواهند بود. و اين نهايت آرزوي غرب جنايتكاري است، که همگام با ساير دشمنان ديرين، شيعه کشي را مرام و مسلک خويش ساخته است. و آنان كه تن به اجراى سياستهاي غربي دادند، و متاع كفر را به قيمت جانِ هزاران شهروند و نابودي اخلاقيّات و شؤون ديني خريدند، كسانى هستند كه هياهوى تمدّن غرب آنان را به گونهاى از خود بىخود كرده بود كه سر از پا نشناخته، و يكباره عفتّ و اقتدار ملّت، و ارزشِ آنچه را كه به خاطرش خونها ريخته شد، به مسلخِ واژه هاي ظاهرفريب چون واژة «توسعه» برده، و همه را يكجا قربانى كردند.
اينان براى رسيدن به رشدي موهوم، ملت مظلوم را به قهقرا كشانده، وجود خدايى رزّاق را ناديده گرفته، و براى زمين و آسمانش نقشه كشيدند و تدبير كرده و گفتند كه: چه نشستهايد، در چند سال آينده، غذا و آب و زمين و هوا، هيچيك كفاف رشد جمعيّت را نخواهد كرد. و براى رسيدن به هدفي شوم، و به كرسى نشاندنِ آراء خويش، به جان روايات و آيات افتادند و با توجيه و تفسيرهاى مصلحتانديشانه، و ناديده گرفتن نصوص مسلّمه، راه را براى مقاصد دشمنان هموار نموده، و آنان را تا سرحدّ رضايتشان همراهى كرده و از زبانشان تشکر و تقدير گرفتند، و از دستان جنايتكارشان مدال افتخار دريافت نمودند!
در اين ميان تبار امويان و عبّاسيان، كه در آروزى محو و نابودى علويان، خواب و خوراك را بر خود حرام كردهاند، براى اين توجيهات و مصلحتانديشيهاى نابخردانه، اهميّت و ارزشى قائل نشده و عاملان آن را از دايره دين خارج مىدانند، و با جدّيّت تمام، به راه خود كه افزايش پيروان جبت و طاغوت است ادامه مىدهند؛ و بر اين باورند كه روزى جمعيّتشان بر پيروان حق فزونى يابد و آنگاه است که به گفته خودشان: «اگر حكومت به ما برسد، چنان خونى از شيعه بريزيم كه آن سرش ناپيدا». که البته کور خوانده اند.
آرى رؤياى «توسعه» با شمشيرهاى «مهار جمعيّت» و «شركت زنان در توسعه»، كه با تبليغات رسانهها و روحانيان و معلّمان، و اقدامات همهجانبه دولتمردان، دست اندركاران بهداشت و درمان، بانك جهانى، صندوق بين المللى پول، يونيسف، يونسكو، فائو و... پشتيبانى مىشد، با انواع فاكتورهاى فريبنده، پا به عرصه ايران اسلامى نهاد، و يك هجوم همهجانبه عليه نفوس، فرهنگ، دين، اقتصاد، امنيّت، و... تحت عناوينى كه به برخى از آنها اشاره شد آغاز کرد. بر آنم تا پژوهشى هرچند خلاصه و محدود، از آنچه ذكر شد، در قالبهاى مذكور ارائه دهم؛ و تلاشم بر اين است كه از خود، كمتر سخن بگويم و بيشتر با ذكر اخبار منتشره در جرايد رسمى كشور و برخی کتب، و اخبار ميداني، و بهرهگيرى از روايات وارده از طريق مكتب رسالت و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام ، به بررسى اجمالي مسأله كنترل جمعيّت و ملحقات آن بپردازم، تا بنگريم كه چگونه مورد هجوم دشمنان دانا و دوستان نادان قرار گرفتهايم.
بخش 1
غوغاى انفجار جمعيّت
بر اساس روايات معتبر، و در تمام مذاهب اسلامى، رشد جمعيّت و تكاثر اولاد از سوى رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله وسلم و ائمّه اطهار عليهم السلام، مورد تأكيد قرار گرفته و در اين روايات، با عبارتهاى گوناگون، به رشد جمعيّت، توصيه و سفارش شده است:
1 - ازدواج كنيد.
2 - به خاطر ترس از عائله، ازدواج را ترك نكنيد.
3 - زاد و ولد كنيد.
4 - با زاد و ولد، زمين را به تسبيح و تهليل، سنگين سازيد.
5 - رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به زيادى شما بر ديگر امّتها مباهات مىكند. حتّى به جنين سقط شده شما.
6 - روزىِ فرزندان شما را خداوند مىدهد.
7 - با زنان زاينده ازدواج كنيد.
8 - از ازدواج با زنان عقيم بپرهيزيد. و...
اين روايات بىآنكه قيدى براى زمان و مكان داشته باشند و يا صفت اولاد را بيان كنند، بطور مطلق بر زاد و ولد ترغيب و تأكيد كردهاند. و بدون شك رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله وسلم كه مهبط وحى است، به آيات الهى توجّه داشته است كه: «اَلَمْنَجْعَلِ الأَرْضَ كِفاتاً. اَحْياءً وَ اَمْواتاً... وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ[1]»، (آيا زمين را فراگيرنده مرده و زنده نساختيم؟... در چنين روزى واى بر تكذيب كنندگان). و حتماً اين نكته را هم از نظر دور نداشتهاند كه روزىِ اولاد بهدست خداست و نياز به تدبيرى مانند كشتن فرزند ندارد: «لاتَقْتُلُوا اَولادَكُمْ خَشْيَةَ اِمْلاقٍ، نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ ايّاهُمْ[2]»، (فرزندانتان را به خاطر فقر نكشيد. مائيم كه به شما و آنان روزى مىدهيم).
اين روايات و آيات را، همراه با ادلّهاى مستحكم، در زمان رژيم طاغوت، از زبان علماى اعلام زياد شنيده، و در نشريّاتى چون مكتب اسلام و كتب ديگر نيز فراوان خواندهايم! و ديده و شنيدهايم كه در مقابل اقدام رژيم پهلوى براى كنترل مواليد، چنان موضعى از سوى علما ظهور يافت كه هرگز فكر آنرا هم نمىكرديم كه روزى همان عالمان دين، براى كنترل مواليد تبليغ كرده و با تمام توان براى کاهش نسل مسلمانان تلاش كنند! چه اتّفاقى افتاد؟! آيا اين تصميم از سوى دولت جمهورى اسلامى بود؟ يا همان كسانى كه در زمان گذشته نقشه نابودى نسل مسلمان را كشيدند، همانها امروز با همدستى دشمنان داخلى، و سادهانديشى دوستان، تحت پوششهاى فريبنده و راهكارهاى قوىتر، توانستند رشد جمعيّت ايران را از 2/3 درصد[3] در سال 1363، به 2/1 درصد[4] در سال 1377 برسانند؟
آنچه از اخبار، به طور صريح، به دست مي آيد و براي هر منصفي آشکار و واضح است اين است که:
معضلات جنسی در دنياي مسيحيت و يهوديتِ امروز، و در کشورهاي غربي، همچنين، سستي کانون خانوادة آنان به خاطر رواج فحشا و همجنس بازي، و نيز بيماريهاي آميزشي از قبيل ايدز و...، و متعاقبا رکود يا کاهش رشد جمعيت آنان و نگراني پاپ در اين باره، غرب را نگران کرده و باعث تصميم گيري سريع آنان، و تبليغات وسيع و دامنه دارشان عليه جمعيت و موقعيت رو به رشد مسلمانان شد. لذا براي رسيدن به هدف خويش در قلع و قمع مسلمانان، با تمام توان، دست به کار شدند.
براي اينکه عمق فاجعه بهتر معلوم شود، به اخبار ذيل و روند اين اخبار که بر اساس تاريخ صدور چيده شده اند، توجه فرماييد:
«... وزير امور خارجه يونان، انباشته شدن تسليحات در خاورميانه، انفجار جمعيّت در جنوب، و جنبش اسلامى، را سه تهديد اصلى عليه شمال توسعهيافته خوانده بود...»
«روزنامه جمهورى اسلامى، 9/8/1369»
«در يك گزارش رسمى كه توسّط دو تن از نمايندگان مجلس آمريكا به صورت مخفى تهيّه شده، ادّعا شده است كه: تمام مسلمانان جهان تروريسم هستند و بايد با آنها مقابله كرد. در اين گزارش، مسلمانان جمهورى اسلامى ايران و مسلمانان بوسنى و بهويژه على عزّت بگوويچ، رئيس جمهورى اين كشور را به عنوان عناصر خطرناكمعرّفى كرده است...»
«ماهنامه پيام زن، خرداد ماه 1372»
«يك روزنامه ايتاليايى طىّ مقالهاى تحت عنوان (اسلام، اروپا را تسخير مىكند)، پيشبينى كرد: اسلام تا قلب اروپا نفوذ كرده و جوامع اروپايى تا دويست سال ديگر، مسلمان مىشوند... اكنون مسلمانان با جمعيّتى بيش از يك ميليارد نفر در بيش از 50 كشور جهان، يك چهارم كلّ ساكنان كره خاك را تشكيل مىدهند، و هيچ دين ديگرى بدين سرعت، گسترش نمىيابد.»
«هفتهنامه كيهان هوايى، 25/4/1376»
«نشريّه فرانسوى زبان لوبوتن، در مقالهاى تحت عنوان (كليسا و جنسيّت)، با بررسى مسائل جنسيّت در مسيحيّت، و برخورد كليسا با موضوعاتى همچون شيوههاى ضدّ باردارى، بيمارى ايدز، همجنسبازى، ازدواج و... در انتها هشدار داده است كه سرانجام در آستانه سال 1379 (2000) پاپ بسيار نگران آينده دين مسيح است. در حاليكه كشورهاى مسلمان و آسيايى، با رشد جمعيّت نگران كنندهاى روبرو هستند، آينده كشورهاى مسيحى با يك ميليارد جمعيّت چه خواهد شد؟ اگر كليسا، كنترل جمعيّت را همچنان مجاز شمارد، و اگر جمعيّت كشورهاى كاتوليك جهان سوّم به رشدى مشابه نوع غربى برسند، ديگر فاتحه نفوذ مسيحيّت در جهان خوانده است. پس از اين ديدگاه، بايد گفت: رشد كنيد و زياد شويد.»
«روزنامه جمهورى اسلامى، 11/6/1376»
«آخرين سخنرانى ساموئل هانتينگتن[5] در كنفرانس اسلام سياسى و غرب:... من معتقدم افزايش چشمگيرى در جمعيّت مسلمانان مشاهده مىشود. توسعه جمعيّت مسلمانان بسيار بالاتر و بيشتر از كشورهاى همسايه و در كلّ جهان مىباشد. جمعيّت مسلمانان 10 برابر جمعيّت اروپاى غربى افزايش يافته است.اين تحوّل، باعث تغيير موازنه دينى جهان مىشود. مسلمانان، 18 درصد جمعيّت جهان را در سال 1980 داشتهاند و پيشبينى مىشود، اين ميزان در سال 2000 به 23 درصد، و در سال 2025 به 31 درصد برسد. اين افزايش بيشتر از افزايش تعداد مسيحيان خواهد بود.»
«روزنامه همشهرى19/8/1376»
آقاى هانتينگتن در ادامه سخنانش مىگويد:
«همچنين مشاهده مىكنيم، جامعه نگران خواهد شد، وقتى جوانان، يعنى افراد بين 15 تا 24 سال، تقريبا 20 درصد بر كلّ جمعيّت جوان اضافه شوند. جوانان به دنبال اصلاحات، انقلاب، و اعتراضات هستند. از لحاظ تاريخى، گروههاى جوان ايجاد شده و به همراه آن، نهضتهاى بزرگى براه افتادهاند. در دهه گذشته، جوانان در بسيارى از جوامع مسلمانان بيشتر از 20 درصد رشد داشتهاند.تركيب جمعيّتى چنين رشدى، ممكن است عواقب اجتماعى و سياسى داشته باشد. به نظر من اين نسلى است كه نيروهاى اجتماعى را براى سازمانها و نهضتهاى اسلامى آماده مىكند. نسبت جمعيّت جوانان در سال 1970، افزايش زيادى يافت. در اين دهه، انقلاب اسلامى ايجاد شد. افزايش 20 درصدى جمعيّت جوانان را در الجزاير، در اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90 مشاهده كرديم. اين افزايش منجر به پيروزى مسلمانان در انتخابات شد. لذا بايد بگويم كه مسايل جمعيّتى به عنوان يك عامل مهم بايد در نظر گرفته شود. چرا كه جمعيّتهاى بزرگتر نيازمند منابع بيشترى هستند. مردم اين جوامع در آينده مجبور خواهند شد براى رفاه خود به فكر اشغال اراضى ديگران باشند. همچنين كنار هم قرار گرفتن مسأله رشد جمعيّت در يك فرهنگ، و كند بودن رشد جمعيّت در فرهنگ ديگر، نيازمند تعديل سياسى و جلوگيرى از خشونت است.»
«همان مأخذ»
و نيز مىگويد:
«به نظر من تغييرات در موازنه جمعيّتى در يوگسلاوى سابق، كوزوو و بوسنى، موجب تراژدى وحشتناك جنگ داخلى در اين دهه شد. صربها از تغييرات موازنه جمعيّتى احساس خطر مىكردند و همين امر موجب واكنش بسيار خشن آنان شد. جمعيّتِ بيش از اندازه در چچن، منبع اصلى بىثباتى و مهاجرت در اين كشور است، و روابط چچن و روسيه را متزلزل كرده است.»
«همان مأخذ»
و ادامه مىدهد:
«اسرائيلىها نگران رشد جمعيّت فلسطينىها هستند. اين مشكل در مغرب نيز وجود دارد كه در همسايگى آن، رشد جمعيّت، 10 برابر شده است. لذا براى آينده نزديك، روابط كلّى بين غرب و اسلام ممكن است دشوار، گاهى خشونتآميز و گاهى آميخته با دشمنى باقى بماند. ولى در دراز مدّت، زمانى كه قدرت غرب كاهش يابد تمايل غرب براى فشار بر ساير جوامع باز هم كاهش خواهد يافت. البته جمعيّت شناسان پيشبينى كردهاند، نرخ رشد جمعيّت جهان اسلام كاهش يابد. در اين صورت معضلات در رابطه با بالكان، آفريقاى شمالى و خاور ميانه و... حل خواهد شد. با بروز چنين پديدهاى در خلال سالهاى 2010 يا 2020 شايد روابط بيشترى بين جهان اسلام و غرب داشته باشيم.»
«همان مأخذ»
«مصاحبه زير اخيراً توسّط يكى از نشريّات غرب، با ساموئل هانتينگتن انجام شده است: س: براى چه تأكيد داريد كه اين مسلمانان هستند كه غرب را مورد تهاجم قرار مىدهند، حال آنكه بين مسلمانان، ميانهروهاى بسيارى يافت مىشود؟ ج: هرچند ميان علما و مسلمانان تندرو، انديشه تهاجم به غرب رواج دارد امّا مسلمانان ميانهرو نيز به فكر حمله به غرب هستند. س: براى چه نسبت به آينده روابط ميان اسلام و غرب بدبين هستيد؟ ج: تا زمانى كه اسلام، اسلام باشد و تا زمانى كه غرب، غرب بماند و تبديل به شرق نشود، همچون چهارده قرن گذشته، نزاع ميان آنها همچنان پابرجا خواهد ماند. س: امّا شما اين مرتبه، اين نزاع را به گونه يك جنگ تصوير نمودهايد چرا؟ ج: نخست، به خاطر افزايش چشمگير جمعيّت مسلمان جهان. دوّم، ظهور پديده بيدارى اسلامى و مقابله با ارزشهاى فرهنگى غرب. سوّم، افزايش نفوذ و توان نظامى كشورهاى غربى و سرانجام سقوط اتّحاد جماهير شوروى... در كتابم نوشتهام كه جمعيّت كشورهاى اسلامى به گونهاى چشمگير در حال افزايش است. اين مسأله ظرف بيست سال آينده باعث مهاجرت دستهجمعى جوانان مسلمان جوياى كار به غرب خواهد شد كه براى غرب يك خطر محسوب مىشود. و ما از هم اكنون شاهد شكلگيرى اين مهاجرتها هستيم.»
«روزنامه جمهورى اسلامى، 24/4/1376»
هانتينگتن مىگويد:
«جنگهاى صليبى، ناشى از افزايش جمعيّت در قرن 11 در اروپا بود. افزايش جمعيّت باعث مىشد تا تعداد زيادى از افراد براى جنگ بسيج شوند. همچنين در قرن 19، افزايش شديد جمعيّت در اروپا و توسعه اقتصادى سريع باعث شد تا 50 ميليون نفر اروپايى از اين قارّه بيرون و مستعمرههايى در آسياى ميانه، آفريقا و خاورميانه ايجاد كنند. امروز هم از وضعيّت مشابهى برخورداريم و تعادل جمعيّتى برعكس شده و تأثير بهسزايى بر روابط اسلام و مسلمانان با همسايگان خود دارد... افزايش جمعيّت مسلمانان يك نگرانى عمده مىباشد. مسأله مهاجرت مسلمانان براى كشورهاى اروپايى اكنون بسيار مهم مىباشد...»
«ماهنامه پيام هاجر، آذر ماه 1376»
آنچه گذشت قطرهاى بود از درياى اظهارات كارشناسانه در مورد جمعيّت مسلمانان. در صفحات بعد نيز موارد ديگرى بر حسب موضوع، متذكر خواهم شد.
در اين چند فراز از اخبار، موارد زير بسيار قابل توجّه و تأمّل است:
1 - شعار رعبآور «انفجار جمعيّت» كه به طور شايع بر زبان و قلم مسؤولان کشورمان جارى است، توسّط غربيها و دشمنان اين مرز و بوم، ابداع و القاء شده است.
2 – از نظر غربيها، جمعيّت مسلمانان تهديدى بسيار جدّى براى جهان غرب و تمدّنهاى غربى به شمار مىرود، و باعث نگرانى شديد آنان است؛ چون در ميان همه مسلمانان، اعم از تندرو و ميانهرو، انديشه حمله به غرب حكمفرماست.
3 - تمام مسلمانان جهان در باور سياستمداران غربى، تروريسم و خطرناكند و بايد با آنها مقابله شود.
4 - مسلمانان ايران به عنوان عناصر خطرناك ويژگى خاصى دارند.
5 - اسلام تا دويست سال ديگر اروپا را تسخير مىكند.
6 - كليساى كاتوليك به جهت رواج همجنسبازى و سستى كانون خانواده و معضلات اخلاقى و عاطفى مسيحيّت، نگران آينده مسيحيّت و جمعيّت آنان مىباشد. اين در حالى است كه جمعيّت مسلمانان به جهت استحكام خانواده، در حال افزايش است.
7 - افزايش جمعيّت مسلمانان، باعث تغيير موازنه جمعيّتى و دينى مىشود. چون رشد آنان بيشتر از ميزان رشد جمعيّت مسيحيان است.
8 - توجّه خاص جهان غرب، نسبت به افزايش جمعيّت جوان بين 15 تا 24 ساله در جوامع مسلمان، حائز اهميت است.
9 – نگرانى غرب از خيزش و انقلاب جوانان مسلمان، و تلخى انقلاب ايران در کام جهان غرب، كه جوانان در آن نقش اصلي را ايفا كردند.
10 - نگرانى غرب از اينكه، جوامع اسلامى كه داراى جمعيّتى بيشترند در آينده مجبور خواهند شد براى رفاه خود به فكر اشغال اراضى ديگران باشند.
11 - تغييرات موازنه جمعيّتى در يوگسلاوى و كوزوو و بوسنى موجب جنگ شد. و صربها از تغيير موازنه جمعيّتى احساس خطر كرده و واكنش نشان دادند و مسلمانان را قتل عام كردند!
12 - رشد جمعيّت مسلمانان، باعث مهاجرت جوانان جوياى كارِ آنان به غرب خواهد شد كه براى غرب يك خطر محسوب مىشود!
13 - جمعيّتشناسان پيشبينى كردهاند كه نرخ رشد جمعيّت در جهان اسلام كاهش يابد!
14 - در صورت كاهش جمعيّت مسلمانان، روابط بين اسلام و غرب بهبود خواهد يافت. كه البتّه همچون گذشته، غلبه با غرب خواهد بود.
15 - ظهور پديده بيدارى اسلامى و مقابله با ارزشهاى فرهنگى غرب، بسيار مورد توجّه غربيها است. زيرا در اين صورت، جوانان مسلمان، به عنوان نيروهاى مقتدر اسلامى پابرجا خواهند ماند.
با وجود اخبارى كه گذشت، براي آنان که از چشماني نسبتا تيزبين برخوردارند، شايد نيازى به بحث پيرامون مسألة كنترل جمعيّت مسلمانان نباشد. چون اظهارات دشمنان، چنان واضح و گويا است كه پايان قصّه را به وضوح مي توان ديد. ولى به جهت اهميّت موضوع، بررسي اجمالي و تذكّر برخى از آراء و اخبار، ضرورى است.
آنگونه كه در اظهار نظرها تصريح شده است، جمعيّت مسلمانان و بخصوص جوانان مسلمان، به ويژه جوانان ايران، بطوري باعث نگرانى شديد غرب است كه تحمّل كتمان آن را نداشته و صريحاً اين مطلب را اعلام كردهاند. و اين صراحت بيان، اعلام جنگ آشكار عليه جمعيّت مسلمانان بلكه تهديدي صريح عليه تمام موجوديت آنان است. اين كارشناسان، افروخته شدن آتش جنگها در جهان را ناشى از افزايش جمعيّت ملتها مىدانند، و بر اين باورند كه افزايش جمعيّت مسلمانان نيز منجر به جنگ آنان با غرب و مبارزة ايشان با ارزشهاى غربى خواهد شد. به همين جهت بر كنترل جمعيّت مسلمانان اصرار مىورزند و براى انجام آن، از اعطاى هيچ امكانى دريغ نمىكنند.
از طرفى رشد اسلامگرايى، به گونهاى است كه بنا بر اظهارات نظريّهپردازان غربى، جهان غرب به سرعت به سوى مسلمان شدن پيش مىتازد و اسلام، زمانى اروپا را تسخير خواهد كرد. و اين مسأله براي غرب بسيار نگران كننده است.
از سوى ديگر، همانگونه كه پيش از اين اشاره شد، سستى كانون خانواده كه منشأ آن، انحرافات اخلاقى، همجنسبازى، روابط نامشروع، خودارضايى و بىعاطفگى است، جهان غرب را شديداً تهديد به انقراض مىكند. و چون براى حل اين مشكلات، راهي منطقى و نتيجه بخش سراغ ندارد، و اصلاح ساختار جامعه غربى عملاً محال مي نمايد، كارشناسان غرب، چارهاى جز مقابله با جمعيّت، فرهنگ، اقتصاد و امنيّت جوامع مسلمان ندارند. از اين رو براى شكستن هر يك از اين حصارها، تهاجم گسترده و همهجانبهاى را آغاز كردهاند. براى تهاجم عليه جمعيّت مسلمانان با تمام توان نظامى و تبليغاتى و عملى در قالبهاى مختلف به بهانههاى متعدّد از جمله «انفجار جمعيّت» به پيش تاخته و مي تازند.
در كتاب مأموريّتى كه وزارت مستعمرات انگليس، براى اجراى مفاد آن در كشورهاى اسلامى، به همفر داد، چنين آمده است:
«واجب است محدود كردن نسل (فرزند كمتر، زندگى بهتر) و اينكه نبايد يك مرد بيش از يك زن بگيرد و براى ازدواج، شرايط بسيارى گذاشته شود.»
«كتاب خاطرات سياسى و تاريخى مستر همفر، ص157»
بنا بر اين بايد دانست كه غوغاى «انفجار جمعيّت» نيز مانند به وجود آمدن معضل ازدواج، از شگردهاى سابقه دار غرب براى مقابله با مسلمانان جهان است. كه تحت عنوان «مبارزه با رشد جمعيّت»، «مهار جمعيّت» و... برايش بودجههاى هنگفتى هزينه کرده و مىكنند. و تا به دست آوردن يك نتيجة مطلوب، اين روند را ادامه خواهند داد.
بخش 2
مبارزه با رشد جمعيّت مسلمانان
پس از بهراه انداختن جنجال انفجار جمعيّت مسلمانان، انواع و اقسام راه حلهاى مبارزه با آن از سوى شخصيّتهاى غرب، مطرح شده و دامنه آن روز بهروز گسترش يافت.
«پل ارسنج از دانشگاه استانفورد آمريكا... در توصيهاش به دولت آمريكا مىگويد كه آمريكا بايد با تمام قوا و با استفاده از فشارهاى مالى و سياسى، از افزايش جمعيّت در كشورهاى ديگر جلوگيرى نمايد، حتّى در كشورهاى كمجمعيّت آفريقاى شرقى. چون اين سرزمينهاى بكر و با صفا بايد به عنوان تفريحگاه ساكنين شهرهاى آلوده به صنعت ما حفظ شود.»
«روزنامه جمهورى اسلامى، 7/6/1369»
به نظر شما جالب نيست؟ سرزمينهاي بکر آفريقاي شرقي بايد براي تفريح و خوش گذراني آمريكائيان حفظ شوند! و به همين دليل بايد جمعيت اين سرزمينها به هر وسيله ممکن، کاهش يابد! پس از اين زمينه سازيها و ارائه نظراتى اينچنين، سازمان ملل متّحد[1] كه كانون اداره و اجراي منويّات غرب است، با بسيج نيروهايش، مانند: بانك جهانى، صندوق بين المللى پول، صندوق رشد، يونيسف و يونسكو و فائو و... وارد عمل شد. هرچند پيش از اين نيز در رابطه با كنترل جمعيّتِ كشورهاى اسلامى، خدمات شايان ذكرى!! ارائه كرده و دولتهاى اسلامى را با فشارهاى سياسى و اقتصادى و... به اين كار وادار ساخته بود؛ ولى اين بار، براى آنكه نظارت بيشترى بر اجراى طرح داشته باشد، و موفّقيّت بيشترى كسب كند، عمليّات خود را گسترش داده و حربههاى مؤثّرترى بكار گرفت و خطوط اصلى را با دقّت بيشترى، مشخص كرد و با استفاده از كلمات خوش آب و رنگي چون «رفاه»، «زندگي مطلوب»، «توسعه» و... گفت:
«براى هر زن دو فرزند كافى است»، و «اگر كشورهاى اسلامى طالب رفاه و زندگى مطلوب هستند بايد با رشد جمعيّت خود مبارزه كنند».
به چند خبر در همين رابطه توجّه كنيد:
«مدير اجرايى صندوق رشد، وابسته به سازمان ملل متّحد هشدار داد، اگر كشورهاى عربى خواهان اداره زندگى در سطح مطلوب كنونى يا داشتن رفاه و خدمات اجتماعى هستند، بايد تصميمات فورى جهت جلوگيرى از افزايش جمعيّت در كشورهاى خود اتّخاذ كنند. به گزارش واحد مركزى خبر به نقل از راديو لندن، وى كه در اجلاس سهروزه مبارزه با رشد سريع جمعيّت در بحرين سخن مىگفت افزود: ضرورت مبارزه با افزايش سريع جمعيّت، ايجاب مىكند كه دولتها تعداد داشتن اولاد را مشخّص كنند.»
«روزنامه اطّلاعات،9/7/1376»
«به گفته رئيس جمعيّت سازمان ملل متّحد، زنان در كشورهاى در حال توسعه، بيشتر از آنچه خود بخواهند بچّهدار مىشوند. و بدين ترتيب نرخ مواليد در اين كشورها بالاست. خانم نفيس صدّيق، رئيس صندوق جمعيّت سازمان ملل متّحد، اخيراً به خبرنگاران گفت: عدم تساوى حقوق زن و مرد در كشورهاى جهان سوّم، از عوامل اين امر مىباشد. زيرا زنان، امكان كمى براى تصميمات در خانوادهها دارند. علاوه بر آن، آنها كاملاً از نظر اقتصادى وابسته به همسرشان هستند. خانم صدّيق افزود: در حال حاضر به طور متوسّط هر زن چهار فرزند دارد كه در ادامه اين روند، جمعيّت كره زمين تا ده سال آينده از مرز 11 ميليارد نفر خواهد گذشت. وى ادامه داد: براى محدود كردن جمعيّت كره زمين در مرز 11 ميليارد نفر نبايد بطور متوسّط، هر زن بيش از 2 فرزند داشته باشد.»
«ماهنامه پيام زن، ارديبهشت ماه 1373»
بخش مهمي از آنچه در اين مقاله خواهيد خواند، در همين يک خبر خلاصه شده است. اين خبر را در ذهن داشته باشيد تا بعد. در راستاى اين سخنان، سازمان ملل متّحد كه در جريان جنگهاى اسرائيل با لبنان و فلسطين، عراق با ايران، روسيه با افغانستان، و... نظارهگرى بيش نبود، و در مقابل اين همه مسلمان كشى در جهان، لب فروبسته و در برابر ظلم و اجحاف به مردم الجزاير و مصر و ساير كشورها سكوت مرگبار بر وجودش سايه افكنده بود، ناگهان، با اظهار دلسوزى، خانم نفيس صدّيق را در سِمَت رئيس صندوق جمعيّت، روانه كشورهاى اسلامي كرد، تا با هر شيوة ممكن، طرح مهار جمعيّت را به اين كشورها تحميل كند. در نتيجه، اين طرح به عنوان يك راهكار براى حلّ غوغاى «انفجار جمعيّت»، به كار گرفته شد. در يك بررسي اجمالي ببينيم چه كشورهايى با آغوش باز تسليم پيشنهادات سازمان ملل شدند، و كدامين كشورها سنگ رد بر سينه طرّاحان آن زدند؟
براي يافتن پاسخ، لطفا به اخبار زير، توجّه فرماييد:
نفيس صدّيق مىگويد:
«من متأسّفم كه از كشورى آمدهام كه حتّى رئيس جمهور آن - يعنى بوش[2] - با برنامه بهداشت خانواده و تنظيم خانواده مخالف است.» «كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين بر پيكر مسلمين، صفحه 217» «مسئول واتيكان در سازمان ملل گفت: كليساى كاتوليك واتيكان براى مبارزه عليه برنامههاى كنترل جمعيّت سازمان ملل، از كشورهاى اسلامى كمك خواهد گرفت.»
«روزنامه جمهورى اسلامى، 11/2/1373»
«در كنفرانس سال گذشته كره ارض در شهر (ريو) نماينده پاپ گفت: از نظر واتيكان، كنترل مصنوعى تولّد، غير معنوى و خلاف شأن و آراى بشر است.»
«ماهنامه پيام زن، ارديبهشت ماه 1327»
«... پاپ دوازدهم در سال 1915، در نطقى كه ايراد كرد تأييد مىكند، هر عمل جنسى كه منجر به توليد نسل نگردد از نظر كليساى كاتوليك محكوم شناخته مىشود.» «كتاب راههاى جلوگيرى از آبستنى تأليف دكتر حسين نامى، صفحه 18» «به گزارش آسوشيتدپرس از واشنگتن، آمريكا در سال گذشته به دليل رهبريّت ناموفّق سياسى در زمينه سياستهاى جمعيّتى، در رأس فهرست كشورهاى ناموفّق قرار داشت... در اين فهرست، روسيّه، پاكستان، لهستان، عراق و ايرلند به عنوان مورد ناموفّق ذكر شدهاند.»
«روزنامه جمهورى اسلامى، 16/12/1372»
«مجلّه (رابطة العالم الاسلامى) كه يك مجلّه وهّابى مسلك مىباشد، در بسيارى از شمارههاى خود به تفصيل به نقد و بررسى مسأله كاهش جمعيّت پرداخته است، و همينطور در پاكستان و ساير بلاد اسلامى. و اين نشانه آنست كه استعمار نتوانسته است با مرتكزات مذهبى و اعتقادات عميق دينى اهل سنّت نسبت به رجحان افزايش جمعيّت وارد مبارزه شود.» «كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 250» «...برخى از روحانيّون پاكستان، با اجراى سياستهاى كنترل جمعيّت در اين كشور مخالفند و آن را توطئه يهودى براى كاستن از جمعيّتِ مسلمانان مىدانند.»
«روزنامه جمهورى اسلامى، 16/7/1371»
«...طبق نوشته يك نشريّه، چاپ راولپندى پاكستان، مخالفت با برنامه كنترل جمعيّت در پاكستان، دامنه وسيعترى به خود گرفته و به اقدامات دسته جمعى به عنوان مبارزه منفى براى متوقّف كردن آن انجاميده است.»
«ماهنامه پيام زن، بهمن ماه 1374»
«ابوظبى - يك مرد پنجاه ساله كه چهل و نه فرزند دارد از نقشه قبلى خود براى اينكه 60 فرزند داشته باشد دست كشيد. او قبلاً قصد داشت عدّه فرزندانش را شصت برساند و ركورد كشور را بشكند. امّا فشار مالى باعث شد از تصميم خود منصرف شود. سليم جمعه مبارك، از شش همسرش بيست و دو پسر و بيست و هشت دختر دارد. او سه همسر خود را قبلاً طلاق داده است. فرزندان او از چند ماهه تا بيست و هشت ساله هستند. سليم كه در رأس الخيمه زندگى مىكند، كارمند وزارت امور اسلامى است. وى ماهى چهار هزار و صد دلار حقوق مىگيرد. دولت هم براى هر يك از فرزندانش هشتاد و يك دلار به او كمك مىكند. كمك دولت براى تشويق شهروندان به داشتن فرزند بيشتر است.»
«هفتهنامه زن روز، 11/11/1376»
«در سال 1400 هجرى، مجلس مجمع فقهى اسلامى در مكّه مكرّمه برگزار گرديد و قطعنامه زير به امضاى 17 تن از فقهاى معاصر اهل سنّت در مورد تحديد نسل يا به اصطلاح تنظيم خانواده صادر گرديد: نظر به اينكه شريعت اسلام ترغيب كننده به فزونى نسل مسلمانان و انتشار آن است؛ و تحديد نسل و جلوگيرى از آبستنى مخالف فطرت انسانى و شريعت اسلامى مىباشد؛ و نظر به اينكه هدف جلوگيرى از افزايش جمعيّت مسلمين، نيرنگى براى كاهش دادن نيروى انسانى آنها و تقويت سلطه استعمارگران بر كشورهاى اسلامى و بهرهبردارى بيشتر از ثروتهاى آنان است؛ و نيز نظر به اينكه جلوگيرى از نسل، نوعى عمل جاهلى و بدگمانى به خداى تعالى است؛ مجلس مجمع فقهى اسلامى به اتّفاق آراء، مقرّر مىدارد كه: تحديد نسل مطلقاً جايز نيست و جلوگيرى از آبستنى در صورتى كه انگيزه آن، ترس از فقر و كمبود باشد، حرام است. چرا كه خداوند متعال "هو الرّزاق ذوالقوّة المتين"[3] و روزى همه جنبندگان روى زمين را خود بر عهده گرفته است؛ "و ما من دابّة فى الأرض الاّ على اللّه رزقها"[4]...» «كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 137» «دكتر نفيس صدّيق:... تنها عربستان سعودى است كه كاربرد وسايل جلوگيرى از آبستنى را رسماً قدغن كرده است.»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 215»
توجّه كنيد:
مسيحيّت كه خود طرّاح اصلى كنترل جمعيّت بوده و قطعنامه مربوطه را امضا كرده است، براى پيروان خود نه تنها كنترل جمعيّت را روا نمىداند، بلکه به دستور پاپ موظف به تکثير نسل است. و بر اين اساس، آمريكا به عنوان اوّلين كشور ناموفّق در كنترل جمعيّت معرّفى مىگردد. در ميان كشورهاى اسلامى نيز علماى سقيفه گرا، در پاكستان و عربستان، فتوى بر حرمت كنترل مواليد داده و رسماً آنرا مردود شمردهاند. در ابوظبى هم نه تنها كنترل مواليد جريان ندارد بلكه براى فرزند بيشتر، مساعده نيز مقرّر شده است. روسيّه، لهستان، عراق و ايرلند نيز به عنوان كشورهاى ناموفّق معرّفى شدهاند. در ساير كشورهاى اسلامى و سني نشين هم كنترل مواليد به شكلى بسيار ضعيف و بدون هيچ اهرم فشارى، انجام مىشود كه در حكم عدم كنترل است.
و امّا ايران:
ايران اسلامى، كه از ديرباز دستخوش تاخت و تازهاى سياسى، فرهنگى، اقتصادى و نظامى بوده است، و سردمداران آن همواره طعمه سياستبازان شرق و غرب بوده اند، اين بار نيز با هجوم سفّاكان به ظاهر دلسوز، و به كمك دشمنان داخلى و دوستان غافل، خود را بي چون و چرا، تسليم طرح كنترل جمعيّت كرده و آن را با آغوش باز پذيرفت!
از كجا شروع شد؟
«روزنامه اطّلاعات يكشنبه 26 شهريور 1368، طىّ شماره 18852، اعلام كرد: رئيس سازمان حفاظت محيط زيست كشور: افزايش بىرويّه جمعيّت و تخريب بىضابطه منابع طبيعى، حيات انسان را تهديد مىكند. دكتر منافى، معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان حفاظت محيط زيست كشور... سپس به عوامل نابودى محيط زيست اشاره كرد و گفت: توسعه بىرويّه و ازدياد نامتناسب و لجامگسيخته جمعيّت، و دخالت بىضابطه انسان در طبيعت، حيات طبيعى و زندگى بشر را تهديد مىكند. اين ابتداى امر بود...»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 132»
جالب توجّه است كه سازمانهاى ضدّ بشر، براى آنكه بتوانند به مقاصد خود برسند، نخست ابزار و دستاويزي به نام «توسعه» را ارائه داده و براى رسيدن به اين هدف، راهكارهايى را توصيه كردند كه يكى از آنها كنترل مواليد است.
و مراحل برنامهريزى توسعه تحت عنوان برنامه اوّل توسعه و... كه چارچوب آن با همكارى سازمان ملل تهيّه مىشود، از اينجا شروع شد.
توجّه كنيد:
«دكتر نفيس صدّيق... : دولت ايران اكنون مصمّم است كه در برنامه توسعه كشور، مسأله جمعيّت را نيز به حساب آورد...»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 215»
«دكتر مرتضى ميرمطهّرى ديروز در قزوين افزود:... بررسى جمعيّت در برنامهريزى توسعه... از جمله طرحهايى است كه هماكنون با همكارى اين صندوق، (صندوق جمعيّت سازمان ملل متّحد) و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى در سطح كشور اجرا مىشود.»
«روزنامه ايران، 30/3/1375»
«همايش جمعيّت و توسعه به مناسبت روز جهانى جمعيّت، با هدف تبيين چگونگى تنظيم جمعيّت، با حضور وزير و مسؤولان وزارت بهداشت، نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و نمايندگان سازمانهاى جهانى در تهران برگزار شد...»
«روزنامه ايران، 23/4/1375»
«به مناسبت روز جهانى جمعيّت، 11 جولاى، اوّلين گردهمايى انجمن تنظيم خانواده جمهورى اسلامى، روز شنبه به همّت هيأت مديره اعضاى اين انجمن در محلّ هتل لاله تهران برگزار شد... شويونسو نماينده چند سال اخير در جمهورى اسلامى ايران نيز در اين گردهمايى به تشريح نقش سازمانهاى غير دولتى در برنامههاى تنظيم خانواده بر اساس مصوّبات كنفرانس بين المللى جمعيّت در قاهره پرداخت. وى گفت:... برنامه عمل كنفرانس بين المللى جمعيّت و توسعه، تأكيد كرده است كه فقر، نابرابرى جنسى، استفاده از منابع و محيط زيست به صورتى در هم تنيدهاند كه هيچكدام جداى از يكديگر نمىتوانند مطرح باشند.»
«روزنامه خراسان، 24/4/1375»
از صحت و سقم علمي اين اظهارات كه بگذريم، جا دارد بپرسيم كه: آيا مهار جمعيت به خاطر مصالحي است که در اين چند خبر و اخبار مشابه ذکر شده و مي شود، يا به خاطر فرمايشات آقاي هانتينگتن و پل ارسنج و امثال آنان؟!!! «لايحه بودجه سال 76 كشور:... تعديل نرخ رشد جمعيّت، يكى از اهداف سياستگذاريهاى توسعه در برنامههاى اوّل و دوّم توسعه به شمار مىرود.»
«روزنامه رسالت، 6/9/1375»
و در سايه همين «توسعه» بود كه تن به هر ذلّتى داديم، و نه تنها به توسعه نرسيديم، بلكه هر روز بدهكارتر شده و اقتصادمان بيمارتر و به ورشكستگى نزديكتر شد. مدّتى گذشت و بودجههاى كلانى براى جلوگيرى از باردارى صرف شد و همة امكانات، براى اين منظور به خدمت گرفته شد و تمام ابزار پيشگيرى از باردارى، در دسترس عموم قرار گرفت. ولى چون اين مقدار تلاش، اهداف مجامع غربى را برآورده نمىكرد، خانم دكتر نفيس صدّيق به ايران آمد و گفت:
«همه معتقدند كه براى جلوگيرى از رشد نامعقول جمعيّت ايران بايد كارى كرد... ما به ايران آمدهايم تا در تنظيم يك برنامه جمعيّتى به ايران كمك كنيم.»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 117، به نقل از روزنامه قدس 7/7/69 تا 14/8/69»
تصويب طرح كنترل جمعيت از سوي مجلس:
پس از چندى خبرنگاران اعلام كردند: «طرح كنترل جمعيّت از سوى دولت به مجلس ارائه شده است... اراك، 26 خرداد 16 ژوئن. اگر رشد جمعيّت با منابع داخلى همسو نباشد، تمامى برنامهريزيها با مشكل مواجه خواهد شد. به همين دليل طرح كنترل جمعيّت از سوى دولت به مجلس ارائه شد. دكتر رضا ملكزاده وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكى... ضمن اعلام اين خبر افزود: طرح كنترل جمعيّت به مجلس ارائه شده كه در صورت توافق مجلس و تصويب آن، برنامههاى كنترل جمعيّت روند سريعترى به خود مىگيرد.»
«هفتهنامه كيهان هوايى، 5/4/1370»
هرچند تا زمان تصويب مجلس كه در سال 1372 صورت گرفت، گامهاى بلند و قابل توجّهى در روند كاهش جمعيّت از طرف دستاندركاران خودمختار اين امر و مزدوران جنايتپيشه استعمار، به عمل آمد، ولى به نظر طرّاحان، اين مقدار تلاش، كافى نبود. و مىبايست بطور جدّىترى در برآوردن اهداف استعمار تلاش مىشد. در نتيجه، برای قانونی کردن اين حرکت، طرح كنترل جمعيّت، به مجلس شوراى اسلامى ارائه شد و مجلس نيز آنرا تصويب كرد!! پس از آن، لبخند رضايت بر چهره كريه بانيان غربي و جنايت پيشگان بين المللى نشست كه طىّ گزارشى اين رضايت را ابراز نمودند:
«به گزارش صندوق جمعيّت ملل متّحد، يكى از اقدامهاى مهمّى كه در زمينه جمعيّت در ايران اجرا شده تصويب قانون تنظيم خانواده از سوى مجلس شوراى اسلامى در سال 1372 است. اين قانون تحرّك بيشترى به فعّاليّتهاى تنظيم خانواده بخشيده و تأكيد كرده است: روزنامهنگاران، فيلمسازان و ساير هنرمندان، بايد تشويق شوند تا در باره مسائل كنترل جمعيّت و تنظيم خانواده، آگاهىهاى عمومى را افزايش دهند.»
«روزنامه اطّلاعات، 10/5/1378»
تصويب قانون كنترل مواليد در مجلس شوراى اسلامى، يكى از اقدامات اساسى سازمان ملل و مجامع استعمارى، براى رساندن ايران به توسعة[5] مورد نظرشان بود. آرى يكى از راهكارهاى توسعه كه خودش اصلىترين هدف براى دشمنان بود به تصويب رسيد. ولى اين راهكار خود نياز به اهرمهايى دارد كه آن اهرمها نيز، براى دشمن، از مهمترين اهدافند. اهرمهايى مانند: اخراج غير طبيعي زنان از خانه، و توانا سازى اقتصادى ايشان، و وارد كردن بي رويه و بدون پيش بيني آنان به بازار کار و تحصيل و ورزش و سياست و پست و مقام و...، ايجاد روحيّه رفاهطلبى خاص و حساب شده در ميان خانوادهها، كمرنگ كردن مسائل دينى و در نتيجه از بين بردن آنها، اجراي سياستهايى كه باعث فشار اقتصادى شديد بر مردم مىشود، رواج فرهنگ غرب، تأخير ازدواجها، و... كه در صفحات آتي از نظر شما خواهد گذشت. آنچه در كشور ما گذشت فراتر از آن چيزى بود كه مجامع بينالمللى و استعمارى از ما خواسته بودند. آنچه كه از ما خواسته بودند اين بود كه بايد براى رسيدن به توسعه، از رشد بي روية جمعيّت جلوگيري كنيد. ولي آنچه كه در كشور ما صورت گرفت مواردى است كه توجّه شما را به آن جلب مىكنم:
الف : اهرم فشار با وضع قوانين :
اين اهرم يكى از اهرمهايى است كه فقط در كشور ما اعمال مىشود. و شايد بهكارگيرى اين شيوه براى كنترل نسل، در تاريخ سابقه نداشته باشد!
«مهندس همدانلو يكى از انديشمندان كشور... گفت:... مبارزه با فقر، الزام و اجبار براى تنظيم خانواده، بها دادن به زندگى و خوب زندگى كردن، عواملى هستند كه مىتوان براى مقابله با رشد جمعيّت از آنها بهره گرفت.»
«روزنامه اطّلاعات، 28/4/1377»
«طبق مصوّبه جديد دولت، كليّه امتيازات قانونى كه قبلاً به فرزند چهارم خانوادهها تعلّق مىگرفت لغو مىشود... همچنين فرزند چهارم و بعد كه بعد از يكسال از ابلاغ اين تصويبنامه متولّد شوند، مشمول دريافت كوپن سهميهبندى ارزاق عمومى و كالاهاى اساسى نخواهند شد...»
«هفتهنامه كيهان هوايى، 2/5/1370»
«روزنامه خراسان 3 بهمن 1373 طىّ شماره 12885 تحت عنوان: ارايه برگ تنظيم خانواده، شرط اصلى متقاضيان تحت پوشش كميته امداد امام خمينى، آورده است: كليّه خانوادههاى كمبضاعت داراى 3 فرزند كه قدرت بارورى دارند، تنها پس از وازكتومى (بستن لوله در آقايان) و يا توبكتومى (بستن لوله در خانمها) و ارائه مدرك از سوى مراكز بهداشت مىتوانند زير پوشش كميته امداد در آيند.»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 147»
لابد مسؤولان و كاركنان كميته امداد كه از همين بودجه حقوق مىگيرند نيز پس از وازكتومى و توبكتومى و ارائه مدرك معتبر به كار خود ادامه مىدهند!
«ديروز در همين مشهد مقدّس، زنى از افراد مستمند تحت پوشش كميته امداد امام خمينى، با بچّه شيرخواره خود در بغل، به كميته رفته بود تا سهميه قوطى شير خشك خود را بگيرد. به وى گفتند: اوّل برو لولههايت را ببند و سپس بيا تا قوطى شير خشك به بچّهات بدهيم!»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 226»
«بر اساس گزارش اداره بهداشت خانواده به آگاهى مىرساند:
1 - طبق مادّه 1 قانون جمعيّت و تنظيم خانواده، مصوّب مجلس شوراى اسلامى كليّه امتيازاتى كه در قوانين بر اساس تعداد فرزندان يا عائله پيشبينى و وضع شدهاند، در مورد فرزند چهارم و بعد قابل محاسبه و اعمال نخواهد بود. بنا بر اين، سازمان تأمين اجتماعى در ارائه خدمات به بيمه شدگان تا سه فرزند، منافاتى با برنامههاى تنظيم خانواده ندارد.»
«روزنامه همشهرى، 17/8/1377»
«چند پرسش با همكارى مركز تحقيقاتى آموزشى و خدمات تنظيم خانواده شهيد نور سعادت:
1 - براى زوجين با فرزند كافى كه تمايل به داشتن فرزند ديگرى ندارند كداميك از روشهاى پيشگيرى از باردارى توصيه مىشود؟ ـ جواب ـ: الف: بستن لولههاى رحمى در خانمها (توبكتومى). ب: بستن لوله در آقايان (وازكتومى).»
«روزنامه ايران، 21/9/1377»
در تحليل اين چند خبر كه مشت نمونه خروار بود، من چيزى براى گفتن ندارم. زيرا خبرها روشنتر از هر روشنيند. ولى شايد اين پرسش براى شما يا هر خواننده ديگرى مطرح شود كه: آيا استفاده كنندگان از اين اهرمها، بويى از انسانيت بردهاند؟ تا چه رسد به اسلاميّت!! آيا از گرسنگى يك نوزاد سوء استفاده كردن، درخور شأن كميته امداد امام خميني رحمه الله عليه است؟ آيا مىتوان براى رسيدن به هدفى كه از سوى دشمنان ايران و اسلام، القاء شده اينگونه با نيازمندان برخورد كرد و از نيازشان به كوپن، و قوت لايموت، و بيمه آنچنانى، و شير خشك، به منزله پتكى استفاده كرد و بر فرقشان كوبيد؟ سقوط به درة پستى و رذالت تا كجا؟! اميدوارم اقدام جلاّدانى كه در لباس مقدّس پزشک، بدون اطّلاع زنان باردار، مخفيانه لولههاى رحم آنان را هنگام سزارين مىبندند، پيرو بخشنامة محرمانهاى نباشد، و يا قطرههاى فلج اطفال را براى اهداف خاصّى در دهان كودكان بىگناه، نچكانده باشند، و يا نمك طعام را به منظور تضعيف بارورى زنان و مردان، اجباراً يد دار نكرده باشند! و يا طرح واکسنهاي سراسري را ... و...
ب : اهرم تبليغات عليه جمعيّت :پس از آنكه مسأله كنترل جمعيّت جدّى گرفته شد، هجوم انواع عناصر تبليغى بر تمام كشور سايه افكند. هر كسى از هر درى سخنى مىگفت تا مردم را آماده پذيرش اين نقشه شوم كند. آنچه از ياد رفته بود، خدا بود و حکومتش. سخن از توسعه بود و جمعيّت و صندوق بين المللى پول و بانك جهانى و يونيسف و يونسكو و حقوق از دست رفتة زنان و... اگر بخواهم حتي درصد كمى از آن سخنان و تحليلها را هم يادآور شوم، «مثنوى هفتاد من كاغذ شود».
بعضى از تحليلهايي که برای اين طرح، به عنوان دستاويز تراشيده اند، به حدّى پست و سخيفند كه اگر انسان فقط اندكى شعور، و اعتقاد به قدرت و رزّاقيّت و حكمت خداى متعال داشته باشد، و بر اين باور باشد كه:
«اِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينِ»، و «وَ ما مِنْ دابَّةٍ اِلاّ عَلَى اللّهِ رِزْقُها»، و «اَلَمْ نَجْعَلِ الأَرْضَ كِفاتاً اَحْياءً و امْواتاً» و «و أَنْكِحُوا الأَيامى مِنْكُمْ وَ الصّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ و اِمائِكُمْ، اِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَليمٌ»، هرگز چنين كلماتى را بر زبان جارى نمىكند، و چنين تحليلهايي را روا نمي بيند. اگر اين همه تبليغات، كه براى ايجاد سوء ظن به خداى متعال به راه افتاد، براى ايجاد اعتقاد و اعتماد به خداوند، در جامعه براه مىافتاد، قطعا آثار و بركاتش مشاهده مىشد. ولى متأسّفانه كارشناسان امور اقتصادى و مسؤولان و مبلّغانِ ما، جهان را با عينک مادي خود ديدند و قدرتي ماوراء ماده به نام خدا را ناديده انگاشته و در نقش بلندگوهاى بيگانه، هر آنچه آنان گفتند، اينان تكرار كردند، و هر دستوري آنان دادند، اينان اجرا نمودند. برنامههاى صدا و سيما، منبرهاى وعظ و خطابه، تحليل سياستمداران و كارگزاران، همه و همه حول باورهاى غربى دور زد و فرهنگ و اعتقادات غربى را بر مردم حكمفرما كرد.
و اكنون مىتوان گفت: جامعه ديني ما رنگ و طعم فرنگ را بخود گرفته. امروز دعاها مستجاب نمىشود؛ مشكلات فراوان به ما روى آورده است؛ نمازهاى استسقاء، ديگر باران آور نيست؛ گرفتاريها روزافزون شده است. و شايد اينها تاوان سوء ظنّ به خدا و آن نقشههايي است كه براى ملک خدا كشيدهايم، و آن پديد آورنده رزّاقِ فيّاضِ قديرِ عليمِ سميعِ بصيرِ را بكلّى فراموش كرده، و از دين او بجز اسمى و از قرآنش بجز خطّى براى خود باقى نگذاشتهايم. وجود ما مملوّ از شخصيت زدگى و شخصيّتپرستى است. رجالى را مىبينيم كه چشم بسته و دربست در اختيار پيشبينىهاى شخصيّتهاى علمى غربند، گويا كه تقدير آسمان و زمين، و امور بندگان خدا بدست اين شخصيّتهاست. و هرگز اين فكر به ذهن شخصيّتزدگان خطور نمىكند كه: مگر تا كنون چند فرضيّه درست از آب در آمده است؟ با اينكه مىبينند يك روز فرضيّهاى شايع كرده و چند روز بعدآن را رد مىكنند. مي بينند كه يك نفر فرضيّهاى را مىچيند و براى مدّت زمانى در بين مردم مطرح مىشود و پس از چندى، شخص ديگرى آن را براحتى باطل مىكند. و اين خود دليلِ سستىِ تدابير و پيشبينىهايى است كه بدست بشرِ عادى صورت مىپذيرد.
چرا اين فكر به ذهنمان خطور نمىكند كه: نكند اين جار و جنجالها دسيسه باشد! منشأ اين جار و جنجال كجاست؟ اين آمار وحشتزا از كجا آمد؟ آيا آمارهاى سازمان ملل واقعى است[1]؟ آيا نظر دانشمندان علوم طبيعى در مورد جمعيّت كره زمين، كه فقط يك محاسبه هندسى است و تنها با توجّه به يك عامل اظهار شده، و عوامل ديگر ناديده گرفته شدهاند، تا چه حدّى به وقوع مىپيوندد؟ و آيا تمسّك به پيش بينى و محاسبههاى بادهنوشان قدرت و سرمستان تجاوز و خيانت، آنهم فقط نسبت به جمعيّت مسلمانان، دسيسه نيست؟
هيچ فكر كردهايم كه دلسوزى سازمان ملل و بانك جهانى و صندوق بين المللى پول و دولتهاى غربى كه همه آنان ايادى استعمارند، نسبت به مسلمانان و بخصوص كشور ما، چه معنايى دارد؟ كودكان ما همان كودكانى هستند كه در جنگ، زير گلولههاى توپ و خمپاره و بمب، قطعه قطعه مىشدند و تمامى سازمانهاى مدافع حقوق بشر، امثال يونيسف به خواب مرگ فرو رفته بودند. زنان ايران همان زنانى هستند كه در مرزها و شهرها و روستاها قربانى تجاوزات ددمنشانه دشمن مىشدند، و يك نفر از اين دلسوزان، اين تجاوزات را حتّي محكوم هم نكرد. جمعيّت ايران همان جمعيّتى است كه هشت سال قربانى جنگ شد و حدود بيست و چند سال است كه قربانى انواع ترورهاست، و هيچيك از اين مجامع بين المللى حاضر نبودند بگويند متجاوز كيست؟ و حاضر نيستند بگويند تروريسم كدام است؟
در آن زمان كه ما در محاصره شديد اقتصادى بوديم كداميك از اين مجامع بين المللى حاضر بودند براى اثبات حقّ ما گامى بردارند و براى اقتصاد ما تدبيرى كنند، و براي نجات زنان ايران اقدامي نمايند، و براي درمان مجروحان ما دارو و حتي سرنگ و آمپولي سالم ارائه دهند؟ و آنگاه كه بمبهاى شيميايى، هزاران نفر از جوانان ما را به كام مرگ فرو مىبرد، كداميك از آنان حاضر شدند بپذيرند كه دشمن ما از بمب شيميايى هم استفاده كرده است؟ و...
چه اتّفاقى افتاد كه تمام مجامع بين المللى و كارشناسان آمريكايى و بانك جهانى و صندوق بين المللى پول و سازمان يونيسف و سازمان فرهنگى يونسكو و سازمان جمعيّت زنان و سازمان بهداشت جهانى و سازمان تغذيه و كشاورزى بين المللى (فائو) و سازمان جمعيّتى، همه و همه دست به دست هم دادند تا براى جمعيّت و اقتصاد و فرهنگ و توسعة پايدار اقتصادىِ ايران و بهداشت زنان و احقاق حقوق از دست رفتة آنان فكرى كنند؟!!!
آيا هرگز در باره اين مسأله فكر كردهايم كه وقتى خانم نفيس صدّيق مىگويد:
«همه معتقدند كه براى جلوگيرى از رشد نامعقول جمعيّت ايران بايد كارى كرد... ما به ايران آمدهايم تا در تنظيم يك برنامه جمعيّتى به ايران كمك كنيم»، هدفش چيست و چه منظورى را دنبال مىكند؟ آيا يك بىهويّت پاكستانى كه در آمريكا تحصيل كرده و دوره ديده و اكنون در سازمان ملل به قلع و قمع بىصداى مسلمانان و بخصوص شيعه مشغول است، نسبت به مملكت ما نيّت خير دارد؟ بخدا قسم هرگز!
راستى چه ارتباطى ميان سخن خانم نفيس صدّيق، و اظهارات زير كه پيش از اين نيز گذشت، مشاهده مىگردد؟:
«وزير امور خارجه يونان، انباشته شدن تسليحات در خاورميانه، انفجار جمعيّت در جنوب، جنبش اسلامى، را سه تهديد اصلى عليه شمال توسعه يافته خوانده بود.»
و:
«آخرين سخنرانى ساموئل هانتينگتن:... من معتقدم، افزايش چشمگيرى در جمعيّت مسلمانان مشاهده مىشود... اين افزايش، بيشتر از افزايش تعداد مسيحيان خواهد بود... جامعه نگران خواهد شد وقتى جوانان يعنى افراد بين 15 تا 24 سال تقريبا 20 درصد بر كلّ جمعيّت جوان اضافه شوند. جوانان به دنبال اصلاحات، انقلاب و اعتراضات هستند... تركيب جمعيّتىِ چنين رشدى ممكن است عواقب اجتماعى و سياسى داشته باشد... مردم اين جوامع در آينده مجبور خواهند شد براى رفاه خود به فكر اشغال اراضى ديگران باشند... البتّه جمعيّتشناسان پيشبينى كردهاند نرخ رشد جمعيّت، در جهان اسلام كاهش يابد. در اين صورت، معضلات در رابطه با بالكان، آفريقاى شمالى و خاورميانه و... حل خواهد شد... افزايش جمعيّت مسلمانان يك نگرانى عمده مىباشد. مسأله مهاجرت مسلمانان براى كشورهاى اروپايى اكنون بسيار مهمّ مىباشد...»
و...
آيا ارتباط اين سخنان با يكديگر و صدها اظهار نظر ديگر كه اين جزوه گنجايش ذكر آنها را ندارد، نشانى از خيرخواهى و كمك دارد؟ آيا با توجّه به اخبار مختصرى كه تا كنون مرور كرديد، جاى شكّى باقى مىماند در اينكه اين نقشه حساب شده، يك نقشه استعمارى، غربى و صهيونيستى است؟
براى كسى كه اندك تأمّلى در اين اخبار كند، جاى ترديدى باقى نمىماند كه اين، يك دسيسه كاملاً حساب شده و يك تهاجمِ بى صداى همهجانبه و مرموز، عليه مسلمانان و بخصوص شيعيان ايران است. و آنانكه از اين طرح استقبال كرده و براى آن، تحليلهاى فراوان تراشيدند، و به آن، رنگ و لعاب اسلامى دادند، گمان كردهاند كه اگر هر عمل خلافى، تحت پوشش نام اسلام، و يا با پسوند اسلامى باشد، مشكلى نخواهد داشت. همانگونه كه اگر پسوند سنّتى داشته باشد قضيّه فيصله پيدا مىكند. آنهم نه همه مبانى سنّتى. بلكه چيزهايى كه با سياست سازگار باشد. مانند موسيقى سنّتى، رقص سنّتى، و... ولى اگر همين سنّت و همين اسلام بگويد: عقيم كردن زن يا مرد، حرام است، زن نبايد با مردان، مختلط باشد و در مجامع ورزشى، اينگونه بىباكانه ظاهر شود، بايد با اين سنّت و اين اسلام به عنوان يك تحجّر شديداً مقابله كرده و اين مبانى تحجّرگرايى را به هر شكلى ريشهكن ساخت.
نتيجه آنكه: آنچه سياست و مصلحت اقتضا كند، همانرا بايد بر جامعه حاكم كرد. فَعَلَى الاسلام السّلام.
اكنون مىپرسم:
در كجاى اسلام آمده است كه اگر مشكلِ اقتصاد و مسكن و مدرسه و... داشتيد، به جاى انديشه درست و تدبير در امور، بايد صورت مسأله را خراب كرده و به قلع و قمع جمعيّت بپردازيد و جلوى رشد جمعيّت را بگيريد؟
اگر اينگونه است، پس رواياتى مانند: «مَنْ تَرَكَ التّزويجَ مَخافَةَ الْعيلةِ فَقَدْ اَساءَ الظّنَّ باللّه[2]»، و «مَنْ تَرَكَ التّزويجَ مَخافَةَ الْفَقْرِ فقَدْ اَساءَ الظّنَّ باللّهِ، فَاِنَّ اللّهَ يَقُولُ: اِنْ يَكونُوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ[3]»، و دهها روايت معتبر و قوى با همين مضامين را توجيهگران، چگونه توجيه مىكنند؟ و آيا هر نفْسى داراى رزقى مقرّر است يا خير؟ و آن خدايى كه برايش آنهمه صفات برمىشمردند، كجاست؟! آيا او را ناتوان و دستبسته پنداشتهاند؟! «قالَتِ الْيَهُودُ يَدُاللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلّتْ اَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مِبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ[4]»، (يهوديان گفتند: دست خدا بسته است. دست خودشان بسته است. و به خاطر اين سخن، لعنت شدند. بلكه دستان خدا باز است و هر گونه كه بخواهد مىبخشد). آيا اين آيات و ادلّه را هم در راستاى سياست خود توجيه كنيم؟ يا آنها را سنّتهايي متروک به حساب آوريم؟
نكند دست از دينمان برداشتهايم و بهدين ديگرى در آمدهايم و دست خدا را بسته ميدانيم و خود خبر نداريم، و به همين جهت، اينگونه تحليلهاى نابخردانه مىكنيم!
راستى اگر مشيّت خداوند اينگونه باشد كه براى آزمايش، و يا مجازات ما در فاصله گرفتن از خدا و اولياي برحق الهي و عترت پيامبر، مارا به انحاء مشكلات همچون مشكل اقتصادى مبتلا كند، راه حلّ آن چيست؟ آيا بايد صورت مسأله را پاك يا خراب كرد، و يا به فكر راه حلّ مسأله بود؟ و اگر كنترل مواليد جوابگوى مشكلات نبود و براى رسيدن به توسعة موهوم، كافى نبود و مشكل همچنان باقى ماند، ـ همانگونه كه باقي است بلكه شديدتر است ـ چه بايد كرد؟ آيا مىتوانيم در اين صورت به كشتار جمعيّت بپردازيم؟ و اگر خداوند بارانش را از ما گرفت، و يا بنا شد كه به آن رفاه كذايى كه برايمان معرّفى و به ما ديكته كردهاند نرسيم، چه بايد كرد؟
رفتار انبيا و اوليای الهي و پيشوايان معصوم عليهم السلام را چگونه توجيه مىكنيم؟ آيا پيامبر گرامى اسلام، هنگام محاصره اقتصادى كه در شعب ابىطالب در سختترين شرايط بودند، تدبيرشان اين بود كه چون در محاصره اقتصادى هستيم، كسى زاد و ولد نكند؟ البتّه تدبير اقتصادى را تا آنجايى كه به تصرّف در حكومت و خلقت حضرت حق نيانجامد، آن هم تصرّفى كه شديداً از آن نهى شده و حتّى به خلافش امر شده است، انكار نمىكنم. جريان حضرت يوسف على نبيّنا و آله و عليه السّلام را در قرآن خواندهايم. آنگاه كه خواب پادشاه را تعبير مىكند و مىفرمايد:
«هفت سال پياپى زراعت كنيد. آنچه را كه درو مىكنيد، در خوشهاش باقى گذاريد، مگر اندكى از آن را، كه بخوريد. پس از اين هفت سال، هفت سال سخت و (قحط) پيش مىآيد كه باعث مىشود مردم هرآنچه گندم را كه ذخيره كردهايد، بخورند، مگر اندكى از آن كه نگه مىداريد. پس از اين هفت سال، سالى خواهد آمد كه به استغاثه مردم جواب داده خواهد شد و از قحطى نجات پيدا خواهند كرد[5]».
تدبير اقتصادى حضرت يوسف عليه السلام در خشكسالى را بنگريد ! با آنكه شرايط آن زمان بسيار سختتر بود، امّا او هرگز به خاطر قحطى و كمبود گندم، مردم را به قطع نسل و كنترل آن سفارش نكرد، و با استفاده از نفوذش، تحليلهاى كذايى را بهخورد مردم نداد. راه نجات ما در اين است که آنچه را خداى متعال و پيامبر گراميش و ائمّه هدى عليهم السلام به ما امر كردهاند، نصب العين قرار داده و به آن عمل كنيم، و جز اين، هيچ راه ديگرى نداريم. اگرچه روشنفکر مآبانه، براي سرباززدن از اين امر، بهانه بتراشيم! بايد پس از قهر با خدا و اولياي خدا، و خود را واجد قدرت ديدن، دوباره با خدا و اوليايش آشتي کنيم. و گريزي از اين امر نيست.
فرهنگ قناعت را نيز ناديده نمىگيرم و روايات آنرا بر ديده مىنهم و معتقدم كه در فرهنگ ما به علّتهاى مختلف، تضييع مواد غذايى، آب، پوشاك، سوخت، و... بسيار زياد است. و اين حاصلِ همان آموزشهاى رفاه طلبانهاى است كه به شيوه غلط از سوى كارشناسان پيشنهاد مىشود و در فيلمها و سريالهاي صدا و سيما، شاهد تبليغات عملي پرحجم آن هستيم.
قناعت را نخست بايد مسؤولان و سردمداران و مبلّغان و بيوت علماى اعلام پيشه کنند تا به جامعه سرايت كند. ولى تا زمانى كه براى يك مسافرت غير ضرورى و يا ضرورى يک شخصيت، كه مىتواند مختصر هم برگزار شود، هزينههاى كذايى و پذيرائيهاى آنچنانى صورت مىگيرد، و يا مراسم بيش از حدّ و غير ضرورى به مناسبتهاى بى مورد و زائد كه اين همه بودجه مىبلعد، و... در کشورمان رواج دارد، و تا زمانى كه رفاهطلبى به شيوه غلط، سرلوحه كارهاست و تبليغات براى آن بر همهجا سايه افكنده است، بحث از قناعت، بسي مسخرهآميز است؛ و در اين شرايط، هرگز ملّت نمىپذيرد كه اين دولت براى ساخت مدرسه، يا بيمارستان، بودجه کافي ندارد! ملّت «قسم حضرت عباس را باور کند يا دم خروس را»؟
به نمونههايى از صرف بيت المال مسلمين در شرايطى كه از بار گران انقلاب خارج شده و هشت سال جنگ را با تمام دنيا در شديدترين موضعگيرى غرب، تحمّل كردهايم، توجّه كنيد:
«تعداد سينماها نيز پس از انقلاب از يك رشد 98 درصدى برخودار شد. به گونهاى كه در سال 1357، تنها 145 باب سينما، با گنجايش هفتاد و دو هزار و 971 صندلى در كشور فعاليت داشت، امّا در سال 1374، اين تعداد به 280 باب، و تعداد صندليها به بيش از يكصد و هفتاد و يك هزار و 723 صندلى افزايش يافت.»
«روزنامه ايران، 27/3/1375»
«مدير عامل انجمن سينماى جوان گفت:... طىّ سال جارى با صرف اعتبارى بالغ بر 5 ميليارد ريال، 70 درصد از دفاتر انجمن سينماى جوان به تجهيزات فيلمبردارى ويديويى و امكانات سمعى و بصرى توليد فيلم و عكس مجهّز شدهاند.»
«روزنامه اطّلاعات، 26/12/1375»
«در طول سال گذشته، با حمايت مالى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، نزديك به 900 ميليون تومان تسهيلات و امكانات، براى ساخت فيلمهاى سينمايى اختصاص يافت.»
«روزنامه همشهرى، 4/6/1378»
«به گفته يك مقام مسئول در حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامى، از 270 سينماى كشور، يكصد واحد آن متعلّق به حوزه هنرى مىباشد. حجّت الاسلام زم... گفت: طىّ 4 سال گذشته، 20 فيلم نامه كه حاصل كار گروهى مىباشد تهيّه شده و در خطّ توليد سينما قرار گرفته كه از جمله آنها ديدار، و آدم برفى، مىباشد... رئيس حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامى، اعتبار اين مركز را در سال جارى 10 ميليارد ريال ذكر كرد. وى گفت: اين در حالى است كه يكصد برنامه فرهنگى، هنرى از سوى حوزه در دست انجام است، كه هزينه اجراى آنها 50 ميليارد ريال برآورد شده است.»
«روزنامه قدس، 31/4/1375»
«من از مفصل اين نكته مجملي گفتم تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل»
اين هزينههاى كلان در سخت ترين شرايط اقتصادي، صرف ساختن فيلمهايى شده است که فرهنگ غرب و مبانى بىدينى و بىهويّتى و رفاهطلبى غير ديني و... را تبليغ مي كند، تا در سايه آن، مردم به خيال داشتن زندگي بهتر، به داشتن فرزند كمتر تشويق شوند! اين فيلمها توسّط كارگردانانى تهيّه شده است كه چشمه هايي از هنرشان را در جملات ذيل مي خوانيد:
«من هم گوشت خوك مىخورم هم شراب. اين مطلب را عبّاس كيارسمتى، كارگردان سينماى ايران به خبرنگار روزنامه ايتاليايى لونيتا گفته است. خبرنگار روزنامه سرشناس ايتاليايى لونيتا كه در رستورانى در رم باكيارستمى به گفت و گو نشسته است مىنويسد: گفت و گو با او ابتدا از مسائل مذهبى آغاز شد. زيرا ديدم او ژامبون و گوشت خوك مىخورد. لونيتا مىنويسد: از كيارستمى سؤال كرديم كه آيا مذهبى است؟ وى در پاسخ گفت: به شيوه خودم بلى امّا هم گوشت خوك مىخورم و هم شراب. به عقيده اين كارگردان ايرانى، مذهب نبايد ظاهرى باشد. اين كارگردان همچنين به خبرنگار لونيتا گفته است: چادر هم يكى از ظواهر است. برخى از زنان، چادر بهسر مىكنند چون به آن اعتقاد دارند. امّا اين بدان معنا نيست كه هر زن بىچادر، مسلمان واقعى محسوب نشود. كيارستمى در ادامه مىگويد: ما روزهاى خود را با انديشه و دغدغه پيرامون مسائل سياسى و مذهبى نمىگذرانيم. ما خيلى ساده زندگى مىكنيم. مثلاً زمانى كه با هواپيما از تهران به رم حركت كرديم در ابتدا بسيارى از زنان، چادر به سر داشتند. امّا در طول پرواز چادرها و روسريها به تدريج پايين آمد و بالاخره هنگام فرود به رم بسيارى از آنان بىحجاب شده بودند. وى در باره نقش دولت ايران در سينما مىگويد: مانند ساير نقاط جهان، دولت ايران در امور سينمايى نقش عجيبى دارد. دولت شرايط مذهبى زيادى را تحميل مىكند امّا در عوض، از لحاظ مالى، ما را در برخى از موارد تأمين مىنمايد. كيارستمى از جمله كارگردانان وابسته به جريان روشنفكرى در سينماست كه تا كنون، با مساعدت بنياد فارابى، فيلمهاى زيادى از او در جشنوارههاى خارجى به ويژه غربى به نمايش در آمده و جوايزى را برده است. تمامى اين فيلمها، چهرهاى خشن، عقبمانده و بىفرهنگ از ايران ارائه مىدهند.»
«هفتهنامه صبح، 5/10/1374»
«عبّاس كيارستمى كه حاضر به نمايش فيلمش در جشنواره فجر نشده بود در هنگام فرستادن "طعم گيلاس" به جشنواره كن با مخالفت برخى مسؤولان سينمايى ارشاد مواجه گرديد كه سرانجام با دخالت و پا در ميانى وزارت امور خارجه، اين فيلم به جشنواره كن ارسال گرديد. در مراسم اختتاميه و توزيع جوايز اين جشنواره، عبّاس كيارستمى اقدام به روبوسى مجرى زن اين جشنواره نمود. وى در توجيه عمل خود در مصاحبهاى با راديو بىبىسى گفت: من بارها ديدهام كه وقتى با هواپيما داريم بر مىگرديم ايران، خانمهايى كه دارند به عنوان توريست يا به هر عنوان ديگر وارد ايران مىشوند چقدر سفت و سخت حجابشان را رعايت مىكنند و آنچنان روسرىشان را دور صورتشان مىپيچند كه آدم احساس مىكند دارند خفه مىشوند. ولى دلم مىخواهد به آنها يادآورى كنم كه اينقدرها هم كه شما را مىترسانند، سفت و سخت نيست. كيارستمى همچنين در مصاحبهاى با يك هفتهنامه سينمايى چاپ داخل كشور، در توجيه عمل خود گفت: در همان لحظه من فكرم به طرف ايران معطوف شد و جز اين هيچ واكنشى نمىتوانستم داشته باشم. فكر نمىكنم اگر كسى شرايط من را درك مىكرد و خودش را به جاى من مىگذاشت هيچ كار ديگرى جز اين مىكرد كه من انجام دادم. به هر حال در حالى كه 50 كانال تلويزيونى دنيا بهطور مستقيم مراسم اختتاميه جشنواره را پخش مىكردند، به نظر من يك فاجعه بود اگر كه من يك واكنش نامناسبى انجام مىدادم. حقيقتاً نه دولت ايران و نه ملّت ايران هيچكدام راضى نبودند كه يك تصميم نابجايى از خودمان در يك جشنواره هنرى مىگرفتيم. اگر بخواهيم راجع به اين مسأله فكر كنيم كه اين يك مشكل است، اصلاً حضورمان در خارج از كشور اشكال پيدا مىكند. اگر واكنش نامناسبى نشان مىدادم، واقعاً طىّ پنجاه سال آينده امكان جبران آن را نداشتم.»
«ماهنامه صبح، تير ماه 1376»
به قول آقايان، وَ قِسْ عَلى هذا فعلل و تفعلل !
اكنون حدس بزنيد و يا عينا ببينيد: تماشاى فيلمهايى كه بدست اينچنين كارگردانانى ساخته مىشود، عاقبتش چگونه خواهد بود؟ و اگر امر داير شد بين راه اندازى اقتصاد و كشاورزى ورشكسته و مخروبه های جنگ و ايجاد سرپناه براي بي پناهان و سيرکردن شکم گرسنگاني که تعدادشان کم نيست، و بين هزينههاى كلان براى هنرهاى كذايى، كه شما شاهد آثار آن هستيد، كداميك را بايد برگزيد؟ آنهم در حاليكه با توجّه به اظهارات مسؤولين، جمع بين ايندو ممكن نيست. ساير هزينههايى مانند ورزش، با اين گستردگى، و جلسات و كنفرانسهاى سياسي، هنرى، ورزشى، علمى و... كه من در صدد ذكر آنها و ميزان هزينه هاي مربوطه نيستم، را نيز ضميمه کنيد.
تا زمانى كه اين بودجههاى ميلياردى و هنگفت در كشور بلعيده مىشود، بعيد است كسى بپذيرد كه براى ساختن مثلا يك بيمارستان و يا مدرسه و يا احياي کشاورزي و اقتصاد ورشکسته، بودجه نداريم ! شما مي پذيريد؟
در اين قسمت از موضوع «اهرم تبليغات»، توجّه شما را به فهرست چند تحليل تبليغاتى جلب مىكنم. البتّه از هزاران تحليلى كه در جرائد و كتب ذكر شده است، فقط چند مورد كليدى آنها را ذكر مىكنم كه به عنوان ايراد بر افزايش جمعيّت، عنوان شدهاند. و صدور آنها از سوى افراد غير مسؤول، بيشتر و شديد اللّحنتر از مسؤولان است. كه اين خود گوياى آن است كه دستهاى مرموز فراوانى در داخل كشور براي اضمحلال و نابودي نسل مسلمان ايراني مىكوشند. تعدادى از اين محورهاى تبليغاتى، اهرمهايى است كه در داخل كشور از آنها استفاده مىشود. و تعدادى ديگر، ابزارها و حربههاى سازمانهاى استعمارى براي رسيدن به اهداف خويش است. در اين کوتاه سخن، من نمىخواهم تك تك اين محورها و موضوعات تبليغاتى را با جزئيّات آن ذكر كرده و به همه آنها پاسخ دهم. آنچه مورد نظر من است اين است كه مسير اين هجوم را بر مبناى خلاصهاى كه در ابتداى سخن گذشت، پى گرفته و بيان كنم كه مبدأ و مقصد و ابزار و نتيجه اين تهاجم چه بوده و چه خواهد بود. به همين دليل از ذكر كمّ و كيف و جواب و نقض فاكتورهاى ارائه شده توسّط بوقهاى تبليغاتى، خوددارى كرده و فقط فهرستى از محورهاى تبليغاتى و ابزارهايى كه نقش كليدى را در مسأله كنترل جمعيّت ايفاء كردهاند، و تمام تبليغات فعلى هم حول همان محورهاست، ارائه مىدهم. اگرچه ممكن است بعضى از آنها را بيشتر مورد توجّه قرار داده و پيرامون آن، مختصرى اظهار نظر كنم.
اكنون توجّه شما را به اين فهرست که به عنوان تعليل کنترل مواليد مطرح شده است، جلب مىكنم:
* عدم كفايت منابع غذايى.
* عدم كفايت منابع آبى.
* آلودگى محيط زيست.
* تخريب زمين.
* تخريب جنگلها.
* سوراخ شدن لايه اوزون و گرم شدن هوا.
* بيكارى و مشکل اشتغال.
* بزهكارى.
* اعتياد.
* مشكل تأمين امكانات تعليم و تربيت توسّط دولت.
* مشكل تعليم و تربيت خانوادگى در خانوادههاى پرجمعيّت.
* تهيّه مسكن.
* كمبود پزشك و امكانات بهداشتى و درمانى.
* تورّم.
* منافات جمعيّت با توسعه پايدار.
* هدر رفتن سرمايههاى ملّى.
* توزيع نادرست ثروت و فاصله طبقاتى.
* بروز خشكسالىها و تغييرات هوا و وجود طوفانها و گردبادها و تلفات جانى.
* كاهش محصولات كشاورزى.
* فزونى فقر و محروميّت.
* مهاجرتهاى بىرويّه و آوارگى.
* تنشهاى سياسى و هرج و مرج.
* مشكل مديريّتى با افزايش جمعيّت.
* فزونى مرگ و مير در اثر افزايش جمعيّت.
* وجود رفاه در خانوادههاى كم جمعيّت و نبودن رفاه در خانوادههاى پرجمعيّت.
* منافات زاد و ولد با حقوق زنان.
* منافات فرزند زياد با حقوق كودكان.
* خطرات ناشى از زايمان.
* بهينه كردن اقتصاد زنان.
* خطر زايمان زودرس (زير 18 يا 20 سال).
* خطر زايمان ديررس (پس از 30 سال و 35 سال).
* اشتغال زنان.
* تنافى زاد و ولد با اشتغال زنان.
* ورزش زنان.
* ادامه تحصيل دختران در سطوح عالى.
* تساوى حقوق زن و مرد و رفع تبعيض ميان آنان.
* نكوهش ازدواج زودرس (زير 18 سال و 20 سال).
***
اين بود فهرستى از محورهاى تبليغاتىِ داخلي موجود در جرائد و سخنرانيها و... که البتّه تمام آنها تکرار اظهارات غربيها در اين باره است. اكنون به چند خبر توجّه فرماييد تا نسبت به فهرست فوق بيشتر توجيه شويد:
مهندس زرگر «معاون عمرانى وزارت كشور گفت: عمدهترين مشكل ايران، رشد شتابان جمعيّت است.» «روزنامه سلام، 29/3/1375» «اراك، 26 خرداد، 16 ژوئن – (دكتر رضا ملكزاده وزير بهداشت و درمان و آموزش پزشكى) اگر رشد جمعيّت با منابع داخلى همسو نباشد، تمامى برنامهريزيها با مشكل مواجه خواهد شد. به همين دليل طرح كنترل جمعيّت از سوى دولت به مجلس ارائه شد.» «هفتهنامه كيهان هوايى، 5/4/1370» «آقاى يدى رئيس سازمان برنامه و بودجه استان آذربايجان شرقى... بالا بودن نرخ رشد جمعيّت كشور را يكى از دلايل عقبماندگى توصيف كرد.»
«هفتهنامه كيهان هوايى، 23/5/1370»
مهندس حسينيّون كارشناس سازمان برنامه و بودجه:
«در ايران نيز چنانچه روند رشد جمعيّت مهار نشود، سرمايههاى ملّى و منابع موجود هدر رفته و جوابگوى حدّ اقل نياز جامعه نخواهد بود، و در اين رهگذر نه تنها پيشرفتى وجود نخواهد داشت، كه هر روز سرمايههاى موجود توسّط اين ماشين عظيم بلعيده مىشود.»
«روزنامه قدس، 28/4/1375»
«دكتر فرهادى وزير بهداشت درمان و آموزش پزشكى در مراسم گشايش سمينار جمعيّت و توسعه گفت: با افزايش نرخ رشد جمعيّت، مشكلات مسكن، اشتغال، آموزش و بهداشت و درمان نيز افزايش مىيابد.»
«هفتهنامه زن روز، 3/5/1377»
«دكتر فرهادى اظهار داشت: داشتن بيش از سه فرزند، مادران را با خطراتى نظير كمخونى، خونريزى شديد حين باردارى و زايمان مواجه مىكند.»
«هفتهنامه زن روز، 3/5/1377»
«دكتر فرهادى اظهار داشت:... افزايش بىرويّه جمعيّت، سبب ايجاد فاصله بيشتر بين رشد جميعيت و توسعه اجتماعى و اقتصادى مىشود...»
«هفتهنامه زن روز، 3/5/1377»
«رئيس دانشگاه علوم پزشكى اروميّه گفت: افزايش بىرويّه جمعيّت، بزرگترين مانع در برابر توسعه كشورهاست.»
«روزنامه اطّلاعات، 28/4/1377»
«يكى از دلائل تورّم لجام گسيخته كشورما، افزايش بىرويّه جمعيّت است.»
«روزنامه ايران، 5/5/1377»
«مهندس همدانلو يكى از دانشمندان كشور... گفت: توزيع نادرست ثروت و بيشتر شدن فاصله طبقاتى، ناشى از رشد بىرويّه جمعيّت است.»
«روزنامه اطّلاعات، 28/4/1377»
«دكتر علىاكبر سيّارى، معاون امور بهداشتى وزارت بهداشت... رشد بىرويّه جمعيّت را منجر به ايجاد مشكل مديريّتى در كشور دانست.»
«روزنامه كيهان، 22/4/1377»
«كمبود پزشك و امكانات بهداشتى، درمانى، از اوّلين عوارض پديده رشد بىرويّه جمعيّت مىباشد.»
«كتاب بهداشت براى خانواده، صفحه 108»
«حجّة الاسلام رفيعى امام جمعه آبدانان، از كنترل دقيق مواليد به عنوان يكى از اركان مهمّ و اساسى تعليم و تربيت ياد كرد.»
«روزنامه كيهان، 3/5/1375»
«با افزايش غير منطقى تعداد فرزندان و تقسيم شدن سهم درآمد مختصّ تعليم و تربيت بين عدّه بيشترى از كودكان و نوجوانان، ارتقاء به سطح مطلوب تعليم و تربيت، غير محتمل خواهد بود.»
«كتاب بهداشت و تنظيم خانواده، صفحه 69»
«دكتر فرزانه بهار، مسؤول امور جمعيّت و تنظيم خانواده استان خراسان: آيا مىدانيد... آيا مىدانيد بر اثر رشد جمعيّت و مصرف بيش از حدّ سوختهاى فسيلى (نفت، بنزين، گازوئيل و زغال سنگ) سالانه 6 ميليارد تن كربن به جوّ زمين وارد مىشود و موجب گرم شدن كره زمين، بروز خشكساليها و تغييرات مخرّب آب و هوايى مثل توفانها و گردبادها و در نتيجه تلفات جانى و مالى و كاهش شديد محصولات كشاورزى مىشود؟...» «فصلنامه بهورز، شماره 2 و 3، تابستان و پاييز 1372» «دكتر منافى معاون رئيس جمهورى و رئيس سازمان محيط زيست كشور... گفت: توسعه بىرويّه و ازدياد نامتناسب و لجام گسيخته جمعيّت و دخالت بىضابطه انسان در طبيعت، حيات طبيعى و زندگى بشر را تهديد مىكند.»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 132 بنقل از روزنامه اطّلاعات، 26/6/1368»
دكتر فرزانه بهار مسؤول امور جمعيّت و تنظيم خانواده استان خراسان:
«زوجهايى كه با بىفكرى، بچّههاى اضافى به دنيا مىآورند، در واقع حقوق ديگران را پايمال مىكنند. اكنون دورانى است كه جامعه براى هر فرزند اضافى غرامت سنگينى را مىپردازد. در واقع هر بچّه اضافى فضاى حياتى، هوا، آب، غذا، مسكن، آموزش، اشتغال، بهداشت و درمان و غيره را تنگتر كرده و در مجموع، زندگى را بيشتر براى همه غير قابل تحمّل مىسازد...»
«هفتهنامه زن روز، 22/1/1377»
«با ازدياد بارورى، تعداد محرومين و فقرا بيشتر شده و اين سيكل مجدّداً تقويت و تكرار مىشود. فقر و بيكارى و ديگر نتايج شوم آن، نارضايتى عمومى مردم از دولتها را در پى دارد و زمينه شورشها و انقلابها و كودتاها را فراهم مىسازد...»
«روزنامه اطّلاعات، 18/4/1375»
«دكتر علىاكبر سيّارى معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى در سخنانى گفت: انفجار جمعيّت، فقر و جهل و بىسوادى و آلودگى محيط زيست، چهار عامل تهديد كننده جهانى است كه محور آنها رشد بىاندازه جمعيّت است.»
«هفتهنامه زن روز، 3/5/1377»
«رئيس دانشگاه علوم پزشكى اروميّه گفت:... فقر و مهاجرت نيز زاييده رشد جمعيّت است.»
«روزنامه اطّلاعات، 28/4/1377»
«معاون اوّل رئيس جمهورى كشورمان طىّ سخنانى گفت: رشد عنان گسيخته جمعيّت، تنشهاى سياسى را دامن مىزند، هرج و مرج را گسترش مىدهد و موجب بىثباتى و آوارگى و مهاجرتهاى بين المللى مىشود.»
«هفتهنامه كيهان هوايى، 29/4/1373»
عمل و عکس العمل! هانتينگتن در آمريکا سخن می گويد، فلان مسؤول در کشور ما تکرار می کند. خانم نفيس صديق در سازمان ملل خط مي دهد، فلان مقام در کشور ما تکرار مي کند. يونيسف مي گويد، دکتر فلان در کشور ما تکرار مي کند. جالب نيست؟! لطفا به تاريخ صدور بيانات توجه کنيد، تا معناي عمل و عکس العمل را به خوبي حس کنيد.
مقامات محترمي كه افاضات بالا را فرموده اند، بايد از وزير امور خارجه يونان، و آقاى هانتينگتن و گراهام فولر و خانم نفيس صدّيق و پل ارسنج و كليساى كاتوليك و خانم جوديت مككى و امثال آنان كه دست آويزي برايشان ارائه دادند، تشكر كنند. زيرا اگر اين دست آويز نبود، هر يك از اين مقامات، چه توجيهي براي بي كفايتي خود داشتند؟ آنگونه كه اظهار شده، مشكلات و مسائل پيچيدة اقتصادى و سياسى و امنيتي و تربيتى و... هيچكدام حاصل بىكفايتى مديران و مسؤولان نيست. هيچكدام ناشى از كارشكنىها و اختلافات نيست. هيچكدام معلول كم كارى و جهل و غرضورزيها و دعواهاي مسؤولان نيست. لابد همه مشكلات ما از هزاران سال پيش تا صبح قيامت، زاييده رشد جمعيّت بوده و خواهد بود. چه بهانه خوبى! آيا بهتر از اين هم ممكن است خود را تبرئه کنيم؟!
هجوم آرام و خواب غفلت 5 - ادامة اهرم تبليغات عليه جمعيت
چند خبرى كه از نظر شما گذشت، در ميان هزاران اظهار نظر كارشناسانه! مسؤولان و غير مسؤولان به عنوان پيامدها و ايرادات اساسى افزايش جمعيّت، انتخاب کردم. و همانگونه كه ملاحظه كرديد، معضلات جمعيتي نه تنها از سطح زمين گذشته و به هسته آن رسيده بلكه از زمين ما گذشته و به آسمان اول رسيده و لايه اوزون را دريده است. و اگر همچنان ادامه يابد، به ساير زمينها و آسمانهاي هفت گانه نيز سرايت خواهد كرد و فاجعه خواهد آفريد !
هياهوى تبليغاتىِ رشد جمعيّت، به شكل جاهلانهتر، در زمان طاغوت نيز رواج داشت. ولى در اين برهه از زمان كه علماى دينى تغيير موضع داده و دست از مخالفت با كنترل جمعيت برداشتهاند، تحليلها و تبليغات نيز قدرى عالمانهتر شده است. ولي با عين حال، تمام اين تبليغات مبتنى بر چند اصل مىباشد:
1 - انسان منهاى خدا.
2 - سياستهاى غربى.
3 - كم كارى و توجيه كمكاريها و خرابكاريهاى موجود.
4 - توجيه عدم تخصّص، عدم كارائى و بىكفايتى برخى مسؤولان.
5 - بازى خوردن از مجامع بين المللى.
6 - بوجود آمدن عواملى توسّط غرب و سازمان ملل كه زمينه اين سياستها را ايجاد مىكند.
7 - گم كردن ردّ پاى استعمار. و...
با توجّه به آنچه كه پيش از اين گفته شد، و با ملاحظه سير تاريخى اخبارِ ذكر شده، پيش از آنكه غربيها، مسأله خطر افزايش جمعيّت را براى انقلابات و هرج و مرجها، و تنشهاى سياسى و مهاجرتها، و نيز مسأله كنترل جمعيّت و محدوديّت منابع و جمعيّت و توسعه و... را القاء كنند، مهندسين و كارشناسان داخلى و مسؤولان ما، از اين مباحث سخني به ميان نياورده بودند ! در اين صورت، براه انداختن هياهوي تبليغاتي مسؤولان، پس از القاى سازمان ملل و استعمارگران بين المللى، حكايت از سه احتمال دارد:
احتمال اول اينکه: تا پيش از اظهار نظر و القاء غربيها، مسؤولان اين کشور از وجود اين همه مشكلات جمعيّتي، غافل، و سرگرم مسائل ديگري بوده اند.
احتمال دوم اينکه: همة اين معضلات را مي دانسته اند ولي قدرت تحليل و ارائه راه حل براي آنها را نداشته اند.
احتمال سوم اينکه: همه اين مشکلات را مىدانسته اند قدرت تحليل و ارائه راه حل نيز داشته اند ولى سهل انگاري كرده و پشت گوش انداخته اند.
كه در هر صورت، دليل بر بىكفايتى ايشان و عدم درك آنان از اصول كارشناسى، و عدم كارايى آنان در اداره جامعه است. كارشناسان و صاحبنظرانى كه دادِ سخن دادهاند كه: عدم بهداشت مادر و كودك، آلودگى محيط زيست، و كمبود منابع، خلايق را تهديد مىكند، و بچّههاى اضافى، جا را بر ديگران تنگ مىكنند، و...، آنهم پس از سخنان وزير امور خارجه يونان، و سخنان آقاى هانتينگتن و گراهام فولر و خانم نفيس صدّيق و پل ارسنج و كليساى كاتوليك و خانم جوديت مككى و...، اظهاراتشان براى اهل نظر، شديدا منشأ ترديد است! اگرچه در قالبهاى عوامفريبانه و پرحجم بيان شده باشد! شايد با اندك تأمّلى بتوان دريافت، كه اين صاحبنظران و مبلغان محترم، خواسته يا ناخواسته در دام سياستهاى استعمارىِ استعمارگران بين المللى افتادهاند! ضعف مديريّت، كمكارى، عدم تخصّص كافى در انجام وظيفه، توجيهِ بازىخوردن از غرب، و مسائلى از اين دست نيز، از جمله رايحههايى هستند كه به راحتى از اين سخنان مىتوان استشمام كرد. و جاى تأسّف است كه، همه اينها را به حساب افزايش جمعيّت گذاشتهاند! علّت مهاجرت جمعيّت روستاها به شهرها چيست؟ آيا علّتش افزايش جمعيّت است؟ مشكل تراكم جمعيّت در شهرها چگونه ايجاد مىشود؟ آيا سياستى غربى است يا يك سير طبيعى و يا افزايش جمعيّت؟
به آمار زير توجّه كنيد:
سال جمعيت شهرنشين كشور جمعيت روستانشين كشور
1335 4/31% 6/68%
1345 7/38% 3/61%
1355 47% 53%
1361 2/50% 8/49%
1365 3/52% 7/47%
1375 2/61% 39%
و اكنون كه در سال 1379 (زمان تدوين اين پژوهش) به سر مىبريم، اگر همين مسير ادامه داشته باشد، نسبت جمعيّت شهرى و روستايى چگونه است؟ علّت اين مهاجرتها چيست؟
ناگفته پيداست كه سوء مديريّت است كه همراه با ساير عوامل ناشي از خصومت غرب، با سبكى بسيار طبيعى، جمعيّت روستاها را به شهرها كشانده و به جاى كشاورزى و دامدارى و توليدات اساسى، آنان را به سيگارفروشى و مسافركشى و مشاغل كاذب واداشته است. و به همين جهت است كه توازن جمعيّتى به هم خورده. و اين عدم توازن جمعيّت است كه مشكلات عديدهاى را در اقتصاد و ساير شؤون مملکت دامن زده است، نه افزايش جمعيّت. اگر مديريّت و سياست اداره جامعه در تمام ابعاد تغيير نكند، و توازن جمعيت همچنان ناديده گرفته شود، و ما همچنان تسليم سياستهاى بيگانگان باشيم، ميزان جمعيّت به نصف جمعيّت موجود هم كه برسد، باز هم آنچه را كه تحليلگران از آن سخن مي گويند قابل گريز نخواهد بود.
تقريباً بيست و يك سال است كه فقط شعار مىدهيم و براى اين شعارها هزينههاى سنگينى پرداخت كرده و منافع فراوانى را از دست مىدهيم و هرروز تنشهاى سياسى جديدتر و شديدترى را ايجاد مىكنيم، در حالىكه كشاورزى مملکت، سير نزولى دارد و هر چه مىگذرد به ورشكستگى كامل نزديكتر مىشود. كدام عقل سليم اين را مي پذيرد كه از بين رفتن كشاورزى بهخاطر افزايش جمعيّت است؟! بر چه مبناى علمى مىتوان اينگونه اظهار نظر نمود؟ اگر آن بودجههايى كه صرف كنترل مواليد و پيامدهاى فراوان آن شد، صرف پيشبرد كشاورزى مىشد، و اين زمينهاى فراوان را به زير كشت مىبرد و عدّه زيادى جوان جوياى كار را بهكار مىگرفت، آيا نمىتوانست بخش عظيمى از مشكلات مملكت را حل كرده بلكه قدرت صادرات محصولاتى كه اكنون از خارج وارد مىكنيم را نيز براى ما فراهم آورد؟
به چند خبر توجّه فرماييد:
«... بر اساس آمار موجود، توليد گندم در داخل كشور در سال 1370، معادل 8/8 ميليون تن بوده كه 74% از نياز داخلى را برآورده ساخته است. همچنين در همين سال، توليد برنج 1/5 ميليون تن و توليد گوشت قرمز 5/3 ميليون تن بوده است كه به ترتيب 75% و 83% از نيازهاى داخلى كشور را تأمين كرده است. بههر حال مشاهده مىشود كه بخش عمدهاى از نيازهاى اساسى كشور در زمينه موادّ غذايى، در كشور توليد شده و بخش كشاورزى، اين توان را دارد كه با توجّه بيشتر به بهرهورى، نه تنها تمامى نيازهاى داخلى را مرتفع كرده و سالانه از خروج ميليونها دلار ارز از كشور جلوگيرى نمايد، بلكه با صادر كردن مازاد محصولات خود، جنبه ارزآورى نيز داشته باشد.»
«هفتهنامه زن روز، 5/10/1377»
«در جلسه علنى ديروز مجلس شوراى اسلامى... حسن غفورى فرد نماينده تهران: علىرغم افزايش سريع جمعيّت و بخصوص جمعيّت جوان جوياى كار، رشد توليد ناخالص ملى از 4/5 درصد در سال74، به 5/8 درصد در سال 75، به 2/9 درصد در سال 76، و 1/7 درصد در سال 77 رسيده است. و چه بسا به حدود نيم درصد در سال جارى و به حدود 5% در سال 79 برسد. اگر ما نيمى از وقتى را كه صرف توسعه سياسى مىكنيم، صرف حلّ مشكلات اقتصادى مردم نماييم، شايد بسيارى از مسائل حل شود... جمعيّت فعال كشور از 16 ميليون در سال 76، به 17/3 ميليون در سال 77 رسيد. يعنى 1/3 ميليون رشد در يكسال. اين رشد در 5 سال آينده، سريعتر خواهد شد.»
«روزنامه رسالت، 21/5/1378»
با توجّه به اينكه جمعيّت فعال كشور، داراى رشد مذكور بوده است، چرا توليد ناخالص ملّى اينگونه افت شديد نشان مىدهد؟! هرچند آقاى غفورى فرد، در سخنان خود، توسعه سياسى را مانع توليد عنوان كرده است، ولى بايد اضافه كنم كه: سياستهاى سازمان ملل، تن دادن به شرايط بانك جهانى و صندوق بين المللى پول براى گرفتن وام، و تاخت و تاز بيگانگان در امور حياتى كشور، عامل عمده اين مشكل است. و خوب بود آقاى غفورى فرد اضافه مىكرد: وقت و هزينهاى كه صرف توسعه تبليغات بىفايده بلكه مضرّ، و صرف توسعه هنرهاى كذايى، و صرف توسعه اينچنانى ورزش و... مىشود، اگر در حلّ مشكلات اقتصادى مردم صرف مىشد، وضعيّت بهتر از اين مىبود. با توجّه به اين اخبار، چگونه مىتوان گفت كه افزايش جمعيّت مشكلات را دامن مىزند؟ چگونه مىتوان به اين سخن معتقد بود در حاليكه:
«در كشور انگلستان، جمعيّت، قريب پنجاه و شش ميليون است، در كشور فرانسه قريب پنجاه و پنج ميليون است، و در كشور آلمان، قريب هفتاد و نيم ميليون است[1]. و در كشور ايران كه مساحتش بهتنهايى برابر مساحت اين سه كشور است، چگونه اين قرعه بدبختى و عدم گنجايش براى اينجا افتاد، كه اينك كه جمعيّتش افزون شده است، به قريب پنجاه ميليون بالغ گرديده است؟! با آنكه از جهت معدن و ذخائر تحت الارض و آمادگى زمينهاى زراعتى و دامدارى، از مرغوبترين كشورهاى جهان است. ولى آن كشورها كه نه معدن دارند و نه زراعت، و خوراكشان سيب زمينى است، قرعه به نام ايشان اصابت نكرده است؟!».
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 49»
چگونه مىتوان علّت اصلىِ هرج و مرج و بيكارى را افزايش جمعيّت دانست؟ آيا نمىتوان گفت: بر مبناى يك سياست و يا يك ندانمكارى، و يا تحصيلات روستائيان، كشاورزى در روستاها تعطيل شد و روستائيان براى كاريابى به شهرها هجوم آوردند، و پس از ناموفّق ماندن، براى امرار معاش خود، به سيگار فروشى، ترياك فروشى، هروئين فروشى، دستفروشى، بزهكارى، دزدى و... دست زدند؟ آيا نمىتوان گفت: فحشاء و بىبند و بارى كه در جامعه اسلامى ما حكمفرماست، در اثر امكانات كنترل باردارى و بالا رفتن آمار طلاق و استقلال زنان و ورود گسترده در عرصههاى اجتماعى و يا غير شرعى و وفور نمايش فيلمهاى مبتذل و در دسترس بودن همه فيلمهاى آمريكايى و اسرائيلى و... است؟ آيا نمىتوان گفت: تنشهاى سياسى و هرج و مرجها در اثر دعواهاى سياسى مسؤولان و هرج و مرجطلبى آنان است؟ و آيا نمىتوان گفت كه صاحب نظرانى كه اينگونه نظرات و تحليلهايى را به خورد مردم دادهاند تا آنان را به كنترل مواليد با همه عوارض خانمان برانداز آن وادار كنند، در مقابل خداوند متعال بايد حساب پس بدهند؟
آنان كه مىگويند: با ازدياد بارورى، تعداد محرومين و فقرا بيشتر شده و اين سيكل مجدّداً تقويت و تكرار مىشود، مبنايشان اين است كه انسانها فقط يك دهان براى خوردن دارند، مانند حيوانات. و اين مسأله را ناديده مىگيرند كه هر انسان، علاوه بر دهان، داراى دو دست و دو پا و فكر براى كار كردن و توليد و طرّاحى است. و همانگونه كه سيكل ازدياد فقير تكرار مىشود، سيكل ازدياد توليد كننده و طرّاح نيز تكرار مىشود. علاوه بر اينكه يك توليد كننده مىتواند هزاران مصرف كننده را زير پوشش بگيرد. بنا بر اين، سيكل ازدياد فقير علّتش افزايش جمعيّت نيست، بلكه عدم وجود عدالت اجتماعي و توزيع نا عادلانه ثروت است، كه نظام آن به دست مديران و مسؤولان است.
آنان كه افزايش جمعيّت را موجب تنشهاى سياسى مىدانند، خودشان در اقليمى نگنجند. و هم آنانند كه مردم را به سوى تنشها و دعواهاى سياسى مىكشانند. البتّه من نمىخواهم مشكلات را انكار كنم. من معتقدم كه در تمام زمينهها مشكلات وجود دارد و هر روز هم بيشتر مىشود. ولى آنچه مىگويم، اين است كه، مشكلات جارى، به خاطر افزايش جمعيّت نيست. بلكه علل مختلفى دارد، ولى طبق رهنمود مجامع غربى و سازمان ملل، از افزايش جمعيّت به عنوان دستاويز استفاده مىشود.
فرزند نه تنها جا را بر كسى تنگ نمىكند بلكه به عنوان يك بازو مطرح است. خداوند در قرآن مىفرمايد:
«اِسْتَغْفِروا رَبَّكُمْ اِنَّهُ كانَ غَفّاراً. وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنين وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنّاتٍ و يَجْعَلْ لكُمْ اَنْهاراً[2]»، (از پروردگار خود طلب آمرزش كنيد كه او بسيار آمرزنده است. و بوسيله اموال و فرزندان، شما را يارى مىكند و برايتان باغها و نهرها قرار مىدهد.)
اين سخن، خطاب خداوند به امت اسلام است كه اگر از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، بوسيله اموال و فرزندان، شما را يارى مىكند. و اين حقيقت، كه انكارش تكذيب خدا و قرآن است، با توهّمات مجريان سياست كنترل مواليد كه فرزند زيادى - آنهم از دو يا سهتا بيشتر - جا را بر سايرين تنگ مىكند، مغاير است. زيرا خداوند در آيهاى ديگر فرموده است كه: «ما زمين را براى مرده و زنده، فراگير آفريديم».
در صحيفه سجّاديّه دعاى 25 مىخوانيم:
«... وَ اَعِنّى عَلى تَربيَتِهِم و تَأْديبِهِم و بِرِّهِم، و هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ مَعَهُمْ اَوْلاداً ذُكُوراً، وَاجْعَلْ ذلكَ خَيْراً لى، وَاجْعَلْهُمْ لى عَوناً عَلى ما سَأَلْتُكَ»، (و مرا بر تربيت و تأديب و نيكى به فرزندانم يارى فرما، و علاوه بر فرزندانى كه دارم از جانب خودت فرزندان پسر به من عطا كن. و اين را براى من باعث خير قرار بده، و فرزندانم را براى آنچه كه از تو درخواست كردم، يار و ياورم گردان...)
اين دعا، كلام معصوم مطلق، حضرت سيّدالسّاجدين عليه السلام است، آن بزرگوار، براى تربيت فرزندانش، از خدا كمك مىجويد، ولى ما از بيگانه. او از خدا مىخواهد كه علاوه بر اولادىكه دارد، فرزندان پسر به او عطا كند تا يار و ياورش باشند. ولى ما مىگوييم فرزند زيادى جارا بر ديگران تنگ كرده و زندگىرا غير قابل تحمّل مىكند! تفاوت از کجاست تا به کجا؟! آنچه را فراموش کرده و در پى آن نيستيم، و به آن بهايى نمىدهيم، تصحيح اعتقادات خويش است.چرا به سوى كسانى كه خداوند آنان را حلاّل مشكلات و ولىّ نعمت و پناهگاه ما قرار داده است،[3] توجّه نمىكنيم؟ آنان كه در شأنشان مىخوانيم:
«ذِكْرُ اللّهِ عزّ و جلّ عِبادَةٌ و ذِكْرى عِبادةٌ، و ذِكْرُ عَلىٍّ عِبادَةٌ و ذِكْرُ اْلاَئِمَّةِ مِنْ وُلدِهِ عِبادَةٌ، وَالَّذى بَعَثَنى بِالنُّبُوَّةِ، وَ جَعَلَنى خَيْرَ الْبَريَّةِ، اِنَّ وَصيّى لأَفْضَلُ اْلأَوْصياءِ وَ اِنَّهُ لَحُجَّةُ اللّهِ عَلى عِبادِهِ و خَليفَتُهُ عَلى خَلْقِهِ، و مِنْ وُلدِهِ اْلأَئِمَّةُ الْهُداةُ بَعْدى، بِهِمْ يَحْبِسُ اللّهُ الْعَذابَ عَنْ اَهْلِ اْلاَرضِ، وَ بِهِمْ يُمْسِكُ السَّماءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى اْلأَرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ، وَ بِهِمْ يُمْسِكُ الْجِبالَ اَنْ تَميدَ بِهِمْ، و بِهِمْ يُسْقى خَلْقَهُ الْغَيْثَ، و بِهِمْ يُخْرِجُ النّباتَ، اولئِكَ اَوْلياءُ اللّهِ حَقّاً و خُلَفائى صِدقاً،...»، (ياد خداى عزّ و جلّ، عبادت است، و ياد من عبادت است، و ياد على عليه السلام عبادت است، و ياد امامان از فرزندان على عليهم السلام عبادت است. سوگند به آن كسى كه مرا به پيامبرى برگزيد و بهترين خلق قرار داد، وصىّ من بهترين اوصياست، و همانا او حجّت خدا بر بندگانش، و خليفه خدا بر خلق اوست. و امامان هدايتگر و هدايت شده پس از من، از فرزندان اويند. خداوند به يمن وجود آنان عذاب را از اهل زمين برمىدارد؛ و به يمن وجود آنان آسمان را نگه مىدارد كه بر زمين فرود نيايد مگر به اذن او؛ و به يمن وجود آنان كوهها را از جنباندن و لرزاندن خلق باز مىدارد؛ و به يمن وجود آنان بر مخلوقاتش باران مىفرستد؛ و به يمن وجود آنان گياه مىروياند. آنان، به حق، اوليای خدا و جانشينان راستين منند.)
«الاختصاص، صفحه 223»
اگر چنين است، پس هرچه از اولياى خدا فاصله بگيريم، بيشتر در باتلاق و منجلاب غرق مىشويم. راه ديگرى هم جز اين نداريم كه براى نجات دنيا و آخرتمان، توسّل به آن انوار پاك داشته باشيم، و براى دسترسى به نعمتهاى بيكران الهى از باب آن كه در اين زمان، حضرت بقيّةاللّه الأعظم حجّةبن الحسن العسكرى ارواحنا فداه مىباشد وارد شويم. و هر راه ديگرى را برگزينيم، بيراهه است. خواه روشن فکر باشيم و يا منجمد الفکر و يا همچون مرکبي چموش، سرکشي کنيم. مگر معتقد نيستيم كه: «لَوْ لاَالْحُجَّةُ لَساخَتِ اْلاَرْضُ بِأَهْلِها»، (اگر حجّت خدا وجود نداشته باشد، زمين اهلش را فرو مىبرد)؟ اگر چنين است، پس به يُمن وجود حجّت خداست كه خلايق زندهاند، و بدون او برترين خلايق هم نزد خداوند، حقّ حيات ندارند و بايد در زمين فرو روند. اكنون كه به بركت وجود حجّت خدا امام زمان حجّةبن الحسن العسكرى «روحى و ارواح العالمين له الفداء» نفس مىكشيم چرا او را فراموش كرده و سنگ ديگران را به سينه مىزنيم؟ چرا در تنگناهايي که گرفتار شده ايم، بجاى توسّل و توجّه به آن وجود شريف، به ذيل عنايت صندوق بين المللى پول و بانك جهانى و... متوسّل شدهايم تا با كمال حقارت و فلاکت، به تمام شرايط ذلّتبار آنان تن بدهيم؟ و چرا وادار شدهايم كه دست از تمام مبانى و معتقدات خويش برداريم؟ و چرا... و چرا... و چرا...؟
اگر منابع آبى دچار مشكل شده است، آيا علّتش رشد جمعيّت است؟ وقتى خداوند بارانش را از ما بازدارد، جمعيّت هرچند هم كم باشد، دير يا زود با مشكل بحران آب مواجه خواهيم شد و اين مسأله، ربطى به رشد جمعيّت ندارد. آنچه كه در منابع شيعى موجود است اين است كه: «بِكُمْ يُنزِّلُ الْغَيْثَ[4]» و راهى هم جز اين نيست. و دست يازيدن به تدابير ديگران، نه تنها مشكلى را حل نخواهد كرد بلكه به مشكلات ما خواهد افزود.
بههر حال، آنچه نقل شد گونهاى از تبليغات بود. گونه ديگرى از تبليغات نيز بطور گسترده در كشور بهراه افتاد كه حدّ اقل، حكايت از بىاطّلاعى و عدم مطالعه كافى و يا تجاهل گويندگان و مبلّغانش دارد. و جاى بسى تأسّف است كه اينگونه بىمهابا احكام و مسلّمات اسلام، به بازى گرفته مي شود. به گوشهاى از اين تبليغات توجّه فرماييد:
«حجّت الاسلام و المسلمين محقّق داماد، استاد برجسته دانشگاه، در همايش جمعيّت و توسعه اظهار داشت: رشد جمعيّت و كمبود جمعيّت، نه اسلامى است و نه غير اسلامى، و منتسب كردن آن به اسلام، امرى دروغ و كذب است.»
«هفتهنامه اميد جوان، 7/5/1375»
و نيز مىگويد: «قرآن كريم صراحت دارد كه ازدواج در اسلام، براى دو هدف مقدّس: تأمين آرامش و عشق است. و اگر مصالح خانواده و جامعه در اين باشد كه براى تأمين آرامش و عشق، فرزند داشته باشند، بايد اين كار صورت گيرد؛ ولى اگر وجود فرزند موجب شكاف، فقر، نادانى، هراس و غيره مىشود، داشتن آن زير پا گذاشتن نصّ صريح قرآن است.»
«همان مأخذ»
و اضافه مىكند: «اين تهمتى بزرگ است كه گفته مىشود: دين مبين اسلام، ازدواج دختران كم سنّ و سال را توصيه كرده است.»
«روزنامه صبح خانواده، 20/1/1377»
اين، گفتار يك روحانى و استاد دانشگاه است، ولى براى كسانى كه مطالعهاى در متون اسلامى دارند، بىپايگى اين سخنان واضح و آشكار است. و وقتى قرآن را بدون عترت، طبق رأى و نظر خودمان تفسير و توجيه كنيم، چيزي جز اين توقّع نمي رود. و نه تنها به حقيقت نمىرسيم بلكه از آن، بيشتر فاصله خواهيم گرفت.
نكته اي كه بايد يادآور شوم اين است كه:
اى كاش مسؤولان محترم قدرى صادقانهتر سخن مىگفتند، و وقتى اقدامى را به مصلحت نظام مىديدند، صادقانه سخن از مصلحت مي گفتند. و در موضوع بحث ما مىفرمودند كه چون مصلحت اقتضا مىكند، بايد مواليد كنترل شود و جمعيت کاهش يابد. يا لااقل مثل ساير كارشناسان، مشكلات آسمان و زمين و هوا و پاره شدن لايه اوزون و درز گرفتن آن و... را مطرح مىكردند، و با احكام و مسلّمات دين كارى نداشتند. ولي متأسّفانه ظاهرا مصلحت در دستكاري مسلّمات ديني است.
با وجود روايات فراوانى كه از طريق شيعه و غير شيعه نقل شده و حاكى از رجحان اولادخواهى و كثرت نسل است، چگونه مىتوان گفت كه «رشد جمعيّت و كمبود جمعيّت، نه اسلامى است و نه غير اسلامى، و منتسب كردن آن به اسلام، امرى دروغ و كذب است»؟ قطعا اين انكار، اگر از روى علم باشد، تكذيب حقايق اسلامى بوده و دروغ و كذب است! سفارش اسلام به كثرت نسل، زبانزد خاصّ و عام است. اين مسأله آنقدر درباره اش روايت رسيده که حتي پيرزنهاي کور هم از آن آگاهند. آيا استاد برجسته، از اين روايات، آگاهي ندارد؟! اگر سياست اقتضا مىكند كه براى گرفتن وام از بانك جهانى و صندوق بين المللى پول، هر شرط ذلّتبارى را بپذيريد، به اسلام چه ربطى دارد و چرا با احکام دين، اينگونه بازي مي کنيد؟ اكنون جهت يادآورى استاد برجسته، به چند روايت در خصوص كثرت نسل مسلمانان، و ازدواج بهخاطر تناسل اشاره مىكنم. زيرا اين استاد حوزه و دانشگاه هرچند هم برجسته باشد، از روايات و فرمايشات پيشوايان معصوم، مستغني نيست. روايات به اين مضامين بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد ولى از باب نمونه تعدادى از آنها را ذكر مىكنم:
«امام صادق عليه السلام فرمودند: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است، فرزند زياد داشته باشيد كه من فردا - ى قيامت - به زيادى شما مباهات مىكنم.»
«كافى، ج6، ص2، ح3»
«امير المؤمنين على عليه السلام فرمودند: ازدواج كنيد كه ازدواج، سنّت پيامبر خداست. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم همواره مىفرمودند: هركس دوست دارد از سنّت من پيروى كند، يكى از سنّتهاى من، ازدواج است. و فرزند طلب كنيد كه فردا - ى قيامت - من به زيادى شما امّت بر ديگر امّتها مباهات مىكنم.»
«وسايل الشّيعه، ج20، ص15، ح24903، باب1»
«بكربن صالح گفت: خدمت امام كاظم عليه السلام نوشتم: من مدّت پنج سال، از داشتن فرزند، خوددارى مىكردم و اين به جهت آن بود كه همسرم دوست نداشت و مىگفت: تربيت فرزندان به خاطر كمبود بضاعت بر من مشكل است. امام عليه السلام در جواب نامهام نوشتند: در پى فرزند باش كه خداوند عزّ و جلّ آنان را روزى مىدهد.»
«وسايل الشّيعه، ج21، ص360، ح27301، باب3»
«امام محمّد باقر عليه السلام فرمودند: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمودهاند: با دختر باكره بچّهزا ازدواج كنيد، ولى با زيباى نازا ازدواج نكنيد. همانا من در قيامت، به زيادى شما امّت، مباهات مىكنم.»
«وسايل الشّيعه، ج20، ص54، ح25018، باب 16»
«امام صادق عليه السلام فرمودند: مردى نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم آمد و عرض كرد: اى پيامبر خدا، من دختر عمويى دارم كه از زيبايى و خوبى او راضى مىباشم ولى نازا است. آن حضرت فرمودند: با او ازدواج مكن. يوسف پسر يعقوب، برادرش را ملاقات كرد و از او پرسيد: اى برادرم چگونه توانستى پس از من ازدواج كنى؟ برادرش گفت: پدرم به من امر كرد و گفت: اگر توانستى ذرّيّهاى داشته باشى كه زمين را با تسبيح سنگين كند، اين كار را بكن. امام صادق عليه السلام در ادامه فرمودند: فرداى آن روز مرد ديگرى نزد پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم آمد و همان سخن مرد پيشين را تكرار كرد. آن حضرت فرمودند: با زن بچّهزاى بَدْ رُوى ازدواج كن كه من در روز قيامت به زيادى شما امّت، مباهات مىكنم. راوى مىگويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: زن بد روى چيست؟ فرمودند: زن زشت.»
«كافى، ج5، ص333، ح1»
«امام صادق عليه السلام فرمودند: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است: ازدواج كنيد كه من فرداى قيامت به شما امّت، مباهات مىكنم. حتّى به سقط كه خشمگين بر در بهشت مىايستد. به او گفته مىشود: وارد بهشت شو. پس او مىگويد: نه، وارد نمىشوم تا پدر و مادرم پيش از من وارد شوند.»
«من لايحضره الفقيه، ج3، ص383،ح4344»
«رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند، هر كس بخاطر ترس از فقر، ازدواج را ترك كند، نسبت به خداى عزّ و جلّ سوء ظنّ دارد. خداوند عزّ و جلّ مىفرمايد: اگر فقير باشند، خداوند از فضل خود، آنان را بىنياز مىكند.»
«من لايحضره الفقيه، ج3، ص385، ح4353»
از اين قبيل روايات، در منابع روايى فراوان يافت مىشود، كه همگى دلالت بر ارزش تناسل دارند. با وجود اين روايات، چگونه مىتوان سخنان استاد برجسته، آقاى محقّق را محقّقانه دانست؟! ايشان در بخش ديگرى از سخنانشان اظهار داشتهاند كه «ازدواج براى دو هدف مقدّس آرامش و عشق است...» ظاهراً اشارهاش، به اين آيه قرآن است كه مىفرمايد: «وَ مِنْ آياتِهِ اَنْ خَلَقَ لكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزواجاً لِتَسْكُنُوا اِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً و رَحْمَةً[5]»، (از آيات خدا اين است كه براى شما همسرانى از سنخ خودتان آفريد تا در كنارشان آرام گيريد، و ميان شما مودّت و مهربانى قرار داد). گرچه به روايتى كه اين آيه را تفسير كرده باشد دست نيافتم ولى اگر بخواهيم بر مبناى نظر بعضى از مفسّرين! قدم برداشته و آنگونه كه آقاى محقّق نيز حركت كرده است، برداشت ظاهرى از آيه را تفسير آن بدانيم و قرآن را بر حسب فهم خود تفسير كرده و در استخدام رأى خود در آوريم، مي توانيم بگوييم:
اوّلاً: مفهومى كه اين آيه به آن تصريح دارد، غير از آن چيزى است كه گوينده محترم به آن اشاره كرده است. اين آيه ظاهراً در مقام امتنان به خلق، يكى از نعمتهاى آفرينشِ جنس نر و ماده را كه آرامش باشد، ذكر مىفرمايد. چون «اَزواج» به معنى نرها و مادههاست، و منحصر به زن و شوهر نيست. وجود نر و ماده در جهان خلقت، آرامش متقابل را در پى دارد. در انسان نيز، تفاوتى نمىكند كه اين نر و ماده، برادر و خواهر باشند، يا مادر و پسر، يا دختر و پدر و يا زن و شوهر. آيات ديگرى نيز در قرآن وجود دارد كه همگى نعمت آفرينش جنسهاى نر و ماده را يادآورى مىكنند. اگر چه قيد «لتسكنوا» را دارا نمىباشند. آقاى محقّق، اين آرامش را كه ناشى از خلقت جنس نر و ماده و يكى از منّتهاى الهى بر بشر است، غايت ازدواج گرفته است. آرامش را يكى از دو هدف ازدواج مىداند كه اگر به هر دليلى از جمله «داشتن فرزند» در اين آرامش اختلال وارد شود، مخالفت با نصّ صريح قرآن است!!! و سپس كلمه عشق را هم احتمالاً از كلمه «مودّةً» استفاده كرده است. در صورتى كه طبق سياق ساير آيات، كه در قبل و بعد اين آيه ذكر شده است، خداوند در مقام شمارش نعمتها يكى از نعمتهايش را برقرارى مودّت و رحمت ميان مردم مىشمارد، كه اگر نبود، هيچ جامعهاى حتّى جامعه كفّار، ثباتى نداشت.
ثانياً: چگونه مىتوان غايت ازدواج را آرامش و عشق گرفت در حالىكه روايات فراوانى، از جمله توحيد مفضّل، دلالت بر اين دارند كه ازدواج و تمايل جنسى زن و مرد، براى تناسل و بقاى نسل است؟! و رواياتى تصريح دارند كه ازدواج براى نگهداشتن دين و تبعيّت از سنّت پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم و... مىباشد. نهايت برداشتى كه بر مبناى تفسير آقاى محقّق مىتوان از آيه داشت اين است كه يكى از فوايد ازدواج، آرامش است. نه اينكه غايت و تنها نتيجه ازدواج آرامش - و عشق - باشد.
ثالثاً: شما چرا اين آيه را ناديده مىگيريد كه در توصيف بهترين بندگان خدا مىفرمايد:
«و عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ... وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا وَ ذُرّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً[6] - عباد الرّحمن كسانى هستند كه مىگويند: اى پروردگار ما ! از همسران و فرزندان ما روشنى چشم به ما ببخش و ما را براى پرهيزكاران، پيشوا قرار بده»؟
در اين آيه يكى از صفات عبادالرّحمن اين است كه از خدا مىخواهند تا نسلى به آنها عطا كند كه روشنى چشم آنان باشد. بنا بر اين، بهترين چيزى كه مىتوان در رابطه با ازدواج از خدا خواست، نسلى است كه باعث روشنى چشم ما گردد. پس بهترين نتيجه ازدواج، تناسل است با ويژگيهاى برشمرده شده در آيه. چون اين، يكى از خواستههاى عبادالرّحمن است. در نتيجه، بايد گفت: اسلام براى تناسل اهمّيّت زيادى قائل است و داشتن فرزند، بر مبناى سفارشات مكرّر شارع مقدّس، «اسلامى» و «شرعى» است. همانگونه كه فرمودهاند: «تناكحوا تناسلوا»، (ازدواج كنيد تا نسل پديد آوريد).
علاوه بر اينها، رواياتى كه دلالت بر ازدواج با زن بچّهزا دارند، و رواياتى كه ازدواج با زن زيباى عقيم را منع كرده و ازدواج با زن زشت بچّهزا را تأكيد مىكنند، چگونه توجيه مىكنيد؟ اگر غايت ازدواج، عشق و آرامش باشد، چرا با زن زشت؟! پس واضح است كه غايت ازدواج، با تأكيد فراوان، تناسل است و نه آرامش و عشق. به فرض آن كه غايت ازدواج، آرامش و عشق باشد، چرا باز هم رسول اكرم و ائمّه هدى عليهم السلام اينهمه بر تناسلِ بدون قيد، تأكيد دارند؟
در قسمت ديگرى از گفتار آقاى محقّق، مىخوانيم: «اين تهمتى بزرگ است كه گفته مىشود: دين مبين اسلام، ازدواج دختران كم سنّ و سال را توصيه كرده است.» اين سخن نيز حاكى از بىاطّلاعى و يا تجاهل استاد برجسته، از متون اسلامى است. زيرا اگر منظور ايشان از كلمات «كم سنّ و سال» و «ازدواج زودرس» ازدواج قبل از بلوغ است، ما هم قبول داريم و رواياتى هم بر منع آن رسيده است. و اگر منظورش آن چيزى است كه در راستاى كنترل مواليد، يعنى كمتر از هجده يا بيست سال است، به پاسخى نياز ندارد. ولى جهت اطّلاع، يادآور مىشويم: آنچه در روايات آمده اين است كه سنّ نه سالگى، سنّ بلوغ و ازدواج دختران است. البتّه در اين روايات، اجبارى بر اين امر نيست كه دختران حتماً در سنّ نه سالگى ازدواج كنند، ولى رواياتى كه در دست ماست، مىفرمايند: از سعادتهاى مرد اين است كه دخترش در خانهاش حيض نبيند. و نيز رواياتى كه مىگويند: عايشه، نه ساله بود كه رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم با او ازدواج كرد. از طرفى، روايات زيادى، دلالت بر اين دارند كه دخترانى كه به بلوغ جنسى رسيدهاند، اگر ازدواج نكنند، به فساد كشيده خواهند شد و فساد آنان، زمين را فرا خواهد گرفت! و اين مسأله در اجتماع امروز ما كاملاً نمايان است. لطفاً توجّه كنيد:
«امام علىّبن موسى الرّضا عليه السلام فرمودند: جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم نازل شد و گفت: اى محمّد، پروردگارت تو را سلام مىرساند و مىفرمايد: دختران باكره بمنزله ميوه درختند. پس وقتى ميوه برسد، هيچ چارهاى جز چيدن ندارد. وگرنه خورشيد آنرا فاسد كرده و باد آن را تغيير مىدهد. دختران باكره نيز وقتى بهحدّى برسند كه زنان مىرسند (حدّ بلوغ جنسى) هيچ دوايى ندارند بجز شوهر؛ وگرنه از فتنه، ايمن نيستند...»
«بحار الانوار، ج16، ص223، ح22؛ كافى، ج5، ص337، ح2؛ تهذيب، ج7، ص397، ح12»
«علىّبن اسباط، در مورد دخترانش نامهاى به امام محمّد باقر عليه السلام نوشت كه كسى را مانند خودش نمىيابد - كه دخترانش را شوهر دهد - امام عليه السلام در جواب نوشتند: آنچه كه در مورد دخترانت متذكّر شدى فهميدم، و فهميدم كه كسى را مانند خودت پيدا نمىكنى. در اين مسأله تأمّل نكن، خداى تو را رحمت كند. همانا رسولاللّه صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند: اگر خواستگارى نزد شما آمد كه از اخلاق و دينش راضى بوديد، دخترتان را به او تزويج كنيد كه اگر چنين نكنيد، در زمين فتنه و فسادى بزرگ برپا خواهد شد.»
«كافى، ج5، ص347، ح2»
روايات با اين مضامين، در كتب روايى ما فراوان است و همه دلالت بر اين دارند كه دختران به محض آنكه ميل جنسى در خود يافتند، بايد ازدواج كنند. وگرنه فتنه و فسادى بزرگ در زمين روى خواهد داد! ولى متأسّفانه به دليل تأخير ازدواج دختران و پسران در راستاى كنترل جمعيّت، شاهد فراوانىِ مفاسد و فحشاء و منكرات، در تمام سطوح جامعه هستيم كه حتماً از چشم اين استاد برجسته دانشگاه هم پنهان نيست. راستى، مسؤوليّت اين گونه مفاسد، كه غالباً به جهت تأخير ازدواج است، بر عهده چه كسى و يا كسانى مىباشد؟
هجوم آرام و خواب غفلت6 - سرمايهگذاري كلان و فشار اقتصادي
يكى از مستمسكهايى كه برخى از مبلّغان به آن چنگ زدهاند اين روايت است:
«عنِ ابْنِ علْوان عن الصّادق عليه السلام عن ابيه عليه السلام قال: قالَ رسولُ اللّه صلى الله عليه وآله وسلم: قِلَّةُ العيّالِ اَحَدُ الْيَسارَيْن[1]» از اين روايت اينگونه استفاده كردهاند كه، كمىِ فرزند فضيلت دارد چون يكى از دو راحتى است. در حالي که:
اوّلا: «عيال» تنها فرزند را شامل نمىشود. كسى كه عهدهدار هزينه زندگىِ پدر و مادر و خواهران و برادران خود مىباشد، عائلهمند است و علاوه بر تأمين هزينه زندگى آنان، اشتغال ذهنى و فكرى، آسايش را از او سلب مىكند. كسى كه چنان عائله سنگينى دارد، باز هم نيازمند ازدواج و خواستار فرزند مىباشد. زيرا داشتن فرزند، داشتن عضو است. كمى عائله - بهويژه عائلهاى غير زن و فرزند - سبب آسايش است، نه نداشتن زن و فرزند.
ثانياً: با اينكه روايت دلالت دارد كه كمىِ عائله يكى از دو راحتى است باز هم ائمّه هدى عليهم السلام به زيادىِ فرزند تأكيد كردهاند. چرا آن بزرگواران و برگزيدگان نفرمودهاند: بچّهدار نشويد تا راحتتر باشيد؟ و چرا نفرمودهاند: حالا كه بچّهدار مىشويد، لااقل كمتر بچّهدار شويد تا راحتتر باشيد؟ چرا با اينكه قلّت عائله باعث آسايش و راحتى است، باز هم امر به زيادى فرزند فرمودهاند؟ پس معلوم است كه با وجود راحتى در قلّت عيال، مطلوب بودن نسل و ازدياد فرزند، به جاى خود محفوظ است. چه اينكه طبق روايات، شرع مقدّس اسلام، تناسل را مطلوب مىداند، اگرچه راحتى و آسايش را سلب كند. چون: «اِنّما اَمْوالُكمْ وَ اَوْلادُكُمْ فِتْنةٌ و اللّهُ عِنْدَهُ اَجْرٌ عظيمٌ[2]»، (همانا جز اين نيست كه اموال و فرزندان شما، باعث آزمايش شمايند. و نزد خداوند، پاداشى است بس بزرگ.) و «الدّنيا مَحْفوفَةٌ بالبلاء[3]»، و «الجنّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَكارِهِ، وَ النّارُ محْفوفَةٌ بالشّهَوات[4]».
يكى ديگر از اظهارات عجولانه اين است كه مىگويند:
«... هيچ آيهاى كه جلوگيرى از باردارى را منع كرده باشد وجود ندارد، بر عكس آيات متعدّدى در قرآن كريم من جمله آيه 233 سوره بقره كه از زمان دو سال براى شير دادن مادر به كودكش سخن به ميان مىآورد. در جايى مىفرمايد: (نبايد مادر در نگهدارى فرزند به زيان افتد...) كه نشانگر توجّه به بهداشت و سلامتى مادر و توانايى او در بارور شدن و زايمان مىباشد...».
«كتاب بهداشت خانواده صفحه 112»
«... آياتى مشاهده مىشوند كه اگرچه مستقيماً ارتباطى با مسأله تنظيم خانواده ندارند ولى اجراى مفاد آنها قهراً به نوعى تنظيم خانواده منجر مىشود. از جمله: (وَ الْوالِداتُ يُرضِعْنَ اَولادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ اَرادَ اَنْ يُتِمَّ الرّضاعَةَ و عَلَى المَولودِلهُ رزقُهُنَّ و كِسوَتُهُنّ بِالمَعروفِ. لايُكلّفُ نفسٌ الاّ وُسعَها. لاتضارُّ والدةٌ بِوَلدِها و لا مَولودٌلهُ بِوَلَدِهِ - سوره بقره، آيه 233» يعنى مادران 2 سال تمام فرزندان خود را شير دهند و اين براى كسى است كه بخواهد شيردادن را تمام كند. خوراك و پوشاك زنان شيرده به وجه پسنديده به عهده پدرى است كه بچّه برايش بهدنيا آمده. بر هيچكس تكليفى بيش از توانايى او نمىشود. نه هيچ مادرى به خاطر فرزندش زيان ببيند و نه هيچ پدرى....) بنا به نظر پارهاى از صاحبنظران، قيد اخير آيه يعنى: (لاتضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده) نشان مىدهد كه عدّه فرزندان نبايد بيش از حدّ توانايى و امكانات پدر و مادر باشد و نشانه ديگرى است از تجويز ضمنى تنظيم خانواده در اسلام. چرا كه در تمام مواردى كه حاملگى متضمّن ضررى براى مادر يا پدر باشد، جلوگيرى از آن بلامانع است.»
«جمعيّت و اثرات برنامه تنظيم خانواده، در تأمين سلامت مادران و كودكان»
كارشناسان ناآگاه از مسائل دينى، حتماً باور دارند كه مسلمان بودن، پيروى از قرآن و عترت پيامبر عليهم السلام است نه تنها قرآن و نه تنها يك آيه از آن. آنچه در سخنان بالا جلب نظر مىكند، اين است كه آيات قرآن طبق ميل آقايان تفسير شده، و اين تفسير به رأى، به «پارهاى از صاحبنظران» نسبت داده شده است! معلوم نيست كه منظور نويسنده از كلمه پاره، كيست؟ ولي فاصله گرفتن از معلّمان حقيقى قرآن و معارف اهل بيت عصمت و طهارت، سبب شده تا برخى به خود جرأت داده و قرآن را از پيش خود تفسير كنند، و جايگاه خود را با اختيار، در آتش قرار دهند؛ زيرا نتيجه جدايى قرآن از اهل بيت پيامبر عليهم السلام، همين گمراهىهاست. در تفسير آيه: «لاتضارّ والدة بولدها و لا مولودله بولده و...» از مكتب پربار اهلبيت عصمت و طهارت بهره مىجوييم و توجّه شما را به روايتى در اين باب جلب مىكنيم:
«امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه فرمودند:... زنان مسلمان - شيرده - وقتى شوهرانشان مىخواستند با آنها نزديكى كنند، دست خود را به سوى شوهر بالا مىبردند و مىگفتند: نمىگذارم؛ چون مىترسم روى بچّهام - كه الآن شير مىدهم - حامله شوم. مردان نيز - به زنانشان - چنين مىگفتند كه با تو نزديكى نمىكنم چون مىترسم حامله شوى - و شير تو قطع شود -، و من باعث قتل فرزندم - از بىشيرى - بشوم. پس خداى عزّ و جلّ نهى فرمود كه زن - به شوهرش - زيان بزند و يا مرد به زنش ضرر برساند.»
«كافى، ج6، ص103، ح3»
اين روايت با سندهاى مختلف و معتبر در مآخذ روايي، وارد شده است. و همانگونه كه ملاحظه مىفرماييد، بحث بر سر زيان رساندن زن يا مرد در اثر ترك عمل زناشويى است، و زيان جنسى ملاك است نه آنچه كه توجيه گران گفتهاند. بنا بر اين، اظهارات «پاره اي صاحب نظران» در مقابل اين روايت و امثال آن، محلّي از اعراب ندارد. تمام توجيهاتى كه براى آيات و روايات ذكر شده است، تقريباً حول همين چند محور دور مىزنند. و همه آنها به جهت مصالحى بيان شدهاند كه حاكى از سر فرود آوردن به شرايط بانك جهانى و صندوق بين المللى پول است، و حكايت از بىاطّلاعى گويندگان آن از علوم دين دارد. لذا اين توجيهات، از ارزش علمى کافي برخوردار نيستند. به همين دليل محلي براي بحث پيرامون آنها نيست.
آنچه تا کنون به عنوان شيوه های تبليغاتي ذکر شد، قطره اي از دريا بود. اميدوارم خواننده محترم، با خواندن اين کوتاه سخن، به اين حقيقت پي ببرد که، تبليغاتي که در زمينه كنترل مواليد و ملحقات آن براه افتاده است، بويي از حقيقت و صداقت نداشته و براى ايجاد جوّ مناسبِ اين هدف، درراستاي نقشه شوم استعمار است که بسياري از مسؤولان، دانسته يا ندانسته، مجري آن هستند. اين در حالى است كه صهيونيزم بين الملل، براى رشد جمعيّت خود از هيچ اقدامى غفلت نمىورزد. حتّى از بچّهدزدى ! آنگونه كه واقفيد، تعداد يهوديان اسرائيل، ابتدا حدود دوهزار نفر بود. ولى به خاطر اهتمام به رشد اين جمعيّت، با مهاجرت يهوديان دنيا و تأكيد بر زاد و ولد در دين يهود، اسحق رابين اظهار اميدوارى كرده است كه تا سال 2000، جمعيّت اسرائيل به مرز 7 ميليون يهودى برسد. و براى تحقّق اين اهداف:
«در سرزمينهاى اشغالى فلسطين به آن دسته از زوجهاى يهودى كه صاحب فرزند مىشوند، و يا از تعداد فرزند بيشترى برخوردار باشند، هدايا و جوايز و امكانات ويژهاى تعلّق مىگيرد.»
«روزنامه جمهورى اسلامى، 20/3/1376»
«يك شبكه گسترده صهيونيستى كه اقدام به ربودن كودكان از اقصىنقاط جهان و انتقال آنان به اسرائيل مىكرد، كشف شد. اين شبكه صهيونيستى، كه مرتبط با دولت تلآويو است، در طول دو سال گذشته، بالغ بر سههزار كودك بين سه تا هشت سال را از كشورهاى اروپايى ربوده و به فلسطين انتقال داده است. اين اقدام به منظور افزايش جمعيّت صهيونيستها در سرزمينهاى اشغالى صورت گرفته است. يك نماينده پارلمان اسرائيل، افزايش جمعيّت صهيونيستها در سرزمينهاى اشغالى را يك ضرورت خواند...»
«هفتهنامه كيهان هوايى، 31/2/1374»
زاد و ولد و تکثير نسل جزء معتقدات ديني يهود است، چون در تورات آمده است كه: «با زاد و ولد، روى زمين را بپوشانيد».
ج : سرمايهگذارى كلان و فشار اقتصادى :
همزمان با اين تبليغات وسيع و همهجانبه، اقدامات عملى نيز حجم گستردهاى يافت. بودجههاى كلان، نيروهاى فراوان و امكانات بىحساب، بطور رايگان در اختيار مردم قرار گرفت. من در صدد ذكر آمار دست اندر كاران، و خانههاى بهداشت و ميزان كلّ بودجههاى اختصاص يافته به اين امر نيستم؛ ولى آنچه در جرائد آمده، حكايت از آن دارد كه:
علاوه بر اعتبارات داخلى و بودجههايى كه بطور متفرّق به اين امر اختصاص يافته است، مجامع بين المللى مانند صندوق بين المللى پول، بانك جهانى، سازمان بهداشت جهانى، يونيسف، و بهطور غير مستقيم آمريكا نيز از روى دلسوزى! اين هزينهها را تأمين کرده و مىكنند.
توجّه شما را به اخبارى در زمينه ارقامِ هزينهها و منابع تأمين آن جلب مىكنم: ابتدا چهار خبر كلّى را از نظر بگذرانيد، و سپس اخبار مربوط به هزينههاى صرف شده در كشورمان را مرور کنيد:
«... صندوق بين المللى پول و بانك جهانى، دو ارگان رسمى در عرصه جهانى هستند كه از طريق اعطاى وام به بسيارى از كشورهاى جهان، آنها را وادار به كنترل رشد جمعيّت مىكنند. اين دو سازمان در كنار اعطاى وام و ارائه توصيهها و دستورالعملها، امكانات و تسهيلات ويژهاى نيز به منظور جلوگيرى از ازدياد نسل در اختيار دولتها قرار مىدهند...»
«روزنامه جمهورى اسلامى، 20/3/1376»
«در گزارش خبرگزارى جمهورى اسلامى - سازمان ملل متّحد، در مورّخه 12/2/1369 آمده است: سازمان ملل براى كمك به كنترل رشد جمعيّت در كشورهاى غنا و سوريه، مبلغ بيست ميليون دلار اختصاص داد.»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 296»
«در گزارش خبرگزارى جمهورى اسلامى - اسلام آباد، در مورّخه 8/11/1371 آمده است: مؤسّسه آمريكايى (رايس) براى اجراى برنامههاى كنترل جمعيّت پاكستان يك كمك 20 ميليون دلارى در اختيار سازمانهاى غير دولتى اين كشور قرار مىدهد.»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 296»
«بنياد راكفلر در گزارشى... فقدان رهبرى آمريكا در برنامههاى كنترل مواليد در جهان و ديگر خدمات اوّليّه بهداشتى در كشورهاى در حال توسعه را به باد انتقاد گرفته است. واشنگتن، دو سال پيش، در رابطه با چنين طرحهايى مبلغ 546 ميليون دلار براى اين طرح كمك نمود ولى كنگره آمريكا سال گذشته 35 درصد از كمكها را كاهش داد.»
«هفتهنامه زن روز، 27/11/1375»
و اما اخبار اختصاصی کشورمان: «آمار مساعدتهاى سازمانهاى بين المللى به ايران در امر كاهش جمعيّت:... يك كمك 4 ميليون دلارى بود كه در اوائل قضيّه و طبق گفتار دكتر نفيس صدّيق، 2 ميليون آن براى كنترل جمعيّت، و 2 ميليون ديگر براى طرحهاى تحقيقاتى مشترك در سالهاى 1991 - 1990 اختصاص داشت.»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 293»
«دو سال قبل، مقرّر شد 150 ميليون دلار مساعدت يونسكو و سازمان ملل در امر توسعه بهداشت در روستاهاى ايران پرداخت شود كه با انضمام مبلغ 150 ميليون دلار ديگر توسّط خودِ ايران، در يك طرح 300 ميليون دلارى به انجام برسد. با تصويب 10 ميليون دلار صندوق جمعيّت ملل متّحد براى ايران در (ژنو) در چارچوب اين برنامه، صندوق جمعيّت، وسايل پيشگيرى از باردارى در اختيار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى قرار خواهد داد... تقريبا 50 درصد از اعتبار فوق الذّكر به امور مربوط به بهداشت مادران و كودكان و تنظيم خانواده تخصيص يافته است.»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 293»
«... مدير اجرايى صندوق جمعيّت ملل متّحد گفت: بانك جهانى، 150 ميليون دلار به عنوان وام براى بهداشت و تنظيم خانواده در ايران اختصاص داده است. خانم دكتر نفيس صدّيق امروز... در گفتگو با خبرنگاران گفت: از وام مذكور 30 ميليون دلار براى امور تنظيم خانواده در جامعه، و 20 ميليون دلار براى تأمين وسايل جلوگيرى از باردارى در نظر گرفته شده است.»
«روزنامه جمهورى اسلامى، 21/6/1372»
«در گزارش خبرگزارى جمهورى اسلامى - بندرعبّاس، مورّخه 27/9/1372 آمده است: به گفته معاون بهداشتى وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى، در سال جارى 20 ميليارد ريال براى خريد وسايل پيشگيرى و طرحهاى تحقيقاتى كنترل جمعيّت، اختصاص داده شده است.»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 294»
«در گزارش خبرگزارى جمهورى اسلامى - تهران، مورّخه 16/12/1371 آمده است: گروهى به نام (گروه بين المللى اقدام در مورد جمعيّت) كه تحوّلات در امور جمعيّتى جهان را زير نظر دارد، فهرستى از كشورهاى موفّق و ناموفّق در امر كنترل جمعيّت را تهيّه كرده است... در اين گزارش آمده است كه در طول سال گذشته ميلادى، رهبران ايران بودجه تنظيم خانوده را در اين كشور دو برابر كرده و به بيشتر از 15 ميليون دلار رساندهاند.»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 295»
«در گزارش خبرگزارى جمهورى اسلامى - سارى، مورّخه 12/4/1371 آمده است: به منظور جلوگيرى از رشد بىرويّه و تنظيم خانواده در كشور، از سوى وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى، 12 ميليارد ريال در سال جارى به اين امر اختصاص يافت كه اين رقم نسبت به سال گذشته، صد در صد افزايش نشان مىدهد... يونيسف، بودجه برنامههاى پنج ساله آينده خود از سال 1993 تا پايان سال 1997 را به شرح زير اعلام كرده است... 6 - كمك داخلى ايران: 1/81 ميلون دلار.»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 296»
«در گزارش خبرگزارى جمهورى اسلامى - تهران، در مورّخه 11/9/1371 آمده است: صندوق جمعيّت سازمان ملل، براى انجام پروژههاى كنترل جمعيّت و آموزش آن در جمهورى اسلامى ايران 4 ميليون دلار سرمايهگذارى كرده است.»
«كتاب كاهش جمعيّت ضربهاى سهمگين ...، صفحه 297»
«دكتر حسين جزايرى مدير كل سازمان بهداشت جهانى در منطقه شرق مديترانه... با اشاره به تعيين رقم 3/6 ميليون دلار كمك سازمان بهداشت جهانى به ايران طىّ سالهاى 1996 و 1997 گفت: اين سازمان هماكنون از لحاظ مالى در تنگناست؛ زيرا آمريكا كه تأمين 25 درصد از كلّ اعتبارات سازمان بهداشت جهانى را بر عهده دارد از دادن سهميّهاش عقب مانده است.»
«هفتهنامه كيهان هوايى، 24/8/1374»
«دكتر مرتضى ميرمطهّرى ديروز در قزوين افزود: كمكهاى صندوق جمعيّت ملل متّحد به ايران تا سال 1998 در زمينههاى مختلف بهداشت مادران و كودكان، بهداشت بارورى و تنظيم خانواده هزينه خواهد شد. وى گفت: بررسى جمعيّت در برنامهريزى توسعه، آموزش، تدوين و تحقيق مسائل جمعيّتى، آموزش ماماروستا و مروّجين تنظيم خانواده، رابطين بهداشتى، ايجاد مراكز ارتباطات و مراكز آموزشى و خدماتى تنظيم خانواده از جمله طرحهايى است كه هماكنون با همكارى اين صندوق و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى در سطح كشور اجرا مىشود.»
«روزنامه ايران، 30/3/1375»
«دكتر محمّد اسماعيل اكبرى... افزود: دولت براى تهيّه وسايل جلوگيرى از باردارى و اَعمال جراحى، مبلغ 27 ميليارد ريال در سال گذشته هزينه كرده است.»
«روزنامه ايران، 19/4/1375»
«دكتر حسين ملكافضلى رئيس هيأت مديره انجمن تنظيم خانواده جمهورى اسلامى ايران... افزود: طىّ چند سال اخير در جمهورى اسلامى ايران، فعّاليّت در اين زمينه بسيار چشمگير بود... و براى رسيدن به اين موفقيّّت علاوه بر اعتبارات جارى به طور متوسّط سالى 2 ميليارد تومان هزينه شده است.»
«روزنامه قدس 24/4/1375»
«سمنان، واحد مركزى خبر: امسال 32 ميليارد ريال اعتبار براى تنظيم خانواده در كشور اختصاص يافته است.» «روزنامه اطّلاعات، 26/4/1375» «دكتر صفيّه شهريارى كارشناس برنامههاى تنظيم خانواده... گفت: اعتبارات ارزى در خصوص برنامههاى كنترل جمعيّت امسال، به 4 ميليارد ريال رسيده است.»
«روزنامه كيهان، 30/4/1375»
«600 هزار نفر از زنان كشور تحت پوشش طرح بهداشت خانواده در سراسر كشور قرار گرفتهاند. هدف از اجراى اين طرح، هميارى با دولت است. در اين راستا، 600 ميليون تومان جهت تجهيزات پايگاههاى مقاومت بسيج سراسر كشور اعتبار در نظر گرفته شده است.»
«روزنامه كيهان، 29/5/1375»
«... به گفته دكتر اكبرى معاون امور بهداشتى وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى، در سال جارى 2 ميليارد و 700 ميليون تومان وسايل پيشگيرى از باردارى در كشور توزيع شده است.»
«روزنامه اطّلاعات، 29/4/1376»
«دكتر اسماعيل اكبرى... مىگويد:... ما كماكان برنامههاى خود را در مورد تنظيم خانواده ادامه مىدهيم، يعنى وسايل پيشگيرى از باردارى را مانند گذشته به طور رايگان توزيع خواهيم كرد. سرمايهگذارى كشور براى كنترل جمعيّت و تنظيم خانواده در سال جارى بالغ بر 500 ميليون تومان است، و اين علاوه بر كمكهايى است كه در اين زمينه از سازمانهاى بين المللى مانند صندوق جمعيّت سازمان ملل، سازمان بهداشت جهانى و يونيسف دريافت مىكنيم...»
«هفتهنامه كيهان هوايى، 24/2/1376»
«دكتر سيّارى، بودجه امسال بخش بهداشت خانواده و پيشگيرى از باروريهاى ناخواسته را 50 ميليارد ريال اعلام كرد و گفت: اين بودجه نسبت به پارسال 12 ميليارد ريال افزايش يافته است.»
«روزنامه اطّلاعات، 23/4/1377»
«مدير كلّ بهداشت خانواده وزارت بهداشت، درمان، و آموزش پزشكى... دكتر بهرام دلاورى... گفت: 15 هزار خانه بهداشت، 4 هزار و 500 مركز بهداشتى و درمانى شهرى و روستايى و 12 مركز تحقيقات تخصّصى با 38 هزار نيروى انسانى در كشور خدمات بهداشت خانواده را ارائه مىدهند.»
«روزنامه جامعه، 31/4/1377»
«مدير كلّ فنّى و عمرانى وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى گفت: 200 پروژه تحت عنوان بهداشت جمعيّت از نيمه اوّل سال آينده با مشاركت بانك جهانى در كشور اجرا مىشود... وى گفت: با مشاركت بانك جهانى از چند سال قبل 420 پروژه بهداشت جمعيّت طىّ دو فاز در روستاهاى كشور در حال انجام است.»
«روزنامه اطّلاعات، 8/11/1377»
«برنامه پنج ساله سوّم صندوق جمعيّت ملل متّحد براى جمهورى اسلامى ايران توسّط نماينده جديد اين صندوق در تهران تشريح شد... وى در خصوص اعتبارات تخصيصى اين صندوق براى اجراى برنامه ياد شده گفت: حجم اعتبارات تخصيصى برنامه سوّم صندوق جمعيّت ملل متّحد، 11 ميليون دلار است كه تصويب نهايى اين اعتبار، موكول به تصميم شوراى اجرايى صندوق است.»
«روزنامه قدس، 17/4/1378»
انشاء الله در نقل اخبار، زياده روی نکرده باشم. چارهاى جز ذكر اين اخبار نبود. در تعيين مبلغ كلّ هزينههاى كنترل جمعيّت، تا پايان سال 1378 اگرچه رقم دقيقى در دست نيست، اما اخباري که گذشت، به روشني و وضوح از هزينه بسيار سنگين و هنگفتي سخن مي گويند! از اخبار مذکور، کاملا آشکار است که دشمن، چگونه با همكارى دوستان غافل و يا نادان، به قلع و قمع مسلمانان، بخصوص شيعه كمر همّت بسته و در پى نابودى نسل آنان است.
چه جالب است که آمريكا، سازمان جمعيّت، سازمان بهداشت جهانى، يونيسف و... ناگهان دلشان براى كشورهاى اسلامى و بخصوص کشورمان ايران مىسوزد، و کمکهاي چشمگير خود را در قالب مساعده و وام، در اختيار آنان مي گذارند. و لابد از اينكه سالها عليه اين كشورها طرحهاى خائنانه به اجرا درآوردهاند، فوق العاده شرمنده شده و با اظهار توبه، حاضر مىشوند اين كمكهاى بىحساب را به آنان تقديم كنند، تا شايد بتوانند كينه ظلمهاى چندصد ساله را از دل دولتهاي اسلامي و ملتشان بيرون كنند! و بقول آقاى هانتينگتن:
«البتّه جمعيّت شناسان پيشبينى كردهاند نرخ رشد جمعيّت در جهان اسلام كاهش يابد. در اين صورت معضلات در رابطه با بالكان، آفريقاى شمالى و خاورميانه و... حل خواهد شد. با بروز چنين پديدهاى در خلال سالهاى 2010 يا 2020 شايد روابط بيشترى بين جهان اسلام و غرب داشته باشيم.» !
عمق اظهارات آقاى هانتينگتن بر كسى پوشيده نيست. حتماً شما هم از كلام او چنين درمىيابيد كه اين كمكهاى بشردوستانه! و شرايطي که بابت پرداختن اين کمکها از سوي بانک جهاني و سازمان بهداشت جهاني و صندوق بين الملل پول و...بر گردن دولتها و بخصوص دولت اسلامي ما نهاده مي شود، ابتدا براى تضعيف و اضمحلال و خشكاندن ريشه اسلام و مسلمانان، و درنتيجه، صلح ميان اسلام و غرب است. و با گزارشهايى كه در همين نوشته ذكر خواهد شد، ملاحظه مىكنيد كه گامهاى بلندى در راه چنين صلح و برادرى بين اسلام و غرب برداشته شده است!!! آنان اين پولها را تحت عنوان «استراتژى جمعيّت و توسعه» به كشورهاى در حال توسعه! مي پردازند. و با اين كار، هم به اهداف طرح كنترل جمعيّت مسلمانان دست مىيابند، و هم از اين دلارها به عنوان اهرمى در جهت ورشكستگى اقتصادى، فرهنگى، مذهبى و تحميل شرايط مورد نظر خود به كشورهاى مذكور استفاده مىنمايند.
براي اينکه با کاربرد اهرمهايي به نام دلار، بهتر و بيشتر آشنا شويد، به چند خبر توجّه فرماييد:
«توصيههاى سازمان ملل در مورد برنامههاى تنظيم خانواده:
1 - روشنگرى و تبليغ در مورد سهم حياتى زنان در توسعه...
2 - افزايش توليد اقتصادى زنان و كاهش بار مسؤوليّت دوگانه آنها...
3 - ارائه تسهيلات تنظيم خانواده...
4 - بهبود سلامت زنان...
5 - گسترش آموزش: آموزش دختران، پارهاى از مهارتهاى اساسى و اعتماد بهنفس را به آنها مىدهد، به نحوى كه بتوانند فرصتهايى را در جهان خارج از منزل دنبال كنند...
6 - برابرى فرصتها...
7 - اهداف مورد نظر سال 2000 ميلادى...[5] »
«كتاب بهداشت و تنظيم خانواده، صفحه 164»
«برنامه (پنج ساله سوّم صندوق جمعيّت ملل متّحد) براى جمهورى اسلامى ايران توسّط نماينده جديد صندوق در تهران تشريح شد. به گزارش ايرنا، محمّد مصلح الدّين نماينده جديد صندوق جمعيّت ملل متّحد در ايران ديروز در جمع خبرنگاران، بهبود كيفيّت خدمات بهداشتى تنظيم خانواده و گنجاندن مطالب آموزشى مسائل جمعيّتى در كتب درسى به ويژه در مناطق دور افتاده كشور را از جمله برنامههاى اين صندوق ذكر كرد... وى... گفت: در برنامه سوّمِ صندوق، ارتقاى مشاركت مردان در تنظيم خانواده مورد توجّه قرار گرفته است...»
«روزنامه قدس، 17/4/1378»
صهيونيستها و صربها و آتشافروزان جنگهاى صليبى، بايد از دستاندركاران و طرّاحان سازمان ملل كه بهترين و مؤثرترين راهكارهاى سياست كنترلى را به ايران اسلامى ارائه دادهاند تشكّر و قدردانى كنند! جنايات دشمنان اسلام و مسلمانان، تنها به اين دستور العملهاى سازمان ملل و در قالبهاى فوق، خلاصه نمىشود. بلكه فراتر از اينهاست.
لطفاً به يك خبر مجمل توجّه كنيد و مفصّل آنرا خود بيابيد:
«بنا به دستور سازمان صندوق بين الملل پول، كلمه - حمد بارىتعالى - از كتب درسى پاكستان حذف گرديد. به نوشته روزنامه نواى وقت مولتان، اين سازمان، ادامه كمكهاى خود به دولت پاكستان را منوط به انجام اصلاحاتى از جمله حذف واژهها و نمادهاى اسلامى از كتب درسى دانشآموزان نموده است...»
«ماهنامه صبح، تير ماه 1376»
شايد حذف بعضى از فرازهاى زيارت عاشورا و پخش ناقص آن از صداى جمهورى اسلامى ايران نيز، پيامد همين شرايط باشد[6]!
«مقامات صندوق بين الملل پول، پس از مذاكره و گفتگو با يك گروه ايرانى در واشنگتن، در مصاحبهاى با خبرنگاران گفتند: اقتصاد ايران در مسير رشد سالم قرار گرفته... پال شابريه، وزير بخش خاورميانهاى صندوق در اين مصاحبه افزود: ديگر اوضاع اقتصادى ايران بحرانى نيست. امّا براى بهبود آن اصلاحات زيادى بايد انجام شود و صندوق براى استحكام بيشتر اقتصاد ايران، اين كشور و مديران اقتصاديش را به موارد زير توصيه مىكند:
1 - نرخ را يكسان كند.
2 - ماليات ارزش افزوده را افزايش دهد.
3 - به بانك مركزى، استقلال عمل بيشترى بدهد.
4 - يارانه بخش انرژى را افزايش دهد.
5 - تجارت را آزادتر كند.
6 - اصلاحاتى را در بخش بانكى به عمل آورد تا بانكها اجازه يابند كه نرخ بهره سپردههاى خود را تعيين كنند.»
«ماهنامه صبح، ارديبهشت ماه 1376»
در قبال دريافت دلار از مجامع بين المللي، توصيههايى از اين دست را فراوان آويزه گوش ساخته و به جان خريده ايم!!! نتيجه اين توصيهها را به وضوح، در اقتصاد كشور، مشاهده مىكنيم و نيازى به تحليل اضافه ندارد. ولي براى آنكه نتيجه اين قبيل راهكارها و دهها راهكار و توصيه ديگر را بهتر بدانيد، بد نيست که به چند خبر ديگر توجّه كنيد: همفر جاسوس انگليسى دستورات كتاب مأموريت خود كه وزارت مستعمرات انگليس به او داده بود را برمىشمرد. از جمله آن دستورات اين است:
«ويران ساختن تمام اقسام اقتصاديّات آنان - مسلمانان - از كشاورزى، تجارت، ويران كردن سدها و پر كردن نهرهاى آب، و كوششهايى براى ايجاد بيكارى در ميان آنان، با اين راه كه آنان را از كار دلسرد كنيم. و اماكنى بمنظور خوشگذرانى و صرف وقت و فراوان كردن استعمال كنندگان ترياك و ديگر مواد مخدّره.»
«كتاب خاطرات سياسى و تاريخى مستر همفر، صفحه 179»
«به منظور كنترل وابسته كردن هرچه بيشتر اقتصاد كشورهاى منطقه خاورميانه به بانك جهانى و صندوق بين الملل پول، و در نهايت، آمريكا، واشنگتن و تلآويو قرارداد تازهاى امضا كردند. سازمان اطّلاعات مركزى آمريكا، (سيا) و سازمان جاسوسى رژيم صهيونيستى، (موساد) به منظور مبادله اطّلاعات اقتصادى كشورهاى منطقه، قرارداد همكارى امضا كردند. روزنامه لبنانى الدّيار نوشت:... سرويسهاى جاسوسى آمريكا و رژيم صهيونيستى، اطّلاعات خود را در مورد اوضاع اقتصادى كشورهاى منطقه از قبيل برنامه و بودجه و منابع درآمد، ميزان بيكارى، بدهى خارجى و برنامههاى اقتصادى آينده در اختيار يكديگر قرار مىدهند. به نوشته الدّيار، سازمانهاى موساد و سيا، از بدو اشغال فلسطين در سال 1948 تا كنون، 18 قرارداد همكارى در مسائل جاسوسى و امنيّتى و مبادله اطّلاعات، بويژه در باره جنبشهاى آزاديبخش ملّى و اسلامى منطقه، امضا كردهاند. الدّيار نوشت: هدف از قرارداد اخير، كنترل بازارهاى اقتصاد كشورهاى منطقه و وابسته كردن اقتصاد اين كشورها به بانك جهانى و صندوق بين الملل پول است.»
«روزنامه كيهان، 18/1/1377»
با توجّه به دو خبر فوق، چگونه مىتوان پذيرفت كه كمكهاى صندوق بين المللى پول و بانك جهانى و... خيرخواهانه و بشردوستانه است، و زير كاسه نيمكاسهاى نيست؟! بويژه وقتى كه مؤسّسان آنهم، آمريكا و انگليس باشند و اين دو مركز بر مبناى سياست آنها بنا شده باشد! توجه کنيد:
«روزنامه كانادايى تورنتو استار در مقالهاى پيرامون عملكرد بانك جهانى و صندوق بين المللى نوشت: تحوّلات سياسى، خشم و خشونت، نشانههايى از برنامههاى تعديل ساختارى صندوق بين المللى پول و بانك جهانى در كشورهاى دنيا هستند... بانك جهانى و صندوق بين الملل پول در سال 1944 م (23 - 1322 خورشيدى) با هدف تسهيل حركت آزاد سرمايه در سطح جهان توسّط آمريكا و انگليس بوجود آمدند. در نظر بود كه صندوق بين الملل پول، محدوديّتهاى مبادله خارجى را كاهش داده و به كشورها براى تعادل بخشيدن به مشكلات ناشى از پرداخت بدهيهاى آنها كمك كند؛ اما اين مؤسّسات، آشكارا در انجام اهداف تعيين شده، شكست خوردند و به ابزارهايى در دست كشورهاى توسعه يافته براى مقهور ساختن جهان سوّم تبديل شدند...»
«ماهنامه صبح، مهر ماه 1377»
نه! شکست نخوردند! اتفاقا کاملا، به هدف خويش رسيدند!
«سازمان غير دولتى اوكسافام، از دخالتهاى فاجعهآميز صندوق بين الملل در امور كشورهاى جهان كه منجر به فقيرتر شدن آنها مىشود پرده برداشت. سازمان بين الملل اوكسافام كه مقرّ آن در انگليس است در گزارش بىسابقهاى اعلام كرد كه سياستهاى صندوق پول بين الملل از پيشرفت كشورها جلوگيرى مىكند و آنها را به فقر مىكشاند... بنا بر اين گزارش، اين سازمان غير دولتى اعلام كرده است كه جادّه يكطرفهاى كه صندوق پول بين الملل در مقابل كشورها قرار مىدهد و در هر مورد خواستار قطع بودجه و افزايش نرخ سود مىشود، در بسيارى از موارد، اقتصاد كشورها را فلج مىكند... اين سازمان همچنين ليستى از اثرات زيانبخش سياستهاى صندوق بين الملل پول ارائه مىكند كه در آن، بودجه آموزش سرانه كشورهاى آفريقايى زير صحرا به پايينتر از يك درصد در سال، نزول كرده است. در آسياى شرقى پيشنهادات صندوق، سبب افزايش ركود شده است، به طورى كه در اندونزى 20 ميليون نفر به واسطه اعمال سياستهاى اين صندوق به تعداد فقرا اضافه شده است.»
«روزنامه كيهان، 3/7/1378»
آرى! با اين شيوهها، اقتصاد كشورها را به ورشكستگى كشانده، تعداد فقيران را افزايش مىدهند، و سپس همه اين فلاكتها را به حساب رشد جمعيّت گذاشته و مىگويند: شما براى توسعه اقتصادى بايد جلوى رشد جمعيّت خود را بگيريد! آيا جنگى از اين ساكتتر و پيروزمندانهتر، و جنايتى از اين آرامتر هم سراغ داريد؟! و آيا براى چنين وام دهندگانى، كرنش و اطاعت و سرفرود آوردن، پسنديده است؟!
ورشكستگى اقتصادى، که در اثر اجراي سياستهاي صندوق بين الملي پول و بانک جهاني دامنگير کشورهاي اسلامي شده است، يكى از بهترين بهانه ها و اهرمهايى است كه مىتواند براى كنترل جمعيّت، مورد استفاده قرار گيرد. در كشور ما نيز، مهمترين مسألهاى كه در تبليغات، مجوّز كنترل جمعيّت است، همين اقتصاد است، و مسؤولين، به ما تلقين كردهاند كه براى ترميم و توسعة آن، بايد جلوى رشد جمعيّت را گرفت. اميدوارم توجّه داشته باشيد كه هجوم دشمن از چندين جناح آغاز شده و همچنان ادامه دارد!
هجوم آرام و خواب غفلت 7- ابزار جلوگيري از بارداريکشف سياست صندوق بين المللي پول و بانک جهاني در ورشکستگي اقتصاد کشورها، اگرچه ساده نيست ولي امري ممکن است. توجه کنيد:
«دهها نفر از استادان دانشگاه، رهبران مذهبى و اعضاى سازمانهاى بشردوستانه، با برپايى تظاهرات در واشنگتن، سياستهاى صندوق بين المللى پول و بانك جهانى را كه به اعتقاد آنها به فقيرتر شدن اكثر كشورهاى در حال توسعه منجر شده است محكوم كردند... سازمانده اصلى اين تظاهرات گفت: 20 سال است كه صندوق بين المللى پول و بانك جهانى، برنامههاى تعديل ساختارى را به كشورها تحميل كردهاند كه حاصل آن، معضلات بدهيها بوده است. وى افزود: صندوق از مجراى سياستهاى خود موفّق شده است، اقتصاد اكثر كشورهاى آفريقا، آسيا، آمريكاى لاتين و درياى كارائيب را نابود سازد. كاهش ارزش پول ملّى، كاهش بودجه برنامههاى اجتماعى، افزايش نرخ بهره، افزايش صادرات كالا و منابع كمياب، حذف سوبسيد براى فقرا و كسب و كار محلّى و تغيير مقرّرات تجارى، از جمله محورهايى است كه مورد نظر صندوق بين المللى پول است... اين گروه در سال 1994 تأسيس شده و از 200 سازمان غير دولتى و مذهبى تشكيل شده است.»
«روزنامه كيهان، 5/7/1378»
با توجّه به اين خبر، معلوم مىشود كه توصيههاى صندوق بين المللى پول، به آن شش موردى كه قبلاً ذكر شد خلاصه نمىگردد. شرايطى كه پشت درهاى بسته تحميل مىشود را نيز بايد ملاحظه كرد. ولى چون از كمّ و كيف آن شرايط خبر نداريم، فقط مىتوانيم آثار آنها را در جامعه مشاهده كنيم. آيا مىدانيد دريافت وام از صندوق بين المللى پول و بانك جهانى، چه آثارى در پى داشته است؟! با تأمّلى در اخبار گذشته و آينده شايد بتوانيم بعضى از آثار شوم آن را تشخيص دهيم. لطفا توجّه کنيد:
«بنا به دستور سازمان صندوق بين الملل پول، كلمه حمد بارىتعالى از كتب درسى پاكستان حذف گرديد. به نوشته روزنامه نواى وقت مولتان، اين سازمان، ادامه كمكهاى خود به دولت پاكستان را منوط به انجام اصلاحاتى از جمله حذف واژهها و نمادهاى اسلامى از كتب درسى دانشآموزان نموده است...»
«ماهنامه صبح، تير ماه 1376»
و:
«هفتهنامه انگليسى زبان اكونوميست:... دولت نواز شريف در نظر دارد پيش از آنكه گفتگوهاى جديد را با صندوق بين المللى پول براى گرفتن وام آغاز كند، تعدادى از پيش نيازهاى اين صندوق را براى اصلاحات اقتصادى در پاكستان برآورده سازد و به همين علّت، ماليات عمومى معاملات را به 15 درصد افزايش داده است.» «روزنامه قدس، 18/7/1378» «ميرزا اسلمبيگ فرمانده اسبق نيروى زمينى پاكستان گفت:... به كار گرفتن نيروهاى بانك جهانى و صندوق بين المللى پول، كمر اقتصادى پاكستان را شكسته است. وى گفت: با بكارگيرى اين افراد متخصّص نه تنها تا كنون مشكلات اقتصادى كشور را حل نكرده بلكه آنها را بيشتر كرده است.»
«روزنامه آفتاب امروز، 10/8/1378»
«ماهاتير محمّد نخست وزير مالزى، كهنترين رهبر آسيايى و شايد پيچيدهترين آنها به شمار مىآيد... هفتهنامه نيوزويك در هجدهمين سالگرد نخست وزيرى ماهاتير محمّد در مورد اوضاع داخلى مالزى و همچنين موفقيّت اقتصادى اين كشور با او مصاحبهاى انجام داده است كه در زير مىخوانيد:... جواب: ما در حال ترميم اقتصاد اين كشور بوديم. تا حدّى هم موفّق شده بوديم. هر سال 8 درصد رشد اقتصادى داشتيم. كار سختى بود امّا تلاش مىكرديم. ولى يكباره عدّهاى آمدند و همه چيز را خراب كردند و از من هم انتظار دارند كه ساكت باشم و هيچ چيزى نگويم... اگر ما كوتاه مىآمديم، و صندوق بين المللى پول پيروز مىشد، استقلالمان را از دست مىداديم. سياست صندوق بين الملل پول، بدست گرفتن كنترل اقتصاد كشورهاست. به نظر من اين نوعى استعمار است. زيرا تسلّط بر اقتصاد، به معناى تسلّط بر سياست است... مىبينيم كه كامدسوس رئيس صندوق بين المللى پول، خود را مافوق رئيس جمهور يك كشور 250 ميليون نفرى به حساب مىآورد و به او دستور مىدهد. اين بسيار تحقيرآميز است. سؤال: آيا اصلاحات پيشنهادى صندوق بين المللى پول تهديدى براى سياستهاى جديد اقتصادى شماست؟ جواب: بله. وقتى آنها شروع به اعمال نظر كنند، مىگويند نبايد تبعيض قائل شويد، نبايد سوبسيد بدهيد، نبايد به هيچكس كمك كنيد تا رشد كند، بنا بر اين تمام اقداماتى كه ما براى كمك به صنايع داخلى انجام دادهايم بىنتيجه مىماند... ديگران نمىتوانند به اين سياستها اعتراض كنند. زيرا از صندوق بين الملل پول، وام دريافت كردهاند و دهانشان بسته است و آزاد نيستند...»
«روزنامه همشهرى، 25/8/1378»
با تأمّلى در اينگونه خبرها شايد راز تغيير برخي احکام شرعي، و عقب نشيني از مواضع هزارو چندصد ساله شيعي، و فلسفه تعطيلى تعداد زيادى از صنايع داخلى را بتوان كشف كرد. اميدواريم استقلالي را كه با دادن هزاران شهيد و معلول و مجروح و به جاى ماندن تعداد زيادى خانوادههاى بىسرپرست، بدست آوردهايم، با بىتوجّهى و اهمال در امور حياتى، آن را از دست ندهيم. با وجود اين سوابق شوم، در گرفتن وامهاى صندوق بين المللى پول و بانك جهانى، در تخريب اقتصاد كشورها، كه گاهى از صدا و سيماي کشورمان نيز به اطّلاع مردم مي رسد، اين نكته بسيار جالب توجّه است كه:
«طىّ 5 سال گذشته، بانك جهانى و صندوق بين الملل پول، 850 ميليون دلار براى اجراى طرحهاى عمرانى به جمهورى اسلامى ايران اختصاص دادهاند. وزير اقتصاد و دارايى، هنگام عزيمت به آمريكا خواستار برخورد بدون تبعيض بانك جهانى با اعضايش شد. حسين نمازى وزير اقتصاد و دارايى جمهورى اسلامى ايران گفت: بانك جهانى بايد با اعضايش بدون تبعيض برخورد كند و عوامل سياسى را در استفاده قانونى اعضا از حقوق خود تأثير ندهد.»
«روزنامه همشهرى، 3/7/1378»
اين چه تقاضايى است؟! مگر شما مطمئن نيستيد كه بانك جهانى هرگز با اعضايش برخورد بدون تبعيض نخواهد داشت؟ قطعا آن عدّه از كشورها كه لازم است زودتر ورشكست شوند، بانك جهانى نيز براى آنها تدبير بيشترى خواهد داشت، و همّت بيشتري خواهد گماشت. جالب توجّه است كه بانك جهانى و صندوق بين المللى پول، ناز هم مىكنند، و به سان مادرى كه سينههايش را به اطراف دهان بچّه شيرخوارش مىكشد تا بچّه با اشتياق و ولع، شير را طلب كند و براحتى بخورد، اينان نيز با اين سياستهاى مرموز، و ابراز عشوه و کرشمه، به راحتي در گيرندگان وام، ايجاد شوق مىكنند تا فرصت هر نوع تفکري را از حريف گرفته و او را وادار به دريافت وام و تن دادن به شرايط مربوطه کنند! به ادامه همين خبر توجّه كنيد:
«... به گفته منابع آگاه در رم، آمريكا همواره با مانعتراشى، تلاش مىكند كه مانع ارائه تسهيلات مالى بانك جهانى براى طرحهاى جمهورى اسلامى ايران شود. آمريكا با توجه به داشتن بالاترين ميزان رأى در بانك جهانى و صندوق بين المللى پول، از اين حربه عليه ايران استفاده مىكند.»
«روزنامه همشهرى، 3/7/1378»
و پس از آنكه با اعمال اين سياستها، مملكت ما را مبتلا به مشكلات فراوان اقتصادى كردند، نسخه تجويز فرمودند كه:
ايران دچار يك «انفجار جمعيّت» است كه باعث بلعيدن منابع آن مىشود! و بايد اين معضل حل شود تا اين كشور به سوى توسعه اقتصادى پايدار! قدم بردارد. و براى حلّ اين معضل نيز ايثارهاى فراوان كردند و وامهاى كلان با بازپرداخت سنگين و نيز كمكهاى فراوان بلاعوض!! مرحمت فرمودند. و اكنون (سال 1379) كه بيش از 10 سال است سياست كنترل جمعيّت در ايران شدت يافته و با شدّت هرچه تمامتر درحال اجراست، همه ما شاهد وخيمتر شدن اوضاع اقتصادى هستيم. مشكلاتى از قبيل: تورّم، مشکل مسكن، بيكارى، بزهکاري، اعتياد و... همچنان به جاى خود باقى بلكه روزبروز پيچيدهتر شده و مي شود. و فاكتورهايى كه به عنوان پيامد انفجار جمعيّت از سوي مسؤولان افاضه شده بود با کنترل جمعيت نيز، هر روز ابعاد گستردهترى به خود مىگيرد. با همه اين حرفها باز هم مسؤولين ما اصرار بر دخالت و همكارىِ بانك جهانى و صندوق بين المللى پول براى حلّ بحران اقتصادى و جمعيّتى در ايران دارند! جل الخالق و عظم المخلوق!!!
البتّه آقاى دکتر خوش چهره، اقتصاددان دانشگاه، در اين ميان چهرهاى نشان داد و پس از آنكه كلاهِ بانك جهانى و صندوق بين المللى پول، تمام قامت ما را فرا گرفت، او هم مانند ساير كارشناسان اقتصادىِ ديگر كشورها، لب به اعتراض گشود و گفت:
«... صندوق بين المللى پول و بانك جهانى كه براى ادغام كشورها در نظام اقتصاد بين المللى نسخه تعديل ساختار و يا تعديل اقتصادى تجويز مىكنند، پس از بروز آثار ناگوار آن مجبور به اعتراف و عدم كارايى اين نسخهها شدهاند. در تازهترين اعترافات اخير، صندوق بين الملل پول و بانك جهانى اقرار كرده است: نمىتوان از تأثير دخالت دولتها بر روى اقتصاد كشورهاى در حال توسعه غافل بود و دخالت دولت مىتواند يك اثر مثبت داشته باشد. چنين است كه بسيارى از محافل آكادميك و رهبران سياسى بر اين باور رسيدهاند كه در شرايط ناعادلانه جهانى كه به نفع كشورهاى سلطهگر و به ضرر كشورهاى در حال توسعه است، جهانى شدن اقتصاد جز غارت بيشتر منابع، چيز ديگرى براى اين كشورها در بر نخواهد داشت...»
«روزنامه كيهان، 26/7/1377»
از تصريحاتى كه در اين خبر به چشم مىخورد، واضح است كه در راستاى اجراى سياستهاى اقتصادى بانك جهانى و صندوق بين المللى پول، كشورهاى ذيربط، حقّ هيچگونه دخالتى نداشتهاند و تمام سيطره اقتصادى اين كشورها به دست نهادهاى بين المللى بوده است. پس از آنكه اعتراضاتي به اين نهادها شده، به اين نتيجه رسيدهاند كه ظاهراً دخالت خودِ كشورها نيز در پيشبرد اقتصادشان بىتأثير نيست!!!
پس از برملا شدن سياستهاى خائنانه بانك جهانى و صندوق بين المللى پول، توطئه ديگرى نيز از سوى مجامع غربى در حال انجام است كه نام آن «تجارت جهانى» است. من در صدد تحليلِ جهانى شدن تجارت، كه احتمالاً در سخنان آقاى خوشچهره عنوان «جهانى شدن اقتصاد» شايد اشاره به همين تجارت جهانى باشد، نيستم. ولى اين نيز قطعاً يك دسيسه در راستاى قرارداد فيما بين «موساد» و «سيا» مىباشد كه به منظور «كنترل وابسته كردن هرچه بيشتر اقتصاد كشورهاى منطقه خاورميانه به بانك جهانى و صندوق بين الملل پول و در نهايت آمريكا» امضا شده است. و بعضى از كارشناسان داخلى به ناموفّق بودن عضويّت در آن نيز اشاراتى كردهاند.
اكنون كه در باب سرمايه گذاري براي کنترل جمعيت ايرانيان، سخن به اينجا رسيد، خوب است به يك خبر در مورد سرمايه گذار دلسوز، يعني سازمان بهداشت جهانى كه اين همه براى توسعه اقتصادي، بهداشتي، و فرهنگي ما دل مىسوزاند توجّه كنيد:
«سازمان انتشارات فيليكس فرانسه، با انتشار كتابى تحت عنوان (جنگ ويروسها)، وزارت دفاع و سازمان جاسوسى آمريكا (سيا) را به عنوان عامل شيوع بيمارى ايدز در جهان معرّفى كرد. به گزارش واحد مركزى خبر از بيروت، هفتهنامه المجلّة چاپ لندن در آخرين شماره خود نوشت: پنتاگون و سيا با همكارى سازمان بهداشت جهانى، اوّلين آزمايشها را براى توليد ويروس ايدز در آفريقا و جوامع سياهپوست آمريكا، انجام داد. به نوشته اين هفتهنامه، دكتر لئونارد هوروتيز، دانشمند سرشناس دانشگاه هارواردِ آمريكا، اوّلين كسى نيست كه از توطئه آمريكا براى شيوع ويروس ايدز پرده برمىدارد. اين هفتهنامه مىنويسد: دوسال قبل هنگامى كه روسيّه اجازه داد اسناد كا. گ. ب، از پوشش محرمانه خارج شود و اين اسناد در اختيار پژوهشگران قرار گيرد، توطئه آمريكا براى شيوع ويروس ايدز مورد تأكيد قرار گرفت. از سوى ديگر دانشمندان مستقل نيز مىگويند: بطور طبيعى، ويروس ايدز در بدن انسان ظاهر نشده، بلكه ترجيحاً يك ويروس مصنوعى است كه پژوهشگران سازمان سيا، بطور عمد توليد و به انسان تزريق كردهاند.»
«روزنامه كيهان، 10/12/1376»
اين سازمان بهداشت جهانى كه اولين آزمايشها را براي توليد ويروس ايدز در آفريقا و جوامع سياهپوست انجام داد، همان سازمانى است كه در زمينه بهداشت كودكان و زنان ايرانى و ارائه داروهاى مربوط به بهداشت بارورى و كنترل جمعيّت و ارائه واکسنهاي مختلف، خدمات چشمگيرى به كشورمان ارائه نموده است!!! خير است انشاء الله!!!
اميدوارم با ذكر اين چند خبر، توانسته باشم منابع هزينه كنترل جمعيّت و لوازم مربوط به اين مسأله و ماهيّت اين منابع، و پيامدهاى عملكردهاى مربوط به سرمايهگذارى را براى شما منعكس كرده باشم. اکنون، اين دلارها را با ريالها و تومانهاى داخلى ضميمه كرده و تصوّر كنيد كه چه ارقامى براى كنترل مواليد در ايران هزينه شده است؟! و چه شرايطى بابت اين دلارها به ما تحميل شده و به چه مشكلات اقتصادى و فرهنگى و اخلاقي و بهداشتي منجر گشته است؟!
د : ابزار جلوگيرى از باردارى :
دلارها و ريالهاى مذکور، براى تهيّه انواع و اقسام ابزار جلوگيرى از بارداري، كه هريك از آنها تيرى مسموم بر پيكر زنان مسلمان ايران بود، به كمپانيهاى غربى واريز شد. علاوه بر آن، انواع ابزارهاى پيشگيرى، به طور رايگان از طرف سازمان ملل متّحد و سازمان بهداشت جهانى و... در اختيار مردم كشورمان قرار گرفت! بر اساس مقالهاى از مجلّه «قراءات سياسيّة» در تاريخ 23/8/1372 و 24/8/1372، اين ابزار، به همراه سياستهاى مربوطه، توسّط مؤسّسات و شركتهاى آمريكايى بطور مستقيم يا غير مستقيم در اختيار كشورهاى اسلامى از جمله ايران گذاشته شد. و جالب اين كه سران كشورهاى اسلامى در مورد تنظيم خانواده و کنترل جمعيّت، تسهيلاتى را به اين مؤسّسات اختصاص مىدهند.
اين مؤسّسات و طرحهاى مربوطه عبارتند از:
1 - آژانس رشد و توسعه بينالمللى آمريكا، مشهور به «U.S.A id» يا مؤسّسه آژانس همكارى آمريكايى، كه هزينه تمامى طرحهاى كاهش جمعيّت در كشورهاى اسلامى را به عهده دارد.
2 - باث فايندر (Bath finder) كه وسايل جلوگيرى از باردارى را توليد كرده و در دسترس زنان قرار مىدهد و با آژانس «U.S.A id» نيز همكارى مىنمايد.
3 - آژانس همكارى آمريكايى كه طرحهايى را در مورد فاصله انداختن ميان زايمانها مشهور بهM.B.S (marketing of birth spacing) را پشتيبانى مىكند. اين مؤسّسه به پخش وسايل جلوگيرى از باردارى در كشورهاى اسلامى مىپردازد.
براى پيشبرد اهداف اين شركتها و ارائه ابزار جلوگيري، به هموطنان، مراكز بهداشتى فراوان در اقصى نقاط كشور تأسيس شد...! و براى اجراى طرح مذكور، همه بسيج شدند...! آمار خانههاى بهداشت، بهورزان و پزشكانى كه دستاندركار قضيّه بوده و هستند ناگهان به طور چشمگيري افزايش يافت...! تمام وسايل ضدّ باردارى بطور رايگان در اختيار تمام مردم قرار گرفت... !
براى استفاده از ابزار ضدّ باردارى، به تبليغات گسترده نياز بود. كارشناسان ضرورت ديدند، با هر ترفند ممكن، مردم را بيش از پيش وادار به استفاده از اين ابزارها كنند. تبليغات با شدّت هرچه تمامتر گسترش يافت و استفاده از وسايل ضدّ باردارى به راحتى در جامعه رايج شد.
آنچه كه تبليغ شد اين بود كه اين ابزارها، نه تنها هيچ ضررى ندارند بلكه بعضى از آنها داراى خاصيّت درمانى نيز مىباشند! در اوائلِ كار، بيشتر تبليغات براى استفاده از قرص ضدّباردارى و كاندم و آى. يو. دى و مانند اينها بود. ولى پس از مدّتى، گزارشاتى از حاملگىهاى ناخواسته رسيد كه حاكى از استفاده نادرست از اين ابزارها و يا در بعضى موارد عدم كارايى آنها بود. در نتيجه بايد يك اقدام جدّىترى صورت مىگرفت.
بهترين راه براى کنترل كامل تناسلِ يك زوج، بستن لوله آنان بود كه در زنان و مردان به طور رايگان انجام شده و مىشود. وقتى از متصدّيان امر مىپرسيم كداميك از راههاى كنترل بهتر است، آنان وازكتومى (بستن لوله مردان) و توبكتومى (بستن لوله زنان) را توصيه مىكنند و مىگويند اين بهترين راه و بىضررترين راه است و قابل برگشت نيز مىباشد ! هر شهروندى به اندازه كافى شاهد سفارشات و توصيفات لازم، براى استفاده از روشهاى پيشگيرى از باردارى بوده و در جريان خواص اين روشها، قرار مي گرفت! ولى آنچه كه گفته و شنيده نمي شد، مضرّات اين ابزارها بود. مشاهدات اجتماعى حاكى از آن است كه تقريباً هيچيك از زنان يا مردانى كه براى بستن لوله و يا مصرف ابزار ضدّ باردارى به مراكز مربوطه مراجعه كردهاند، زيانهاى مرگبار اين ابزار به آنها گوشزد نشده، و زن و مرد، عجولانه دست به اقدامات مختلف پيشگيرى زدهاند، گرچه ممكن است در چند مركزِ بسيار معدود به گونهاى بسيار گنگ و خلاصه اشارهاى به اين مضرّات شده باشد. اين ادّعا نيازى به ذكر آمار رسمى ندارد. شما مىتوانيد تعدادى از زنان و مردان آشنا و فاميل خودتان را مورد پرس وجو قرار داده و به آنچه گفتم پى ببريد.
هم اکنون که در حال خواندن اين نوشتار هستيد، به اين پرسش من پاسخ دهيد: چند نفر از زنان فاميل و وابستگان شما، از نظر جسمی و روحی و عصبي، سالمند؟ آيا به خودتان جرأت مي دهيد بگوييد: يک نفر از بستگان ما از سلامت کامل برخوردار است؟ هرگز! پس به چند اظهار نظر در مورد مضرّات اين ابزارها توجّه كنيد:
آقاى دكتر حسين نامى در كتاب راههاى جلوگيرى از آبستنى، صفحه 78 مىگويد:
«تا كنون در دنيا وسيلهاى سهل الحصولتر و بىضررتر از قرص براى جلوگيرى كشف نشده و در اختيار مردم جهان قرار نگرفته است.» سپس در صفحه 99 مىگويد: «با تحقيقاتى كه شده است، مىگويند خوردن مداوم اين قرصها زمان انعقاد خون را كوتاه مىكند و خون را لخته مىنمايد.» و در صفحه 90 مىگويد: «اغلب در كلنيك، ما مىبينيم خانمى اظهار مىنمايد: من در حدود چند ماه است كه بعد از خوردن قرص دچار سردرد مىشوم كه معمولاً اگر قابل تحمّل باشد، برطرف مىشود و در صورتيكه فوق العاده شديد باشد، ناچار است از خوردن قرص صرف نظر نمايد.» و در صفحه 126 مىگويد: «معمولاً آن دسته از داروهاى جلوگيرى كه با قطع خونريزى ماهيانه همراه است، نبايستى مورد استفاده قرار بگيرد. زيرا اغلب، عدم قاعدگى باعث شكايت و عدم تعادل روانى در مصرف كننده مىشود.»
در سخن اول، اعتراف تلويحي به مضر بودن تمام ابزار ضد بارداری کرده و قرص را کم ضررترين ميداند. و در سخن دوم، به لخته شدن خون که معمولا منجر به سکته قلبی و مغزی مي شود اعتراف مي کند. و در سخن سوم بروز سردرد را گوشزد کرده، و در سخن چهارم، عدم تعادل روانی را! اين عوارض، عوارض بي ضررترين ابزار جلوگيري است. عوارض ابزار مضر چه مقدار و چيست؟! به دست آوردن آمار سکته و بيماريهاي رواني و عصبي و... در مدت اجراي طرح کنترل جمعيت را به شما خواننده عزيز واگذار مي کنم.
«دكتر پورمند معاون پژوهشى دانشگاه علوم پزشكى تهران... گفت:... استفاده از قرصهاى ضدّ باردارى بوسيله زنان، معمولاً با عوارض قلبى و عروقى همراه است و استفاده از آى. يو. دى نيز بخشى از مشكلات را در خانمها همچون نازايى ايجاد مىكند.»
«روزنامه قدس، 25/3/1376»
«در مقالهاى كه به قلم دكتر تريشاگرينهال نوشته شده است، 11 عامل در زندگى غربى به عنوان تفاوتهاى عمده و اساسى در فراهم آوردن زمينه ابتلا به سرطان سينه ذكر شده است... مصرف قرص ضدّ باردارى: قرصهاى ضدّ باردارى، گرچه احتمال سرطان تخمدان را در زنان كاهش مىدهند ليكن به طور مستقيم درصد دچار شدن به بيمارى سرطان سينه را افزايش مىدهند.»
«ماهنامه پيام زن، فروردين ماه 1374»
«استفاده از قرصهاى ضدّ باردارى نيز سبب بههم چسبيدن سلّولهاى درون خون مىشود كه اين دو عامل با هم مىتواند به ايجاد لخته خون درون رگها بينجامد.»
«روزنامه همشهرى، 21/7/1376»
در نظر پزشکان اين مرز و بوم، و مسؤولان اين طرح، ايجاد لخته خون در رگها و عوارض قلبي و عروقي که منجر به سکته مي شود، فشار خون، خونريزيهاي مغزي، ايجاد وقفه در جريان شير و تغيير در ترکيب آن، عدم تعادل رواني، سرطان سينه، سردردهاي آنچناني، و مشکل نازايي، تولد نوزادان عجيب الخلقه، و... ضرر زيادي به حساب نمي آيند!!! و به راحتي و سادگي از آنها ياد مي شود، و قرصی که عامل ايجاد اين عوارض است، به عنوان کم ضررترين ابزار جلوگيري محسوب مي گردد. ميزان ضرر ساير ابزار پيشگيري که بيش از مصرف قرص است، چقدر است؟! آيا آماري از بيماران قلبي و عروقي و مرگهايي كه در اثر لخته شدن خون اتفاق مي افتد و مبتلايان به سرطان سينه و فشار خون و نازايي را داريد و از ميزان شيوع اين بيماريها در بين زنان آگاهي داريد ؟ به راحتي مي توانيد نزديكان و آشنايان خود را از ذهن بگذرانيد. چند نفر از آنان از اين ابزار استفاده كرده اند ؟ چند درصد از آنان مبتلا به اين بيماريها هستند ؟ و در مورد چند نفر از آنان مي توانيد بگوييد مبتلا نيستند ؟
و اين هم يک هشدار از سوي سازمان بهداشت جهاني که مانند هشدارهاي برخي از مسؤولين خودمان، پس از گذشت حدود ده سال از اعمال طرح کنترل جمعيت، در حکم نوشدارو پس از مرگ سهراب ارائه شده است:
«مصرف قرصهاى ضدّ باردارى براى زنان مبتلا به فشار خون، زيانآور است. سازمان بهداشت جهانى در مورد استفاده از قرصهاى ضدّ باردارى در زمان بيمارى فشار خون هشدار داد.»
«روزنامه قدس، 18/11/1375»
«تازهترين گزارش سازمان بهداشت جهانى: قرصهاى ضدّ باردارى جديد، از قرصهاى قديمى خطرناكترند... مجلّه پزشكى (لانست) بهتازگى نتايج دو پژوهش سازمان بهداشت جهانى را در باره خطر شديد تشكيل لختههاى خون در رگها، زمانى كه قرصهاى ضدّ باردارى مركّب استفاده مىكنند به چاپ رسانده است. اين قرصهاى ضدّ باردارى مركّب، حاوى هر دو عامل استروژن و پروجستوژن هستند. در اين پژوهشها آمده است كه قرصهاى جديد ضدّ باردارى حاوى پروجستوژنهاى جديد، دسوجسترل و جستودين، خطر لخته شدن خون در رگها را نسبت به قرصهاى حاوى پروجستوژنهاى قديمى و لوونورجسترل و نورئيندرون دو برابر مىكند...»
«روزنامه ايران، 4 و يا 7/5/1375»
«... سازمان جهانى بهداشت به اين نتيجه رسيده است كه خطر خونريزى مغزى كه يكى از شايعترين ضايعات مغزى است در زنان بالاى 35 سال كه از قرصهاى ضدّ باردارى استفاده مىكنند اندكى بيشتر از افراد ديگر است.»
«روزنامه اطّلاعات، 7/6/1375»
«اثر نامطلوب قرصهاى ضدّ باردارى بر جريان و ادامه شيردهى: هرچند استروژنها و پروژسترونها با مقادير اندكى كه در قرصهاى كونتر اسپتيوها وجود دارد، اثر كمى در ترشّح شير دارند، ولى بهتر است در مادرانى كه لاكتاسيون آنها به خوبى تثبيت نشده است، مصرف آنها منع شود. چون ممكن است باعث وقفه جريان شير شده و تركيب آن را نيز تغيير دهد.»
«كتاب بهداشت خانواده، صفحه 76»
«زنى در يك بيمارستان شهر چترال پاكستان، يك كودك عجيب الخلقه با شش پا، چهار دست و دو سر را مرده به دنيا آورد. پزشكان اين بيمارستان طىّ يك عمل جرّاحى توانستند، مادر اين نوزاد مرده را از مرگ نجات دهند. شوهر اين زن به خبرنگاران گفت كه همسرش با وجود مخالفت وى، از قرصهاى ضدّ باردارى استفاده مىكرده است.»
«روزنامه اطّلاعات، 7/3/1376»
«پرسش از شما، پاسخ از پزشك متخصّص... پرسش: چهار سال استI.U.D دارم. يك ماه است كه شديداً دچار ناراحتى شدهام. سونوگرافى كردهام مشكلى نداشتم. آيا بايد I.U.D را بردارم؟ جواب - از دكتر منيژه پورجواد متخصّص زنان و زايمان - : شما بايد درمان بشويد زيرا ممكن است دچار عفونت لايه داخلى رحم شده باشيد. مصرف آنتى بيوتيك با تجويز پزشك. يا ممكن است اختلال هورمونى ايجاد شده باشد كه نياز به درمان دارويى دارد. اگر در صورت درمان، باز هم ناراحتى شما ادامه داشت و به درمان جواب نداد آن وقت بايد اقدام به برداشتن I.U.D بكنيد.»
«روزنامه قدس، 20/5/1378»
«دكتر علىاكبر سيّارى معاون امور بهداشتى وزارت بهداشت: استفاده از روش نورپلنت، - كپسولهاى كاشتنى - در بخش دولتى به علّت عوارضى از قبيل لكّه بينى در بانوان، عدم سازگارى با اعتقادات مذهبى و فرهنگى مردم، ايجاد عارضه پرمويى و عدم استقبال خانمها متوقّف شده است.»
«روزنامه كيهان، 22/4/1377»
اخبارى از اين دست فراوان است كه من به ذكر نمونههايى از آنها اكتفا كردم. چه سياستى در دست تکوين است؟! يك روز مصلحت در آن است كه براى همين داروها تبليغات راه بيندازند و آسمان و ريسمان را به هم ببافند، تا قرصهاى ضدّ باردارى را به خورد زنان داده و آنان را ملزم به استفاده از ابزار جلوگيرى كنند. و امروز كه انواع بيماريها در اثر استفاده از همين داروها، عدّه زيادى را به كام مرگ فرو برده و عدّهاى نيز با مرگ دست و پنجه نرم مىكنند، مصلحت بر آن قرار مي گيرد که به برخى از خطرات آنها اشاره كنند؟ آيا از راهى كه رفتهاند پشيمانند؟ يا توطئه ديگرى را در سر مىپرورانند؟ ظاهرا پشيماني در کار نيست. بلکه چون مصرف قرصهاى ضدّ باردارى و ابزارهاى ديگر پيشگيرى، به دليل اختيارى بودن، در مورد زن و مردى كه خواستار فرزند باشند، كارساز نيست، و علاوه بر اين، در بعضى مواقع ابزار مذكور، كارايى لازم را ندارند. اين نقص، متصدّيان امر را بر آن داشته تا راهى را برگزينند كه علاوه بر دفع تخلّفپذيرىِ داروها و ابزارها، اختيار را نيز از زوجين بگيرند. بر اين اساس، با اينکه پيش از اينهم زيانهاى فراوان اين داروها بر پزشكان و توصيهكنندگان، پوشيده نبود، تبليغات عليه اين داروها شروع شد. و وقت آن رسيد كه مردم را به سوى عقيمىِ مطلق سوق دهند و آنان را تشويق به كارى كنند كه هرگز به تولّد بچه اي خواسته يا ناخواسته منجر نشود. پس ناگهان ورق برگشت و قرصهاى ضدّ باردارى و آى. يو. دى، و نورپلانت و... مورد بىمهرى قرار گرفتند و وازكتومى و توبكتومى شهره آفاق شدند. تعريفها و تمجيدات فراوان براى ايندو عمل از سوى مسؤولان و پزشكان، به اوج خود رسيد. ولى همانگونه كه گفتم من در صدد ذكر انواع تشويقها و جملات عوامفريبانه عاملان سياست بيگانگان نيستم؛ زيرا شما اين تمجيدات را از جرايد و صدا و سيما و مخصوصاً برنامه خانواده و تصوير زندگى، فراوان ديده و شنيده و يا خواندهايد. آنچه يادآورى آن ضرورى است، مضرّاتى است كه در اثر عقيم سازي (وازکتومي و توبکتومي)، عارض مردم شده و مىشود. مضرّاتي که همه يا اکثريت قريب به اتّفاق مردم از آنها غافلند.
پس به تذکر برخي از اين مضرات، توجّه كنيد:
«عوارض عقيم سازى زنان عبارتند از: سوراخ شدن رحم و سوختگى و حاملگى لولهاى؛ و ميزان حاملگى در اين طريقه يازده و سىپنج درصد است... يكى از مهمترين شكايات زنان بدنبال لوله بستن بعلّت ايجاد سندرم بعد از عقيم سازى است كه در آن، مجموعهاى از لكّهبينى، احساس درد لگنى و تشكيل كيست تخمدان وجود دارد. اختلالات روانى نيز در برخى زنان بدنبال لوله بستن حادث مىگردد.»
«هفتهنامه زن روز، 11/7/1377»
«مصاحبه با سركار خانم دكتر مرضيّه وحيد دستجردى، متخصّص زنان و زايمان و نماينده محترم مجلس شوراى اسلامى ايران:... توصيه ما به شما اين است: اگر هر زمانى تصميم به استفاده از طرق جرّاحى پيشگيرى از باردارى داشتيد بهتر است بدانيد كه اين طرق جرّاحى، بازگشت پذيرى بسيار ناچيز و هزينه بسيار زيادى براى اين كار در بر خواهند داشت...»
«هفتهنامه زن روز، 17/8/1376»
«... پرسش: من بيست و نه سال دارم و اخيراً صاحب سوّمين فرزند خود شدم و در نظر دارم لولههايم را ببندم. آيا اين عمل عوارضى دارد يا خير؟ پاسخ: فقط شما نيستيد كه به اين فكر افتادهايد. عقيم سازى خانمها يكى از متداولترين روشهاى كنترل جمعيّت در اين كشور است. عدّه زيادى از زوجها طرفدار اين روش هستند چون هم به سلامت شخص، لطمه نمىخورد هم سريع انجام مىشود. اما خوب است قبل از انجام اين عمل، به چند موضوع توجّه داشته باشيد:... همينطور بايد بدانيد مثل هر عمل ديگرى، بستن لولههانيز خود نوعى جرّاحى است و ممكن است عوارض و خطرات جرّاحيهاى ديگر مثل عفونت و عوارض بيهوشى به دنبال داشته باشند. همچنين بازكردن شكم، ممكن است كه به رودهها و اندامهاى ديگر داخل شكم آسيب برساند. همينطور ممكن است بعدها حاملگى خارج از رحم داشته باشند و يا بعضى موارد، عمل با موفقيّت انجام نشود...»
«روزنامه كيهان، 31/3/1378»
«زن 35 سالهاى در مشهد در پى عمل بستن لولههاى رحم، در مركز گسترش و مديريّت مراقبتهاى بهداشتى اين شهر دچار تشنّج شديد شد و جان سپرد...»
«روزنامه كيهان، 15/7/1377»
«... زنى هستم 30 ساله و متأهّل، داراى سه فرزند مىباشم كه آخرين فرزندم در مهرماه 74 با عمل سزارين متولّد شد. در هنگام عمل سزارين با رضايت همسرم عمل بستن لوله رحم نيز انجام شد. مشكلى كه اكنون برايم پيش آمده، كاهش تمايلات جنسى است كه مشكلاتى را در زندگيم به وجود آورده. لذا خواهشمند است مرا راهنمايى بفرماييد...»
«ماهنامه پيام زن، خرداد ماه 1375»
برخى از تأثيرات سوء داروهاى ضدّ باردارى و نيز توبكتومى (بستن لوله زنان) را مرور کرديد. اكنون در مورد وازكتومى (بستن لوله مردان) به اظهارات زير توجّه فرماييد:
«دكتر پورمند معاون پژوهشى دانشگاه علوم پزشكى تهران در گفتگو با خبرگزارى جمهورى اسلامى... گفت:... هنوز استفاده از وازكتومى در جامعه ما جايگاه خود را همانند استفاده از قرصهاى ضدّ باردارى، آى. يو. دى، در بين خانوادهها بدست نياورده است. وى گفت: اين روش، يك روش معتبر جهانى است، و در حالى كه شانس برگشت توبكتومى (بستن لوله زنان) حدود 60 درصد است، برگشت وازكتومى، بيش از 90 درصد امكانپذير است... دكتر پورمند تأكيد كرد: بر اساس تحقيقات جهانى، وازكتومى ارزانترين، بىخطرترين و برگشتپذيرترين راه جلوگيرى از باردارى است...» !!!!
«روزنامه قدس، 25/3/1376»
«جلوگيرى از حاملگى به وسيله بستن لولههاى منى در آقايان:... اين در موارد مخصوص، بسيار طريقه عاقلانه و خوبى است. ولى متأسّفانه در تمام موارد، قابل استفاده نيست. زيرا اوّلاً احتياج به يك عمل مختصر دارد و اين مستلزم مخارج و تحمّل عمل و قبول آن از طرف مراجعه كننده مىباشد. ثانياً عملى است دائمى و براى برقرارى مجدّد، عمل جرّاحى دومرتبه لازم مىشود و شانس موفقيّت فقط 50 درصد مىباشد.»
«كتاب راههاى جلوگيرى از آبستنى، تأليف دكتر حسين نامى، صفحه 167»
حتماً تفاوت درصد برگشت پذيرى در اين دو خبر را ملاحظه فرموديد! تفاوت برگشت پذيري در زنان نيز در فرمايش دكتر پورمند و ساير اظهاراتي كه گذشت ملاحظه فرماييد.
«يكى از محقّقان دانشكده هاروارد گفت:... مردانى كه لولههاى خود را بستهاند بايد خيلى نگران مرگ بر اثر سرطان باشند.»
«ماهنامه پيام زن، آبان ماه 1372»
«بستن لوله اسپرم مردان، احتمال ابتلا به سرطان پروستات را افزايش مىدهد. دو بررسى جديد نشان مىدهد كه بستن لولههاى حامل اسپرم مردان، احتمال ابتلا به سرطان پروستات را افزايش مىدهد. واشنگتن پست با اشاره به اين كه اين بررسىها در دانشگاه (هاروارد) در شهر (بوستون) انجام گرفته نوشت: نتايج اوّلين بررسى كه بر روى 23 هزار مرد عقيم شده انجام گرفته، نشان مىدهد كه احتمال ابتلا به پروستات، 37 درصد در آنان افزايش يافته است. در بررسى دوّم نيز 51 هزار مرد عقيم مورد مطالعه قرار گرفتند و روشن شد كه احتمال ابتلا به پروستات، 21 درصد در آنان فزونى يافته است...»
«ماهنامه پيام زن، آبان ماه 1372»
اضافه مىكنم كه: «سازمان ملل مىخواهد توجّه همگان را به مسأله جمعيّت بيش از حدّ جهان جلب كند و بر نياز به كنترل مواليد، تأكيدى جديد بگذارد. به گزارش تلويزيون سى ان ان، احتمالاً به زودى مايهكوبى بر ضدّ باردارى ممكن خواهد شد...»
«روزنامه همشهرى، 9/8/1378»
«يك قرص معمولى كه براى كاهش فشار خون به كار مىرود به عنوان قرص جلوگيرى از بارورى براى مردان شناخته شد. اين قرص موجب تورّم اسپرمها و جلوگيرى از چسبيدن آنها به تخمك مىشود.»
«روزنامه جمهورى اسلامى، 11/7/1378»
مصرف اين قرص كه «نيفديپين» نام دارد، مىتواند بر 95% از استفاده كنندگان اثر بگذارد. در همين خبر آمده است كه دكتر سوزان بنوف، يك محقّق آمريكايى، اظهار داشت كه هزاران نفر از مردان بدون آنكه خود اطّلاع داشته باشند، با مصرف برخى از داروهاى ضدّ فشار خون، توان بارورى خود را موقّتاً متوقّف مىسازند. اين داروها براى ميليونها نفر از مردم جهان تجويز مىشوند. اميدواريم از باب وجوب مقدّمه واجب، براي مصرف قرصهاى فشار خون، مارا مبتلا به فشار خون نکنند! و با اضافه کردن مواد مخصوص در روغنها و آردها و نوشابه ها و نمکها و آبها و ساير مايحتاج عمومي، فشار خون مردم را به طور اختياري بالا نبرند! به دست آوردن آمار مبتلايان به فشار خون، که در حال تزايد و افزايش است، و عامل ايجاد اين فشار خونها که در مواردي به مرگ ناگهاني افراد منجر مي شود را به شما واگذار مي کنم! و خبر ديگر اينكه:
سركار خانم دكتر مرضيّه وحيد دستجردى توصيه كردهاند:
«خانمهاى تازه ازدواج كرده بهتر است پس از ازدواج بدون استفاده از روشهاى پيشگيرى، بچّهدار شوند. اگر فكر مىكنند كه اين كار رشد جمعيّت را افزايش خواهد داد به آنان گوشزد مىكنيم كه به هيچوجه اينطور نيست... پس اگر خانمى كه تازه ازدواج مىكند، به هر دليلى بارورى خود را به تأخير بيندازد، و از روشهاى پيشگيرى استفاده كند، ممكن است در آينده دچار مشكل شود... توصيه ديگر من اين است كه خانمهاى تازه ازدواج كرده بهتر است بيش از يكسال از وسايل پيشگيرى از باردارى استفاده نكنند. زيرا زنانى كه در حدود 2/5 - 2 سال از باردارى پيشگيرى مىكنند، ممكن است بعدها دچار عفونتهاى لوله و رحم و مشكل نازايى شوند.»
«هفتهنامه زن روز، 17/8/1376»
تحليل اين اخبار هم به عهدة شما. ظاهراً اخبار مذکور، ساخته و پرداخته دست جنايتكار آمريكا و ايادى او هم نيست. دشمنان داخلى نيز نقشى در توليد و پخش اين اخبار و يا بيرون کشيدن آن از آستين استکبار جهاني ندارند. اين گزارشات پس از گذشت سالها اجراي طرح کنترل جمعيت، به طور متفرّق، از سوى پزشكان و مسؤولان در اختيار مردم گذاشته شده که من آنها را منسجم کرده ام. و مقايسه آنها با يکديگر، و ملاحظه تاريخهای مصرف آنها، حاكى از آن است كه نظام پزشكى ما نيز پر از دروغ، نيرنگ، و بازى با جان ملت، به خاطر مصالح و سياستهاي بي پايه و اساس است. درست همان دروغ و نيرنگهايي كه بخاطرشان، آمريكا را شماتت مىكنيم. اكنون چه كسى را شماتت كنيم؟ اگر بخواهيم دست اندر كاران را تبرئه كنيم نهايتا مي توانيم بگوييم كه غير متخصّص و خوشباورند. و اين، عذر بدتر از گناه است. زيرا وقتى مسؤولي، اطّلاع كافى از پيامد عملى ندارد چرا مردم را اينچنين بفريبد، و اينگونه به دام انواع بيماريها گرفتار سازد؟ چرا برخي از صاحب نظران کژانديش، با سياست بازي خود، زندگى را بر ميليونها انسان، اينچنين تيره و تباه مىكنند؟