SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :آنچه با آغاز خلقت آدم ابوالبشر و فرمان حضرت حق جل و علا، بر سجده بر این موجود دوپای جانشین خدا در زمین، و در پی آن امتناع شیطان از سجده نمودن، روی داد؛ تقابل خیر و شر و خدا و شیطان بر سر این اشرف مخلوقات بود که یکی از طریق مصلحان خود امر به خوبی ها و سعادت و سرافرازی و سربلندی میکرد و دیگری با لشکریان پیاده و سوارش، وعده شقاوت میداد و امر به تاریکی و فحشاء و منکر مینمود.
و این جدال تا جایی پیش رفت که شر مطلق، تصمیم بر نابودی مصلحانی که برای هدایت او آمده بودند و در نهایت نسل بشر، به هر صورت ممکن گرفت و از همان ابتدا، با ایجاد تفرقه و شیطنت، دو فرزند آدم را به جان هم انداخت تا یکی دیگری را بکشد و از زیانکاران گردد. و این جریان، در طول تاریخ به شکلهای مختلف پیامبرکشی، مسخره کردن، بیرون راندن و انواع اذیت و آزار ایشان، به صورت نقشه راهی برای تقابل شر با خیر شد؛ لیکن از آنجا که امر و اراده خداوند بر همه امور غالب و مستولی است، نقشه های ایشان همواره نقش بر آب می شد، تا اینکه شیطان تصمیم بر تغییر مسیر و نقشه راه با ایجاد انحراف و دستکاری در ادیان و کتب الهی و منشعب ساختن فرق و مذاهب مختلف گرفت تا شاید بتواند به مقصود و مراد برسد که به مهمترین و بارزترین آنها تحت عنوان «فرَق ضاله، نقشه راه انحراف ادیان» اشاره می شود:
1ـ قراردادن شریک برای خدا حتی جهت یکتا پرستان: نظائر فراوان این مورد در طول تاریخ، خدایانی نظیر سنگ، چوب، بت، مجسمه و حتی انسانهایی در قالب فرعون و کاهنین و امثال ایشان است که ابتدا واسطه بین انسان و خداوند قرار گرفته و سپس پرستش را از معبود واقعی که ذات بی بدیل خداوند یکتا است به سمت ایشان سوق می دادند مانند فرعونهای مصر و گوساله سامری قوم بنی اسرائیل مطابق مضمون آیات بسیاری از قرآن کریم و خصوصاً آیات 88 الی 96 سوره طه: «فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى....».
2ـ ادعای خویشاوندی و ارتباط نزدیک با خداوند: گرچه ظاهر این امر در بسیاری از موارد از سر خیرخواهی مطرح می شود لیکن خود این ادعا، نقطه آغازی است بر یک انحراف از توجه به خداوند به سوی توجه به سایر بندگان حتی انبیاء الهی، و دست آویزی جهت انحراف در اصل دین و دستکاری در کتب آسمانی؛ که بارزترین آنها ادعای مبلغین یهودی و مسیحی با ادعای فرزند خواندگی و دوستی ویژه با خداوند است که تلاشهای خود را منتسب به ذات باریتعالی نموده و در واقع مطامع شخصی و زراندوزی های خود را موجه جلوه داده و در نتیجه توجه همگان را از خداوند به خودشان معطوف می داشتند چیزی که امروز به عیان در جای جای این کره خاکی به وضوح قابل ملاحظه و مشاهده است و آیات کریمه قرآن کریم نظیر:«اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ» نیز صراحتاً به آن اشاره مینماید.
و یا ادعای تثلیث پیروان مسیحیت با عنوان: «پدر، پسر و روح القدس» که عامل ارتباط ویژه پیروان آیین مسیحت با خداوند و پاک شدن خطا و گناه ایشان با ادعای دروغین به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی به عنوان خون بهای گناهان پیروان ایشان تا روز قیامت مطرح می شود که شاهد بر دروغ بودن و انحراف از فرامین حضرت عیسی به عنوان پیامبر با کتاب آسمانی انجیل در این خصوص، وجود نسخ مختلف موجود از این کتاب با تفاوتهای قابل ملاحظه و گاه ریشه ای و متضاد میان هر کدام است.
3ـ قائل شدن به حق تشریع و دگرگونی در ادیان به بهانه انتساب به انبیاء الهی: این عنوان که در میان عمده ادیان الهی به چشم میخورد، دست آویزی مهم برای دگرگونی در دین و احکام متعالی آن است نظیر محرمات ذکر شده در تورات مانند شراب و حلال شدن آنها در مسیحیت تحریف شده و یا حرمت چند همسری و ازدواج کشیشان کاتولیک در مسیحیت و حلال بودن آنها در تورات برخلاف پایبندی حضرت عیسی نسبت به احکام موجود در تورات.
و یا نظیر آنچه پس از وفات پیامبر اسلام صلی الله علیه آله و سلم در خصوص برخی احکام توسط مدعیان خلافت آن حضرت با عناوینی همچون طواف نساء در حج و عقد موقت و حرمت آنها در زمان او غلیرغم حلال بودن آنها در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم، صورت پذیرفت که تبعات سوء آن دامنگیر عالم اسلام و بلکه بشریت گردیده و موجب رشد فساد و فحشا شد تا جایی که امیرالمؤمنین علیه السلام در عکس العمل به آن می فرمودند: اگر تحریم آن شخص نبود کسی مرتکب عمل شنیع زنا نمی گردید مگر انسانهای نگون بخت. و شاهد بر این مدعی مخالفت فرزند این جاعل با حکم پدر و انجام دادن اعمال مذکور در زمان حکومت پدر خویش با استناد به حلیت آن در زمان پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم، به عنوان تنها واضع شرع و احکام الهی است.
4ـ سرپیچی از فرامین الهی و پیامبر: در این خصوص نیز با ایجاد تفرقه و یا فرقه و مذهب سازی در میان امت هر پیامبری، در کوتاه مدت و بعضاً در دراز مدت، زمینه انحراف و در نتیجه تهی کردن دین از اساس را ایجاد نموده و زمینه ساز نابودی دین میگردند نظیر مخالفت بنی اسرائیل با خود حضرت موسی و گرفتن ایرادهای بنی اسرائیلی در مواردی همچون قربانی نمودن گوساله که مرتباً مورد توبیخ قرار گرفته و در نهایت، همین امور موجب ایجاد شعبات در میان بنی اسرائیل حتی در زمان حضور پیامبر گردید.
و یا عبارت معروف: «إنَّ الرَّجُل قَدغَلَبَ عَلَیهِ الوَجَعُ، إنَّ الرَّجُل لَیَهجُر» ـ این شخص درد و تب بر او غلبه نموده و هزیان میگوید ـ در آخرین لحظات عمر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم علیرغم نص صریح قرآن کریم که می فرماید: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از روی هوی و هوس سخن نمی گوید بلکه سخنان او از منشأ وحی سرچشمه میگرد؛ و نیز: «حَسبُنا کِتابُ الله» ـ کتاب خدا و قرآن برای ما کافی است ـ در مقابل دستور صریح و معروف پیامبر اسلام صل الله علیه و آله وسلم ـ من در میان شما دو امانت گرانبها میگذارم که کتاب خدا و اهل بیت منند و تا زمانی که به این دو دست آویخته و از ایشان پیروی کنید هرگز پس از من گمراه نخواهید شد و این دو هرگز از هم تفکیک نمی شوند ـ که خود این واقعه سبب ایجاد تفرقه و فجایع و شعبه شعبه شدن دین مبین اسلام پس از رحلت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم گردید و اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) را به مذاهب مختلف با عقائد گوناگون حتی گاه متضاد با یکدیگر تبدیل نمود.
5 ـ داخل کردن متون جعلی و انتساب آن به دین و پیامبر: برای نمونه می توان به داستان زورآزمایی یعقوب پیامبر با خداوند متعال که در تورات به صراحت بیان شده را ذکر کرد که در نهایت با مغلوب شدن خداوند، شاهد کاستن شأن و منزلت ذات ربوبی که مالک مُلک و ملکوت است تا حدی که مغلوب یکی از مخلوقات خود میگردد هستیم و صد البته که چنین خدایی شایستگی خداوندگاری را نداشته و لذا فضا را برای هر نوع خطا، فساد و فحشا ایجاد نموده، هرگونه سفاکی را مجاز می داند که امروز به وضوح شاهد وقوع جنایات هولناک در اقصی نقاط جهان، بر اساس خرافاتی این چنینی هستیم.
و یا عباراتی نظیر نشأت گرفتن شراب از خون حضرت عیسی و یا بخشش گناهان توسط کشیش با آشامیدن مقدار کمی آب مقدس و یا پرداخت مبلغی در مقابل هر گناه به کشیش و یا کلیسا است که متأسفانه در کتاب انجیل نیز وارد شده است وخود این جریان، خارج از بحث جعل در کلماتی که از ناحیه خداوند در این کتاب مقدس جمع گردیده است، زمینه ساز بسیاری از فسادها و گناه ها و بی بندوباری و جنایت ها است چرا که به باور یک فرد مسیحی آورده اند که مجاز به انجام هرگناهی است و با پرداخت مبلغی ناچیز و یا آشامیدن شراب مقدس، از گناهان پاک شده و حتی توان خرید بهشت و گرفتن سند آن از دست کشیش را دارد.
و بارزترین آنها جعل احادیثی است نظیر حدیث معروف عکه که چیزی جز بازیچه قرار دادن سخنان درربار حامل وحی الهی و شارع احکام دین در مقابل مطامع شخصی و برای فروش پیازهای عکه شخصی که در معرض ورشکستگی و پلاسیده شدن پیازها قرار گرفته را به اذهان تداعی نمی نماید!!! و آیا با این وجود، دیگر می توان بر احادیث چنین شخص و اشخاصی تکیه نمود و آنها را مستند احکام فرق مختلف اسلامی قرار داد؟!!!
و نیز حدیث جعلی منقول از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم: «نَحنُ مَعاشِرُ الأنبِیاء لانُوَرِّث» ـ ما انبیاء چیزی را به ارث نمی گذاریم ـ که مخالف نص صریح آیات قرآن نظیر: «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ» ـ نمل: 16 ـ بوده و صرفاً برای اجرای مقاصدی شوم بکار برده شده است تا جایی که سه علم درایه، رجال و حدیث شناسی جهت غربال نمودن احادیث به وجود آمد.
6 ـ ورود موارد مخالف با دین در دین: این مورد در کنار جعل حدیث، در قالب و ظاهر دین در بین دینمداران و کسانی که هیچکدام از موارد قبلی در انحراف ایشان از دین و تعالیم آسمانی آن، اثر نداشته بکار برده شده و می شود و به اصطلاح دین به شکل استفاده ابزاری، مورد سوء استفاده قرار میگیرد که از آن جمله می توان به عزلت نشینی، گوشه گیری، خرقه پوشی، ترک دنیا و بی اهمیتی به آنچه در اطراف انسان میگذرد در قالب تئوریهایی نظیر جبر، اختیار، صوفی گری، ظل الله بودن سلطان، مطابق و قرارگرفتن و تغییر و گوناگون شدن فرامین و احکام الهی با فرامین حکام جائر و سفاک، آنهم با لباس دین و دینمداری است که ذیلاً به نمونه هایی از آنها با استفاده از منابع تاریخی اشاره میگردد:
الف ـ علیرغم دستورات الهی در بهره بردن از دنیا و نعمات و لذات حلال آن به منظور به دست آوردن سعادت دنیا و آخرت، متأسفانه در قالب زهد و ترک دنیا با عناوین فریب دهنده و وارداتی نظیر صوفی گری و خرقه های پشمینه و اذیت و آزار جسم و جان، و خوب نخوردن و خوب نپوشیدن و امثال اینها، فرقه هایی نوظهور از همان صدر اسلام به وجود آمد که در طول تاریخ به صورت دست آویزی فریبنده ادامه یافت تا به مرحله اوج آن در برخی حکومتها رسید که با گسترش این تفکر و ایده، باعث به عقب رانده شدن اسلام به صدها و بلکه هزاران سال و بازماندن اسلام از پیشرفت و تکنولژی گردید.
و باید گفت خیانتی که در اثر رواج صوفی گری به عالم اسلام و بشریت صورت گرفت و در اثر آن اسلام به عنوان یک دین خرافی و ایستایی و به عقب برنده انسانها و مانع هر نوع پیشرفت و تکنولژی، به جهان بشریت معرفی گردید، خیانتی نابخشودنی و غیر قابل اغماض است که باید تمهیدات لازم بیش از پیش در این خصوص اتخاذ گردد تا چهره اسلام متمدن و ارائه کننده مسیر کامیابی بشریت در طول تاریخ، بیش از این مورد خدشه و اتهام مغرضین قرار نگیرد.
ب ـ معرفی اسلام بر اساس فطرت انسانها که فطرتی خداگونه است تنها راه استقبال از این دین است نه آنچه در قالب مذاهبی ساختگی مانند وهابیت و امثال آن با خشونت طالبانی و قتل عام افراد مختلف در سراسر عالم که اسلام را به عنوان یک دین تروریسم، خشونت گرا، بداخلاق و مخالف هر نوع آزادی عقیده، فکر، اظهار بیان، انتقاد، حرمت حریم خصوصی افراد و امثال آن معرفی نموده و باز خود را نیز تنها مبلغ راستین دین اسلام قرار داده و سایرین را نیز کافر و مشرک بدانند؛ و لاجرم نسل حاضر را از پذیرش آن باز داشته و دین اسلام را دینی عقب افتاده و غیر مأنوس با خواستها و نیازهای عصر امروز تلقی نموده و آنرا مخصوص یک هزار و چهارصد سال پیش بدانند!!!!!!
ج ـ گاهی برخی انسانها در مقابل آزمایشات الهی قالب تهی نموده و با وسوسه های شیاطین جنی و انسی، مرتباً از خداوند دور شده و در دام شیطان قرار گرفته و شیاطین نیز با دست کاریها در مفاهیم ادیان و کتب آسمانی و خصوصاً با وجود برخی خرافات در کتب مذکور، طوری جریانات را جلوه می دهند که گویی چرخش عالم را در گردونه خود داشته و بشر را یارای مقاومت در برابر شیطان و وسوسه های او نیست؛ و تنها راه تعالی انسانها را تبعیت و پرستش خود شیطان به عنوان مظهر بدی و خودکامگی معرفی می نمایند؛ لذا چاره کار را در دست به دامن شدن به خود می دانند.
و اینجا است که شیطان به طور مستقیم اصلی ترین مقصود خلقت یعنی پرستش را نشانه گرفته و با شعارهایی فریبنده و متکی بر خواهشهای نفسانی انسانها، فرقه ای را با عنوان: «شیطان پرستی» در اقصی نقاط عالم منتشر نموده و طرفداران بسیاری را نیز جذب نموده که متأسفانه دامنه آن به کشورهای اسلامی و حتی جمهوری اسلامی ایران نیز گردیده و ما امروز به عنوان یکی از معضلات مهم جامعه و به خصوص جوانان، با آن روبرو هستیم؛ هرچند که این زنگ خطر را سالهاست که یا نمی شنویم ویا بی اهمیت از کنار آن می گذریم!!!!!
7ـ سوق دادن عقائد به سوی مطامع: یکی از اموری که به عنوان مهمترین نقشه راه حرکتهای شیطانی مدّ نظر گرفته شده و می باشد، شناسایی ریشه های عقائد و باورهای یک مکتب و مذهب ریشه دار و عمیق است که از گذشته های دور و در میان مکاتب و مذاهب، با عنوان شیعه مطرح و به جوامع بشری عرضه شده است.
و از میان این عقائد، مبحث امام شناسی و مخصوصاً مهدویت است که به عنوان مهمترین و تنها راهکار نجات بشریت امروز و تنها سد کارساز در مقابل نقشه های شوم شیاطین با عناوین گوناگون می باشد که در این بین، مسأله غیبت حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به عنوان اساسی ترین مبحث امام شناسی مطرح میگردد، و در مقابل اساسی ترین نقشه راه شیاطین مختلف، انحراف اذهان از مبحث مهدویت و یا تلاش در محو طرز تفکر انتظار و مهدویت است و لذا در مقاطع مختلف تاریخی و متناسب با شرائط زمان و مکان، مبحث جدیدی در این خصوص مطرح شده و اذهان را از توجه به این موضوع اساسی و فوائد غیر قابل انکار جامعه منتظر و مهدوی، به مسائل حاشیه ای و انحرافی سوق داده و تلاش شده و می شود تا هرچه کمتر مبحث مهدویت مطرح گردد.
و در این خصوص متأسفانه یک بار با ظهور فرقه ضاله «بهائیت» با یک صحنه سازی دروغین و جازدن شخص معلوم الحالی به نام میرزا علی محمد باب به جای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سپس ادعای عروج دروغین او به سوی آسمانها و زدن مهر پایان به مبحث مهدویت و محو آن از تاریخ بشریت، ـ که روز به روز دامنه فعالیت آنها به طرز وسیعی گسترده شده و می شود ـ رویرو هستیم و یک نیز بار با مباحثی انحرافی نظیر انجمن حجیته ـ که اگرچه در بدو امر با هدف مقابله با توطئه شوم بهائیت و افشاگری شبهات و نقشه های ایشان تأسیس گردید و توفیقات قابل توجهی را هم بدست آورد لیکن متأسفانه در ادامه با نفوذ برخی عقائد بی اساس، انحرافاتی در مسیر اصلی ترسیم شده آن به وجود آمد ـ روبرو می شویم که امروزه دست آویزی شده تا دشمنان دانا و مغرض و دوستان نادان، هرگونه تلاشی در جهت گسترش فرهنگ انتظار و مهدویت را منتسب به جریان مذکور نموده و با سنگ اندازی در مسیر مذکور، آب را به آسیاب دشمنان ریخته و به نوعی بستر ساز گسترش فرقه ضاله بهائیت گردیده و میگردند که توجه به این امر یکی از ضروریات جامعه امروز ما بوده و می باشد.
لیکن آنچه بر همگان و خصوصاً مسئولین فرهنگی، حوزه های علمیه، دلسوزان نظام اسلامی و اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) و حامیان واقعی ولایت، لازم و ضروری به نظر می رسد آن است که در کنار ایجاد یک سری موانع نفوذ این دسیسه ها، با بکار گیری ابزار تبلیغی روز و به صورت کارشناسانه و به دور از هرگونه شعار، در جهت تبیین صراط مستقیم الهی و ریشه های اعتقادی و رفع شبهات تلاش نموده، جامعه امروز و به خصوص جوانان پرسش گر را در مقابل این شبهات و توطئه ها، مصون و واکسینه نمایند. به امید آن روز ....
کاش مبحث تاریخی مفصلی در خصوص واکنش مسلمانان در مواموارد ذکر شده از خلیفه دوم هم بیان میکردید تامطالب کامل تر میشد