۰

چرا امام حسین (علیه السلام) راهی کوفه شد؟

وقتی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) خبر شهادت سفیر خود در کوفه دریافت می‌کند به یقین از خیانت کوفیان آگاه می‌شود و به جای کوفه در بیابان کربلا منزل می‌کند
کد خبر: ۴۷۱۶۳
۱۰:۰۰ - ۰۴ آذر ۱۳۹۱

SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش«شیعه نیوز» به نقل از تابناک، زپیش از این از گوشه و کنار و در منزل‌های گوناگون، امام از زبان رهگذران و مسافران از رنگ باختن ایمان کوفیان به امام خبر داده بودند، ولی ایشان به دلیل پیمانی که با کوفیان بسته بود و به استناد بیعت هجده هزار نفری کوفیان با مسلم بن عقیل ـ که در چنین روزی امام خبر شهادتش را دریافت می‌کند ـ مصمم راه کوفه را در پیش گرفته بود.

در تاریخ آمده است: امام در راه کوفه روزی با طرماح، نوه حاتم طائی برخورد می‌کند و طرماح به امام می‌گوید که «برویم قبیله ما، جای امنی است، کوفه علیه شما لباس رزم پوشیده...» و امام در پاسخ به او به عهدی که با کوفیان بسته اشاره می‌کند. امام با عهدی که با کوفیان بسته بود، مصمم بود تا اینکه شواهد و قرائن که سر بریده مسلم بن عقیل مهمترین آن‌ها بود، این خبر را به کاروان امام می‌دهد که بیعت کوفیان به عادت همیشگی این قوم رنگ باخته است.

درباره اینکه چرا امام حسین (علیه السلام) به وعده کوفیان اعتماد کرد و با همه شواهد و قرائنی که بود و با همه اظهارنظرهایی که در این باره می‌شد، راهی این شهر شد، تحلیل‌های گوناگونی هست، به ویژه که برخی از شبهه افکنان به ماجرای عاشورا، این حرکت امام را در تضاد با ادعای عالم بودن ائمه معصومین به عالم غیب می‌دانند. برای این منظور بد نیست روند تاریخی حرکت عاشورایی امام را تا سکنی گزیدن در کربلا بررسی کنیم.
 
معاویه در پانزدهم رجب سال ۶۰ هجری درگذشت و دیری نپایید که یزید به عنوان جانشین او خود را امیرالمؤمنین نامید. چند روز طول کشید تا این خبر به مدینه برسد و یزید بخواهد از امام بیعت بگیرد. با این اوصاف، اگر ۲۸ رجب سال ۶۰ هجری که امام به خاطر سر باز زدن از بیعت با یزید، مدینه را ترک می‌کند، نقطه آغاز حرکت عاشورایی امام بدانیم تا روز عاشورا، ۱۶۲ روز، نزدیک به پنج ماه و اندی طول می‌کشد که در این میان، امام نزدیک به چهار ماه آن را در مکه حضور دارند؛ این به آن معناست که کوفه مقصد اول امام و گزینه اصلی او برای قیام نبود. حضور امام در مکه فرصت مغتنمی است تا در این شهر زیارتی که پناه زائران از سراسر جهان اسلام است، ایشان با سخنرانی و تبلیغ و فرستادن نامه به شیعیان شهر‌های مختلف برای متحد کردن موافقان خود اقدام کند.

اما سرانجام یک روز پیش از عید قربان و به دلیل اکراه امام از خون ریختن در مسجد الحرام، چه اینکه شایعات قوی مبنی بر ترور امام در موسم حج پیچیده بود، باعث شد تا ایشان مکه را نیز ترک کنند و در آن زمان، تنها کوفه بود که با فرستادن نزدیک به بیست و چهار هزار نامه برای قرار گرفتن در کنار امام اعلام امادگی کرده بود؛ بنابراین ایشان برای پاسخ به لبیک شیعیانش، راهی جز حرکت به سوی کوفه نداشت؛ هرچند کوفیان در‌‌ همان روز که امام مکه را به قصد کوفه ترک کرد، سفیر ایشان را در کوفه به قتل می‌رسانند.

در تاریخ آمده است که حتی پس از رسیدن خبر شهادت مسلم به کاروان امام، هنوز برخی بر این باور بودند که باید به سوی کوفه حرکت کرد. این عده با تأکید بر دو دل بودن کوفیان، حضور امام در این شهر و تأثیر کاریزمای ایشان را عامل پیروزی خود می‌دانستد و پافشاری فراوانی بر حرکت به سوی کوفه داشتند. چنان که به گواهی تاریخ، نرسیدن امام به کوفه را نیز خواسته دشمنان ایشان می‌دانستند؛ چنان که عمر سعد برای عمل به وصیت مسلم به امام نامه نوشت که به کوفه نیا یا والی مکه در هنگام خروج امام با زور می‌خواست جلوی امام را بگیرد و ایشان را از رفتن به کوفه بازدارد یا دست‌کم به سوی مقصد دیگری رهنمون سازد. با این حساب اگر ورود لشکر حر و سپس عمر سعد به کربلا نبود، شاید با پافشاری برخی یاران چون برادان مسلم بن عقیل ـ که قصد خونخواهی برادرشان را داشتند ـ امام همچنان راهی کوفه می‌شد.

اما افزون بر تاریخ‌نگاری از سیر تحولات در این حد فاصل شعبان تا محرم سال ۶۰ هجری، بد نباشد پاسخ سید مهدی شجاعی به پرسشی این چنین را ـ که در شماره ۳۳۹ هفته نامه همشهری جوان به چاپ رسیده ـ بیاوریم:

تکلیف حضرت حسین (علیه السلام) در وادی امامت، این است که فریاد استمداد مردم را بی‌پاسخ نگذارد، دست رد به سینه خلایق نزند و به دعوت و استغاثه مردم کوفه لبیک بگوید. یکی از بزرگ‌ترین هنرهای حضرت حسین (علیه السلام) این است که اشراف و احاطه و اطلاع، از بواطن (باطن‌ها) امور و آدم‌ها و عواقب کار‌ها و... کمترین تغییر و خللی در عملکرد عادی و زمینی او ایجاد نمی‌کند و تبصره‌های آسمانی را در قوانین زمینی دخالت نمی‌دهد (مگر به استثنا و از سر حکمت الهی).

یکی از هنرهای حضرت حسین ـ که خود معدن عاطفه است ـ این است که عطش طاقت سوز فرزند شیرخواره‌اش را می‌بیند، ولی دست به عالم ماورا نمی‌برد و از همه آب‌های عالم که در اختیار اوست، جرعه‌ای برای فرزندش نمی‌آورد و هنر برترش این است که او را سر دست می‌گیرد تا عاطفه و ترحم دشمن را برانگیزد و از این مسیر به سوی حقیقت، هدایت شود.
 
انتهای خبر/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: