SHIA- NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از فارس، در ادامه سلسله گزارشهای معرفی مفاخر و بزرگان شیعه و با توجه به سخن ارزشمند مرحوم علامه قاضی مبنی بر این که «سه نفر در طول تاریخ عارفان به مقام «تمکن در توحید» رسیدهاند: احمد بن فهد حلى، سید بن طاووس و سید مهدى بحرالعلوم.» در این گزارش به معرفی سید بن طاووس میپردازیم.
شهر «حلّه» و نقش آن در گسترش معارف شیعی
شهر حله یکى از شهرهاى بزرگ جهان تشیع محسوب میشود و زمانى از مهمترین حوزهها و مراکز علمى، فقهى و ادبى شیعه به شمار مىرفت که از آن علما و دانشمندان بزرگی مانند «ابن ادریس حلی، محقق حلی، علامه حلی، ابن نما حلی و ابن فهد حلی» به صحنه آمدند که نقش مهمى در گسترش و رشد علوم شیعه داشتند و تحول بزرگى در علوم اسلامى ایجاد کردند.
یکی دیگر از بزرگان حله، «سید بن طاووس» فقیه، ادیب، شاعر، محدث و عارف بزرگ شیعه است.
او در روز 15 محرم سال 589 هجرى در شهر حله به دنیا آمد. نام کاملش سید رضى الدین، على بن موسى بن جعفر بن طاووس است، و از نوادگان امام حسن مجتبى و امام حسین علیهماالسلام محسوب میشود. از این رو، ایشان را «سید ذی الحسنین» نامیدهاند.
پیشبینی جالب امام علی(علیه السلام) درباره حله و علمای آن
حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام از ظهور چنین علما و بزرگانى در آن خطه خبر دادهاند. «ابوحمزه ثمالی» از «اصبغ بن نباته» نقل مىکند که حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، در مسیر حرکت از کوفه به طرف صفین بر تپههاى بابل رسیدند، بر روى تلى ایستادند و به بیشه و نیزارى که بین بابل و همان تل بود، اشاره کردند و فرمودند: شهرى است و چه شهر شگفتی!
اصبغ بن نباته که از یاران نزدیک آن حضرت بود عرض مىکند: ای امیر مؤمنان! مىبینم از وجود شهرى در اینجا سخن مىگویید، آیا در اینجا شهرى بوده که اکنون آثار آن از بین رفته است؟
فرمودند: نه! ولى در اینجا شهرى به وجود مىآید که آن را «حله سیفیه» گویند و مردى از تیره بنى اسد آن را بنا خواهد کرد و از این شهر، مردان پاک سرشت و مطهر پدید مىآیند که در پیشگاه خداوند «مقرب» و «مستجاب الدعوة» مىشوند.
چرا به سید، پسر طاووس میگفتند؟
یکی از اجداد ایشان یعنی محمد بن اسحاق از سادات بزرگوار مدینه بود و به خاطر زیبایى و ملاحتش به «طاووس» مشهور شده بود و فرزندانش را آل طاووس و ابن طاووس میگفتند.
پدر و مادر «سید بن طاووس»
پدر سید علی، یعنی موسى بن جعفر، از روات بزرگ حدیث است که روایات خود را در اوراقى نوشته بود و بعد از او فرزندش یعنی «سید بن طاووس» آنها را جمع آورى نمود و با نام «فرقة الناظر و بهجة الخاطر مما رواه والدی موسى بن جعفر» منتشر نمود.
مادر او دختر «ورام بن ابى فراس» -صاحب کتاب مجموعه ورام- از بزرگان علماى امامیه بود. مادر پدرش نیز نوه شیخ طوسى بود و به همین خاطر «سید بن طاووس» گاهى مىگوید: «جدی ورام بن أبی فراس» و گاهى مىگوید: «جدی الشیخ الطوسی».
برادرها و برادرزادهها و فرزندان او نیز از علماى بزرگوار شیعه بودهاند.
«سید بن طاووس» در کلام بزرگان
علامه حلی
علامه حلى در کتاب منهاج الصلاح مینویسد: السید السند رضى الدین على بن موسى بن طاووس، و کان اعبد من رأیناه من اهل زمانه. یعنی سید بن طاووس عابدترین افراد زمان خود بود که دیدیم.
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
عارف فرزانه میرزا جواد ملکی تبریزی از سید بن طاووس تعبیر به «سید المراقبین» نموده است و میفرماید: سید بزرگ «ابن طاووس قدّس سرّه» همان کسى که استادم (قدّس سرّه) مىگفت: غیر از معصومین علیهمالسّلام کسى در علم مراقبت مانند او نیامده است.
ظاهرا مراد آیتالله ملکی تبریزی از «استادم»، مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی است.
همچنین میگوید: سرور ما اسوه اهل علم و عمل، طاووس اهل مراقبت و آموزگار آنان و مروج این علم و عمل کننده به آن، در کتاب اقبال، اصول مراقبات اعمال را به بهترین شکل نوشته است که در نوع خود بىنظیر است.
علامه میرزا علی آقا قاضی
علامه میرزا على آقا قاضى - استاد عرفان علامه طباطبائى و بسیارى دیگر از بزرگان – درباره وی چنین فرموده است: سه نفر در طول تاریخ عارفان به مقام «تمکن در توحید» رسیدهاند: سید بن طاووس، احمد بن فهد حلى و سید مهدى بحرالعلوم.
حضرت امام خمینی
امام خمینی میفرماید: از علمای بزرگ معرفت و اخلاق، آنها را که پیش همه علما مسلّمند پیروی کن؛ مثل جناب عارف بالله و مجاهد فی سبیل الله، مولانا سید بن طاووس (رضی الله عنه) و مثل مولانا عارف بالله و سالک إلی الله، شیخ جلیل بهائی قدس سره ....
آیتالله شیخ جعفر شوشتری
ایشان درباره سید ابن طاووس، میفرماید: و بدان که در نقل مراثی، از آن جناب، معتبرتری نداریم. در جلالت قدر، مثل ایشان کم است.
علامه سید محمدحسین طباطبایی
علامه سید محمد حسین طهرانی مینویسد: مرحوم استاد (یعنی علامه طباطبایی) به دو نفر از علماء اسلام بسیار ارج مىنهادند و مقام و منزلت آنان را به عظمت یاد مىکردند: اوّل: سیّد أجلّ علىّ بن طاووس أعلى اللهُ تعالَى مقامَه الشّریف، و به کتاب «إقبال» او اهمّیّت مىدادند و او را «سیّد أهل المراقبة» مىخواندند.
دوّم: سیّد مهدى بحرالعلوم أعلى اللهُ تعالى مقامه، و از کیفیّت زندگى و سلوک علمى و عملى و مراقبات او بسیار تحسین مىنمودند. و تشرّف او و سیّد ابن طاووس را به خدمت حضرت امام زمان أرواحنا فداه کراراً و مراراً نقل مىنمودند. و نسبت به نداشتن هواى نفس، و مجاهدات آنان در راه وصول به مقصود، و کیفیّت زندگى و سعى و اهتمام در تحصیل مرضات خداى تعالى، مُعجِب بوده و با دیده ابّهت و تجلیل و تکریم مىنگریستند.
علامه حسن زاده آملی هم نوشتهاند: علامه طباطبائی، مرحوم سید بحر العلوم و ابن فهد صاحب عدّة الداعی و سید ابن طاووس صاحب اقبال را از کمّل میدانست و میفرمود: اینها کامل بودند.
علامه حسن زاده آملی
علامه حسن زاده آملی مینویسد: شایسته است سخنى از سید بن طاوس که به فرموده بعضى از مشایخ ما از کمّل بوده است به عرض برسانم: آن جناب در کتاب شریف اقبال فرموده است: «من بدون استهلال و رجوع به جدول تقویم از اوّل ماه و هلال آن باخبرم، و نیز از لیلة القدر آگاهى دارم».
تحصیلات، هوش و استعداد قوی «سید بن طاووس»
ابتداى تحصیلات سید ابن طاووس در شهر حله بود که از محضر پدر و جد خود، «ورام بن ابى فراس» علوم مقدماتى را آموخت.
سید با درکى قوى و هوشى سرشار، قدم در راه علم نهاد و در اندک زمانى از تمام هم شاگردیهاى خود سبقت گرفت. وى در «کشف المحجة» مىگوید: «وقتى من وارد کلاس شدم آنچه را دیگران در طول چند سال آموخته بودند، در یک سال آموختم و از آنان پیشى گرفتم.»
او مدت دو سال و نیم به تحصیل فقه پرداخت و پس از آن خود را از استاد بىنیاز دید و بقیه کتب فقهى عصر خویش را به تنهایى مطالعه نمود.
جشن تکلیف از ابتکارات سید بن طاووس
سید بن طاووس از عبادت لذّت میبرد و جریان جشنِ تکلیف از افتخارات ایشان است. وقتی پانزده سالش تمام شد و وارد سال شانزدهم شد، گفت باید شاکر باشم که تا دیروز لایق محضر الهی نبودم که خدا با من سخن بگوید؛ لایق نبودم جزو خطاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» باشم، خداوند چیزی از من بخواهد، به من فرمان بدهد و من اطاعت کنم اما از امروز به حدّی رسیدم که خدای سبحان به من دستور میدهد. با من حرف میزند. مرا مخاطب قرار میدهد و این روز عید من است.
لذا جشنی گرفت و عدّهای را دعوت کرده، پذیرایی کرد و شیرینی داد. مردم گفتند چه جشنی است؟ گفت جشن تشریف است نه تکلیف. من مشرّف شدم نه مکلّف؛ چون کُلفتی (سختی) نیست، شرافت است.
شخصیت اجتماعى «سید بن طاووس»
سید بن طاووس در بین علما و مردم زمان خویش از احترام خاصى برخوردار بود. او علاوه بر اینکه فقیهى نام آور بود، ادیبى گرانقدر و شاعرى توانا شمرده مىشد، گرچه شهرت اصلى او در زهد و تقوى و عرفان اوست و اکثر تألیفات او در موضوع ادعیه و زیارات است.
سید، کتابخانه بزرگ و بىنظیرى داشت که از جدش به ارث برده بود و او به گفته خودش تمام آن کتابها را مطالعه کرده یا درس گرفته بود.
سفرهاى علمى «سید بن طاووس»
سید بن طاووس که از محضر اساتید حله استفاده کافى و لازم را برده بود براى استفاده از علماى دیگر شهرها، عزم سفر نمود.
او ابتدا به کاظمین رفت. پس از مدتى ازدواج نمود و ساکن بغداد شد. مدت 15 سال در شهر بغداد به تربیت شاگردان و تدریس علوم مختلف پرداخت. ورود سید به بغداد سال 625 هجرى بوده است.
سید که تحت فشار دولت عباسى براى پذیرش پستهاى حکومتى قرار گرفته بود از بغداد به حله، زادگاه خویش، مراجعت کرد.
وی مدت سه سال نیز در جوار امام هشتم علیهالسلام به سر برد. سپس به نجف و کربلا هجرت کرده و در هر کدام حدود 3 سال مقیم شد. در این زمان علاوه بر تربیت شاگردان و تدریس علوم مختلف، همّت اصلى خویش را بر سیر و سلوک و کسب معنویات قرار داد.
در زمان اقامت در کربلا کتاب شریف «کشف المحجة» را به عنوان وصیتى براى فرزندانش که در آن زمان کودک بودند نوشت.
آخرین سفر ابن طاووس در سال 652 هجرى به بغداد بود. وى در بغداد منصب نقابت را پذیرفت و تا پایان عمر خویش در همانجا سکنى گزید. زمانی که مغولها به بغداد حمله کرده و آن را اشغال نمودند، سید نیز در بغداد بود.
سید بن طاووس، مورد احترام امام زمان(عج) بود
در کمالات سید بن طاووس آمده است که از نزدیکان امام عصر عجل الله فرجه بود. امام عصر علیهالسلام عزت و احترام خاصی برای وی قایل بود و هم چنین گفتهاند که وی «اسم اعظم» را میدانست و «مستجاب الدعوه» بود.
شنیدن دعای امام زمان (عج) توسط سید بن طاووس
از سید بن طاووس نقل است که سحرگاهی، در سرداب مطهر، از حضرت صاحب الامر(عج) این مناجات را شنیدم که میفرمود: «خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و طینت ما خلق کردهای. آنها گناهان زیادی به اتکا بر محبت و ولایت ما کردهاند. اگر گناهان آنها گناهانی است که در ارتباط با توست، از آنها در گذر، که ما را راضی کردهای و آن چه از گناهان آنها در ارتباط با خودشان و مردم است، خودت بین آنها را اصلاح کن و از خمسی که به حق ماست، به آنها بده تا راضی شوند و آن ها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما».
سید بن طاووس میفرمود: برای سلامتی امام زمان (عج) صدقه بدهید
یکی از اعمالی که سید بن طاووس به آن بسیار اهمیت میداد، صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمان - ارواحنا فداه - بود.
مؤمنی که صدقه میدهد فایده و غرضی در نظر دارد؛ یا برای حفظ نفس خود و یا محبوب و عزیزی که بسیار نزد او گرامی است و چه محبوبی بالاتر از امام زمان (عج) که اصلاح بسیاری از امور دینی و آخرتمان بستگی به وجود و سلامتی آن حضرت دارد و هیچ شخصی عزیزتر و گرامیتر از وجود مقدس امام زمان (عج) نیست. لذا سید بن طاووس، به فرزند خود سفارش میفرماید که: ابتدا کن به صدقه دادن برای آن حضرت قبل از اینکه برای خود و عزیزانت صدقه بدهی.
سید، منصبهای پیشنهادی خلیفه عباسی را رد کرد
در دوران اقامت سید ابن طاووس در بغداد از سوى خلیفه عباسى، المستنصر، پیشنهادهایى مانند وزارت، سفارت و... به او شد؛ اما سید هیچ یک را نپذیرفت و استدلالش براى خلیفه چنین بود: «اگر من طبق مصلحت شما عمل کنم رابطه خویش را با خداوند قطع مىنمایم و اگر طبق اوامر الهى و عدل و انصاف حرکت کنم خاندان تو و بقیه وزرا و سفرا و فرماندهان تو آن را تحمل نخواهند کرد و چنین خواهند گفت که على بن طاووس با این رویه مىخواهد بگوید اگر حکومت به ما برسد اینچنین عمل مىکنیم و این روشى است بر خلاف سیره حکمرانان قبل از تو و مردود دانستن حکومتهاى آنهاست.»
فرمانرواى مغول در دهم صفر 656 سید را فرا خوانده، امان نامهاى براى او و یارانش صادر کرد. سید که در پى راهى براى بیرون بردن مومنان از پایتخت بود، هزار تن را گرد آورده، با حمایت سربازان هلاکوخان آنان را به حله رساند و در نخستین فرصت به پایتخت بازگشت تا شاید مومنى را از دردى برهاند یا بىگناهى را از کیفر رهایى بخشد.
در این روزگار هلاکو از وى خواست مقام نقابت علویان را بپذیرد. سید بن طاووس که در آغاز، این پیشنهاد را رد کرده بود با شنیدن پیامدهاى رد درخواست هلاکوخان از زبان خواجه نصیر الدین طوسى، ناگزیر این مقام را پذیرفت و براى بیعت علویان مراسم ویژهاى برگزار کرد.
سید در سال 661 هجرى نقابت علویان را پذیرفت. نقیب بزرگترین شخصیت علمى و دینى سادات بود که کلیه امور مربوط به سادات را عهدهدار مىشد. این وظایف شامل قضاوت مشاجرات، رسیدگى به مساکین و مستمندان، سرپرستى ایتام و ... مىشد.
البته ایشان تأکید دارد که تنها به خاطر حفظ جان دوستان و شیعیانى که در معرض قتل و غارت مغول قرار داشتند این منصب را پذیرفته است.
دوری از مجلس فرمانروایان جور
دانشمند عارف حله از همنشینى با فرمانروایان ظالم مىگریخت و در اینباره هرگز پند دوستان ناآگاه را نمىشنید. روزى یکى از فقیهان روزگار به او گفت: امامان ما در محفل خلفا شرکت جسته، با آنها رفت و آمد داشتند. پس ورود ما به مجلس آنان نیز نمىتواند نکوهیده و زیان آور باشد.
سید پاسخ داد: پیشوایان ما در محفل آنان حضور مىیافتند در حالى که قلبشان از شهوترانان حاکم رویگردان بود ولى تو آیا خود را چنین مىدانى؟ به ویژه هنگامى که نیازت را برآورده مىسازند و تو را از نزدیکان خویش قرار مىدهند و نیکى دربارهات روا مىدارند، آیا مىتوانى دل از دوستى آنان تهى کنى؟ فقیه گفت: نه، درست مىگویى، حضور ناتوانان نزد توانگران هرگز مانند حضور اهل کمال نیست.
در حله یکى از فرمانروایان ضمن نامهاى از سید خواست در خانه به ملاقاتش شتابد. سید در پاسخ چنین نوشت: آیا در کاخى که زندگى مىکنى چیزى از آن براى خدا ساخته شده است تا در آنجا حضور یابم، بر آن نشینم یا بدان نگرم؟ آگاه باش! آنچه مرا در روزهاى آغازین عمر به ملاقات فرمانروایان میکشاند، اعتماد بر استخاره بود ولى اینک به فضل الهى از رازهایى آگاه شده، مىدانم که استخاره در چنین مواردى دور از حق و صواب است.
فرمانروای کافر عادل، از مسلمان ظالم برتر است
هلاکوخان مغول فرمان داد دانشوران شهر در مدرسه المستنصریه حاضر شوند و درباره این پرسش که «آیا فرمانرواى کافر عادل برتر است یا مسلمان ستمگر» حکم دهند.
سید بن طاووس، برتر بودن فرمانرواى کافر عادل را تأیید کرد. در پى او دیگر فقیهان نیز به تأیید حکم پرداختند.
استادان «سید بن طاووس»
سید در محضر بزرگان عصر خویش به کسب علم و ادب و معنویت پرداخت. از جمله اساتید وی:
1. پدر بزرگوارش موسى بن جعفر
2. جدش ورام بن ابى فراس
3. ابن نما حلى
4. فخار بن معد موسوى
شاگردان «سید بن طاووس»
پرورش یافتگان مکتب سید ابن طاووس بزرگان معروفی هستند مانند:
1. سدید الدین حلى، پدر علامه حلى
2. علامه حلى
3. حسن بن داود حلى صاحب رجال
4. عبد الکریم بن احمد بن طاووس، برادر زاده او
5. على بن عیسى إربلى
تألیفات «سید بن طاووس»
سید ابن طاووس حدود 50 تألیف دارد که بسیارى از آنها در موضوعات ادعیه و زیارات است. سید کتابخانهاى غنى داشته و در تألیف کتابهاى خویش از آنها استفاده مىکرد. بسیارى از کتب مرجع سید در طول زمان از بین رفته و تنها منبع اطلاع ما از آنها، نوشتههاى امثال سید ابن طاووس است و این نکته ارزش تألیفات سید بن طاووس را دوچندان مىکند.
از جمله تألیفات سید:
1. ده جلد کتاب «المهمات و التتمات» که هر یک با عنوان مستقل چاپ شده است از جمله: فلاح السائل، جمال الأسبوع، إقبال الأعمال و...
سید این کتب را به عنوان تتمه مصباح المتهجد شیخ طوسى نوشته است.
2. کشف المحجة لثمرة المهجة، کتابى اخلاقى است و شامل وصیتهاى سید به فرزندانش است و مراحل مختلف زندگى خویش را هم در آن ذکر کرده است.
3. مصباح الزائر و جناح المسافر
4. الملهوف على قتلى الطفوف.
5. مهج الدعوات و منهج العنایات و ...
وفات «سید بن طاووس»
سید على بن طاووس در سال 664 هجرى در سن 75 سالگى و در شهر بغداد وفات نمود. بدن شریفش را به نجف اشرف منتقل کرده و در حرم امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به خاک سپردند.