۰

ماجرای پادشاهی که چندبار شاه شد!

"پایان زندگی پرماجرای یک پادشاه" عنوان یادداشتی است که به مناسبت مرگ "نُوردُم سیهانوک" پادشاه سابق کامبوج در روزنامه اعتماد منتشر شده است.
کد خبر: ۴۴۵۱۹
۲۰:۰۷ - ۰۲ آبان ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» در این یادداشت آمده است:

چند روز پیش نُوردُم سیهانوک پادشاه پیشین کامبوج درگذشت. او برای ما، نسل جوان دهه 60 و 70 میلادی که با جنگ‌های ویتنام و سپس لائوس و کامبوج بزرگ می‌شدیم خاطره‌انگیز بود. شخصیت جالبی بود. وقتی جوان بود جنگ جهانی دوم درگرفت. پدرش پادشاه کامبوج در دوران تحت‌الحمایگی فرانسه بود.

در آغاز جنگ حامی دولت فرانسه بود اما چیزی نگذشت که آن دولت از آلمان شکست خورد و سقوط کرد. آلمان‌ها در ویشی دولتی دست‌نشانده روی کار آوردند و دولت ویشی (که فرانسوی‌ها عار دارند نام فرانسه را روی آن بگذارند) وارث مستعمرات آسیایی شد، پادشاه کامبوج را برکنار کرد و پسر جوانش نُوردُم را روی کار آورد. وقتی مشروعیت دولت فرانسه به دولت در تبعید منتقل شد، سیهانوک ضمن به رسمیت شناختن آن برای کسب استقلال وارد مذاکره و مبارزه شد. در سال 1952 یعنی هشت سال بعد از جنگ استقلال کامبوج را به دست آورد و از همان زمان به چهره‌ای ملی تبدیل شد.

سیهانوک شاید تنها پادشاهی باشد که چند بار به سلطنت رسید و دوبار داوطلبانه سلطنت را واگذار کرد! یک بار پس از استقلال بود که سلطنت را به پدرش بازگرداند و خودش نخست‌وزیر شد. پس از مرگ پدر دوباره پادشاه شد. بعدها که جنگ ویتنام منطقه را فراگرفت مدتی در اثر کودتای نظامیان طرفدار غرب برکنار شد. سپس با خمرهای سرخ ائتلاف کرد و موجب پیوستن بسیاری از طرفداران روستایی‌اش به آنان شد و هنگامی که دولت نظامی در جنگ شکست خورد بار دیگر پادشاه شد، اما خمرها به زودی قدرت را قبضه کردند و او به چین گریخت.

خمر سرخ از ننگین‌ترین دولت‌های تاریخ است که چون در نزاع مسلکی چین و شوروی طرفدار چین بود، و امریکا در ویتنام با کمونیست‌هایی می‌جنگید که از سوی شوروی حمایت می‌شدند، لذا امریکا از خمرهای سرخ حمایت کرد و نقطه تاریکی در تاریخ خود بر جای نهاد. خمرها پس از استقرار زیر عنوان بازنگری در مهندسی اجتماعی دست به قتل عام همه کسانی زدند که وجود آنها را مانع حاکمیت مارکسیسم می‌پنداشتند. اینان شامل تحصیلکردگان، روشنفکران، پزشکان، مهندسان و کسانی بودند که یا با رژیم گذشته یا با کشورهای بیگانه به نوعی رابطه داشتند. کسانی که انگلیسی‌دان بودند، کسانی که به دلیل ضعف چشم از عینک استفاده می‌کردند، یعنی عینکی بودند و از دید آنان بورژوا تلقی می‌شدند. این درحالیست که پُل‌پُوت رهبر خمرهای سرخ خودش از سال 1949 تا 1953 یعنی از 25 تا 29 سالگی در یک مدرسه مهندسی در پاریس تحصیل کرده و آن را ناتمام رها کرده بود.

او سازمان دانشجویان انقلابی کامبوجی را در فرانسه پایه‌گذاری کرد که بعدها نیز اعضای آن از جنبش کمونیستی پیروی می کردند و در دهه 1960 از تداوم انقلابی چه‌گوارا الهام می‌گرفتند. اینان در بازگشت به کامبوج به پل پُوت پیوستند و از چین طرفداری کردند. پل پوت پس از قتل عام، باقی‌مانده مردم پایتخت و شهرها را برای بیگاری در کشتزارها از شهرها بیرون کرد و جمع کشته‌شدگانش به یک میلیون و 700 هزار نفر و بیش از 20 درصد جمعیت کشور رسید.

بعدها ویتنام برای رهایی کامبوج به آن کشور لشکر کشید و جالب است که در آن زمان امریکا و چین از خمرهای سرخ حمایت کردند! سرانجام خمرها به ائتلافی به ریاست سیهانوک رضایت دادند و سیهانوک یک بار دیگر به پادشاهی رسید. اما خمرها به این ائتلاف نیز پایبند نبودند و سرانجام با او وارد جنگی شدند که به شکست نهایی آنان منجر شد. سیهانوک پس از مدتی به دلیل بیماری و پیری سلطنت را که زمانی به پدرش واگذار کرده بود این بار به پسرش واگذار کرد و خود برای مداوا به چین رفت، تا چند روز پیش که زندگی پرماجرایش به پایان رسید.
برچسب ها: پادشاه شاه
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: