SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از شرق ، «راجا پرویز اشرف» نخست وزیر پاکستان به دادگاه مراجعه و از قاضی بین چهار تا شش هفته مهلت خواست تا درباره درخواست دادگاه با وکلای دولت مشورت کند. قاضی 20 روز به وی مهلت داد و به این ترتیب نخست وزیر قرار است 26 شهریور مجددا در دادگاه حاضر شود و پذیرش یا عدم پذیرش دستور دادگاه مبنی بر به جریان انداختن پرونده فساد مالی آصف علی زرداری رییس جمهوری پاکستان را در دادگاهی در سوییس اعلام کند. از آنجا که نخست وزیر قبلی یوسف رضا گیلانی که از دستور دادگاه در به جریان انداختن پرونده زرداری سرپیچی کرد و از کار برکنار شد، اکنون راجا پرویز اشرف با موقعیت دشوار مشابهی روبه رو است. بنابراین آینده ادامه کار نخست وزیر جدید زیر سوال رفته است و اکنون پرسش این است که وی با چه گزینه هایی روبه رو است. در ظاهر به نظر می رسد که نخست وزیر با دو گزینه بیشتر روبه رو نیست.
1- پذیرش دستور دادگاه و به جریان انداختن پرونده فساد مالی رییس جمهوری
2- خودداری از دستور دادگاه و برکناری از قدرت
از آنجا که نخست وزیر از قبل روشن کرده است که رییس جمهوری طبق قانون اساسی مصونیت قضایی دارد و او حاضر نیست خلاف قانون اساسی عمل کند به احتمال زیاد اگر مصالحه ای سیاسی خارج از دادگاه بین نهادهای قدرت حاصل نشود، نخست وزیر با سرنوشت مشابهی با یوسف رضا گیلانی مواجه خواهد شد. راه حل سومی که دولت می تواند انجام دهد، اعلام برگزاری انتخابات زودهنگام و کناره گیری داوطلبانه از قدرت و تشکیل یک دولت بی طرف با مسوولیت برگزاری انتخابات زودهنگام است.
موضوعی که قبلا مطرح شده و تا حد مطرح شدن نامزدهای نخست وزیر موقت نیز پیش رفته اند. اگر هیچ مصالحه ای بیرون از دادگاه در این مدت 20روزه حاصل نشود به احتمال زیاد دولت حزب مردم مجبور به کناره گیری از قدرت و اعلام زمان انتخابات زودهنگام خواهد شد در غیر این صورت باید خود را آماده رای محکومیت نخست وزیر در دادگاه کند و تلاش کند فرد دیگری را جایگزین کند.
اما حقیقت آن است که شرایط در پاکستان بسیار حساس است و دولتی ضعیف که هر آن تحت فشار دادگاه قرار داشته باشد با این شرایط حساس سازگار نیست. به ویژه آنکه ارتش پاکستان نیز در موقعیتی قرار ندارد که همچون گذشته دست به کودتا بزند و دولت حزبی را از کار برکنار کند. ارتش پاکستان در آستانه حمله به وزیرستان شمالی و درگیر شدن با رادیکال های اسلامی است که تحت فشار آمریکا مجبور به تن دادن به آن شده است، هرچند که فرمانده ارتش چنین حمله ای را رد کرده است ولی بعضی دیگر از فرماندهان نظامی صحبت از آمادگی برای حمله تمام عیار به وزیرستان شمالی را تایید کرده اند و اخباری از فرار دسته جمعی ساکنان منطقه به خارج از آن و پناه بردن به مناطق امن تر انتشار یافته است.
در چنین فضایی واقعی از تحولات جاری در پاکستان این احتمال که در جریان سفر ژنرال ظهیرالاسلام رییس آژانس اطلاعات محرمانه پاکستان موسوم به «ISI» به واشنگتن و مذاکره با ژنرال پترائوس رییس سازمان جاسوسی آمریکا «CIA» توافقاتی صورت گرفته باشد علی القاعده نمی تواند خیلی دور از ذهن باشد، گرچه هنوز زود است که گفته شود حزب مردم قربانی چنین توافق های احتمالی پنهانی شود ولی اگر ارتش پاکستان وارد وزیرستان شمالی شود، پاکستان با خطر جنگ داخلی بین اسلامگراها و نیروهای امنیتی و نظامی روبه رو خواهد شد و در آن صورت حزب مردم نمی تواند قدرت خود را حفظ کند. شاید قبل از وقوع چنین تحولاتی مصلحت خود را در کناره گیری تحت فشار (که حداقل نوعی مظلومیت برایش در اذهان تداعی خواهد کرد) بیابد و با نگاهی به آینده، امیدوار به حفظ پایگاه اجتماعی اش شود و کنار برود.
با این حال واقعیت آن است که دورنمای روشنی برای هیچ نهادی از قدرت وجود ندارد. آمریکا، پاکستان را بین اضمحلال قدرت ملی، تجزیه یا دست کشیدن ارتش از فلسفه جهادی اش قرار داده است. اگر ارتش وارد وزیرستان شمالی شود به این معناست که طالبان، شبکه حقانی سازمان القاعده- حزب اسلامی حکمتیار و جنبش طالبان پاکستان را همراه با جهادگران لشکر طیبه و حزب المجاهدین کشمیر، چچنی ها- اویغورها و حزب التحریر آسیای مرکزی را از مناطق قبایلی اخراج خواهد کرد. چنین امر مهمی بدون معامله در آمریکا بین سران «ISI» و «CIA» اساسا غیرقابل تصور است. اگر حزب مردم از قدرت کنار گذاشته شود تنها در چنین معامله ای خواهد بود با پیامدهای بسیار مهم منطقه ای و بین المللی.
به این معنا که جهادگران را از رویارویی با آمریکا و ناتو در مسیر تعریف شده سابق قرار خواهد داد و القاعده در میان اعراب به تحولات بهار عربی و خاورمیانه جدید و از طریق تشدید جنگ های داخلی یاری خواهد رساند و جهادگران آسیای مرکزی و اویغور روسیه و چین را انتخاب می کنند و طالبان به مصالحه ملی کابل خواهند پیوست تا حضور دایمی آمریکا در پایگاه های نظامی امن محقق شود. ارتش پاکستان هم به فلسفه جهادی اش وفادار باقی می ماند و کلام آخر اینکه جهاد در درون، گروه های فرقه گرایانه را تقویت و در بیرون نوک پیکانش را از غرب به طرف رقبای غرب نشانه گیری خواهد کرد. در این میان قربانی شدن حزب مردم، بهایی الزامی است که کسی از پرداخت آن نگرانی جدی نخواهد داشت.