SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
سازمان در مورخ 3/5/67 ساعت 3 بعدازظهر عملیات خود را موسوم به «فروغ جاویدان» آغاز کرد. در لحظه حرکت تیپها، رهبری سازمان برای بدرقه در محل حاضر شده و اظهارات مختصری برای نیروها ایراد کرد.
عراق پیشاپیش حملات گستردهای را در جبهه غرب و
جنوب آغاز کرده بود و یک عملیات هوایی برای ایجاد جوّ رعب و وحشت علیه
مردم غرب کشور انجام داد. تقریبا همزمان با شروع عملیات «فروغ جاویدان»
ارتش عراق با حجم وسیعی اقدام به حمله گستردهای در منطقه جنوب، با تظاهر
به قصد تصرف خرمشهر انجام داد، که هدف آن در حقیقت زمینگیر کردن قویترین
لشگرها و تیپهای رزمی جمهوری اسلامی بود. برای تکمیل شدن رفع موانع،
نیروی هوایی عراق روزهای قبل از آغاز عملیات سازمان، به دفعات مناطق تجمع
نیرو در اطراف کرند و اسلامآباد را نیز بمباران کرد.
نیروهای سازمان پس از شروع عملیات در ساعت 4
بعدازظهر از مرزهای بینالمللی عبور کرده وارد خاک جمهوری اسلامی شدند. از
آنجا که رژیم عراق تجاوز خود را تا شهرهای قصر شیرین و سرپل ذهاب گسترش
داده بود، نیروهای سازمان بدون درگیری و عبور از خط وارد شهرهای قصر شیرین
و سرپل ذهاب شده و پس از عبور از کرند به سمت اسلامآباد پیشروی کردند و
حدود ساعت 30/9 شب به اسلامآباد رسیدند و شهر را تصرف کردند.
در این شرایط عراق با توپ گردنه پاطاق را میزد.
از طرفی هواپیماهای عراق منطقه شمال گردنه موسوم به «ریجاب» و چند روستای
پرجمعیت آن حوالی را بمباران شیمیایی نمود، که عده زیادی کشته و مصدوم بر
جای گذاشت. هواپیماهای عراق اقدام به پخش حجم زیادی اعلامیه بر فراز
شهرهای مرزی، از جمله کرند غرب نمودند مبنی بر اینکه عراق در حال انجام
عملیات گسترده است و از نیروهای نظامی خواسته شده بود که با در دست داشتن
آن اطلاعیه خود را تسلیم نمایند و نیز از مردم منطقه تقاضای ترک منطقه شده
بود.
در واقع سازمان تا بالای گردنه پاطاق هیچ نیروی
بازدارندهای جلو روی خود نداشت و تا زمانی که بلندگوی سازمان در
اسلامآباد غرب اعلام ننمود کسی باور نمیکرد که سازمان دست به چنین
عملیاتی زده است و همه گمان میکردند نیروهای عراق عاملان این عملیاتاند.
منافقین در قالب تیپهای 200 نفره، با تانکهای
برزیلی بسیار پیشرفته با 80 آمبولانس و صدها خودروی سبک، دو کامیون اسلحه،
آزمایشگاه و بیمارستانهای صحرایی و به طور کلی بسیاری از مردم بیدفاع را
به شهادت رساندند. در شهر اسلامآباد اوج این فجایع رخ داد. منافقین در
بیمارستان اسلامآباد تمام نیروهای پاسدار و بسیجی که در بیمارستان بستری
بودند را سر بریدند و 13 نفر از بچههای جهاد سازندگی را هم تیرباران و
اعدام کردند.
منافقین بعد از اسلامآباد راهی کرمانشاه شده
بودند که در 30 کیلومتری کرمانشاه در گردنه چارزبر که بعدها به تنگه مرصاد
معروف شد با مقاومت رزمندگان مواجه شده و متوقف شدند. شهید صیاد شیرازی
آن موقع فرماندهی هوانیروز را به عهده گرفت و با بمباران ماشینهای آنها،
موقتا آنها را متوقف کرد و ستونهای آنها را به آتش کشید. در درگیری تنگه
مرصاد منافقین با دادن 1500 کشته زمینگیر شدند و از همانجا تصمیم به
فرار گرفتند. مشکلی که رزمندگان با آن مواجه بودند تعقیب منافقین بود.
آنان با قرار دادن نیروهای انتحاری در گردنههای مختلف، مقاومت جدی از خود
نشان میدادند تا سایر نیروها موفق به فرار به خاک عراق شود. این جنگ و
گریز تا پل ماهی در نزدیکی سرپل ذهاب ادامه یافت ولی منافقین با انفجار پل
ماهی مانع ادامه تعقیبشان شدند.
هواپیماهای عراقی هم در این موقع عملا وارد کار شدند و با بمباران وسیع رزمندگان، تعداد زیادی از نیروهای ما را به شهادت رساندند.
در ساعت 30/11 شب یکی از تیپهای باختران راه را
اشتباه رفته همین امر باعث شده بود که ترافیک سنگینی در شهر [اسلامآباد]
و در خارج شهر به وجود بیاید. همچنین به علت فرار وسیع مردم از شهر ستون
سازمان کاملا متوقف شد.
پس از خروج ستون نیروهای سازمان از اسلامآباد پس
از یکی دو درگیری کوچک، در ساعت 2 نیمه شب 4/5/67 در منطقه حسن آباد، یکی
از تیپهای سازمان گرفتار درگیری سنگینی شد و با اینکه اولین تیپ گردنه
حسنآباد را پشت سر میگذارد اما بعد از آن هم درگیر نبرد سنگینی در منطقه
میشود.
پس از کمکرسانی گردانهای متعدد از تیپهای مختلف
به نیروهای درگیر، در نزدیکی های صبح مجددا ستون سازمان به حرکت در آمد
اما باز در گردنه چهار زیر، درگیر شد و دنباله ستون متوقف گردید. بر اثر
نبرد سنگین در چهار زیر مرتبا تعداد زخمیها زیاد شد و تعداد لاشههای
کامیونها و کشتهها و ... افزایش پیدا کرد و تعدادی از فرماندهان گردان
درگیر هم کشته شدند. در این وقت حمله دیگری از سوی سه راهی ملاوی به
نیروهای سازمان صورت گرفت. در این میان اسرای حاضر در عملیات غالبا فرار
کردند و بینظمی شدیدی بر نیروهای سازمان حاکم شد.
بلافاصله پس از آزادسازی شهر اسلامآباد، یگانهای
سپاه پیشروی را به سوی کرند آغاز کردند. قبل از رسیدن نیروهای خودی به
این شهر در ساعت 3 نیمه شب، 3 فروند هلیکوپتر ترابری در کرند به زمین
نشستند و تعدادی از کادرهای منافقین و رهبری سازمان [برابر اطلاعات موجود
رجوی و همسرش طی مدت اشغال، در شهر کرند به سر میبردند.] را از شهر خارج
کردند.
از ساعت 7 حملات هواپیماها و سپس حملات هوانیروز
باختران بر روی ستون سازمان شروع شد. همین امر موجب شد که نفرات، که پیش
از آن در ماشینهای خودشان بودند، از ماشینها خارج شده و در اطراف جاده
لای شیارها و پناهگاههای طبیعی، کنار جاده، و زیر پلها سنگر بگیرند و
ستون کاملا متوقف شود. در ضمن، همزمان، در اطراف کارخانه قند درگیری
سنگینی در گرفت. در هر سه جبهه درگیری، نیروهای جمهوری اسلامی بر فراز
ارتفاعات، بر نیروهای سازمان اشراف کامل داشتند و ضمنا با حملات هوایی
نیروهای سازمان را به شدت سرکوب کردند. در این میان تعدادی از نیروهای
ارتش آزادیبخش ناگزیر از فرار و عقبنشینی شدند.
این در حالی بود که تعدادی از بیسیمهای آنها از کار افتاده بود و آمبولانسها مرتبا زخمیهای سازمان را به عقب برمیگرداندند.
ظهر روز سهشنبه 4/5/67 نیروهای جمهوری اسلامی،
جبهه دیگری از پشت پادگان الله اکبر به قصد قطع ارتباط میان نیروهای ارتش
آزادیبخش در اسلامآباد و کرند، باز شد که حملات و سرکوبی نیروهای سازمان
تا نیمههای شب ادامه داشت.
حمله از سمت پادگان الله اكبر
صبح روز چهارشنبه 5/5/67 نیروهای جمهوری اسلامی از
دو جبهه، از طرف پادگان الله اکبر و از منطقه جنوب اسلامآباد، به سمت
اسلامآباد هجوم آوردند و مناطق غربی و جنوبی شهر را کلا زیر فشار قرار
دادند، به طوری که حتی در جنوب شهر پیشروی داشتند. در ساعات آغازین روز
چهارشنبه نیروهای ارتش آزادیبخش با امیدواری به پیشروی به سمت باختران،
برای گرفتن تنگه چهار زبر به آن منطقه هجوم آوردند که تلاششان ناکام ماند.
جریان حمله به این ترتیب بود که افراد سازمان تا
صبح چهارشنبه در لابهلای شیارهای کوهستان به طور مستقر استراحت میکردند،
تا اینکه در اولین ساعات بامداد هلیکوپترهای عراقی جهت باز کردن تنگه به
کمک ارتش آزادیبخش آمدند. با آمدن آنها دستور تهاجم و حرکت به نیروهای
سازمان داده شد. درگیری شدیدی برای گرفتن تنگه آغاز شد و با شکست اولین
تهاجمات ارتش آزادیبخش، فرار نیروهای سازمان شروع شد. نیروهای جدید با این
تصور که راه باز شده است به سمت جلو در حرکت بودند و در همین حال با
نیروهایی روبهرو میشدند که در حال فرار بودند و علت عقبنشینی را هم
توضیح نمیدادند. نیروهای تازه وارد با رفتن به صحنه درگیری و حرکت به سمت
عقب متوقف شدند.
منافقين آويزان از كاميونها از جنگ فرار ميكردند
حملات هوایی مکرر و هجوم هلیکوپتر و کاتیوشا به
منطقه، از سوی جمهوری اسلامی، امکان سازماندهی را از آنان گرفت و نیروهای
سازمان به تعجیل در ماشینهای انباشته از نفرات، در حالی که بعضی افراد به
جاهای مختلف ماشین آویزان بودند عقبنشینی میکردند.
غروب روز چهارشنبه درگیری تنگه چهار زبر با
عقبنشینی نیروهای ارتش آزادیبخش به پایان رسید و از شب پنجشنبه عقبنشینی
کامل آغاز شد. چهارشنبه در ساعت 7 بعدازظهر شدت حملات ارتش جمهوری اسلامی
حتی فرصت عقبنشینی را هم از نیروهای سازمان گرفته بود. از صبح روز
پنجشنبه 6/5/67 نیروهای در حال فرار آنها، در حوالی اسلامآباد مورد چند
حمله مختصر قرار گرفتند. مجروحین یا خود را میکشتند یا امیدوار بازگشت
نیروهای تازه نفس میماندند. تعداد زیادی از افراد نیز در کوه و دشت و
روستاهای اطراف پراکنده شدند و آخرین خودروهای سازمان با حداکثر ظرفیت و
در حالی که افرادی به اطراف آن آویزان بودند به داخل خاک عراق بازگشتند.
یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در تشریح عملیات
میگوید: 11 روز قبل از حمله منافقین به داخل کشور، باخبر شدیم که تغییرات
جدیدی در آرایش ناوگانهای مستقر در خلیج فارس و دریای عمان به وجود آمده
است. به طور مثال ناو هواپیمابر وینسنس به طرف دهانه تنگه هرمز آمده بود و
ناوهای انگلیسی حرکات مشکوکی را انجام میدادند. در همین موقع 53 نفر از
نمایندگان کنگره آمریکا (به نقل از رادیو منافق) طی نامهای از وزارت امور
خارجه خواسته بودند که دولت ریگان در جهت تقویت سازمان منافقین به عنوان
آلترناتیو آینده حکومت ایران برنامهریزی بکند.
دو روز بعد از این قضایا یعنی 9 روز قبل از حمله
آنها و درست بعد از قبول قطعنامه 598 از طرف ایران اسلامی، عراق در دو
جبهه غرب و جنوب دست به تحرکات وسیعی زد. در جنوب خود را تا جاده خرمشهر-
اهواز رساند و به طرف جاده اهواز حرکت کرد و قصد داشت خرمشهر را دور بزند
و در غرب از محور ازگله- قصر شیرین- سرپل ذهاب- گیلانغرب- سومار- نفت شهر
و میمک به عمق 30 کیلومتر به داخل کشور تعرض کرد.
به لطف خداوند، در جنوب بچهها با آمادگی که
داشتند و همچنین با حضور وسیع و به موقع مردم ضربه مهلکی را به دشمن وارد
آوردند و او را تا مرزهای بینالمللی عقب راندند. اما در عقب دشمن تجاوزش
را گسترش میداد. در این مدت سعی کرد که از محور سومار خودش را به سه راهی
استراتژیک اسلامآباد- ایلام- ایوان غرب و همچنین در منطقه گیلانغرب هم
میخواست خودش را به سه راهی دیگری برساند.
اما خوشبختانه همانطور که از رادیو شنیدید مردم
ایوان دلاورانه مقاومت کرده و تعدادی از تانکهایشان را منهدم کردند و سه
دستگاه از آنها را به غنیمت گرفتند و تعدادی هم اسیر گرفتند. و دشمن بعثی
ناچار شد که 11 کیلومتر از آن سه راهی مهم عقبنشینی کند. رزمندگان یکی از
تیپها نیز 11 تانک دشمن را منهدم کردند و دشمن به ناچار عقبنشینی کرد.
قرار بود وقتی منافقین به تهران رسیدند، با پخش یک
اعلامیه شدیداللحن از کشورهای دیگر درخواست حمایت کنند و آنها نیز منافقین
را حمایت نمایند.
پيامدهاي مرصاد براي منافقين
عملیات فروغ جاویدان پیامدهای زیادی - عمدتا به زیان سازمان- برای سازمان داشته است که به طور گذرا به آنها اشاره میکنیم.
یکی از پیامدهای این عملیات، زیر سؤال رفتن خط
استراتژی و برنامههای مختلفی را از ابتدای تاسیس و خصوصا پس از پیروزی
انقلاب مورد آزمایش قرار داده بود که با ورود به فاز جدید و تشکیل ارتش
آزادیبخش، همه آنها را به نوعی مردود و بیجواب قلمداد کرده بود و تنها
راه مبارزه و براندازی نظام را نبرد مسلحانه و جنگ نوین ارتش آزادیبخش
دانسته بود. با مطرح کردن این مسئله که «صلح طنابدار رژیم است» و
«هیچگاه رژیم صلح نمیکند»، اقدام به عملیاتهای جدایی مرز و نهایتا
چلچراغ و فروغ نمود و چون در عملیات فروغ جاویدان با شکست مواجه شد و صلح
و آتشبس نیز میان ایران و عراق برقرار شد، لذا برای جبران این مسئله،
رجوی علت شکست و ناکامی را در خود پرسنل سازمان و بیایمانی و ضعف آنها
عنوان کرده و گفت: «اگر ایراد و مشکلی هست در خود شماست؛خطمشی ما مشکلی
نداشته است.»
این خط در وادار کردن نیروها به اعتراف به خستگی و
کمکاری و بیایمانی و عدم باور به تواناییهای خویش که در جلسات عمومی
انجام شد، نمود پیدا کرد. به رغم این کار، شکسته شدن رجوی در ذهن تعداد
زیادی از نیروها باعث ریزش نیرو گردیده، تعداد کثیری از اعضا و هواداران
سازمان جدا شدند. همچنین در این راستا شعار محوری سازمان هم که «صلح و
آزادی» بود زیر سؤال رفت.
در راستای همین بحث است که رجوی همیشه در
سخنرانیهایش پس از عملیات فروغ تاکید مینماید که «ما زاییده جنگ نبودیم
که با صلح از بین برویم» و دایم بر این موضوع توقف و تاکید خاصی داشت زیرا
در ذهن افراد این سؤال مطرح شد که «ما برای تحقق صلح مبارزه میکردیم.
اکنون که صلح محقق شده چرا باید مبارزه کرد؟» پس از این نیز رجوی استراتژی
«جرقه و جنگ» را دنبال میکرد (جرقه از سازمان، جنگ از دو رژیم ایران و
عراق) شکست در استراتژی و شعار محوری و همچنین تحولات منطقهای همچون جنگ
عراق علیه کویت و لشگرکشی نیروهای چند ملیتی بر علیه عراق و به تبع آن
نزدیکی هرچه بیشتر عراق به ایران و سعی جدی عراق بر حل ریشهای مشکلات و
معضلات موجود بر سر راه تعمیق روابط دو کشور، همه این مسائل موجب ریزش
شدید نیرو گردید. بنا به گزارشات موثق حدود 2000 نفر نیروی بریده از
سازمان در اروپا حضور دارند که از عملیات فروغ به بعد شروع به انفصال
نمودهاند.
دیگر پیامد عملیات، محکومیت سازمان و عملیات فروغ
از جانب گروههای اپوزیسیون بوده است. عمده گروههای مخالف جمهوری اسلامی،
نظیر حزب دمکرات کردستان، چپی ها و سلطنتطلبان، عملیات فروغ را نتیجه
توهمات و خیالپردازیهای رجوی دانسته و حتی بعضی ها سازمان را عامل ایجاد
وحدت در جمهوری اسلامی عنوان کردهاند. پیامد دیگر عملیات فروغ جاویدان
تلفات آن عملیات است. سازمان 1304 نفر کشته را خود رسما تایید و با عکس و
زندگینامه منتشر کرده است. تعداد مجروحین نیز بالغ بر 1500 نفر برآورد شد
که 700 نفر آنان معالجه سرپایی و سطحی داشتهاند و 800 نفر بستری و بعضا
جان سپردهاند.
بر اساس اعترافات دستگیرشدگان و عکسهایی که از
بعضی اجساد شناسایی شده تهیه گردیده است از مجموع 51 نفر هیئت اجرایی
سازمان (مرکزیت) حداقل 33 نفر از آنها در صحنه عملیات حضور داشتهاند که
16 نفر آنان کشته شدهاند. لذا حجم ضربه به بدنه سازمان 50 تا 60 درصد
بوده و به کادر مرکزی سازمان حدود 30 درصد ضربه وارد شده است که این تعداد
علاوه بر تعداد مجروحین و از کار افتادگانی است که به عقب انتقال داده
شدهاند. رضا پور آگل، مهدی افتخاری و مهدی کتیرایی از جمله کشتهشدگان
مرکزیت در این عملیات میباشند.
تجهیزات منهدم شده سازمان در مجموع نبردهای عملیات
فروغ جاویدان 612 خودرو از انواع مختلف، 72 تانک و زرهپوش، 21 توپ 122
میلیمتری و 51 تفنگ 106 میلیمتری که عمدتا بدون خودرو حملکننده بودند
برآورد گردیده است. آمار غنایم نیز حدود 500 دستگاه انواع خودرو مقادیر
زیادی تجهیزات انفرادی و جمعی بوده است. تنها پیامد مثبت این عملیات برای
سازمان از بعد تبلیغاتی بوده است. یکی از محورهای اساسی در مانور تبلیغاتی
و ژست تشکیلاتی آنان پیشروی نیروهای سازمان تا حوالی کرمانشاه است و همیشه
روی این مطلب مانور تبلیغاتی میدادهاند.
از زمان عملیات فروغ تاکتیکهای سازمان تغییرات
فاحش داشته است اما استراتژی سازمان کاملا حفظ شده است. سازمان معتقد است
که در عملیات فروغ چون سازمان فقط به ارتش متکی بوده است. عملیات به شکست
منجر شده است. در توجیه شکست عملیات، رجوی گفت: تمامی اتکاء ما به ارتش و
ایدئولوژیمان بود و روی عنصر سیاسی کار جدی صورت ندادهایم و آن را با
قیام کربلا قیاس نمود که امام حسین(علیه السلام) نیز تمامی اتکاء را بر دو عنصر
شمشیر و ایدئولوژی خود نهاد و از معادلههای سیاسی چشمپوشی کرد!!و همین
باعث شکست گردید! از آن پس و با همین توجیه و در پی بنبست نظامی تحمیل
شده، خط کار سیاسی در اولویت قرار گرفت ولی هیچگاه دنبالهروی از مشی
مسلحانه به عنوان تنها راه مقابله با جمهوری اسلامی ایران به کناری گذاشته
نشد.
یکی از محورهای اساسی در مانور تبلیغاتی و ژست
تشکیلاتی آنان پیشروی نیروهای سازمان تا حوالی کرمانشاه است و همیشه روی
این مطلب مانور تبلیغاتی میدادهاند.
منبع : فارس