SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
در سالهای 1336-1335، قالپاق اتومبیل دزدان عرصه را بر مردم تهران و هر کس که صاحب اتومبیلی بود تنگ کرده بودند. هر روز شکایات زیادی به کلانتریها و اداره آگاهی محل میرسید که دارندگان اتومبیل از دزدیده شدن قالپاق چرخ اتومبیلهای خود شکایت میکردند.
در سالهای بعد سندیکای غیرقانونی خرید و فروش قالپاق به وجود آمد. عدهای از اجناس اتومبیل فروشان از خدا بیخبر مانند طلاخرانی که در بعضی از شهرهای ایران، طلاها دزدیده شده از مغازه طلا و جواهرفروشان را میخرند و ذوب میکنند، به خرید قالپاق دزدی روی آوردند.
وجود مالخرها، دزدان را تشویق میکند به اعمال کثیف خود ادامه دهند. جناب سرهنگ هوشنگ شریفی از افسران قدیمی شهربانی چند روز پیش برایم نقل میکرد:
در سال 1339 که سرتیپ ناصر قلی انصاری یکی از افسران خوشنام و خدمتگزار شهربانی پس از برداشتن سپهبد علوی مقدم از مقام ریاست شهربانی به دلیل اشتهار به پاکدامنی خود به ریاست شهربانی منصوب شد تیمسار انصاری درصدد حل مسأله قالپاق دزدی در پایتخت برآمد.
سرتیپ انصاری از افسران پاکدامن و لایق شهربانی کل کشور بود. او تمام کلانتریها و آگاهیهای کلانتریها را موظف کرد فهرستی از مغازههای مالخر اجناس اتومبیل تهیه کنند. سپس با احضار و بازجویی از چندین مالخر عمده، فهرست شصت نفر قالپاق دزدان تهران به دست پلیس افتاد. این قالپاق دزدان که بیشتر تریاکی و شیرهای بودند تخصصشان برداشتن قالپاق از روی چرخ اتومبیلها و فروش آن به مالخران بود.
توضیح آنکه در رشته آبرومندانه اتومبیل دزدی رستههای زیر وجود دارد:
1- اتومبیل کامل دزدیده و قطعهقطعه میشود و قطعات آن به صاحبان خودروهایی که از نظر بعضی از قطعات در مضیقهاند به فروش میرسد. در گذشته که اتومبیلها بیشتر وارداتی بودند، این رشته، رشته پرسودی محسوب میشد و بعضی از مالخرها حتی حاجی هم میشدند!
2- اتومبیل کامل دزدیده شده به استانهای مرزی برای قاچاق موادمخدر یا مهاجران افغانی ارسال میشود.
3- اتومبیل برای دزدی از خانهها یا بانکها دزدیده و پس از انجام مأموریت در خیابانی رها میشود.
4- اتومبیل دزدیده شده با دستکاری در شماره موتور و سایر مشخصات و حتی تغییر رنگ، به عنوان اتومبیل دست دوم با کارت جعلی به خریداران ساده لوح به فروش میرسد.
5- اتومبیل توسط جوانان ولگرد برای عیاشی و سفر به شمال یا مزاحمت برای دختران، دزدیده شده پس از دو سه شبانه روز یا بیشتر رها میگردد.
به هر ترتیب تهران در سال 1339 جمع و جورتر و بسیار کوچکتر از امروز بود. به دستور رئیس شهربانی کل کشور، مغازه تمام مالخرهای بیانصاف بیوجدان پلمب و تعطیل و جریمههای سنگینی از سوی دادسرا به آنان تعلق گرفت و نقره داغ شدند.
تمام قالپاق دزدها که 60 نفر بودند، از سوی کلانتریها بازداشت شدند و با هماهنگی با دادسرا حکم تبعید آنان به یکی از نواحی دوردست جنوبی صادر شد که گویا به یکی از شهرهای کرمان اعزام شدند و تحت نظر شهربانی، به کار در مزارع و باغات پسته و جالیزکاری پرداختند و تصادفاً آن سال محصول خوبی هم به دست آمد!
اعزام تبهکاران برای کار در امور سازندگی در تمام کشورهای جهان نتایج خوبی به بار آورده و شاهد مثال، قاره استرالیاست که دولت امپراتوری انگلستان در قرن هفدهم و هجدهم تمامی تبهکاران، دزدان، کلاهبرداران، جاعلان، جیب بران، روسپیان و هر گونه مجرم ساکن زندانهای انگلستان را با کشتیهای بادبانی به آن قاره فرستاد و در کمپهایی جای داد و همه آنان سرگرم شهرسازی، کشاورزی و دامپروری شدند و قاره هفت میلیون کیلومترمربعی استرالیا را به صورت کنونی درآوردند.
در ایالات متحده و فرانسه نیز که هر دو مدعی انجام انقلاب بودهاند، این شیوهها عملی شد و بیشتر تبهکاران و جنایتکاران، زندگی جدیدی را آغاز کردند و آمریکای کنونی و مستعمرات فرانسه را آباد کردند و عجیب اینکه هنوز هم مستعمرات فرانسه به صورت جزایر، در اقصی نقاط جهان وجود دارند و ساکنان آنان اولاد و نوادگان همان مجرمین قرنهای گذشته هستند.
به نظر میرسد دادگستری و نیروی انتظامی ما هم باید از ادامه روشهای به نتیجه نرسیده کنونی و گرفتن و رها کردن مداوم مجرمان دست بردارند و به جای قرار دادن این همه خلافکاران در زندان، تبعید و سازندگی و استحاله روح و جسم بر اثر کار شرافتمندانه و سازندگی را جانشین آن کنند.
منبع : انتخاب