SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
دنیای امروز بخصوص جهان شیعه در حال حاضر با یكی از تهدیدات جدی در عرصه
بینالمللی مواجه است. این مشكل به واسطه ظهور جریانهای تندرو عقیدتی بروز
و ظهور پیدا كرده است.
از زمان شكلگیری جریانهای تندرو با لباس
"سلفیگری" در دنیای معاصر مدت زمان زیادی نمیگذرد اما وقوع برخی رویدادها
و حمایت غرب از گروهی از مسلمانان كه نگاهی افراطی به اسلام دارند، رشد
سلفیگری و به تبع آن جریان تكفیریها را در پی داشته است.
يكي
از عوامل مهم درگيريهاي خونين منطقه ، بحث تكفير شيعيان و مطرح كردن آن
از سوي علما و روحانيون افراطي وهابي و سلفي است كه باعث قرباني شدن بسياري
از شيعيان بيگناه در منطقه شده است.
متأسفانه به جاي برخورد مناسب
و معقولانه با اين پديده و اعلام برائت از اقدامات خشن و سركوبگرايانه، در
آذر ماه 1385 ، سي و هشت نفر از علماي سلفي عربستان سعودي در بيانيهاي
ضمن ابراز تاسف از سقوط بغداد آن را توطئه مشكوك صليبيون، روافض و صفويها
دانستند و هدف از آن را حفاظت و حمايت از اشغالگران و تحديد نفوذ اهل سنت
در منطقه ،ايجاد هلال شيعه و تجزيه عراق به سه منطقه كردي، شيعي و سني
خواندند!
كاملاً مشخص بود كه در اين نوع تقسيم بندي "روافض" شامل شيعيان، "صفويان" همان ايرانيان و "اشغالگران" نيز سربازان صليبي هستند.
جالب
اینجاست که اولین بار بنا به درخواست انگلیسیها در سال 1904میلادی ،
عبدالعزیز اول در عربستان توافق و حكم(سری) مبنی بر حق تجمع و تشكیل منطقه
یهودی در سرزمین فلسطین را به نفع صهیونیستها صادر كرده است.
سير تحول
سلفیها
روایات خود را مستقیماً از احمد بن حنبل( متولد 241)، احمد بن تیمیه(متولد
728)، ابن القیم الجوزیه(متولد 751) و محمد بن عبدالوهاب تمیمی نجدی(
متولد1115) می گیرند. آنها تنها راه رستگاری را پیروی از سلف صالح (صحابه
عصر پیامبر "ص") می دانند و بدین عات "سلفی" نامیده شده اند.
سلفیه بعد
از "محمد بن عبدالوهاب" به صورت یك شكل و ساختار سیاسی در آمد و هم پیمانی
وی با "محمد بن سعود" پایگذار حاكمیت آل سعود در عربستان به این روند تسریع
بخشید.
اكنون
پیوند میان علما و حاكمان سعودی گرچه دچار تغییر و تحول شده و شیوخ وهابی
از برخی اختیارات خود از جمله امر قضا بازماندند اما در عین حال هنوز هم
از وضعیت و جایگاه خوبی در نظام سیاسی سعودی برخوردار هستند.
وهابيت
بعد از محمد بن عبدالوهاب متحول شد. بخصوص از زماني كه "سيد قطب" و برادرش
"محمد" به انتقاد از تفكرات محمد بن عبدالوهاب برخاستند و مباني نظري او
در بحث توحيد را مورد بررسي قرار دادند.
از نظر اين دو ، توحيد مورد
نظر محمد بن عبدالوهاب توحيد ابتدايي و بدوي است و در مواجهه با جريانهاي
انحرافي كاربردي ندارد.اين نو تفكر بيشترين هم پیمانگي را با جريان دربار و
سلطنت دارد و از توان لازم برای مواجهه با انحرافات برخودار نيست به همين
خاطر جريان وهابيت بعد از تلاشهاي فرهنگي برادران قطب به سه بخش تقسيم شد:
1- وهابيت نجدي يا حجازي
كه هم اكنون به سردمداري علماي وهابي عربستان بر طبل تكفير شيعيان اماميه،
زيديه و اسماعيليه ميكوبد و البته عملگرا هم نيست و تلاشي براي از بين
بردن فيزيكي فرق اماميه نميكند.
2- وهابيت انقلابي يا جهادي
كه با نشر افكار سيد قطب در عربستان توسط شاگردش "سلمان العوده" و گسترش
افكار "ابوالاعلي مودودي" در پاكستان و تلاشهاي اخوان المسلمين در مصر ،
سر ناسازگاري با اهل كتاب بخصوص يهود و حضور نيروهاي بيگانه در خاك كشورهاي
اسلامي دارد. البته بايد در نظر داشت كه كساني كه به وهابيت انقلابي
اعتقاد دارند در عين انتقادات جدي به شيعه خواهان حذف فيزيكي شيعيان نيستند
و جنگ بين فرق اسلامي را بر نميتابند.
3- جريان تكفيري
كه چند دهه از شكلگيري آن ميگذرد تلفيقي از وهابيت نجدي با تاكيد بر
جنبههاي ضديت با شيعه و وهابيت انقلابي است. اين گروه بخصوص در عراق،
افغانستان، پاكستان و بخشهاي جنوب و جنوب شرقي و جنوب غربي ايران فعال
هستند و از همه امكانات لازم براي حذف مخالفان خود استفاده ميكنند.
متأسفانه
عملکرد بخش قابل توجهی از علمای اهل سنت در نقد تکفیری ها و اعلام برائت
از آنان ، چندان قابل اعتنا نبوده و نتواسته اند آن طور که باید و شاید ،
در برابر این افراد بایستند ، افرادی که به نام دین ، سر از تن خلق جدا می
کنند و از حسینیه شیعیان در پاکستان تا خیابان های کربلا ، دست به عملیات
انتخاری می زنند و یک کشتار داخلی در جهان اسلام را رقم زده اند و نهایتاً
چهره ای "ترور محور" از اسلام در جهان عرضه می دارند.
منبع : عصرایران