۰
نامة رباب صدر خطاب به امام موسي صدر:

چه کوچکند آنان که گمان مي‌کنند ممکن است ما سازش کنيم

خواهر امام موسي صدر در سي امين سالروز ربوده شدن وي در نامه اي به برادرش با ياد آوري پايه گذاري مقاومت در جنوب لبنان توسط امام موسي صدر و پيروزيهاي رزمندگان اين منطقه در سالهاي اخير نوشت: چه مايه کوچکند آنان وقتي که گمان مي کنند که ممکن است ما سازش کنيم.
کد خبر: ۳۵۰۵
۰۰:۰۰ - ۰۹ شهريور ۱۳۸۷

به گزارش شيعه نيوز، در اين نامه آمده است : سرور من اي امام ، تنها اين نامه بود که سنگفرش راه را نقش زد، مقصودش رسيدن به تو بود و زمزمه زخم هاي ما را به خود داشت و در پي گرمايي بود که از چين ولاي عباي تو مي تراويد.

سرور من، نامه ما را باز کن و بخوان، هنوز حروف الفبا در ساحل صور پژواک گام هاي تو را جمع مي کند، تا مگر گنجايش انبوه اشتياق در پس ساليان سال را پيدا کند. و تو بر آه تب زخم ما گل سرع و خنکا بيفشان.

اين همه روزهاي رنج گواه باشيد، که ما بر پشت توسن جراحتي نشستيم که آنان گمان مي کردند که ما را از پاي درخواهد آورد، و ما همچنان در بيابان هاي اين هستي مي گرديم و تو را مي جوييم اي سرور من. و سواران از اسب پياده نخواهند شد مگر آنکه تو بازگردي و پراکندگان را جمع کني و در احساس خفتگان شيريني شب زنده داري را بيدار کني، در شب نشيني که جز با طلوع صبح و بازگشت هياهوي ميدان پايان نمي پذيرد.

اي سرور من، وقتي که با هدف اصلاح گام در راه نهادي، ميراث دار جد خويش بودي و ما همچنان از عهده نيک خواندن کتاب هايي بر مي آييم که جانيان بر وسعت کربلا طعمه آتش ساختند.

اي سرور من، کشت از آن توست و بار و بر رسيده وخوشگوار است.

ما ساربانان قافله اي هستيم که سخت ره مي سپارد،هدفش رسيدن به کرانه هاي يتيمي است، پاروهاي رهايي در دست دارد و درد قايق ها راهبر اوست.

و تفنگ؛ وقتي که آن را زينت مردان خواندي، خرده حاسدان بر تو گرفتند و روياهاي ملت ما به حقيقت پيوست و همت و عزم قهرمانان، فرزندان مدرسه اي که تو راهش را نشان دادي، قلعه خيبر را ديگر بار در هم کوبيد و دوران هزيمت تا ابد رخت بربست.

اي سرور من، هر که گمان مي کند که ماممکن است فراموش کنيم به قدر دهر و دوراني به گذشته باز گردد و از خيمه هاي سرزمين طف (کربلا) باز پرسيد، از آنها درباره جان هايي مي پرسد که ابا دارند از آنها رخت ببندند و درباره رودي که نه بر وفق مراد و کام طفل شيرخواري جاري شد ، و ما آن رود را در جنوب جاري کرديم، ما از اين پس درد تشنگي نخواهيم داشت.

و چون همت و عزم در ما نشاندي، غل و زنجير را مقهور خواهيم کرد و تب داغ شوق آزاديخواهي خود را بر او جاري خواهيم ساخت و سوداي زنجير را آب خواهيم کرد.

آيا رواست که چنانکه خواسته اند زنجير بر دستان تو باقي بماند؟!

اي همه شيفتگان هواي آزاد، مگذاريد که شيهه اسبان از سم و سبک آنها دريوزگي کند، زين اسبان را فريادآزادمردان قرار دهيد که وحشت در دل فرمان گذار زندانيان مي اندازد، تا مگر وجدان غافلان از خواب غفلت برجهد و سپيده موعود ما از روزن غبار به درآيد.

اي سرور من، غيبت به درازا کشيد، ما تو را از ياد نخواهيم برد و دو برادر و يار تو (جناب شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين) را از ياد نخواهيم برد و همچنيان به سوي شما راه خواهيم سپرد تا آنگاه که به ديدار يکديگر نائل گرديم.

چه مايه کوچک اند آنان وقتي که گمان مي کنند که ممکن است ما سازش کنيم.

امام موسي صدر شهريور 1357 ( 31 اوت 1978 ميلادي ) و در آخرين مرحله از سفر دوره اي خود به کشورهاي عربي، بنابر دعوت رسمي معمر قذافي رهبر ليبي وارد اين کشور شد، اما در روز نهم شهريور ربوده شد و از آن تاريخ تاکنون هيچ اطلاعي از سرنوشت وي بدست نيامده است.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: