۴۹

نظر آیت الله سیستانی در خصوص عرفان صاحب فصوصى

کد خبر: ۳۴۶۰۴
۰۳:۲۴ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :
 
 
 
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۲۹
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴۹
نظرات بینندگان
ضدعرفان فصوصي
United States
۰۴:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۲/۱۴
ايول خوشم اومد
ناشناس
United Kingdom
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
به به حق علمی مطلب را چقدر خوب پیروان این مکتب رعایت می کنند . چه ادب و نزاکت عالی و چقدر استدلال قوی و جامعی
سید
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۲/۱۹
این اظهارنظر در واقع پاسخ آقای رمضانی(مدرس فصوص الحکم در حوزه قم) است که مطالبی را به آیت الله سیستانی منتسب نموده بودند.
محمدعلی
United States
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۴
بسیار ممنون و سپاس گزار از نظر معظم له که دهان بعضی عارفان وفیلسوفان و معتقدان به آنان را بستید.
فارس
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۰
قابل توجه آقایون حوزوی
فانظر الی طعامک، مواظب باشید هرچیزی به اسم دین به خوردتون ندهند
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۲/۳۱
فضلاء التفات دارند ولی بفرمائید جنابعالی موید هستید یا منتقد
محمد علی
United States
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۸
اونی که مثبت داده چی تو فکرش بوده؟؟؟؟؟؟
ياسر
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۶/۱۹
متاسفانه غالب حوزه هاي ما به جاي پرداختن به آيات و روايات و ارج نهادن به آن گرفتار اصطلاحات و كلمات فلسفي اين و آن شده اند ، كه سرآغاز ورود اين مباحث به حوزه هاي ديني نيز بر كسي پوشيده نيست ! ! !
محمد علی
United States
۱۲:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۰
بانظرآقای یاسرموافقم.ولی نه درهمه ی حوزه ها.
محمدرضا
Iran, Islamic Republic of
۲۲:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۱
احسنت آقا یاسر.خدا لعنت کند کسانی را که به اسم اهل بیت(ع) نمک می خورند و نمکدان می شکنند.
سیدحسن
Iran, Islamic Republic of
۰۲:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
سلام حیف که شاگردان مکتب فلسفه بادیدن این آراءبلافاصله حکم به تجهیل فردمقابل واظهارلحیه برای نفس حضیض خودمینمایند.اعاذنا الله من هذه الافکار
ناشناس
United Kingdom
۰۱:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۲
نه که تو اظهار لحیه نکرده ای !
داوودی
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۳
شرح فصوص و مانند آن شرح روایات اهل بیت علیهم السلام است مخالفان نظرات شرح فصوص و تمهید القواعد و غیر اینها اگر می توانند و شایستگی علمی دارند شرحی بر روایات معرفت شناسی بزنند تا معلوم شود که چه در آستین دارند
نشناسي بهتره
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۷
حالاحالاها مونده تا بفهمي روايات اهل بيت هيچ تناسبي با فصوص و.... نداره
ناشناس
United Kingdom
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
احسنت جناب داودی . اینان بوئی ازمعارف نبرده اند و همه همشان کوبیدن بزرگان است به گمان اینکه با مخالفت با اعلام و بزرگان در زمره و اعلام و بزرگان خواهند بود . هیهات هیهات
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۲:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۱
داوودی محترم،سنی ها در قرآن تفسیر به رای می کنند شما هم در قرآن و احادیث این کار را بکنید. در ضمن معارف اهل بیت (ع)را بایستی از خودشان بگیرید، و این معارف را به هر کسی نمی دهند احتمالا به همین دلیل است که شما به مشکل برخوردید و تفسیر به رای می کنید.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۳
شرح فصوص و مانند آن مربوط به اصول دین می شود و ای استفتا کننده ی عاقل! تقلید در اصول دین جایز نیست. این ره که تو می روی رو به ..... است .
محمد علی
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۴
ای ناشناس، حضرت آیت الله فتوا نداده اند. نظر داده اند. تیتر بالای صفحه را بخوان.
غوري
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۹
اين نظر براي مقلدين ايشان معتبر است
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۶/۱۳
محي الدين مي گه فرعون غرق درياي معرفت شد . اياقران وروايات اين رامي گه
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۶/۱۳
سلام هرچند ایشان تایید نکردند ولی رد هم نکردند ضمنا این همه دشمنی با فلسفه برای چه؟بعضی از بزرگان فیلسوف بودند
محمد علی
United States
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۰
سخنان بزرگان مهم تراست یاکلام معصومین(ع) دررد فلسفه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
صدر
United Kingdom
۲۳:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۱
جناب محمد علی عزیز ، همان طور که در یکی دو روایت مذمت فلسفه آمده است در بسیاری از روایات که از استفاضه هم بیشتر است رد اجتهاد آمده است . همان طور که آقایان مجتهدین این دسته از روایات را تأویل می کنند که : غرض از اجتهاد ؛ اجتهاد رایج آن زمان بوده است که امثال ابوحنیفه را تحویل داده است نه اجتهاد این عصر ، آقایان فلاسفه هم این دو سه روایت را تأویل می کنند که غرض آن فلسفه ای است که در یونان باستان بوده است و ارباب انواع را ترویج می نموده است نه فلسفه ای که از مبدأ و معاد می گوید .
به هر تقدیر هیچ شکی نیست که آیت الله سیستانی همه عمرشان را در فقه گذرانیده اند و خبرویتی در عرفان و فلسفه ندارند و لذا این فتوابشان نزد اهل این دو علم ارزشی ندارد و در جائی که فحول و بزرگانی دیگر این دو علم را تجلیل کرده اند و بقول شما طلبه ها امر دائر مدار " طرفی نقیض " است نمی بایست این گونه بی محابا به مطالب اختلافی تعرض شود که در نهایت تضعیف شیعه را در پی خواهد داشت .
جناب علی آقا ؛ شیعه در بستره تاریخ شیعه است و فقهاء بزرگوار هم رکنی از ارکان شیعه هستند نه همه ارکان تشیع . آنچه که شیعه را شیعه نگاه داشته است صرفاً فقه نیست بلکه شیعه با همه علوم اصیل شیعه است . فقه و اصول و تفسیر و حدیث و رجال و درایه و فلسفه و عرفان و منطق و اصولی گری و اخباری گری و سیر وسلوک و همه و همه در شیعه موجود است و هر دسته نمی بایست به دسته دیگر بتازند و باب نزاع را گسترده کنند . و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم . انشاء الله موفق باشید
محمد علی
United States
۱۶:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۶
آقای صدر لطفا ابتداء یک روایت در مذمت اجتهاد برای من ذکر کنید مورد دوم اینکه آقایون فلاسفه مگر چه کاره هستند که بخواهند حدیث تاویل یا تفسیر یا رد کنند؟ ودیگر اینکه این فلسفه و آن فلسفه نداریم. حرام محمد تا ابد حرام است. در ضمن این مورد را در مورد آیت الله سیستانی بدانید که گاهی یک طلبه ابتدا وقتی می خواهد درس حدیث بخواند میگوید باید اول فلسفه بخوانیم بعد حدیث که این اشتباهی است که در بعضی از حوزه ها میشود چراکه احادیث خود فلسفه را رد میکنند.آیت الله سیستانی در دوران طلبگی فلسفه نخوانده اند چون در احادیث آمده است که آخر این فلسفه به انحراف کشیده میشود. پس فتوای ایشان ارزش دارد معلوم است که اگر یک فیلسوف نظر خود را راجع به فلسفه بخواهد بگوید نظرش مثبت است. واما گفتی فقه و اصول و... درایه تا این جا قبول بعد گفتی فلسفه و عرفان و منطق و ... که این هاربطی به شیعه ندارد. این علومی مانند فلسفه منطق و عرفان و ... که گفتی مربوط به تصوف است. سیروسلوک را که حرفشو نزن که عین انحرافه. بقول آیت الله وحید اینا(فلسفه و عرفان و ..) همش کشکه. به جای سیر و سلوک به دنبال علوم اهل بیت باشید.
صدر
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۶
جناب محمد علی سلام . اخبار در رد اجتهاد آنقدر زیاد است که عرض کردم و فهرست طویلی از این روایات را حر عاملی در "الفصول المهمة " آورده است . لطفاً مراجعه بفرمائید . با این همه همه این روایات تأویل می شود به اینکه مراد اجتهادی است که امثال ابوحنیفه می کرده اند . اینهم جواب همه اصولیان بزرگوار می باشد . لطفاً به ردیه هائی که به " الفوائد المدنیه " نوشته شده است رجوع بفرمائید .
اما شرافت هر علمی به خود آن علم است و این از بدیهیات می باشد . نهایت امر این است که برخی در غایات علوم بحث می کنند که این علم به هدف و نتیجه مطلوب نمی رساند و الا معنی ندارد که علمی بما هو علم مذموم باشد .
محمد علی محترم ؛ فلسفه و عرفان هم علم است و علماء خودش را دارد و از من و شما هم خیلی عابد ترند و خیلی متعبد تر می باشند . کسانی که بی ادبند و در هر علمی وارد می شوند غیر از علماء راستینی هستند که در علوم مختلف غوطه خورده اند . جنابعالی از جناب سیستانی و جناب وحید خراسانی می فرمائید که این دو بزرگوار را خدای متعال طول عمر مرحمت بفرماید . بنده عرض می کنم که نه شیعه از این دو بزرگوار شروع شده است و نه به این دو بزرگوار تمام می شود . این دو بزرگوار هم دو فقیه متبحرند و شیعه فقیه متبحر بسیار دیده است . در بین همین فقهاء متبحر کسان بسیاری بوده و هستند که مرام فلاسفه و عرفاء را تصدیق می کنند و کسان بسیاری هم هستند که این دو علم و علمایش را رد می کنند . این اولین مرحله ای نیست که برای کسی کشف حقیقت شده باشد. لذا شایسته است همان طور که اقوال مخالفان محترم تلقی می گردد اقوال موافقان نیز محترم باشد تا رعایت اعتدال و انصاف در بحث بشود . این را سابقاً عرض کردم . مطلب دیگر هم اینکه موافقان این دو علم مدعایشان این است که این دو علم آنچنان ظریف و دقیق است که تا کسی در غایت ادراکات دقیق باشد از دسترسی به ساحت این دو علم محروم است .
محمد علی عزیز ؛ این مثل آن است که شاعری بگوید که تا کسی قریحه سرشار نداشته باشد نمی تواند شعر بگوید . رد این قول در نزد اهلش بسیار بی ارزش است .
آقای محمد علی محترم ، قاضی نورالله شوشتری از فحول اساطین شیعه می باشد و جواب بسیاری از این اشکالات را در مجالس المومنین داده است . روا نیست که او را مذمت کنیم در حالیکه که فحول شیعه می باشد و عظمتش به تصدیق بزرگان رسیده است . او را همان گونه که محترم می شماریم داعیه داران این دو علم را هم محترم بشماریم .
محمد علی عزیز ؛ بحث تفصیلی این مطلب به هزاران صفحه نیاز دارد و در این مختصر مجال گنجایش نیست ولی شما را نصیحت می کنم که با فلاسفه و عرفاء در نیفتید و اینها را " کشک " ندانید . حاجی سبزواری کشک فروش نبوده است و صدرا و قبل و بعد او هم . ابن سینا امروزه در عالم دانش مطرح است و فارابی نیز هم . بخدا اینها کشک فروش نبوده اند . ولی همانی است که عرض کردم . اینها فقه را دانسته و فهمیده اند و بسیاری شان فقیه هم بوده اند ولی عکس این مطلب چندان ثابت نیست . خدای همه علماء بزرگوار شیعه را جزای خیر دهاد و شما هم موفق باشید .
محمد علی
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۶
آقای صدر انسان عاقل به دنبال هرعلمی نباید برود.عاقبت فلسفه و عرفان جز انحرافات چیزی نیست. الان همه ی عارفان اعتقاد دارند که صوفیه شیعه هستند یا اعتقاد به وحدت وجود دارند.اعتقاد به وحدت وجود انحراف و شرک نیست؟ علمای فلسفه هرچقدر عابد باشند بدرد خودشان میخورد چون اعتقاد به وحدت وجود و سیر و سلوک و... دارند. اما اجتهاد. بیایید ماهیت اجتهاد را در نظربگیرید.مجتهدین علم رجال و درایه و فقه می خوانند. که چه . برای علوم حدیث و شناخت اهل بیت. اما فلسفه و عرفان چه ارتباطی به علوم اهل بیت دارد؟ هرکس علمی خارج از علم ال بیت را کسب کنند بی شک منحرف میشود. هرچه علم برای سعادت با شد نزد آنهاست؟ امام میشود لطفا ارتباط بین عوم اهل بیت را با فلسفه ذکرکنید؟ اینکه میگویید در بین فقهای متبحر علمایی بوده و هستند که مرام فلاسفه راتصدیق میکنند میشود از مراجع تقلید زنده یکی را مثال بزنید؟ البته به جز آیت الله حسن زاده ی آملی .علمای فلسفه خود ارزش قائل هستند که بگویند این دو علم را هرکسی نمی فهمد. درمورد اطلاعات بیشتر در باره ی رد فلسفه و عرفان و عاقبت عالمان این دو علم میتوانید به سایت:
www.ebnearabi.com مراجعه فرمایید تا ببینید کسانی چون شمس تبریزی و ابن عربی (لعنت الله علیهما) پس از کسب عرفان و فلسفه به بانوی دو عالم حضرت زهرا(س) چه توهینی کردند. آنجا نظر چند تن از مراجع تقلید نیز درمورد فلسفه و عرفان نوشته شده است. لطفا لطفا لطفا مراجعه فرمایید. مابا فلاسفه و عرفا در نمی افتیم چون آنقدر ... هستندکه هر انسانی را... . اما من کشک ندانستم. علمه ی بزرگ حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی از مراجع تقلید این نظر را داده اند. اما ابن سینا و فارابی : ابن سینا که شیعه ی اثنی عشری نبود . وحتی در یکی از کتب خویش به حضرت علی(ع) توهین کرده است. ویا ایکه موسیقی دان بوده که در حدیث از پیامبر آمده به چندگروه سلام نکنید ویکی از اینها نوازنده ی تاروطنبور است. و فارابی را هم شما بسیار بهتر ازمن میدانید که سنی بوده. درمورد ابن سیناهم در گوگل جست و جو بفرمایید. حالا هرخدمتی هم که به علم کرده باشند آنقدر خرد نداشتند که پیرو مذهب حقه ی تشیع اثنی عشریه شوند. و السلام علی من التبع الهدی. منتظرکامنت بعدی شما.
صدر
United Kingdom
۰۱:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۲
جناب آقا محمد علی ، از هر بوستانی گلی و از هر بلبلی ترانه ای آورده اید .
جواب دادن به تک تک این مطالب وقتی دراز می طلبد .
شما خیال می کنید که فقط امثال برخی از علماء که ذکر نموده اید دعوی احادیث اهل بیت دارند . فعلاً بلند گو به دست این بزرگواران است و صدای این بزرگواران شنیده می شود. جناب محمد علی ، عرفاء و فلاسفه بیشتر از این بزرگواران دعوی عمل به روایات را دارند و برای هر روایتی ده ها و گاهی بیش از اینها احتمالات ذکر می کنند تا حتی یک روایت را هم رد نکنند از این بابت که شاید صادر از معصوم ع باشد و رد معصوم سلام الله علیه بحساب آید .
لسان عرفاء و فلاسفه لسان علم است و تا کسی به اصطلاحات علمی مسلط نباشد نمی تواند ادعای فهم صاحب اصطلاحات را بنماید .
اگر هم چنین ادعائی کرد نزد اهلش از درجه اعتبار ساقط است .
آقای محمد علی ، ساحت علم آنقدر وسیع است که به این عناوین ساده و ابتدائی خدشه ای به آن وارد نمی شود . تاریخ علم بارها و بارها بخود دیده است که کسانی با هیاهو و جنجال مرامی را عقب زده اند ولی آفتاب جهانتاب علم بالاخره غلبه کرده است و حقایق از پس پرده عیان گردیده است .
چه معنی دارد که شما از مراجع زنده شاهد بر حقانیت فلسفه و عرفان می خواهید . اصلاٌ فلسفه و عرفان قبل از تقلید است و تقلید در فروع عملیه می باشد و ربطی به ساحت فلسفه و عرفان ندارد که دنبال مراجع تقلید زنده ای هستید که مؤید گفتار باشند یا نباشند.
حیطه عمل مرجعیت معلوم است و مرجع از آن روی مرجع است که مرجع عوام می باشد نه مرجع علماء و خواص . بحث فلسفه و عرفان بحث خواص و علمآء و جائی برای اظهار نظر عوام باقی نمی گذارد .
تاریخ شیعه هزاران مرجع بخود دیده است و در تاریخ تشیع بسیاری از این بزرگواران مدافع و استاد فلسفه و عرفان بوده اند .
از مراجع نزدیک به عصر ما آیات الله العظام رفیعی قزوینی و شیخ محمد تقی آملی و شاه آبادی و امام خمینی و .... از مدرسان و اساتید رسمی فلسفه و عرفان بوده اند
در طبقات قبل هم کسانی چون علامه بحر العلوم و نراقیین و شیخ بهائی و میر داماد و ابن فهد حلی و خواجه نصیر الدین طوسی .... صدها عالم دیگر که نام مبارکشان در اعیان الشیعة موجود است
با این همه ملاک درستی و نادرستی مکاتب به کثرت و قلت تابعانش نیست . دلیل حقانیت هر علمی در علوم یافت می شود و نهی از علوم نمودن جز مکابره و عناد نتیجه دیگری عائد نمی نماید .
ابن عربی در حق صدیقه کبری سلام الله علیها توهین نکرده است و آنچه موجود است خلاف گفتار شماست و تصحیف و تحریف را نمی بایست به ابن عربی نسبت داد . این معاندان مکتب اهل بیت در طول تاریخند که به هر تشبثی روی کرده اند و از تحریف کلمات ابن عربی هم چنین فرصتی را برای مخالفان مکتب عرفان ساخته و پرداخته اند و با این همه عرفان شناس بخوبی می داند که فحوای کلام ابن عربی عصمت مقام خلافت است و این عقیده عین عقیده شیعه می باشد . با این همه با این مختصر نمی توان چنین اشکالاتی را طرح کرد و جواب داد .
شما در پی روایاتی بودید که نهی از اجتهاد می کرد و برایتان آدرسش را دادم و در وسائل و غیر وسائل موجود است . عین همان تآویلی که برای این روایات می شود در جای دیگر هم صادق است .
تحکم شما جالب است که انسان دنبال هر علمی نباید برود ، این تحکم اگر از کسی باشد که در علمی به آخرش رسیده است باز جای بررسی دارد ولی از اول علمی نهی از آن نمودن با عقل گرائی دینی تضاد آشکار دارد مگر آنکه معلوم باشد که این علم ضد دیانت است و چنین فرضی در فلسفه و عرفان عین مصادره به مطلوب است . مصادره ای که خیلی ها گرفتارش شده اند .
انحراف آنجا معنی دارد که استواء معلوم باشد . اینها همه اش مصادره است و تا مقائیس علمی ارائه نشود همه و همه این دعاوی عین دلیل را عین مدعا قرار دادن است . موفق باشید
صبر
Iran, Islamic Republic of
۰۱:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۳
آقا محمد علی از کی دیگه دنبال علم رفتن محدود شده است ؟ این تنگ نظری ها ست که عرصه را برای نشستن چند ساعته فراهم کند
محمد علی
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۰
به به .به به. دقیقا انتظار چنین جوابی را داشتم. بالاخره به اون نقطه ای که پیش بینی میکردم رسیدیم.از همون زمان پیامبر(ص) و از وقتی این دین کامل شد.گفتند هر علمی را نباید آموخت. علم موسیقی زنی. درست کردن شراب. یادگیری بازی با شطرنج. مثلا در مورد همین شطرنج حدیث داریم که کسی که از شطرنج آگاهی می یابد مانند این است که از آتش آگاه(وارد) شود.آری هرچیزی را نباید آموخت. این انسان ظرفیت هر چیزی را ندارد. انجام هر گناهی را نباید یادبگیرد.چون سزیعا مورد وسوسه قرار میگیرد. وقتی بر اثر تجربه دیده شده که علمای فلسفه کارشان به انحراف کشیده شده مادیگر به آن سمت نرویم. اما این جمله ی من رو دقت کن:


به نظر من محدودیت خوب است. وجود خط قرمز خوب است. آزادی مطلق معنی خوبی ندارد. حالا شما بگو خود را محدود نکنیم. وقتی تجربه میگوید هرکاری نتیجه ی خوبی ندارد. مادیگر سراغ آن نرویم. یاد نگیریم. نه این که بگوییم نباید خود را محدود کرد. به نظر من محدودیت اگر به جا باشد خوب است. به خصوص محدودیت اسلامی. چون خدا تعیین کرده است و او آگاه تر است. میدونم که این دفعه دیگه جوابمو نمیدی. ولی اگه حرف عقلی داری ما منتظریم.
محمد علی
United States
۱۸:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۷
این دیگه چه وضعشه؟ دقیقا بگین من با کی طرف هستم؟ یه کلکی تو کارتون هست. یکی با نام صدر پیام داده با پرچم ایران. ودیگری با همان نام ولی با پرچم انگلستان. یکی دیگه هم با نام صبر پیام داده. دقیقا بگین چندنفرین تا جواب هاتون رو بدم. شیعه نیوز نظرم رو چاپ کن تا قضیه کاملا روشن شه.
ياسر
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۶/۱۹
علامه بزرگوار طباطبايي در تفسير شريف الميزان ، اشاره به تفكيك و غير قابل انطباق بودن مفاهيم فلسفي و عرفاني با آيات و روايات دارند .
به نظرم ،نظر ايشان كارشناسي تر از ما باشد .
صدر
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۸
یاسر عزیز من نمی دانم شما این حرف را از کجا آورده ای و چه کسی این حرف را به شما یاد داده است ؟ آنچه که در تفسیر المیزان مشهود است و هر محققی به سادگی این را درک می کند این است که تفسیر المیزان در حقیقت تطبیق آراء فلسفی ملا صدراست با قرآن که حتی برخی از محققان از مرحوم طباطبائی گله می کنند که : ما بالاخره نفهمیدیم که آیا آقای طباطبائی تفسیر قرآن نوسته است یا فلسفه ملاصدرا را به آیات قرآن بیان کرده است .
حال شما از کجا این فرمایش را آورده اید ؟ نمی دانمم
مفاهیم فلسفی و عرفانی مفاهیمی است که عقل و فکر دانشور خویش را بخود مشغول می دارد و طبیعی است که هر کسی با تعقل و تفکر خویش به سراغ قرآن می رود .
الفاظ و عناوین را به گونه ای می فهمد و با اینها به تحقیق و تدبر در هر چیزی من جمله قرآن می پردازد .
متکلم و فقیه هم همین طور است و اصلاً آدم این طوری ساخته شده است که تا ذهنیات نداشته باشد نمی تواند با مطالب برخورد نماید.
فلسفه و عرفان هم از این قاعده مستثنی نیست و کسانی هستند که از فلسفه ادراک الحاد کرده اند و باز کسانی هستند که از عرفان ادراک لاقیدی نمود ه اند و با آن ادراک سراغ معارف دینی و از جمله قرآن رفته اند و نتیجه اش بی دینی شده است .
کسانی هم هستند که از فلسفه و عرفان ادارک تعبد و بندگی کرده اند و با این ابزار با قرآن برخورد کرده اند و قران را مرحوم طباطبائی چنین تفسیر کرده است .
فقه هم همین طور است . کسانی بوده اند که جایگاه خویش و پیامبر را یکی گرفته اند و در عوض متشرع بودن ؛ شارع شده اند و فتاوی عجبب و غریب ، حاصل همین برداشت است .
کسانی هم هستند که فقه را عبارت از عمل بنده و عبد می دانند و جز تعبد و بندگی برای خود جایگاهی قائل نیستند .
یاسر عزیز بحث در جایگاه اولیه تعقل است که آدمی با چه تعقلی به سراغ معارف می رود .
حدیث گرای هم " بقول ارباب تفکیک " تعقلی اولیه دارد و با آن تعقل است که به سراغ روایات می رود و فلسفه گرای هم همین طور .
نفس ادعا که کفایت نمی کند که کسی بگوید من تابع معصوم هستم و بس .
تابعیت از معصوم نفس ادعاست و در عمل گاه کسانی که تابع چنین ادعائی هستند مطالبی می گویند که منجر به حتی مکتب " شیخیه " می شود .
شما خیال می کنی شیخ احمد احسائی ادعای مکتب معصوم را نداشت .
همه کتابهای او حدیثی است و بیشتر استنادش به روایات است ولی در عمل چه شد؟
این هجوم فعلی به عرفان و فلسفه اهداف دیگری را در بر دارد و مدعای " پیروی از مکتب معصوم " صرف ادعاست .
یاسر جان شما می دانی که امروزه در کشمیر و توابع آن بیش از چند ده میلیون نفر مدعی تبعیت از معصومند و همه ما را ضال و مضل می دانند و خود را اهل معرفت و ما را " مقصره " می نامند .
به نفس ادعا که چیزی اثبات نمی شود .
بیکار
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۶/۱۹
سلام
مگه کار بزرگان حجته؟!!!
محمد علی
United States
۱۹:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۹
اشتباهی به این نظر مثبت دادم.
==
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۸
بیکار عزیز ، کلیّت کلام شما درست است ولی در عمل همه عوام تابعیت از بزرگانشان می کنند . گرچه کار درستی به نظر نمی آید ولی هست که هست
موسی
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
فکر میکنم آقایان مخالف فصوص اشتباه کردند دلیلش هم این است که تأیید کردن یا نفی کردن آیت الله سیستانی مربوط به اعتقادات است و در اعتقادات تقلید حتی از ایت الله سیستانی هم جائز نیست
محمد علی
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۹
کسی از ایشان در رابطه با این مسئله ی اعتقادی تقلید نکرده است. منتهی بعضی آیت الله سیستانی را فقیه اعلم در این زمان می دانند . وبرای همین ایشان را منبع تحقیق( نه تقلید ) قرار می دهند. سپس با توجه به نظر ایشان اطلاع به دست می آورند.
جابر
United States
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۲
به غیر از این مرجع بزرگوار، آیه الله وحید خراسانی هم فرموده اند: این ها همه اش کشک است، هر چه هست در قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام است.
((حالا اگر بعضی ها!!! می خواهند آقایان فیسلوف و عارف را از این مراجع بزرگ عصر بالاتر بدانند مطلبی است جدا.
یا علی مدد
جواد
United Kingdom
۰۲:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
آقا جابر ، همه چیز در قرآن و روایات هست ولی به همین قرآن و همین روایات هم همه آقایان علماء تمسک می کنند . تو خیال می کنی که فلاسفه و عرفاء به غیر قرآن و روایات تمسک می کنند ؟ نه . همه شان تمسکشان به همین دو است ولی مقدماتی در کار است که در این مقدمات اختلاف دارند .
اخباری و اصولی و شیخی و صوفی و فیلسوف و عارف و مرتاض و متکلم و محدث و همه و همه ادعایشان تمسک به قرآن و حدیث است ولی راه استفاده شان از قرآن و حدیث فرق می کند .
جابر ؛ کفایه خوانده ای ؟ می دانی در همه کفایه دو تا آیه قرآن بیشتر نیست و همه اش استدلال است و استدلال . با این همه هیچیک از اقایان کفایه را خلاف قرآن و روایات نمی دانند . اسفار همه اش قرآن و حدیث است و فتوحات و فصوص هم پر از ایات قرآن می باشد ولی شکل برداشت ها و استدلال ها فرق می کند .
ادعای همه تمسک به ثقلین است ولی تا چه اندازه در این ادعا صادقند ؟ این دیگر به ادعا ثابت نمی شود و نیاز به بررسی علمی دارد
عباس
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۰
عزیز دل ، اصل سوال غلط است . یا می بایست بپرسد : نظر جنابعالی در مورد "عرفان صاحب فصوص" چیست و یا بپرسد : نظر جنابعالی در مورد "عرفان فصوصی "چیست ؟
"عرفان صاحب فصوصی" غلط است . یا عرفان را به" صاحب فصوص "نسبت می دهند که می شود " "عرفان صاحب فصوص ". و یا عرفان را به "فصوص "نسبت می دهند که می شود :" عرفان فصوصی ".
این سوال کننده آنقدر بی سواد بوده است که نتوانسته حتی سوال را هم درست طرح کند .
ناشناس
United States
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۳
حالا شما هم به خاطر یک حرف "ی" که اضافه گذاشته اند اینقدر گیر نده دیگه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عمو جان
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۶
خوشگله ، با یه عقب و جلو کردن ؛ کفروا مبدل به فکرو ا می شود .
عباس چیز مهمی گفته است که سوال کننده از اساس مطلب را نفهمیده و اصلا وارد به اصطلاحات هم نیست و با این همه اظهار لحیه هم کرده است
احمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۳
به نظر من اهمیت بزرگانی مثل حاجی سبزواری وملا صدرا و... به عمل به احکام فقهی بوده و تهذیب نفس آنان شرعی و مطابق روایات اهل بیت بوده فرمایش آقای سیستانی و آقای شیرازی هم که قبلا فرمودند راه ابن عربی از اهل بیت جداست به عدم پذیرش ولایت اهل بیت از طرف آنان بوده مثل مولوی که متاسفانه بین خیلی از شیعیان لقب مولانا دارد در حالیکه کسی مولایش علی باشد به او مولانا نمی گوید کسی که در مورد امام زمان می گوید هر زمان را ولی ای قایم است....
حسين
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۰
بسم الله الرحمن الرحيم.برادران ارجمند ودوستان عزيز مخالف وموافق،همت وغيرت هردو گروه، دردفاع از اعتقادات،قابل ستايش است. انشاءالله خداي كريم به همگي ما توفيق اين را عنايت كند كه خودرا ازپيوستن به صف آدم هاي خنثي وبي تفاوت نگهداريم. كساني به درد جامعه پوياي علوي ميخورند كه پيوسته در جوش وخروش ، وچون موج دريا درتلاطم باشند ونسبت به مسائل ومشكلات جامعه خود، عكس العمل نشان دهند ودر رفع مشكلات مختلف وبخصوص مشكلات اعتقادي اجتماع، تلاش كنند وپرچم امر بمعروف ونهي از منكررا دائما در اهتزاز نگه دارند.اين است معني واقعي انتظار فرج.اما عزيزان، قبل از ورود به بحث،2نكته را ياداور ي ميكنم:1- بي ادبي در كلام ونوشتار وبكار بردن كلمات ناهنجار، درشان يك شيعه منتظر نيست.2- هم وغم جامعه شيعه، ورمز دوام وپايداري و موفقيت علما ومدافعان حريم تشيع، در تمام طول تاريخ پرفرازو نشيب اسلام، دائما اين بوده كه واقعا(ونه اسما) پيرو سنت ورهنمودهاي حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وآله باشند،وضمن تفكر وتعقل براي درك مسائل ، از تحميل نظرات شخصي بر مسلميات وبديهيات منابع اصلي دين ، خودداري كنند.زيرا تنها رابط بين خدا وبندگان ،براي دريافت حقائق الهي ،اين بزرگوار بوده اند.حضرت ختمي مرتبت (ص)نيز براي راهنمايي امت خود، تاقيامت كبري،دوعامل گرانقدر برجاي گذاردند.ايشان(ص) رمز ماندگاري در صراط مستقيم را تمسك به اين دوعامل، يعني قرآن واهل بيت عصمت وطهارت، عليهم السلام،معرفي فرمودند.اين سفارش ،درقالب حديث شريف ثقلين ، متجلي است كه به تواتر در آثار شيعه وسني، نقل شده است. با توجه به نكته دوم، موضوع مورد بحث ( عرفان محي الدين عربي)را در آزمايشگاه ثقلين ،وبا معيارهاي قرآن و حديث اهل البيت (ع)بررسي ميكنيم. برادر ارجمندمان جناب جواد، اشاره داشتند به اينكه هر دو گروه موافق ومخالف محي الدين، به قرآن وحديث استناد كرده اند.درعين حال، مي بينيم كه باز هم برسر يك موضوع واحد، با يكديگر اختلاف دارند.درست است اما مهم اينست كه نتيجه بدست آمده، مخالف نص صريح قرآن وروايات، نباشد.درقرآن وروايات منابع شيعي، نكاتي وجوددارد كه اگر بخواهيم تفكرات و آموزه هاي عرفاني محي الدين را با آن بسنجيم، نيازي به شرح وتفصيل، پيش نمي آيد كه منجر به اعمال سليقه هاي منفي ومثبت شود.وقتي نكات مورد بحث را در اين قالب بريزيم، هر توجيه ديگري، مردود خواهد شد.اگر هزارن شيخ كليني وصدوق ومفيد ويا ملاصدرا وابن سينا ومحقق دامادو... خلاف آن بگويند، مقبول نخواهد بود.ان شاء الله در كامنت هاي بعدي، با همفكري يكديگر به بررسي بيشتر و دقيق تر موضوع، مي پردازيم.
جواد
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۲
حسین آقای عزیز سلام علیکم و رحمة الله . من واقعاً دوست شما هستم و این را بی مجامله می گویم .
مدعای شما مدعای بزرگی است و تأمل در آن بسیار مهم است .
شما فرموده اید : .....مخالف نص صريح قرآن وروايات نباشد.....
حسین آقای عزیز ؛ هیچ عالمی از علماء متدین و ربانی شیعه از اهل عرفان و اهل ضد عرفان مدعایش این نیست که خلاف نص صریح قرآن و روایات مطلبی را گفته است.
خوب است در مقدمه ؛ این بحث معلوم باشد که در همین نص و روایت ده ها قول موچود است و این گونه نیست که همه علماء نص را یک گونه معنی کرده باشند .
من باب مثال یکی از مواردی که در نص دغدغه می شود را به عرض مبارک می رسانم
مثلاً آیه مبارکه واعلموا انما غنمتم من شیی فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی را در نظر بگیرید .
غالب اصولیان این آیه را نص می دانند ولی برای مورد استناد به این آیه مبارکه به لغت رجوع می کنند که " غنم " چه معنائی می دهد . که از آن عموم غنیمت را استنباط می کنند با همه اختلافی که در هدیه می باشد .
پس با این مقدمه نص آنگاه نص است که علم لغت بر آن حاکم باشد . حال اگر عالمی در حجیت کتب لغت اشکال کرد باب اشکال جدیدی باز می شود و با او در محل دیگری می بایست بحث کرد .
مثلاً عالمی اشکال کرد که این کتب لغت هر چند در عصر ما متداول و مشهور است ولی بر ما ثابت نیست که در همه ادوار همین کتب مشهور و متداول بوده است .
بر همین اساس چنین مبنائی نافی شهرت کتب لغت می باشد .
اینک نص در نظر این عالم نص احتمالی است نه نص یقینی و باز به نوعی تسامح این نص را می پذیرد نهایت از آنجا که در اصول حجیت ظن اثبات می شود بر اساس ظن این آیه مبارکه را حجت می داند ولی یقین بر این نص حاصل نشده است . بر این اساس در اصل نصوص تطرق وارد می شود.
باز اشکال دیگر در نص این است که نویسندگان کتب لغت - بر فرض که کتبشان به قاعده شهرت به ما رسیده باشد - در ثبت لغت هر چند خبره بوده اند - بر فرض که خبرویتشان ثابت آید به نظر خبره که در این صورت دور مصرح ایجاد می شود و یا به قبول عامه خبرویتشان ثابت شود که قبول عامه در شرع مقدس جایگاهی ندارد به هر تقدیر - بر فرض خبرویت باز عدالت علمی شان محل بحث است که آیا متهم در علمشان هستند یا خیر . آنکس که در علمش متهم است را نمی توان به قولش استناد کرد
حسین عزیز که دورادور ارادتمند شما شدم از آن روی که آداب بحث را در ادب می دانید ، چگونه می توان نصی را با این دو اشکال مستند قرار داد . این تنها دو اشکال است و جز اینها هم هست ولی دو اشکالی که عرض شد از اشکال اساسی اخباری هاست که قرآن را قطعی الصدور می دانند و ظنی الدلالة و اشکالشان هم اشکال بی راهی نیست و اگر جواب اساسی به این اشکال در میان است استفاده می کنیم .
روایت هم خالی از همین مقوله نیست که عرض شد جز اینکه از آن روی که عهد صدورش گسترده تر از عهد نزول قرآن است و حجمش بیشتر می باشد بهتر می توان با تطبیق لغات پی به مراد روایات برد ولی باز حالی از اشکال نیست .
یعنی اشکال اول در لغت است که می بایست این اشکال مرتفع شود تا بعد به اشکال در دلالات بپردازیم .
بر این اساس تا بحث لغت حل نشود نص و روایت در این میدان کارساز نیست مگر از باب حجیت ظنون که میدانش در احکام است و در اعتقادات جائی ندارد .

از باب عرض به محضر شما عارضم که : عموم لغویون شناخته شده بجز صاحب معجم مقائیس اللغة و صاحب العین ، سنی مذهب بوده اند و چگونه می شود به قول سنی ای که حد اقل بیش از پنج قرن از عهد نزول قرآن دور بوده است در لغت استناد کرد آنهم لغت شناسی که هنوز معنی لغت " مولی " را درمن کنت مولاه فعلی مولاه نفهمیده و حمل به دوستی کرده است نه حمل به ولایت عامه ؛ آنگاه می خواهیم در مفاهیم قرآنی به قول چنین خبره ای استناد کنیم ؟
اشکال مهم است و اگر جنابعالی جوابگو باشید کمال تشکر را دارم . جواد گمنام
حسين
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۵
بسم الله الرحمن الرحيم.برادران ارجمند مسول شيعه نيوز،سلام عليكم ورحمه الله.خدا قوتتان دهد انشاء الله.پيرو نظريه مورخ22/8 برادر ارجمندمان آقا جواد يك كامنت در تاريخ 24/8 ارسال كردم واعلام دريافت هم شد.چرا هنوز كه 15/9 است منتشر نشده است؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۴۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۵
درتفكر بشر غير عادي معصوم امكان خطا هست هر كه باشد. ابن عربي يا شيخ انصاري؛ فلاسفه عرفا يا متكلمين.
ناشناس
United Kingdom
۲۳:۵۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
سلام من مقلد ایت الله سیستانی ام اما کی گفته ایشون اعلمند در حال حاضر هر مجتهدی تو یه مبحثی اعلمند شماهام در این مواردی که علما هم خودشون هتگ میکنند و اختلاف نظر دارند نظر ندید که تو اون دنیا باید جوابگو باشید جو گیر نشید عزیزان
س ش
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۵۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
ایا میدانید در شهر ما مشهد وهابیت تبلیغ میشود