SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
گروههای بهائی مخالف عباس افندی (که بعدا مخالفان شوقی نیز بدانان اضافه شدند)در فلسطین حضور داشتند و عباس و شوقی را مستحق رهبری فرقه-پس از حسینعلی بهاء-نمی دانستند. اینان مدتها بر اماکن بهائی در فلسطین تسلط داشته و اسباب رنج و درد سر برای شوقی بودند،ولی دولت اسرائیل به محض تاسیس،از جناح شوقی حمایت کردند و ازمخالفان وی خلع ید نمودند.
شوقی در نامه ی 11ژوئن 195به بهائیان بشارتهائی می دهد،از جمله:(سقوط و اضمحلال مستمر بقیه ی ناقضیان میثاق که هنوز به کمال جسارت در مقابل قوای غالبه جامعه ی بهائی در عالم مخالفت می ورزند)
سپس اشره می کند که بهائیان (خانه ی مخروبه آی)متعلق به مخالفان را که در جوار اماکن بهائی بوده منهدم کرده اند و آنها نیز دراعتراض به این اقدام به محاکم اسرائیل شکایت برده اند ولی (دولت اسرائیل صلاحیت محکمه ی کشوری را در رسیدگی به این موضوع رد کرد.)
اما مخالفان شوقی بی خبر ازتوافقات پشت پرده (بعدا تهدید نمودند که از رای دولت به محکمه عالی استیناف خواهند داد و در نتیجه موجبات عصبانیت اولیای امور را فراهم ساختند دراین هنگام شوقی با اغتنام فرصت،خود مستقیما وارد عمل شد و در نتیجه مامورین مزبور در اثر مراجعه ی وی به نخست وزیر و وزیر امور خارجه دولت اسرائیل اجازه آن بناهای ویران را صادر کردند. اذعان شوقی این اقدام مخالفان وی که به عصبانیت مقامات اسرائیل منجر شده بود سبب شد که از مزایایی که در طی مدت 60سال در ایام متبرکه بهائی از آن استفاده می کردند به کلی محروم گشتند.
وقتی رژیم اسرائیل پایش را کنار کشیده و به شوقی چراغ سبز نشان می دهد او نیز ازاقدامات خوشونت بار در حق رقیبان دریغ نمی کند؛در جنب روضه متارکه که در سمت مشرق نیز دکان آهنگری وجود داشت که متعلق به یکی از ناقضین (طرفداران محمد علی برادر عباس افندی)بود؛برطبق دستور هیکل مبارک دکان مزبور نیز خراب گردید و اصطبل قدیمی آن از میان برداشته شد. شوقی در تلگرافی به تاریخ 15دسامبر 1951بر حمایت دولت اسرائیل در نزاع بین او و مخالفان تصریح می کند و به محافل ملی بهائیان ایران می گوید:به یاران بشارت دهید که پس از مدتی بیش از 50سال کلیدهای قصر مزرعه توسط اولیای حکومت اسرائیل تصویب گردید.
با حمایت کامل دولت اسرائیل شوقی امتیازهای گوناگونی گرفته بر مخالفان خویش فائق می آید:(قصر مبارک حضرت بهاء الله...را از دست ناقض عهد...میرزا محمد علی خارج و آن را تندیل به موزه و مکانی مقدس فرمودند،جمیع املاک و متعلقات بهائی را از پرداخت مالیات بلدی و حکومتی معاف فرمودند؛ازدواج بهائی را به عنوان نکاح قانونی شناساندند و حقیت،عمومیت و جامعیت امر بهائی را نخست به تصدیق حکومت بریتانیا و سپس به نحوی محکمتر به تصویب دولت اسرائیل رسانید...)
بدین ترتیب دولت اسرائیل از بین همه ی نحله های منشعب از بهائیت تنها جناح شوقی را به رسمیت تامه شناخته و در کلیه ی دعاوی و اختلافات موجود بین بهائیان نیز امر صریح بر حقانیت اهل بهاء صادر و ناقضین پر کین را محکوم می نمایند.
از آن پس تمام اماکنی که در اختیار مخالفان عباس افندی یا به قول بهائیان ناقضین قرار داشت حتی خانه ی مسکونیشان را از آنان ستانده و به تشکیلات جناح شوقی تحویل شد.
سایر موارد اختلاف بین شاخه های مختلف فرقه نیز با توصیه ی مسئولان اسرائیلی یک یک به نفع جناح شوقی حل گشت و شوقی از اینکه به توصیه ی صهیونیستها اشتره کند ابایی نداشت اودر 27نوامبر 1954طی پیامی به بهائیان جهان نوشت:بر حسب توصیه ی شهردار حیفا وزیر مالیه حکومت اسرائیلی قراردادی امضاء نمود که به موجب آن از قطعه زمینی به مساحت 1300متر مربع متعلق به خواهر فرید خصم لودود مرکز عهد و میثاق الهی خلع ید فوری به عمل آید.
این اقدام تاریخی مقدمه ی آن است که به زودی سند مالکیت زمین مزبور از طرف حکومت اسرائیل به جامعه بهائی که حال مشغول تاسیس و تحکیم مرکز اداری جهانی خویش در ارض اقدس می باشد،انتقال یابد. کم کم کار حمایت دولت اسرائیل از بهائیان چنان بالا گرفت که به گفته یکی از بهائیان ساکن اسرائیل به نام حسین اقبال هر دستوری که حضرت ولی امرالله(شوقی افندی)بفرمایند و یا هر تقاضایی بنمایند دولت اسرائیل فورا برآورده می نمایند و در نتیجه ما بهائیان ساکنین فلسطین به نهایت روح و ریحان زندگی می نماییم....
ضمنا این حمایت و اطمینان فوق العاده ی اسرائیل تنها به شوقی و سران فرقه ی ضاله محدود نمیشد،بلکه تمامی نفوذ بهائی در جهان را فرا میگرفت. عبدالله رفیعی از بهائیان ایران که در اسفند 1339به همراه جمعی از هم مسلکان خود برای دیدار از مرکز بهائیت به اسرائیل رفته در بخشی از گزارش سفرش می نویسد:در گمرک تل آویو همین که خود را بهائی معرفی نمودیم با کمال احترام بدون تفتیش ما را فورا مرخص نمودند،در صورتی که سایرین را به دقت رسیدگی و تفتیش می نمودند....
این مسئله مقطعی نیز نبود و در مدتی طولانی استمرار داشت تا جایی که مردم عادی اسرائیل را نیز به اعتراض وا داشته بود؛به گزارش ساواک یکی دیگر از بهائیان به نام فریدون رامش فر پس از دیدار از اسرائیل در جلسه هفتگی بهائیان مورخ 4بهمن 49گفت:دولت اسرائیل آن قدر به بهائیان خوش بین است که در فرودگاه خود آنها را بازرسی نمی کند و وقتی رئیس کاروان به پلیس اظهار می دارد اینها بهائی هستند حتی یک چمدان را باز نمی کنند ولی بقیه مسافرین را حتی کلیمیها را بازرسی می کنند به طوری که یک کلیمی اعتراض کرده بود؛چرا ایرانی ها را بازرسی نمی کنید و مارا که اینجا وطنمان هست مورد بازرسی قرار می دهید.
پیرامون اهمیت بهائیان برای رژیم صهیونیستی، وابسته ی سفارت آن دولت اشغالگر در ارگوئه سخنی دارد که تلویحا و با اشاره نشان می دهد بهائیت نه فقط به دلایلی همچون جذب توریست و ...بلکه به عللی بسیار مهم تر از این امور برای صهیونیستها ارزش دارد.مجله اخبار امری،ارگان بهائیان،در این زمینه به نقل از او می نویسد:در اسرائیل گروه کوچکی از بهائیان وجود دارند که اکثر آنها ایرانی هستند.اگر چه این عده از 250نفر تجاوز نمیکنند مع ذلک در اسرائیل اهمیت و مقام فوق العاده ای دارند.
براستی،راز این همه حمایت صهیونیستها از بهائیت در چیست؟
آیا صهیونیستهای خود پرست و سوداگر به اصطلاح فی سبیل الله و بدون چشمداشت این گونه برای این فرقه سینه چاک میدهند؟
اگر صهیونیست فرقه بهائیت را یک دین بر حق می داند و به همین علت از آن همایت می کند پس چرا خود از این دین پیروی نمیکند؟
با وجود این قضایا می توان گفت رابطه اسرائیل و بهائیان یک رابطه ی کاملا عادی و بشر دوستانه است؟