SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
یکى از شبهاتى که برخى از وهابیون در رابطه با نحوه شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
با مانور فراوان و سر وصداى زیاد مطرح کردهاند این است که آیا خانه های
مدینه در آن زمان اصلا درب چوبی داشت؟
وارد کنندگان این شبهه این گونه
استدلال می کنند که منازل مسکونى مردم مدینه و مکه در صدر اسلام به شکل
ساختمانها و منازل مسکونى دوران ما نبوده است که افزون بر دیوارهاى نسبتا
بلند داراى بخش ورودى با درهاى محکم وقفلهاى متنوع باشد؛ بلکه براى
پوشاندن و محفوظ نگه داشتن درون منزل از دید اغیار، تنها از پرده، حصیر
و... استفاده مىکردند. در روایتى علی رضى الله عنه تصریح مىکند که
خانههاى ما اهل بیت در نداشته است. وَنَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)
لا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ؛ خانههاى ما اهل
بیت، نه سقف دارد و نه در. این روایت را بسیارى از کتابهاى شیعه نقل
کردهاند از جمله: الخصال، شیخ الصدوق، ص 364 _ 382 و شرح الأخبار، قاضی
النعمان المغربی، ج 1 ص 345 – 362 و الاختصاص، شیخ المفید، ص 163 180 و
بحار الأنوار، علامة المجلسی، ج 38 ص 167 و 186 و... بنابراین، چگونه ممکن
است که فاطمه زهرا(سلام الله علیها ) بین در و دیوار قرار گرفته باشد؟ و یا
چگونه ممکن است که این در آتش گرفته باشد؟
پاسخ شبهه؛ با
بررسى روایات موجود در کتب و منابع شیعه و اهل سنت این نتیجه به دست
مىآید، که در زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خانههاى مدینه داراى
درهاى چوبى بوده است. موارد بسیارى مىتوان به عنوان شاهد نقل کرد که به
چند نمونه اشاره مى شود. اصل این شبهه در کتاب «مأساة الزهرا علیها السلام
و خلفیات مأساة الزهراء» نوشته علامه سید جعفر مرتضى عاملی، همراه با پاسخ
ایشان به این مسئله آمده است. علامه سید جعفر مرتضی عاملی در پاسخ این
روایت مىگوید: فأمیر المؤمنین إذن یصف حالة الفقر المدقع الذی کان یعانی
منه أهل البیت (علیهم السلام)ویذکر إیثار رسول الله (صلى الله علیه وآله
وسلم) حتى أهل النعم والأموال بما یتوفر لدیه منها، مع ملاحظة: أن أبواب
أهل البیت ( علیهم السلام ) بیوتهم کانت من جرید النخل الذی هو أصل السعفة
بعد جرد الخوص عنها، أما غیرهم(علیهم السلام فکان لبیوتهم ستائر، وکانت
أبوابها من غیر جرید النخل أیضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح کما
یدعون. علی علیه السلام از فقر ناراحت کنندهاى که خاندان پیامبر صلى الله
علیه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مىکردند سخن مىگوید و از بذل و بخشش
رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم از اموال و نعمتهاى که نزدش جمع شده
بود یاد مىکند، با این که درِب خانههاى اهل بیت از چوب خرما؛ پس از پاک
کردن از شاخ و برگش بود؛ ولى دیگران دَرِ خانههایشان از غیر چوب خرما بود و
افزون برآن بر درهایشان پرده نیز آویزان کرده بودند.(1)
باز کردن درب خانه با کلید، چه معنایی دارد؟
علامه
در ادامه با اشاره به آیات مبارک قرآن کریم در سوره نور اینگونه به این
شبهه پاسخ می دهد که: خداوند در قرآن کریم به صحابه و دیگر مسلمانان اجازه
مىدهد که از خانههایى که کلید آن در اختیار آنان هست، غذا بخورند.
بىتردید خانهاى که در چوبى و یا آهنى نداشته باشد، داشتن کلید براى آن
بىمعنا خواهد بود: لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ
حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَریضِ حَرَجٌ وَلا عَلى أَنْفُسِکُمْ أَنْ
تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ ... أَوْ ما
مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ
تَأْکُلُوا جَمیعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور/ 61) بر نابینا و افراد لنگ و
بیمار گناهى نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهى نیست که از
خانههاى خودتان [بدون اجازه خاصّى] غذا بخورید و همچنین خانههاى
پدرانتان ... یا خانهاى که کلیدش در اختیار شماست، یا خانههاى دوستانتان،
بر شما گناهى نیست که به طور دستهجمعى یا جداگانه غذا بخورید. در حدیث
ذیل نیز با صراحت سخن از باز کردن دَرِ اتاق به وسیله کلید است و این نشان
مىدهد که ورودیهاى منازل واتاقها محصور و محفوظ بوده است. حَدَّثَنَا
عَبْدُ الرَّحِیمِ بْنُ مُطَرِّفٍ الرُّؤَاسِىُّ حَدَّثَنَا عِیسَى عَنْ
إِسْمَاعِیلَ عَنْ قَیْسٍ عَنْ دُکَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ الْمُزَنِىِّ قَالَ
أَتَیْنَا النَّبِىَّ،صلى الله علیه وسلم، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ
فَقَالَ « یَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ ». فَارْتَقَى بِنَا إِلَى
عِلِّیَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ. از دُکَین بن
سعید مزنى نقل شده است که گفت: خدمت پیامبر رفتیم و تقاضاى غذا کردیم، به
عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس کلید
را از کمربندش بیرون آورد و در را باز کرد.(2)
البانى در «صحیح و
ضعیف سنن ابو داود» شماره 5238 آن را تصحیح کرده است که: پیامبر دستور
داد، شبها دَرِ منازل را ببندند، مسلم نیشابورى در صحیحش مىنویسد: قَالَ
أَبُو حُمَیْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِیَةِ أَنْ تُوکَأَ لَیْلاً
وَبِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَیْلاً. ابو حمید مىگوید: پیامبر به ما
امر کرد که شبها ظروف آب را در گوشهاى قرار دهیم و نیز دستور داد که
شبهنگام درها را ببندیم. (3)
خانه های پیامبر (صلی الله علیه و آله) از چوب درخت سرو بود
وی
همچنین با استناد به منابع اهل تسنن ادامه می دهد: ابن کثیر دمشقى به نقل
از حسن بصرى مىنویسد: وکانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفی
تاریخ البخاری أن بابه علیه السلام کان یقرع بالاظافیر فدل على أنه لم یکن
لابوابه حلق. اتاقهاى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از شاخه و چوب عَرعَر به وسیله مو
بافته شده بود، و در تاریخ بخارى آمده است: دَرِ خانه پیامبر را با نوک
انگشتان و ناخنها مىزدند و این دلالت بر این دارد که حلقههایى براى
کوبیدن بر در نداشته است.(4)
خانه عائشه از چوب درخت سرو بود
بخارى
در ادب المفرد مىنویسد: عن محمد بن هلال أنه رأى حجر أزواج النبی صلى
الله علیه وسلم من جرید مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بیت عائشة فقال کان
بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا کان أو مصراعین قال کان بابا واحدا قلت من
أی شیء کان قال من عرعر أو ساج. محمد بن هلال خانههاى همسران پیامبر را
دیده است که پوششى بافته شده از مو بوده است. از وى در باره خانه عائشه
پرسیدم، گفت: درِ خانه اش به طرف شام باز مىشد، پرسیدم: یک لنگه داشت یا
دو لنگه؟ گفت: یک لنگه بیشتر نداشت، گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت از چوب
درخت عرعر یا ساج.(5)
سید حعفر مرتضی عاملی تصریح می کند: عاصمى
شافعی( متوفاى 1111) مىنویسد: کان باب عائشة مواجه الشام وکان بمصراع
واحد من عرعر أو ساج. درِ خانه عائشه به طرف شام بود و یک لنگه داشت که از
چوب درخت عرعر یا ساج بود.(6)
باز در همین باره ابوالبقاء مکى حنفى
(متوفاى 864) مىنویسد: وکان لبیت عائشة رضی الله عنها مصراع واحد من عرعر
أوساج. براى خانه عائشه یک در بود که یک لنگه داشت و از چوب عرعر یا ساج
بود. (7)
محمد بن اسماعیل بخارى در صحیح خود مىنویسد: حدثنا محمد بن
عبد اللَّهِ بن حَوْشَبٍ حدثنا عبد الْوَهَّابِ حدثنا یحیى بن سَعِیدٍ قال
أَخْبَرَتْنِی عَمْرَةُ قالت سمعت عَائِشَةَ رضی الله عنها تَقُولُ لَمَّا
جاء قَتْلُ زَیْدِ بن حَارِثَةَ وَجَعْفَرٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ
جَلَسَ النبی صلى الله علیه وسلم یُعْرَفُ فیه الْحُزْنُ وأنا أَطَّلِعُ
من شَقِّ الْبَابِ. از عائشه نقل است: هنگامى که خبر شهادت جعفر بن
ابوطالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پیامبر بر زمین نشست و آثار حزن و
اندوه در صورتش نمایان شد، و من ازشکاف در (شق الباب) او را مىنگریستم.
(8) شکاف یا سوراخ درب دلیل بر مدعاى ما است که خانه ها بدون درب نبوده
است؛ بلکه درهایى که از «تخته » یا «سعف نخل» ساخته مىشدند بر ورودیهاى
منازل وخانهها نصب مىکردهاند.
خانه امیر المومنین علی (علیه السلام) دارای درب بود
همچینن
در برخى از روایات شیعه و سنى آمده است که خانه حضرت علی علیه السلام
داراى دَرِ چوبى از نوع: سَعَفٍ (شاخه درخت خرما) عرعر، (درخت سرو) ساج
و... بوده است. در داستان ازدواج فاطمه زهرا و امیرمؤمنان علیهما السلام
آمده است: ثُمَّ دَعَا عَلِیّاً علیه السلام فَصَنَعَ بِهِ کَمَا صَنَعَ
بِهَا ثُمَّ دَعَا لَهُ کَمَا دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ قُومَا إِلَى
بَیْتِکُمَا جَمَعَ اللَّهُ بَیْنَکُمَا وَ بَارَکَ فِی نَسْلِکُمَا وَ
أَصْلَحَ بَالَکُمَا ثُمَّ قَامَ فَأَغْلَقَ عَلَیْهِ بَابَه. رسول خدا
(صلی الله علیه و آله) علی بن ابوطالب (علیه السلام) را احضار نمود و همان عملى را که با فاطمه انجام
داده بود با علی نیز انجام داد. آنگاه همان دعائى را براى علی خواند که
براى فاطمه خوانده بود. سپس به علی و فاطمه علیهما السّلام فرمود: برخیزید
بسوى خانه خود روید، خدا شما را نسبت به یک دیگر مهربان کند! و به نسل شما
برکت دهد! و عاقبت شما را بخیر نماید! رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پس از این دعاها برخاست
و دَرِ خانه را بست.(9)
امام کاظم از پدرش امام صادق علیهما السلام
نقل کرده است که فرمود: جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم)
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَفَاطِمَةَ
وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَأَغْلَقَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ الْبَابَ
وَقَالَ یَا أَهْلِی وَأَهْلَ اللَّه... پیامبر اکرم؛ علی بن ابوطالب،
فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را جمع کرد و درب را بر روى آنها بست و
فرمود: اى خانواده من که پیوستگان خدائید، پروردگار به شما سلام مىرساند(
10)...
و در حدیثى دیگر از پدرش امام صادق علیهما السلام نقل مىکند
که فرمود:لَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الَّتِی قُبِضَ النَّبِیُّ (صلی الله
علیه وآله وسلم) فِی صَبِیحَتِهَا دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ
الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (علیهم السلام) وَ أَغْلَقَ عَلَیْهِ وَ
عَلَیْهِمُ الْبَابَ وَ قَالَ یَا فَاطِمَةُ وَأَدْنَاهَا مِنْهُ
فَنَاجَاهَا مِنَ اللَّیْلِ طَوِیلًا فَلَمَّا طَالَ ذَلِکَ خَرَجَ عَلِیٌّ
وَ مَعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ أَقَامُوا بِالْبَابِ وَ النَّاسُ
خَلْفَ الْبَاب.
شبى که رسول خدا صلى الله علیه وآله صبح آن از دنیا
رفت، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را فراخواند و دَرِ خانه را
بست و فرمود: فاطمه جانم! سپس او را نزدیک خودش برد و با دخترش مدتى طولانى
مشغول گفتگو شد و چون مدت طولانى شد، علی و دو فرزندش حسن و حسین علیهم
السلام از خانه بیرون آمدند و پشت در همراه با مردم به انتظار ماندند.(11)
بستن
در دلیل بر چه چیزى مىتواند باشد؟ محمد بن جریر طبرى شیعى مىنویسد:
قَالَ سَلْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَضَیْتُ إِلَیْهَا فَطَرَقْتُ
الْبَابَ وَ اسْتَأْذَنْتُ فَأَذِنَتْ لِی بِالدُّخُولِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا
هِیَ جَالِسَة. سلمان مىگوید: به خانه فاطمه رفتم، در را کوبیدم و اجازه
ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامى که وارد شدم دیدم نشسته
است...(12) در این حدیث سلمان مىگوید: دَر را کوبیدم، آیا کوبیدن دَر
مفهومى غیر از معناى رایج آن دارد؟
شکستن در خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) در هجوم
در
روایت هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها آمده است: قَالَ عُمَرُ قُومُوا
بِنَا إِلَیْهِ فَقَامَ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ
بْنِ الْوَلِیدِ وَ الْمُغِیرَةُ بْنُ شُعْبَةَ وَ أَبُو عُبَیْدَةَ بْنُ
الْجَرَّاحِ وَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِی حُذَیْفَةَ وَ قُنْفُذٌ وَ قُمْتُ
مَعَهُمْ فَلَمَّا انْتَهَیْنَا إِلَى الْبَابِ فَرَأَتْهُمْ فَاطِمَةُ
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا أَغْلَقَتِ الْبَابَ فِی وُجُوهِهِمْ وَ هِیَ
لا تَشُکُّ أَنْ لا یُدْخَلَ عَلَیْهَا إِلا بِإِذْنِهَا فَضَرَبَ عُمَرُ
الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَکَسَرَهُ وَ کَانَ مِنْ سَعَفٍ. عمر گفت: ما را نزد
وى ببر، ابوبکر و عمر و عثمان و خالد بن ولید و مغیرة بن شعبه و ابوعبیده
جراح و سالم مولى ابوحذیفه و قنفذ حرکت کردند و من نیز با آنان به راه
افتادم. هنگامى که به خانه رسیدیم، فاطمه آنها را دید، در را بر روى آنان
بست، فاطمه شک نداشت که آنان بدون اجازه وى داخل نخواهند شد؛ اما عمر با
لگد در را که از چوب درخت خرما بود، شکست.(13) در روایت ابن قتیبه آمده
است: ثم قام عمر، فمشى معه جماعة، حتى أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب، فلما
سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها: یا أبت یا رسول الله، ماذا لقینا بعدک من
ابن الخطاب وابن أبی قحافة... عمر وگروهى همراه وى به خانه فاطمه رسیدند،
دقّ الباب کردند، فاطمه هنگامى که صداى آنان را شنید، فریاد زد: اى پدر
بزرگوارم، اى رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه (
ابوبکر) چه رنجها که ندیدم. (14)
نتیجه: استدلال به
روایت و فرمایش علی علیه السلام: « لا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لا
أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمىرساند؛ زیرا: اولاً: طراح شبهه سخن
علی علیه السلام را ناقص نقل کرده است؛ به گونهاى که خواننده احساس مىکند
که اهل بیت علیهم السلام منزل مسکونى به شکل متعارف نداشتهاند؛ چون
خانهاى که نه سقف دارد و نه دَر و نه دیوار، قابل تصور نیست؛ در حالى که
متن حدیث چنین است: نحن اهل بیت محمد (صلی الله علیه و آله) لا سقوف لبیوتنا ولا أبواب ولا
ستور ( در نقل شیخ مفید، ستور به معناى دیوار آمده است) الا الجرائد وما
اشبهها. جمله پایانى این حدیث گویاى استفاده از چوب حاصل شده از برگههاى
درخت خرما است؛ چون جریده به معناى چوب باقى مانده پس از تراشیدن اضافات آن
است که با بستن آن چوبها کنار یکدیگر براى پوشش و دیوار کشى و در ورودى و
غیر آن استفاده مىشده است؛ بنابراین از این روایت و روایات دیگر استفاده
مىشود که خانه اهل بیت علیهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علی علیهما
السلام مانند خانههاى افراد دیگر داراى در ورودى بوده است که باز و بسته
مىشده و از استحکام مخصوصى هم برخوردار بوده است. همچنین روایات دیگرى از
مصادر اهل سنت نقل شد که خانههاى مدینه و نیز خانه امیر مؤمنان علیه
السلام دَر داشته است و این دَرها نیز چوبى بوده است.
پی نوشت ها:
1-
العاملی، السید جعفر مرتضى (معاصر)، مأساة الزهراء علیها السلام شبهات
وردود، ج 2 ص 232، ناشر: دار السیرة بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة،
1418هـ ـ 1997 م
2- السجستانی الأزدی، سلیمان بن الأشعث أبو داود
(متوفای275هـ)، سنن أبی داود، ج 2 ص 527، ح 5240، تحقیق: محمد محیی الدین
عبد الحمید، ناشر: دار الفکر.
3- النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو
الحسین القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج 3، ص 1593، ح2010، کتاب
الأشربة (والاطعمة)، باب فِی شُرْبِ النَّبِیذِ وَتَخْمِیرِ الإِنَاءِ،
تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت. –
4- القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة،ج 3، ص 221، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
5-
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، الأدب
المفرد، ج 1، ص 272، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار البشائر
الإسلامیة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ ـ 1989م
6- العاصمی المکی،
عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای1111هـ)، سمط النجوم
العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج 1، ص 367، تحقیق: عادل أحمد عبد
الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة.
7- المکی الحنفی،
أبو البقاء محمد بن أحمد بن محمد ابن الضیاء (متوفای854هـ)، تاریخ مکة
المشرفة والمسجد الحرام والمدینة الشریفة والقبر الشریف، ج 1، ص 268،
تحقیق: علاء إبراهیم، أیمن نصر، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة:
الثانیة، 1424هـ ـ 2004م.
8 - البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو
عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 1، ص 440، ح 1243، بَاب ما یُنْهَى
عن النَّوْحِ وَالْبُکَاءِ وَالزَّجْرِ عن ذلک، تحقیق د. مصطفى دیب البغا،
ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
9-
الطبرانی، سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم (متوفای360هـ)، المعجم
الکبیر، ج 22 ص 412، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء
- الموصل، الطبعة: الثانیة،1404هـ – 1983م؛
التمیمی المغربی، أبو حنیفة
النعمان بن محمد (متوفای363 هـ)، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، ج 2
ص 359، تحقیق: السید محمد الحسینی الجلالی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ
قم، الطبعة: الثانیة، 1414 هـ؛
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)،
بحار الأنوار، ج 43 ص 142، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة
الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 403 - 1983 م.
الصنعانی،
أبو بکر عبد الرزاق بن همام توفای211هـ)، المصنف، ج 5 ص 489، تحقیق حبیب
الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ؛
10-
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 24 ص 219، تحقیق:
محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة:
الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
11 - المجلسی، محمد باقر (متوفای
1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22 ص 490، باب 1، وصیته ص عند قرب وفاته و فیه،
تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة:
الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
12- الطبرى ، أبی جعفر محمد بن
جریر بن رستم (قرن5هـ) ، دلائل الامامة ، ص 107 ، نشر و تحقیق : مؤسسة
البعثة ـ قم ، الطبعة الأولى ، 1413هـ ؛ المجلسی، محمد باقر (متوفای
1111هـ)، بحار الأنوار، ج 91 ص 226، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر:
مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
13--
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28 ص 227، تحقیق:
محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة:
الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
14- الدینوری، أبو محمد عبد الله بن
مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1،ص 16، تحقیق: خلیل
المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م، با تحقیق
شیری، ج1، ص37، و با تحقیق، زینی، ج1، ص24
شبستان