SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
قدرت بدنی بی نظیر حضرت علی علیه السلام را باید در ردیف معجزات و کرامات به حساب آورد. تاریخ جهان هیچ شخص دیگری را با چنین نیروی جسمانی فوق العاده سراغ ندارد. توانایی بدنی آن حضرت، همان گونه که خود آن بزرگوار فرمودند، یک قدرت عادی و معمولی نبوده، بلکه قدرت الهی و خدایی بود که از ایمان نیرومند او به خدا نشات می گرفت. شاید خداوند خواسته از طریق این قدرت بدنی فوق طبیعی، ارتباط آن حضرت با عالم فوق طبیعت را به مردم بفهماند و آن ها را متوجه شایستگی او برای زمام داری و رهبری جامعه اسلامی پس از رسول خدا علیه السلام سازد، زیرا کسی می تواند جانشین پیامبر عظیم الشان شود که همانند وی با عوالم بالا در ارتباط بوده و از هر جهت، توان فوق بشری برای اداره جوامع انسانی داشته باشد؛ و چنین شخصی- بدون تردید- کسی جز علی علیه السلام نبوده است.
بی شک قدرت بدنی حضرت علی علیه السلام یکی از فضایل آن حضرت بود. همین نعمت بود که به وی امکان آن همه خدمت به اسلام عزیز را بخشید و اگر این نعمت بزرگ نبود، اسلام آن چنان که باید پا نمی گرفت و یا به طور کلی نابود می گردید. پیامبر بزرگ خدا، حضرت محمد علیه السلام در مقام ارزیابی، یک ضربه شمشیر حضرت علی السلام را از مجموع عبادات جنّ و انس، برترو ارزشمندتر می شمارد. به واسطه همین قدرت و شجاعت ناشی از همین ایمان بی نظیر و راسخ آن حضرت به خدا و رسولش بود که ملقّب به "اَسَدُ اللهِ الغالِب" (یعنی شیر همیشه پیروز خدا) گردید.
در این جا توجه شما را به چند ماجرای تاریخی در مورد قدرت بدنی آن حضرت در سنین کودکی و بزرگ سالی جلب می کنم:
1- امام صادق علیه السلام می فرماید:
فاطمه بنت اسد، مادر حضرت علی علیه السلام می گوید: هنگامی که علی علیه السلام مقداری رشد کرد، من او را با پارچه پهنی محکم بستم و در گهواره قرار دادم، ولی او با دستان و دندان های خود آن را شکافت. سپس او را در دو پارچه پیچیدم، آن دو پارچه را نیز شکافت. به تعداد قطعات می افزودم و او همه آن ها را پاره می کرد، تا جایی که وی را در هفت قطعه که یکی از آن ها از جنس چرم و یکی نیز از جنس ابریشم بود پیچیدم، ولی او همه آنها را شکافت...
2- عمر خطّاب می گوید: زمانی که حضرت علی علیه السلام در گهواره بود، ماری را دید که قصد نیش زدن آن حضرت را دارد. دستان امام بسته بود، ولی او تلاش نموده و دست راست خود را خارج نموده و با آن گردن مار را گرفت و آن چنان فشرد که انگشتانش به داخل بدن مار فرو رفته و مار در چنگ آن حضرت جان سپرد. وقتی مادرش سر رسید و مار را در دست فرزند دید، فریاد زده و از مردم کمک خواست. مردم نیز جمع شدند. آن گاه مادر حضرت، خطاب به وی گفت :
"کَاَنَّکَ حَیدَرَةُ؛
گویا تو یک شیر خشگمین هستی!"
3- جابر جعفی می گوید: دایه حضرت علی علیه السلام زنی بود از بنی هلال که خود نیز کودکی داشت که یک سال از علی علیه السلام بزرگ تر بود. روزی دایه، این دو طفل را در خیمه گذاشته و به دنبال کار خود رفت. فرزند دایه از خیمه خارج شده و خود به سر چاهی که در نزدیکی خیمه بود رسانید. علی علیه السلام نیز با او همراه بود.
در این موقع پسرک به چاه نزدیک شده و با سر به داخل چاه واژگون شد. در همین لحظه، علی علیه السلام که از او کوچک تر بود، او را گرفته و همان طور آویزان نگاه داشت. آن حضرت با دندانش یک دست و با دستش یک پای آن کودک را گرفته بود و آن قدر نگاه داشت، تا این که مادرش سررسید و کودکش را گرفت و با صدای بلند فریاد زد: ای مردم! بیایید و ببینید که این چه کودک مبارکی است که جان کودک مرا نجات داد. مردم جمع شدند در حالی که از قدرت و هوش حضرت علی علیه السلام شگفت زده شده بودند.
4- حضرت علی علیه السلام: در سنین نوجوانی بود که با مردان نیرومند و پهلوان، کشتی می گرفت و همه آن ها را به زمین می زد. مردان قد بلند و قوی هیکل را به روی دست بلند می کرد و در هوا نگه داشته و آن گاه به سوی خود کشیده، به زمین می زد و گاه با یک دست از قسمت نرم شکم آن ها گرفته و آن ها را به هوا بلند می کرد و بعضی اوقات خود را به اسبی که در حال دویدن بود رسانده و وقتی با آن برخورد می کرد، آن را به عقب می راند.
5- بسیار اتفاق می افتاد که آن حضرت علیه السلام سنگ بزرگی را از قلّه کوه برداشته و با یک دست آن را گرفته به پایین می آورد. آن گاه آن را پیش روی مردم می گذاشت، ولی حتی سه مرد نیرومند نمی توانستند آن را از جای خود تکان بدهند. و همچنین هر گاه آن حضرت ساق دست کسی را می فشرد، از شدت درد نمی توانست نفس بکشد.
6- بارزترین نمونه ای که می تواند قدرت بدنی فوق بشری حضرت علی علیه السلام را معرفی نماید، ماجرای فتح قلعه خیبر است. قلعه خیبر که متعلق به یهودیان بود، مدتی در محاصره قوای اسلام قرار داشت، اما هیچ سرداری نمی توانست آن را فتح کند. این قلعه و خندقی که در اطراف آن حفر شده بود، توسط تیراندازان حرفه ای فراوان و دلیرانی کم نظیر، چون مرحب و برادرش حارث، حفاظفت می شد. چندین سردار مسلمان به همراهی چندین هزار جنگجو، در چند مرحله تلاش کردند تا دروازه خیبر را بگشایند، ولی هیچ کدام موفق نشدند از سدّ قهرمانان و جنگجویان یهود بگذرند، و همه آن ها با به جای گذاشتن تعدادی تلفات باز گشتند.
این امر باعث شد روحیه مسلمانان تا حدودی تضعیف شود. تا این که پیامبر اکرم علیه السلام ماموریت فتح خیبر را به سردار همیشه پیروز اسلام، شیرخدا، علی مرتضی محوّل فرمود.
روزی های قبل، علی علیه السلام از جنگ معاف بود، زیرا به مشیّت الهی به درد چشم مبتلا شده بود. پیامبر گرامی علیه السلام با یک معجزه و از طریق مالیدن آب دهان، درد چشم آن حضرت را شفا بخشید. علی علیه السلام با سرعت به سوی خیبر حرکت کرد و آن چنان سریع اسب می راند که همراهان وی از او خواستند کمی آهسته تر براند.
وقتی به نزدیکی قلعه خیبر رسید، پرچم اسلام را به روی زمین نصب کرد. در این هنگام دروازه قلعه خیبر که از جنس سنگ بود، باز شد و گروهی از پهلوانان و جنگجویان خیبری، جهت مقابله با سپاه اسلام از آن خارج شدند. اولین کسی که به میدان آمده و دو نفر از مسلمانان را به شهادت رساند، "حارث" برادر مرحب خیبری بود.
او آن چنان هیبت، قدرت و شجاعتی داشت که وقتی پا به میدان گذاشت، سربازان مسلمانی که پشت سر حضرت علی علیه السلام ایستاده بودند، از ترس چند قدم به عقب برگشتند. تنها علی علیه السلام بود که همچون کوه، استوار ایستاده بود و چند لحظه بعد با حارث درگیر شد، اما این درگیری چند ثانیه بیش تر به طول نینجامید، و پس از آن، پیکر بی جان حارث بر زمین نقش بست.
وقتی مرحب (شجاع ترین و نیرومندترین سردار یهود) این صحنه را دید، خشگمین شده و با شتاب خود را به وسط میدان رسانید، تا انتقام برادر خود را بگیرد. او دارای لباس و ادوات جنگی مخصوصی بود که دیگران از پوشیدن و به کار بردن آن ها عاجز بودند. دو زره یمانی بر تن نموده و کلاهی که از سنگ مخصوصی تراشیده شده بود بر سر داشت. روی این کلاه سنگی نیز یک کلاه خود قرار داشت و نیزه اش سه من وزن داشت. آن گاه به رسم قهرمانان عرب- جهت معرفی خود و تضعیف روحیه حریف- اشعاری به عنوان رجز خواند که قسمتی از آن اشعار را در این جا می آوریم:
قَد عَلَمت خَیبَرُ اِنّی مَرحَب شاکِی السّلِاح بَطَلُ مُجَرَّبُ
اِن غَلَبَ الدَّهرُ فَاِنّی اَغلَبُ وَ القَرنُ عِندی بِالِدّماء مُخَضَّبُ
در و دیوار خیبر گواهی می دهد که من مرحبم، قهرمانی کار آزموده و مجهز به سلاح.
اگر روزگار پیروز است، من نیز پیروزم. قهرمانانی که در صحنه های جنگ با من روبه رو می شوند، با خون خویشتن رنگین می گردند.
حضرت علی علیه السلام نیز در برابر او رجزی سرود و شخصیت نظامی و نیروی بازوان خود را چنین به رخ دشمن کشید:
اَنَا الّذی سمّتنی امّی حیدره ضرعام آجام ولیث قسوره
عبل الذّراعین غلیظ القصره کلیث غابات کریه المنظره
من همان کسی هستم که مادرم مرا حیدر (شیر) خوانده، مرد دلاور و شیر بیشه ها هستم.
بازوان قوی و گردن نیرومند دارم، در میدان نبرد، همانند شیر بیشه ها صاحب منظری مهیب هستم.
آن گاه دو قهرمان به سوی یکدیگر هجوم برده و با هم در آویختند. هنوز چند لحظه ای نگذشته بود که شیر خدا با ذوالفقار خویش ضربتی بی نظیر حواله سر دشمن نمود. مرحب، سپر بر سر کشید، اما سپر آهنین به دو نیم شد. شمشیر به کلاه آهنی رسیده، آن را نیز شکافت. کلاه سنگی نیز در هم شکسته و برق شمشیر آن حضرت از بین پاهای دشمن جستن نموده و مرحب به دونیم شد.
این ضربت، آن چنان سهمگین بود که برخی از دلاوران یهود که پشت سر مرحب ایستاده بودند پا به قرار گذاشته، به دژ پناهده شدند، و عده ای که فرار نکردند، تن به تن با علی علیه السلام جنگیده و همگی کشته شدند.
اسامی گروهی از دلاوران یهود که پس از کشته شدن مرحب با حضرت علی علیه السلام جنگیده و به دست آن حضرت به درک و اصل شدند، به این شرح است:
داوود بن قابوس، ربیع بن ابی الحقیق، ابوالبائت، مرة بن مروان، یاسر خیبری و ضجیح خیبری.
البته قبل از این شش نفر نامی، هفت نفر دیگر نیز از دم تیغ آن حضرت گذشته بودند، و پس از این ها نیز تعداد زیادی از یهودان را از پای در آورد. همچنان آنان را تعقیب نمود تا به نزدیکی در خیبر رسید. در این هنگام، یکی از پهلوانان یهود، ضربتی به دست چپ آن حضرت وارد ساخت که در اثر آن، سپر از دست آن حضرت افتاد و یکی از یهودان نیز دلیری نموده، سپر را برداشت و به داخل دژ گریخت. گروه دیگری از یهودان نیز پشت سر او چون روبهانی که از جلو شیر بگریزند، فرار کرده، به داخل خیبر پناه برده و به سرعت در آن را بستند، اما چند تن از حمله نمودند. در این هنگام، شیر خدا پنجه در حلقه در خیبر انداخته و با یکی دو لرزش، آن را از دیوارکنده و به عنوان سپر مورد استفاده قرار داد.
آن گاه یک طرف در را روی یک سوی خندق قرار داد و چون طول دراز عرض خندق کم تر بود، سر دیگر آن را به روی دست گرفت و امر فرموده، 1800 نفر جنگجوی مسلمان از روی آن عبور کرده و به خیبر داخل شوند.
اندازه این در که از جنس سنگ سخت بود، چهار ذرع در پنج وجب و به ضخامت چهار انگشت بود، که حضرت آن را با دست چپ کنده و سپر قرار داده بود و در پایان، آن را چهل زراع به پشت سر خود پرتاب نمود. این در، آن قدر سنگین بود که پس از پایان جنگ هفت، هشت، چهل، پنجاه و حتی هفتاد مرد جنگی سعی کردند آن را از این رو به آن رو کنند، ولی موفق نشدند. وقتی که از آن حضرت سوال می شود: "هنگامی که از این در به عنوان سپر استفاده کردی، چقدر سنگینی احساس نمودی؟" پاسخ می دهد: "به همان انداره که از سپر خودم احساس سنگینی می کردم"؛ اما باید دانست، این در با قدرت بشری کنده نشده، بلکه قدرت الهی در بازوان حضرت علی علیه السلام بود که این در را کند، همان گونه که خود آن حضرت فرمود:
"ما قلعتها بقوّة بشریّة ولکن قلعتها بقوّة الهیّة و نفس بلقاء ربّها مطمئنّة؛
من هرگز آن در را با نیروی بشری از جای نکندم، بلکه در پرتو نیروی خدا داد و با ایمانی راسخ به روز باز پسین این کار را انجام دادم."
منبع: ورزش در اسلام ، حسین صبوری
علیّ خیر البشر و من ابی فقد کفر
در این گیر و دار ابوبکر و عمر کجا پنهان شده بودند؟!!!!!
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را
بترکه چشم حسووووووووووووود
خشکیده نهالیست که پر و بال ندارد
بی اختیار گریه می کنم . خدایا دوستان علی را
دوست باش و دشمنانش را دشمن.
تا زمانه بوده جهان مثل علی یلی ندیده
شور علی به سر دارم دعاکنید شعور و معرفتش را به دل داشته باشم.
یاعلی مدد
هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس / هم صالح پیغمبر و داوود، على بود
هم موسى و هم عیسى و هم خضر و هم ایوب / هم یوسف و هم یونس و هم هود، على بود
مسجود ملائك كه شد آدم ز على شد / آدم كه یكى قبله و مسجود، على بود
همه ی نظرهارو خوندم حتی اونی که توان استفاده از این چشمه رو نداره، خدا همتونو خیر بده خدا توفیق داد که دقایقی حالم اونی بشه که آرزوشو دارم. فکر میکنم بهترین اشکهای زندگیمو ریختم. حضرت علی نیازی به تعریف و قبول کردن کسی نداره بلکه مائیم که نیازمندیم حتی به قطره ای از این چشمه.هر کس سهم بیشتری نصیبش بشه گوارای وجودش چون لیاقتشو داشته. در حق اون بنده نا آگاه هم دعا میکنیم خدا هدایتش کنه. یا علی
ود را مسلمان می پندارند.
یاعلی هرکه دشمنت باشد حرامزاده هست.
اگر شمشیر را بر بینی دوستارت بزارند از شما دست نمیکشد.
واگر دنیا را بر دشمنت بدهد بااز دشمنیت دست بر نمیدارد..چون قضای الهی جاری شده .
شاه مردان شیر یزدان حیدر دولدول سوار
بی مدد ها را مدد کن یاعلی .
حل مشکل حامی دین معنی امل کتاب
یاعلی یاالیا یا بل حسن یا بوتراب.
علی قدرت الهی پشت سرش بود نه مثل بعضیا که خودوشونو خلیفه می خوننو...
جانشین حق تعالایی نمیدانم کهای؟
تا خدا میبینمت یا با خدا میبینمت
همنشین با ذات یکتایی نمیدانم کهای؟
سین سِرّی، رای رمزی، حای حییّ، نون نور
تحت بسمالله را بایی، نمیدانم کهای؟
آسمانی یا زمین؟ یا ماه یا مهری، بگو
رعد؟ باران؟ ابر؟ دریایی؟ نمیدانم کهای؟
ولی اخر این چه نوع غلویست که با خواندن ان بی اختیار اشک انسان جاری میشود . و ذهن ادم را معطوف به خدایی بودن او میکند . بهجای اینکه در نظر ادم بصورت افسانه جلوه کند . اصلمعجزات وفضایل در مقابل شخصیت ایشون به حاشیه میرود . به خدا قسم اینطور است . الان دیگر من شک ندارم که ایشون حیدر کرار امیرالمومنین است . به وجودم الهام شده محبت ایشون در قلبم رسوخ پیدا کرده و از ذهنم بیرون نمیره کاشزودتر میشناختمش شاید زندگیم خیلی تغییر میکرد . حتما معنی پیدا میکرد
كه به ماسوي فكندي همه سايه همارا
ياعلي مدد
علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سرالله است
هزار بار شویم دهانم را به مشک و گلاب باز نام تو بردن کمال بی ادبیست.
فقط حیدر امیرالمومنین است
حافظ شیرازی در شعری بسیار زیبا خدمت مولای خود ، وجود مقدس حضرت امام المتقین صراط المستقیم اسدالله الغالب حضرت امیرالمومنین امام علی ابن ابیطالب روحی فداه ، عرضه میدارد :
مردی ز کَنَندهء در خیبر پرس / اسرار کَرَم زخواجه قنبر پرس
گَر طالب راه حق بصدقی حافظ / سرچشمهء آن زساقی کوثر پرس ...
زندگیم علی ع
ارزویم کشتن دشمن علی
یاعلی مددی کن
هرکس به کسی نازد و سرمست جمالیست*** در سر هوسی دارد و دارای خیالیست
ما در هر دو جهان غیر علی هیچ نخواهیم*** ابروی کج و طره ی پرپیچ نخواهیم
گر نیست حب علی و شوق وصالش*** زاهد به چکار آید و تقوا و کمالش؟؟؟
سلام خدا بر علی(ع) وصی پیامبر و باب علم یا علی هر چه گوییم در وصف نگنجی........
آمدم دنیابرای دیدن روی علی
ورنه من بامردم دنیاچه کاری داشتم
خطاب ميکنن،
سني عزيز سني خوب ما کسي روکه منکر علي ع
هست رو برادر خطاب نميکنيم .
یا علی
غلام غلام غلامتونم آقاجان
شیعه ایمانش رابه.خدا فقط باعشق اهل بیته.که میتونه کامل.کنه
قدت خدا.دربازوی محمد ودربازوی علی است ومانوکران باخدمت به مولایمان به قدرت ایمان میرسیم یا خدای امیرمومنان علی حیدرکرار
اون موقع که مولا دروازه از جا می کند مدعیان پس از رحلت حضرت رسول کجا بودند؟ عمر و ابوبکر و... احتمالا اصالتا هندی بودند؟ نه؟
به کوری دوچشم اهل سنت،فقط حیدر امیرالمومنین است
قربانت برم مولای من که شیعیانت در ایران وعراق ولبنان ویمن وبحرین وافغانستان وپاکستان داران از حرم فرزندانت در سوریه حفاظت میکنن.مولای من واسطه نصرت وپیروزی آنان شو
شب هاي قدر بود ايام ضربت خوردن و شهادت مولا و من چند روزي بود كه بيمار بودم، دوران جواني و غرور زياد و خطاهاي بنده به اوج رسيده بود دل از همه بريده بودم حتي از پدر و مادرم، شب شهادت مولا در خواب ديدم كه در مكاني خيلي تاريك با همان حال بيمار افتاده بودم، در كنارم مردي قوي هيكل و بلند قد افتاده بود كه دستانش قطع شده بود، بدون اينكه شكي داشته باشم در خواب مطمئن بودم كه حضرت عباس (ع) است، بيرون از تاريكي نوري وجود داشت و مردم رفت و آمد ميكردند، ناگهان در خواب عصباني شدم و فرياد زدم من گناهكارم و به من كمك نميكنيد اما چرا كسي به حضرت عباس كمك نميكند، ناگهان صدايي آمد كه حضرت عباس كمك لازم ندارد و يك ياعلي بگويد برايش كافيست، اينجا بود كه به خودم آمد و مثل كسي كه جا مانده باشد در خواب فرياد زدم ياعلي و به سوي نور دويدم. از خواب پريدم ساعت6 صبح بود و اثري از عفونت و بيماري در بدنم نبود.
ياعلي
که مولایم امیرالمؤمنین است
جانم علی....روح و روانم علی.....یا علی مدد
من غلام و نوكر همه كساني كه ياعلي ميگن هستم.
من خاك پاي شيعيان حيدر كرار هستم.
داداش ياعلي گفتن رو فراموش نكن.
علي عين اليقين
اسدالله الغالب
علي حق
حق علي
علي ابالحسن، علي ابالحسين، علي ابالعباس
علي عشق مني
علي علي علي علي علي علي
ياحيدر كرار مدد
تمام آرزويم اين است كه غلام غلامان حيدر كرار باشم
مولاي من به هنگام خلافت شب ها گرسنه ميخوابيد تا با مردم گرسنه اي كه در قلمرو خلافت ايشان وجود داشتند و به دليل وسيع و بزرگ بودن قلمرو عرب اميرالمؤمنين علي(ع) توانايي رسيدگي به تمام فقيران را هرشب نداشتند، يكسان و برابر باشند، تا عدالت برقرار باشد و خليفه يعني حيدر كرار با تمام مردم يكسان باشد، مولاي من حق است و حق مولاي من است...
كاش بودم پرچم حاشيه دار هيئت اباعبدالله تا كه زينت بخش بزم سوگوارش ميشدم، كاش بودم آب و ره مي يافتم در خيمه ها مانع افسردگي شيرخوارش ميشدم.
جانم پچه هایم زندگی فدای مولایم علی ع
حیدر فقط علی
یا مولا علی
برادران پيامي بخوانيد از بنده حقير، شما ها غلام حيدر كرار(ع) هستيد و به اين افتخار كنيد، من غلام و نوكر شما برادران شيعه ام من خاك پاي شما هستم، يادتان نرود مولاي ما ابرمردي هستند كه خود گرسنه ميخوابيدند تا به گرسنگان غذايي رسانده باشند، چند نفر از ما چنين كاري را انجام ميدهيم؟ شروع كنيد اگر توانايي مالي داريد حداقل شبي يك نفر نيازمند رو دلخوش كنيد اونوقت نفس گرم مولا علي(ع) رو پشت سرتون احساس ميكنيد- خدايا يعني روزي ميرسه كه بر دستان پينه بسته مولا بوسه بزنم؟
غلو نکنید میگید علی 25سال خانه نشین شد میگید همسر عزیزش زدند و میگید. . .آیا فرض این اوصاف غلو آمیز و این اراجیف خانه نشین شدن با هم همخوانی داره .حضرت علی شیر خدا فاتح خیبر وشیر تمام غزوات و.؛همخوانی نداره که عزیزترینشو بزنند همخوانی نداره که حقش بخورن همخوانی نداره به اجبار دختر بده و. . .
حیدر کرار نیم گوشه نشینم ولی
جان به فدای جگر سوخته ات یا علی
نصف شبا بلند میشد یه کیسه داشت که بر میداشت
خرما و نون و خوردنی هر چی که داشت تو اون میذاشت
راهی کوچه ها میشد تا یتیما رو سیر کنه
تا سفره خالیشون و پر از نون و پنیر کنه
سلام و درود خدا بر امیر المومنین حیدر کرار
تلفات دشمنت که بیشماره
صدها مرحب و حارث بیان به میدون
ارزششون فقط یه باد ذوالفقاره
تا دم مرگ بی حد و عدد یا مرتضی علی
در فصل مرطوب باغ نگاهش؛یک دامن آلاله و ارغوان داشت
مثل محبت دلش مهربان بود؛خشمی چو دریا اگر بیکران داشت
کاش میشد بدانم با ناورد؛آن مرد ایمان چه در بازوان داشت
یا از چه رو گریه میکرد وقتی؛سر در تنور فروزان نان داشت
افسوس او را ندانستم افسوس؛او را که در بیکرانها آشیان داشت
علی علیه السلام
عااااااااشقتم مولا جان
فقط حیدر امیرالمومنین است.
جانم فدای قدم هایت .
ودرشریفترین زمانها(شب قدر)ودرشریفترین مکان(محراب مسجد) ودربهترین حالت انسانی وتقرب به خدا(سجده نماز)ضربت شهادت خوردوبه دیدارخدایش شتافت
بر خلق جهان علی امیر است.
روایت بسیار زیبا و خواندنی از قدرت و شجاعت امیرالمونین را در گفت وگوی پیامبر با جبرائیل بخوانید:
در روز جنگ خیبر پس از آنکه مرحب خیبری(مرحب بن حارث یهودی،مردی بلندقامت، عظیم الجثه و بسیار شجاع) به دست امیرالمونین به دو نیم گردید و بر زمین افتاد جبرائیل در حالی که خنده تعجب بر لب داشت بر پیامبر فرود آمد.
رسول خدا به او فرمودند: از چه تعجب کردی؟
عرض کرد: همانا فرشتگان در مراکز و جایگاههای آسمانی ندا می کنند:
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"
ولی تعجب من بدان جهت است که آن زمان که امر شدم قوم لوط را هلاک کنم ، شهرهای انان را که ۷ شهر از زمین هفتم زیرین تا زمین هفتم بالا بود بر پری از بالهایم قرار دادم و آنقدر آنرا بالا بردم که حاملان عرش صدای خروسها و اطفال (روی زمین) را می شنیدند و تا صبح در انتظار امر خدا ایستادم و آنرا جابجا نکردم.
اما امروز که علی ضرب هاشمی را فرود آورد من مامور شدم زیادی قبضه او را نگه دارم تا به زمین فرود نیاید و به زمین نرسد و آنرا به دو نیم نکند تا زمین و اهل آنرا واژگون گردد.
در این هنگام فشار زیادی شمشیر علی سنگین تر از شهرهای قوم لوط بود و این درحالی بود که اسرافییل میکائیل بازوی علی را در هوا به قبضه خویش گرفته بودند.
-------
حضور رستم در شاهنامه است نه در واقعیت و در هیچ جهادی درراه خدا حضور نداشت بلکه اصلا وجود خارجی ندارد اما حضور امیرمومنان علی علیه السلام به لحاظ خصوصیات بی شمار مانند ستاره ای است که در طول تاریخ میدرخشد.به نقل معتبر شیعه و سنی شجاعت علی(ع) به گونه ای است که در طول تاریخ نام همه شجاعان را محو کرد و محلی برای آیندگان باقی نگذاشت،اینها همه امور حیرت آوری است که جز برای پسر ابوطالب برای کسی فراهم نشد.یکی از القاب ایشان یدالله میباشد و خداوند به واسطه وجود علی علیه السلام جریان عادی امور را در هرکجا و هرزمان تغییر میدادند،به گونه ای که خداوند متعال عزت مسلمانان و اسلام، و خواری دشمنان را در دستان علی(ع)قرار داده بود.(اینک در صورت صحت روایت جبرییل،حال چه درست باشد و چه نباشد)حال جای تعجب نیست که چنین رادمردی با این چنین شجاعت بی مانندی حتی فرشتگان آسمانی مامور شوند تا زیادی ضربت سهمگین علی علیه السلام را بگیرند تا زمین را نصف نشود.
امامم این زورو داشته
هر دل که شکست ره بجایی دارد هر اهل دلی قبله نمایی دارد
با انکه بود قبله ما کعبه ولی. ایوان نجف عجب صفایی دارد
فرمود رسول قادر لم یزلی. در شان وصیه حود با صوت جلی
افضل بود از طاعت کل سقلین. یک ضربت روز خند ق علی
کور بشه چشم منکر مولا که نمیتونه ببینه
حضرت علی اسطوره همه صفات نیک است حتی به نقل از اندیشمندان مسلمان وغیرمسلمان علی اعجوبه تاریخ بشریت وشیعه است شیعه به علی نازدوعلی به شیعه
همه سراپا مراقب بودند و آنچنان وضع خانه را تحت نظر گرفته بودند که جنبش موری از نظر آنان مخفی نمی ماند.
پردههای تیره شب به کنار رفت و صبح صاهدق سینه افق را شکافت. ماموران با شمشیرهای برهنه به طور دسته جمعی به خانه پیامبر هجوم آوردند و از اینکه در آستانه تحقق بزرگترین آرزوی خود بودند از شادی در پوست خود نمی گنجیدند، اما وقتی وارد خوابگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شدند حضرت علی - علیه السلام را به جای پیامبر یافتند. خشم و تعجب سراپای وجود آنان را فرا گرفت. رو به حضرت علی کردند و پرسیدند محمد کجاست؟! فرمود: مگر او را به من سپرده بودید که از من میخواهید؟ در این موقع، از فرط عصبانیت به سوی حضرت علی - علیه السلام - حمله بردند و او را به سوی مسجد الحرام کشیدند، ولی پس از بازداشت مختصری ناگزیر آزادش ساختند و در حالی که خشم گلوی آنان را میفشرد تصمیم گرفتند که از پای ننشینند تا جایگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را کشف کنند.
قرآن مجید برای اینکه این فداکاری بی نظیر در تمام قرون و اعصار جاودان بماند، در طی آیه های جانبازی حضرت علی - علیه السلام را می ستاید و او را از کسانی میداند که جان به کف در راه کسب رضای خدا می شتابند:
*وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشرِی نَفْسهُ ابْتِغَاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوف بِالْعِبَادِ* (برخی از مردم کسانی هستند که جان خود را برای تحصیل رضای خداوند از دست میدهند؛ و خداوند به بندگان خود رؤوف ومهربان است).
«گردن همه گروهها کشیده شد تا ببینند که این پرچم به کدام مرد بزرگواری سپرده میشود».
«پیامبر صدا زد: کجاست وارث علم و حلم، و آن که در جنگها به فریاد میرسد))؟
«کجاست آن دلاوری که اگر در ثریا شخص بیمناکی از او کمک بخواهد به فریاد او میرسد»؟
«در این هنگام وصی آن حضرت در حالی که درد چشم داشت پیش آمد و پیامبر آب دهان در جشم او انداخت و شفا یافت ».
«و او بر صفهای دشمن تاخت و آنها گریختند، چرا که میدانستند او کاریترین مرد جنگی است ».
«و با دست اقتدار خود به مرحب نشان داد که بزرگترین قدرتمندان در برابر او ناتوانند».
«و با نیروی هر چه تمامتر در قلعه را از جا کند که اگر افلاک آسمانی در برابر او مقاومت میکردند همه را با خاک یکسان مینمود».
«او پناه دهنده آرزومندان و اجابت کننده آنهاست و رازهای نهانی آنها را میشنود».
«بی شک مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم شهر علم است و او در آن شهر است که هر که از آن در وارد شود به شهر رسد».
«و هر دو دیدگان همه عوالمند، علی علیهالسلام دست چپ و احمد صلی الله علیه و آله و سلم دست راست آنهاست».
بابی انت و امی و اهلی و مالی و اسرتی یا مولای فی الدنیا و الآخره .. یا امیرالمومنین ..
یا حیدر کرار
کفرش به کنار عجب خدای دارند
روایت امام سجاد(ع):منابع:بحارالانوار جلد 45 ص138
واقعه یوم الهریر:منابع:کشف الغمه ص73
شیخ مفید و بیان برخی ویژگیهای منحصر به فرد علی(ع):منابع:ارشادمفید جلد1باب3فصل56
روایت علی (ع) نسبت به انس به مرگ و حضور در پیشگاه خداوند:منابع:نهج البلاغه کلام5
جنگ احد و پایمردی علی(ع) و مامور شدن جبرییل بر نقل لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار:منابع:تفسیر نمونه جلد3
واقعه لیله المبیت و نازل شدن آیه در شان علی(ع):منابع:المیزان جلد2 ص 135
یا مرتضی علی دستمو بگیر..
هو علی
جوانمرد شجاعی مانند علی و شمشیری همانند ذولفقار وجود ندارد.
این ناجوانمردی پیامبر را بر آن داشت که این کانون خطر که طفل نوپای اسلام را تهدید می کرد برچیند و خلع سلاح نماید.
سرانجام پیامبر ماموریت فتح خیبر را به سردار همیشه پیروز اسلام شیر خدا علی مرتضی محول فرمود و خداوند متعال پیروزی اسلام را با حضور علی(ع) کفایت فرمود.
اگرازپشت شمشیرنمخورد مگر میشدعلی راازروبرو کشت
ادم ب دنیاامدزجابرخیزیاعلی گفت
درخیبربایه دست کنده نمیشد بگمانم علی هم یاعلی گفت
التماس دعا یاعلی
یا امیرالمومنین علی حیدر مدد
یکی از دوستان گفتش کسی جرات نداشت از مقابل به علی ضربه بزند از پشت زدن اگر. کله مخلوقم میخواستن از پشت به علی ضربه بزننن قدرتش نداشتن
علی را در نماز ضربه زدن لعنتااله علیا جایی که علی در قرقه خدا بود بخدا قسم. اگر غیر،از نماز بود علی ع هنوز زنده بودن
ما که چیزی نیستیم. وقتی محمد ص خودش به علی گفت اگه با دامنه من بزرگ نمیشدی منم فکر میکردم خدایی
عليالهي ها کفرش به کنار عجب خدایی دارن
کفرش به کنار عجب خدای دارن
خدااجرتون بده
لافتی الا علی لاسیف الاذولفقار
درجواب اون بنده خدایی که نويسنده محترم روبه فيلم هندی دیدن توهين کردن ازاول حکومت حق وباطل تقریباطرفداران اهل حق روبه ساده لوحی متهم کردن بلکه بایدبگم روزی که اونهایی که اهل حق روبه تمسخره وساده لوحی متهم کردن روزی که ساده لوحی شما اثبات بشه وتازه بصیرت پیداکنیددیگرچه فایده آن بصیرت فقط پشیمانی پشیمانی
درآخربگم ازخداوندمتعال مي خوام همه روبه راه راست هدايت کنه
امام علی همه عالم به فدای تو