SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز» ، آنچه در پي مي خوانيد اظهارات فرزند اين مرجع تقليد در گفت وگو با سرويس علمي و فرهنگي مرکز خبر حوزه به مناسبت سالروز شهادت حضرت ثامن الحجج علي بن موسي الرضا (ع) است.
* عنايت امام رضا (ع) در تولد آيت الله گلپايگاني
تولد مرحوم والد با عنايت امام رضا(ع) بوده است. (پدر مرحوم والد) چهار دختر داشت و براي او فرزند پسري به دنيا نمي آمد. لذا، نذر ميکند که از روستاي گوگد گلپايگان پياده به مشهد مشرف شوند و در مشهد از حضرت امام رضا(ع) درخواست ميکنند که از خدا بخواهند خداوند به او اولاد پسر عنايت کنند. بعد از برگشتن از مشهد، خواهر مرحوم والد، در عالم رؤيا ميبيند، امام رضا و امام جواد(عليهماالسلام) به منزل پدرشان تشريف آوردند. امام رضا(ع) در آنجا ماندند و امام جواد(ع) رفتند. عمه جريان خواب را براي پدرشان نقل ميکند و پدربزرگ اين گونه تعبيير مي کنند خداوند دو پسر به نام رضا و تقي به ما عنايت ميکند. رضا خواهد ماند و تقي به رحمت خدا خواهد رفت. همين طور هم شد. محمد تقي پسر دوم خانواده، سر زايمان به همراه مادرش به رحمت خدا ميروند، در حالي که مرحوم والد، سه سال بيشتر نداشتند.
تولد مرحوم آيت الله گلپايگاني نيز مصادف با ايام تولد امام رضا(ع) هشتم ذي القعده و تولد امام رضا(ع) يازدهم ذيالقعده ميباشد.
* يک شب ميهمان حرم
پدرم نقل مي کردند؛ زمان پهلوي اول، به مشهد مشرف شدم در آن وقت، زن و مرد در حرم امام رضا(ع) با هم زيارت ميکردند. من هم در آن ايام زمستاني، به حرم مشرف شدم. خدمت امام رضا(ع) عرض کردم، من هم دوست دارم که بيايم و ضريح را براي تبرک ببوسم, ولي به خاطر اين که با نامحرم برخورد نکنم، معذور هستم و جلو نميآيم والا اين طور نيست که بي ادبي کرده باشم. اگر شما يک طوري صلاح بدانيد، خودتان موقعيتي فراهم آوريد تا بتوانم ضريح را ببوسم. آن شب زمستاني که من قبل از مغرب به حرم مشرف شده و مشغول دعا و زيارت بودم، در آن زمان درب حرم را ميبستند در حين انجام اعمال و زيارت، کم کم خدام حرم، زائرين را خارج ميکردند و درب حرم را بستند. ولي کسي به من نگفت از حرم خارج شو! من همانطور که سجادهام پهن بود، مشغول دعا و زيارت بودم. وقتي همه زوار رفتند و درها بسته شد، سجاده را کنار ضريح گذاشتم، مرحوم والد ادامه دادند: « آن شب هر چه از حضرت خواستم به من عنايت شد» وقت مناجات صبح که شد، مسئول حرم وارد شد. وقتي مرا ديد، با تعجب پرسيد، شما کجا بوديد؟ از کي اينجا هستيد؟ مگر «شما رمز شب داريد»؟ گفتم:نه. «گفت با اجازه چه کسي اينجا مانديد»؟. اشاره به قبر مطهر کردم، گفتم با اجازه آقا. گفت از چه وقت حضور داشتي؟ گفتم از اول شب. گفت چرا بيرون نرفتيد؟ گفتم کسي به من نگفت بيرون برو! چه جايي از اين جا بهتر. مسئول حرم خيلي تعجب کرد و گفت: من چهل سال در اين آستان مقدس خادم هستم، تا الآن چنين اتفاقي نيافتاده است. اگر مسئولان حرم بفهمند، هم مسئول شيفت قبلي و هم مرا توبيخ خواهند کرد. من از شما خواهش ميکنم شما از در پشتي خارج شده، تجديد وضو کرده و دوباره از در اصلي وارد حرم شويد تا ما به زحمت نيافتيم. مرحوم والد گفتند: عجيب اين که در آن شب زمستاني، اصلا در طول ده الي دوازده ساعت، احتياج به تجديد وضو پيدا نکردم.
*تا آيت الله گلپايگاني نيايند درب حرم باز نمي شود!
هنگامي که آيتالله گلپايگاني به حرم امام رضا(ع) مشرف ميشدند، مردم براي ديدن ايشان هجوم ميآوردند. گاهي اوقات نماز افرادي که مشغول نماز خواندن بودند، به هم ميخورد ... .
اين خبر به گوش آقا رسيد و ايشان به اين نتيجه رسيدند، چون آمدنشان به حرم باعث زحمت زائران خواهد شد، فعلاً به حرم نروند.
فرداي آن روز، ميخواستند حرم را شستوشو دهند. شخصي به نام آقاي خوشزبان که رئيس خدام بود، بعد از نماز صبح تماس گرفت و گفت: ما درهاي حرم را براي شستوشو بستهايم، اگر آقا ميخواهند حرم مشرف شوند، بفرمايند. مرحوم والد گفتند: ديروز به حرم مشرف شدم و فعلاً تصميمي براي تشرف ندارم.
دوباره آقاي خوشزبان تماس گرفت و گفت: تا آيتالله گلپايگاني به حرم تشريف نياورند، درب حرم را باز نميکنيم. نميدانم به چه علت چنين حرفي ميزد، آيا خوابي ديده بود و يا مسئله طور ديگري بوده است. به هر حال مرحوم والد براي شستوشو به حرم مشرف شدند.
* وسايل سفرم را آماده کنيد
آقاي سيد محمد علي روحاني، معبر خواب که الآن نيز در مسجد امام حسن عسکري(ع) اقامه نماز دارد، ميگويد: هر وقت من آيتالله گلپايگاني را در خواب ببينم، يقين دارم که به مشهد مشرف ميشوم. گاهي اوقات نيز هيچ گونه مقدمه و تصميمي وجود نداشت، شب ميخوابيدم و صبح به خانوادهام ميگفتم:وسايل رفتن به مشهد براي من فراهم شده است. سؤال ميکردند: از کجا ميگوييد؟ ميگفتم: ديشب آيتالله گلپايگاني را خواب ديدهام.