۰

ماجرای درخواست غرامت ۳۰۰ میلیارد دلاری دمشق از تهران

هفته گذشته بود که سایت خبری لبنانی «المدن» به نقل از یک منبع آگاه و مرتبط با حاکمان جدید سوریه گزارش داد: «دولت جدید سوریه در‌حال تهیه متنی برای ارائه به دادگاه‌های بین‌المللی و مطالبه غرامت ۳۰۰ میلیارد دلاری برای ملت و دولت سوریه است».
کد خبر: ۳۰۳۱۹۵
۱۲:۳۹ - ۱۰ دی ۱۴۰۳

شیعه نیوز | رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم گفت: طرح ادعای غرامت ۳۰۰ میلیارد دلاری از ایران همان فرار رو به جلو برای عدم پرداخت بدهی ۳۰ میلیارد دلاری به ایران است؛ چون رسماً نخست‌وزیر دولت اسد تأیید کرده که دمشق ۳۰ میلیارد دلار به تهران بدهکار است که بخش عمده‌ای از این طلب‌ها ناظر به فروش نفت ایران است و هیچ ارتباطی به مسائل نظامی، امنیتی و دفاعی ندارد.

به گزارش «شیعه نیوز»، هفته گذشته بود که سایت خبری لبنانی «المدن» به نقل از یک منبع آگاه و مرتبط با حاکمان جدید سوریه گزارش داد: «دولت جدید سوریه در‌حال تهیه متنی برای ارائه به دادگاه‌های بین‌المللی و مطالبه غرامت ۳۰۰ میلیارد دلاری برای ملت و دولت سوریه است». این منبع آگاه درباره دلیل این غرامت هم این ادعای واهی را مطرح کرد: «این مبلغ غرامت بابت ضرری است که به دلیل حمایت نظامی ایران به همراه شبه‌نظامیانش از نظام بشار اسد، به مردم سوریه و زیرساخت‌های سوریه وارد شد».

این درحالی است که محمد جلالی، آخرین نخست‌وزیر دولت بشار اسد، در مصاحبه هفته گذشته‌اش با شبکه روداو متعلق به اقلیم کردستان عراق رسما به بدهی دمشق به تهران اذعان کرد و بیان داشت: «ایران از زمان آغاز انقلاب (اعتراضات ضددولت اسد از ۲۰۱۱)، سالانه یک میلیارد دلار به سوریه می‌پرداخت و بدهی سوریه به ایران به ۳۰ میلیارد دلار رسید»

او درباره نحوه حمایت ایران از دولت بشار هم خاطرنشان کرد: «ایران ماهانه دو میلیون بشکه نفت برای سوریه ارسال می‌کرد. یک میلیون هم خودمان می‌خریدیم. عراق به دلیل منع آمریکا نمی‌توانست به ما نفت صادر کند». این اعتراف رسمی آخرین نخست‌وزیر دولت اسد به نحوی تعیین‌کننده رقم بدهی‌هایی بود که حشمت‌الله فلاحت‌پیشه طی سال‌های اخیر بار‌ها در گفت‌و‌گو با رسانه‌ها و در نوشته‌های فضای مجازی بر آن تأکید داشت.

پیش از این گفته شده بود که ایران دست‌کم ۵۰ میلیارد دلار طلب از دولت سوریه دارد که در دولت جدید آن را پیگیری خواهد کرد. هم‌زمان، اسعد حسن الشیبانی، وزیر امور خارجه دولت جدید سوریه در توییتی با ادبیات ضدایرانی نوشت: «ایران باید به اراده ملت سوریه و حاکمیت و امنیت کشور احترام بگذارد».

الشیبانی در ادامه نوشته خود دست به تهدید تهران زد و نسبت به ایجاد بی‌ثباتی و هرج‌ومرج در سوریه به تهران هشدار داد و مسئولیت نتایج اظهارات اخیر ایران را برعهده این کشور دانست. پنجشنبه هفته گذشته نیز اتحادیه عرب در بیانیه‌ای واهی خطاب به ایران مدعی شد تا «در سوریه به فتنه دامن نزند». به موازات آن، ظرف چند روز گذشته اعتراضاتی هم از سوی علوی‌های سوریه شکل گرفته است.

مجموعه این تحولات و تقابل احتمالی حاکمان جدید سوریه با تهران، محور گفت‌وگوی دیگری با حشمت‌الله فلاحت‌پیشه است تا از منظر رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم و تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل به بررسی دقیق‌تر وقایع تازه سوریه بپردازیم که در ادامه مشروح این گپ‌و‌گفت را از نظر می‌گذرانید.

‌اخیرا گزارش شده که حکومت جدید سوریه در‌حال تهیه متنی برای دادگاه‌های بین‌المللی است که شامل درخواست از ایران برای پرداخت ۳۰۰ میلیارد دلار به عنوان غرامت است. پیش از این گفته شده بود ایران دست‌کم ۵۰ میلیارد دلار طلب از دولت سوریه دارد که در دولت جدید آن را پیگیری خواهد کرد. اما حضرت‌عالی همواره بر طلب ۳۰ میلیارد دلاری از سوریه تأکید داشتید که در آخرین مصاحبه با «شرق» عنوان کردید هر دولتی در سوریه روی کار باشد، باید این طلب را پرداخت کند. به‌ویژه آنکه محمد جلالی، آخرین نخست‌وزیر دولت بشار اسد، در مصاحبه با شبکه «روداو» (کردستان عراق) فاش کرد که «بدهی سوریه به ایران به ۳۰ میلیارد دلار رسید» که رقم شما را تأیید می‌کند و نوعی اعتراف رسمی به این بدهی است. اما به نظر می‌رسد ادعای حکومت جدید سوریه، نوعی فرار رو به جلو برای عدم پرداخت طلب کشورمان است. ارزیابی حضرت‌عالی هم چنین است؟

بله، طرح ادعای غرامت ۳۰۰ میلیارد دلاری از ایران همان فرار رو به جلو برای عدم پرداخت بدهی ۳۰ میلیارد دلاری به ایران است. چون همان‌طورکه اشاره کردید، رسما نخست‌وزیر دولت اسد تأیید کرد دمشق ۳۰ میلیارد دلار به تهران بدهکار است که بخش عمده‌ای از این طلب‌ها ناظر به فروش نفت ایران است و هیچ ارتباطی به مسائل نظامی، امنیتی و دفاعی ندارد. به اعتراف نخست‌وزیر دولت اسد: «ایران ماهانه دو میلیون بشکه نفت برای سوریه ارسال می‌کرد. یک میلیون هم خودمان می‌خریدیم. عراق به دلیل منع آمریکا، نمی‌توانست به ما نفت صادر کند». اینجا موضوع صرفا به حوزه انرژی باز‌می‌گردد، نه چیز دیگر.

اگر این درخواست غرامت ۳۰۰ میلیارد دلاری در محافل بین‌المللی و حقوقی مطرح شود، ایران با استدلال به اینکه دولت وقت سوریه از تهران برای حضور در این کشور دعوت به عمل آورده، می‌تواند پاسخی به این غرامت داشته باشد؟

اولا موضوع درخواست غرامت ۳۰۰ میلیارد دلاری حکومت جدید سوریه از ایران پایه حقوقی ندارد، بلکه طبق آن چیزی که من از اخبار و گزارش‌ها دیدم، بیشتر یک حرکت و اقدام سیاسی است تا حقوقی. اما همان‌طور‌که اشاره کردید، در زمان جنگ داخلی سوریه و به دعوت رسمی حکومت مستقر، ایران با هدف جنگ با داعش وارد این کشور شد. پس ایران برای ورود به جنگ داخلی سوریه پاسخ مستدل قوی دارد.

از طرف دیگر همان‌طور‌که در مصاحبه قبلی گفتم و دوباره تأکید می‌کنم، بدهی‌های خارجی هر کشوری با تغییر حکومت‌ها کنار گذاشته نمی‌شود. اکنون که آخرین نخست‌وزیر اسد هم به این بدهی ۳۰ میلیارد دلاری اعتراف کرده و از طرف دیگر به واسطه تلاش‌هایم در سال‌های گذشته این بدهی در دولت و مجلس وقت سوریه رسما تأیید شده و اسنادش هم موجود است، باید حکومت جدید این کشور با هر ایدئولوژی سیاسی و عقیدتی که دارد آن را به ایران پرداخت کند و با ادعا‌ها و و فرار رو به جلو، ذیل عنوان غرامت ۳۰۰ میلیارد دلاری نمی‌تواند از پرداخت این بدهی شانه خالی کند.

‌ولی ما تجربه تلخی مانند عدم دریافت غرامت از عراق به واسطه جنگ تحمیلی را داریم که به یک روایتی، حدود هزار‌و ۱۰۰ میلیارد دلار خواهد بود، در‌حالی‌که کویت تا آخرین سنت غرامت خود را از عراق گرفت. چه تضمینی هست که تجربه غرامت جنگ تحمیلی عراق برای سوریه تکرار نشود؟

در بند ششم قطع‌نامه ۵۹۸ به اذعان خاویر پرز دکو‌ئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل، غرامت ایران در آن زمان ۹۸ میلیارد دلار تخمین زده شد. اما تحولات سال‌های بعد از جنگ تحمیلی در عراق باعث شد ایران مسئله دریافت غرامت از این کشور را نه به عنوان یک مسئله تمام‌شده، بلکه به عنوان یک مسئله تعلیقی درآورد؛ لذا در همین مصاحبه تأکید می‌کنم که «کماکان ایران می‌تواند غرامت خود از عراق را هم به واسطه جنگ تحمیلی طلب کند». همین الان، آلمان در‌حال پرداخت غرامت کشور لهستان به واسطه جنگ جهانی دوم است که دهه‌ها از آن می‌گذرد. پس زمانی باید عراق هم غرامت جنگ تحمیلی را به ایران پرداخت کند، کما اینکه سوریه هم باید این بدهی ۳۰ میلیارد دلاری خود به ایران را بدهد.

تغییر دولت‌ها و حکومت‌ها و با گذشت سال‌ها و دهه‌ها نمی‌توان از زیر بار پرداخت این بدهی‌ها و غرامت‌ها به ایران شانه خالی کرد. منتها تفاوت اصلی بین غرامت ما در جنگ با عراق با طلب ۳۰ میلیارد دلاری از سوریه این است که هم دولت وقت سوریه (بشار اسد) و هم پارلمان این کشور رسما این بدهی را تأیید کردند. اسنادش موجود است و همین چند روز پیش آخرین نخست‌وزیر حکومت اسد هم به این بدهی اذعان داشت. بد نیست این خاطره را هم بگویم که زمانی که در مجلس بودم، در دیداری که با بشار اسد و نخست‌وزیر وقت سوریه داشتم به آنها گفتم که این طلب ۳۰ میلیارد دلاری حق‌الناس مردم ایران است و باید آن را بدهند. بعدا در دیداری هم که با آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی، داشتم به او گفتم که «من به دین خودم عمل کردم و با تلاش‌هایی که داشتم مجلس سوریه هم رسما این بدهی ۳۰ میلیارد دلاری به ایران را پذیرفت و قانونی برای پرداخت این طلب‌ها تصویب کرد». البته به آقای جهانگیری هم این را توصیه کردم تا زمانی که سوریه اقدامی برای پرداخت این طلب ۳۰ میلیارد دلاری به ایران نداشته باشد، باید در سایر حوزه‌های اقتصادی و تجاری ملاحظات خود را داشت.

‌با‌این‌حال و به گفته خودتان این ادعای غرامت ۳۰۰ میلیارد دلاری بیش از آنکه ماهیت حقوقی داشته باشد، یک اقدام سیاسی است تا طلب ایران به محاق برود، لذا احیانا امیدی به گرفتن آن ۳۰ میلیارد دلار نیست. از سوی دیگر با چه هدف یا اهدافی این ادعای سیاسی توسط حکومت جدید سوریه مطرح شده است؟

ابتدا به ساکن من باور دارم که می‌توان این طلب‌ها را از سوریه گرفت؛ چون اولا در داخل کشور اختلاف نظری برای گرفتن این طلب‌ها مانند تجربه غرامت از عراق وجود ندارد و اگر برخی چهره‌های سیاسی، جریان‌ها و رسانه‌ها منکر طلب از سوریه می‌شوند، در حق مردم ایران اجحاف می‌کنند و من این را در گفت‌وگوی قبلی «شرق» هم گفتم. در پاسخ به سؤال دومتان، حکومت جدید در سوریه اکنون دچار یک خطای شناختی و محاسباتی است و تصور می‌کند اگر چنین ادعا‌هایی را مطرح کند، می‌تواند حمایت دیگر کشور‌ها به‌خصوص آمریکا را داشته باشد. اما شما نقش‌آفرینی سه بازیگر اصلی در سوریه را می‌بینید.

اسرائیل که تقریبا تمام زیرساخت‌های نظامی و اقتصادی سوریه را به طور کلی نابود کرد و سعی می‌کند بزرگ‌ترین دغدغه مردم سوریه تا دهه‌ها، صرفا دغدغه معیشت باشد تا هیچ‌گونه تهدیدی از ناحیه سوریه متوجه اسرائیل نشود. از طرف دیگر اهداف ترکیه هم در سوریه مشخص است، ولی به عقیده من ماه‌عسل اردوغان در سوریه هم زود تمام می‌شود و ترکیه از کشوری که مدعی شکل‌گیری انقلاب در سوریه بوده به بازیگری بدل خواهد شد که مانع ایجاد یک ساختار دموکراتیک با‌ثبات و با در نظر گرفتن حقوق تمام اقوام و مذاهب این کشور باشد؛ و بازیگر سوم هم آمریکاست که سعی می‌کند حوزه نفوذی در‌برابر روسیه در سوریه برای خود تعریف کند.

البته باید دید که بعد از بیستم ژانویه سال جدید میلادی، دونالد ترامپ چه برنامه‌ای برای سوریه خواهد داشت، چون هرگونه نقش‌آفرینی ایالات متحده به بحث سود و زیان اقتصادی بازمی‌گردد. اگر چنین سودی وجود داشته باشد احتمالا دونالد ترامپ هم ورود جدی‌تری به سوریه خواهد داشت.

‌به بخشی از گفته خودتان بازگردیم که ترکیه مانع از ایجاد ساختار دموکراتیک با احترام به حقوق تمام اقوام و مذاهب خواهد بود؛ دلیل یا دلایلتان برای طرح این ادعا چیست؟

شما در چند روز اخیر می‌بینید که از یک سو حکومت جدید سوریه به نیابت از ترکیه به دنبال سرکوب کردهاست و سعی می‌کند به موازات تقابل نظامی، در قانون اساسی جدید سوریه هم حقوقی برای کرد‌ها قائل نباشد که طبیعتا کرد‌های سوریه زیر بار این قضیه نخواهند رفت. از طرف دیگر، در چند روز گذشته شاهد اعتراضات علویان در سوریه نیز هستید. در کنار آنچه گفته شد، باید به این نکته مهم هم اشاره کرد که ۳۰ درصد جامعه ترکیه، علوی است و ۲۵ درصد جامعه این کشور، کُرد.

پس طبیعتا به واسطه رفتار ترکیه برای سرکوب کرد‌ها و علوی‌های سوریه، قطعا جامعه ترکیه نیز از آن تأثیر خواهد پذیرفت و این اجتناب‌ناپذیر است. به‌ویژه آنکه جامعه آماری بین ۲۰ تا ۳۰ درصد کرد‌های این مناطق، علوی هستند که تأثیر مضاعفی از این سرکوب‌ها خواهند پذیرفت و اینجاست که ترکیه به اشتباه، قرابت‌های تاریخی خود با ایران را فدای نگاه‌های امنیتی خواهد کرد.

ادعا شدن غرامت ۳۰۰ میلیارد دلاری از ایران بخشی از ادعا‌های حکوت جدید سوریه است. هم‌زمان وزارت خارجه این کشور در موضعی عجیب ادعایی را مطرح کرده «ایران باید به خواست مردم سوریه و حاکمیت و امنیت کشورشان احترام بگذارد و تهران نباید در امور داخلی ما مداخله کند. ما نسبت به گسترش هرج‌ومرج به ایران هشدار می‌دهیم و ایران را مسئول عواقب آن می‌دانیم». این در حالی است که شما در گفت‌وگوی قبلی با «شرق»، امیدوار بودید تهران و دمشق روابط جدیدی را داشته باشند. چه شد که دو طرف شروع خوبی نداشتند؟

دلیل اول و عمده آن، این است که متأسفانه بازیگران جدید در سوریه تجربه کافی حکومت‌داری را ندارند و به جای تعامل، عملا به سخنگو و نماینده سیاست کشور‌هایی مانند اسرائیل، آمریکا و ترکیه تبدیل شده‌اند و همان‌طور که گفتم در یک خطای محاسباتی، تصور می‌کنند اگر بخواهند در برابر ایران قرار بگیرند، می‌توانند حمایت این کشور‌ها را داشته باشند. البته واکنش مقامات ایران به این سیاست غلط حکومت جدید و خطای محاسباتی آنها هم طبیعی بود.

‌چرا؟

چون واقعا آن چیزی که توسط مقامات جدید دمشق علیه ایران مطرح می‌شود، تحریف تاریخ است. شما نگاه کنید بازیگرانی مانند ترکیه، اسرائیل و آمریکا به چیزی غیر از جنگ، نا امنی و گرفتار‌شدن سوریه نمی‌اندیشند. ایران در سال‌های اخیر به سوریه کمک کرد تا در زمینه زیرساخت‌ها، انرژی و‌... بتواند وضعیت را سر‌و‌سامان دهد. علت دیگر تقابل تهران و حاکمان جدید دمشق، نوع بازیگری اسرائیل در سوریه است که علاوه بر بمباران بی‌سابقه و نابودی تمام زیرساخت‌های این کشور، بخشی از خاک سوریه را هم اشغال کرده و این در حالی است که مقامات جدید دمشق در این رابطه سکوت کردند و این سکوت باعث شد انرژی سوریه به جای تقابل با اسرائیل به سمت تقابل با ایران برود که نتیجه آن را در حمله به سفارت ایران در سوریه و شهادت یکی از کارمندان و کارکنان این سفارتخانه دیدیم تا کسی متوجه جنایت اسرائیلی‌ها علیه زیرساخت‌های سوریه نشود.

اما من به صراحت عنوان می‌کنم اگر مقامات دمشق در ساختار جدید سیاسی، حقوقی برای همه اقوام و اقلیت‌های مذهبی و دینی سوریه قائل نباشند، نمی‌توانند صلح، ثبات و امنیت پایدار را در سوریه ایجاد کنند و در یک خطای محاسباتی، با حمله به ایران و موضع‌گیری علیه تهران نمی‌توانند برای خود امنیت و ثبات پایدار بخرند.

حمله و توهین به علوی‌ها، مسیحیان، شیعیان و حتی ایرانی‌ها نشان از این دارد که حاکمان جدید سوریه هنوز تجربه کافی برای حکومت‌داری ندارند و با این‌دست اقدامات به دنبال خرید حمایت غربی‌ها از خود هستند. اگر رفتار کنونی ادامه پیدا کند، مطمئنا این خود حاکمان جدید سوریه هستند که زیر سؤال خواهند رفت.

‌ولی با بیانیه اتحادیه عرب که روز پنجشنبه هفته گذشته علیه ایران منتشر شد و همچنین موضع‌گیری‌های ساختار جدید در سوریه، سعی شده است گناه ناآرامی‌های علویان گردن تهران انداخته شود‌...

به‌هیچ‌وجه این موضوع توجیه‌پذیر نیست. اتفاقات چند روز گذشته علیه علویان، نتیجه عملکرد ساختار جدید سوریه است. اتفاقا در راستای همین سؤال شما به گفته قبلی خودم باز‌می‌گردم که حکومت جدید سوریه سعی می‌کند در کنار حمله و تخریب ایران، گناه هرگونه ناکارآمدی و اتفاقی در سوریه را گردن ایران بیندازد تا خود را تطهیر و مبرا کند.

‌اما واقعیت میدانی سوریه نشان می‌دهد هرگونه توهین به مسیحیان، علویان، شیعیان، کرد‌ها و تلاش برای حمله به ایران، قطعا برای آنها امنیت و ثبات را به‌دنبال نخواهد داشت. اینجاست که دوباره یادآور می‌شوم ماه‌عسل اردوغان در سوریه خیلی زود تمام می‌شود و این کشور از حامی یک انقلاب، به مانع بزرگی برای شکل‌گیری یک ساختار دموکراتیک با در نظر گرفتن حقوق همه اقوام و مذاهب سوریه تبدیل خواهد شد.

‌برخلاف آنچه عنوان کردید، اردوغان رفتاری کاملا متضاد با ایران دارد و برای هرگونه نقش‌آفرینی سیاسی و امنیتی خود یک پیوست از اهداف اقتصادی و تجاری را تعریف کرده است؛ کما‌اینکه کلان‌پروژه انتقال گاز قطر از مسیر سوریه و ترکیه به بلغارستان و اروپا در دستور کار است و این علاوه بر تراز تجاری ۱۰‌برابری ترکیه در مقابل ایران ا‌ست که حامی سوریه بود. به همین دلیل بسیار بعید است ماه‌عسل اردوغان در سوریه به این زودی‌ها تمام شود.

سؤال شما دو بخش داشت. اتفاقا بعد از شکست داعش در سوریه و عراق، بزرگ‌ترین انتقاد من به سیاست ایران در منطقه، این بود که به موازات دستاورد‌های نظامی و امنیتی باید دستاورد‌های اقتصادی و تجاری هم تعریف شود. اما چنین ضعفی هم در سوریه و هم در عراق کاملا مشهود بود. بله، گفته شما کاملا درست است که ترکیه در تمام سال‌های گذشته با وجود آنکه روابط رسمی با دولت اسد نداشت، تراز تجاری‌اش ۱۰ برابر ایران بود که ناشی از ضعف ما برای تعریف اهداف و منافع اقتصادی و تجاری بود؛ کما‌اینکه همین ضعف در عراق هم مشهود است و روابط تجاری ما در این کشور نیز چندان مناسب نیست و اتفاقا ترکیه جدی‌ترین و بزرگ‌ترین نفوذ اقتصادی و تجاری را در عراق دارد. اما بحث اصلی من با شما سیاست اردوغان برای سوریه است که تبعات خود را دارد

‌چه سیاستی؟

دستکاری خطوط گسل سوریه. اگر این خطوط گسل فعال و حساس شوند، قطعا بیش از هر کشور دیگری آثار و تبعات خود را برای خود کشور ترکیه خواهد داشت؛ و این خطوط گسل چیست؟

دو خط گسل علوی‌ها و کردها. همان‌طورکه گفتم جمعیت آماری علوی‌ها و کرد‌ها در ترکیه بیش از جمعیت کرد‌ها و علوی‌ها در سوریه است؛ بنابراین نوعی قرابت در دو سمت مرز ترکیه و سوریه بین کرد‌ها و علوی‌های دو کشور وجود دارد. ضمن اینکه در سال‌های گذشته حکومت اردوغان تقابلی جدی با برخی جریان‌ها مانند جریان قزلباش، بکتاش و دیگر جریانات علوی داشت که این جریانات خود را وارثان آتاتورک می‌دانند. اما اردوغان به نام اسلام‌گرایی، حقوق این جریان‌های علوی را هم نادیده می‌گیرد. اتفاقا در کودتای جولای ۲۰۱۶، نقش پررنگ این جریانات را دیدیم.

جریاناتی که معتقدند اردوغان با نوعی پان‌ترکیسم اسلام‌گرایانه، به دنبال سرکوب سایر جریان‌های رقیب است. پس اگر خطوط گسل جریان‌های علوی در سوریه را فعال کند، دامنه آن به ترکیه نیز کشیده شود. در‌خصوص کرد‌ها نیز این مسئله صدق می‌کند؛ به‌ویژه سه منطقه روژآوای سوریه که ترکیه سعی می‌کند همین سرکوب کرد‌ها در شمال عراق و قندیل و همچنین کرد‌های ترکیه را در قبال سوریه پیاده کند. در ترکیه اکنون هیچ‌گونه حقوقی برای کرد‌ها در قانون اساسی قائل نیستند؛ تا جایی که ۲۵ استان کردنشین ترکیه محل اعتراض و نارضایتی جدی علیه حکومت اردوغان است. اکنون مشابه همین سیاست سرکوب در حال تکرار و تعمیم در سوریه است.

شما دیدید که اردوغان چند روز گذشته چه سخنرانی‌ای علیه کرد‌ها داشت و عنوان کرد اگر کرد‌های سوریه اسلحه را زمین نگذارند، آنها را با اسلحه دفن می‌کنیم. این در حالی است که کرد‌های سوریه تا زمانی که به این نتیجه و یقین نرسند که در ساختار جدید به حقوق مساوی در قانون اساسی دست پیدا خواهند کرد، اسلحه خود را زمین نمی‌گذارند. اتفاقا از زمانی نگرانی کرد‌های سوریه بیشتر شد که الجولانی عنوان کرد برای تدوین قانون اساسی جدید سوریه از ترکیه کمک می‌گیرد که به معنای نوشته‌شدن یک قانون اساسی ضد کردی است که در آن حقوقی برای کرد‌های سوریه قائل نیستند و این آغاز چالشی برای سال ۲۰۲۵ خواهد بود. می‌خواهم این جمله را هم در پایان اعلام کنم که نه «شاورمای» عراقچی و نه قهوه هاکان فیدان، واقعیت‌های جاری در سوریه را نشان نمی‌دهد؛ سوریه یک سالاد رنگارنگ از اقوام و مذاهب مختلف است و باید این سالاد رنگارنگ را دید.

 

منبع: روزنامه شرق

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: