۰

دست‌درازی زن و شوهر منحرف به دختر جوان

دختر ۲۵ ساله‌ای که با ورود به سایت‌های غیرقانونی همسریابی آینده و زندگی خود را به نابودی کشانده بود و برای رهایی از مخمصه‌ای وحشتناک دست به دامان قانون شده بود، به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: در خانواده‌ای سنتی بزرگ شدم. پدرم مردی عصبانی و پرخاشگر بود و روابط عاطفی کمی با یکدیگر داشتیم. به همین خاطر هم من همواره از کمبود مهر و محبت خانوادگی رنج می‌بردم.
کد خبر: ۳۰۲۰۹۷
۱۰:۴۶ - ۲۰ آذر ۱۴۰۳

شیعه نیوز»، دختر ۲۵ ساله با مراجعه به پلیس از مردی شکایت کرد که با همدستی همسرش به او دست‌درازی کرده بودند.

به گزارش «شیعه نیوز»، دختر ۲۵ ساله‌ای که با ورود به سایت‌های غیرقانونی همسریابی آینده و زندگی خود را به نابودی کشانده بود و برای رهایی از مخمصه‌ای وحشتناک دست به دامان قانون شده بود، به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: در خانواده‌ای سنتی بزرگ شدم. پدرم مردی عصبانی و پرخاشگر بود و روابط عاطفی کمی با یکدیگر داشتیم. به همین خاطر هم من همواره از کمبود مهر و محبت خانوادگی رنج می‌بردم.

من خودم را با درس و دانشگاه سرگرم می‌کردم و با هیچ پسری روابط نامتعارف نداشتم. بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی در یک شرکت خصوصی مشغول کار شدم تا کمک‌خرج خانواده باشم. در این شرایط روزی از سر کنجکاوی وارد یکی از سایت‌های همسریابی شدم و به جستجو پرداختم تا اینکه با پسری به نام بهداد آشنا شدم که خودش را مهندس راه و ساختمان معرفی می‌کرد. بعد از مدتی ارتباط تلفنی و پیامکی، او مرا به یک قهوه‌خانه (کافی‌شاپ) دعوت کرد تا به صورت حضوری با یکدیگر ملاقات کنیم.

او وقتی مرا دید، چنان از عشق و علاقه‌اش به من سخن گفت که گویی در این دنیا تاکنون هیچ دختری را ندیده بود. هنگامی که مدعی شد قصد ازدواج با مرا دارد، وابستگی من هم به او شکل گرفت. هرچه بیشتر زمان می‌گذشت دلبستگی من هم بیشتر می‌شد تا اینکه یک روز حقیقتی وحشتناک را فاش کرد. بهداد به چشمانم خیره شد و گفت متاهل است و حتی یک فرزند هم دارد، اما همسرش با عقد موقت من مشکلی ندارد.

با این جمله از درون فروریختم و به سادگی خودم گریستم. قصد داشتم از او جدا شوم، ولی بهداد مقابلم ایستاد و با گریه و التماس ادعا کرد که طاقت دوری مرا ندارد. او گفت اگرنتوانیم ازدواج کنیم، به صورت یک دوست اجتماعی باقی بمانیم و رازدار هم باشیم.

مدتی بعد همسر بهداد مرا برای آشنایی بیشتر به خانه‌اش دعوت کرد. من هم بزرگ‌ترین اشتباه زندگیم را تکرار کردم و با تهیه یک هدیه قدم به آن خانه شیطانی گذاشتم. ساعتی بعد مشغول گفتگو با بهداد بودم که قهوه‌ای را نوشیدم و دیگر چیزی نفهمیدم. زمانی به هوش آمدم که هستی و زندگیم نابود شده بود.

از آن روز به بعد بهداد چند بار دیگر هم با تهدید پیامکی و تلفنی مرا به آن خانه شیطانی کشاند. تازه متوجه شدم که او دچار بیماری انحرافات اخلاقی است و در حضور من نیز با همسرش رفتارهای نامتعارف و شرم‌آوری دارد که قابل بیان نیست.

او همچنین موبایل مرا هک کرده و همه تصاویر خصوصی و اطلاعات شخصی و خانوادگیم را بیرون کشیده است. اکنون مرا تهدید می‌کند اگر به خواسته‌های شوم او تن ندهم، همه این تصاویر را در فضای مجازی منتشر می‌کند.

با صدور دستور ویژه‌ای از سوی سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) اقدامات قانونی و بررسی‌های کارشناسی در این باره آغاز شد.

 


منبع: خراسان

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: