محقق : دکتر صادق یادگاری
شیعه نیوز | آيا امام حسين علیه السلام ميدانستند که اگر به سمت کوفه بروند، در کربلا به شهادت خواهند رسيد؟! اگر ميدانستند، پس چرا رفتند؟! . آیا امام حسین علیه السلام خودرا به هلاکت انداختند؟
این شبههای است که از دیر باز طرح گردیده و در هر دورهای به صورت مجدد مطرح میگردد. هدف از این شبهه این است که اگر پاسخ دادید: «امام (ع) نمیدانستند»، علم امامت را زیر سؤال ببرند و اگر گفتید: «میدانستند»، بگویند مثلاً خودکشی بوده یا کار اشتباهی بوده است که با 72 نفر به قتلگاه بروند!
ابتدا توجه داشته باشید که قطعاً امام حسین علیه السلام مبتنی بر علم امامت، نه تنها به حوادث پیشروی خود علم داشتند، بلکه به همهی حوادث جهان و آثار آن تا آخر الزمان علم داشتند. و علم نسبت به ماجراهای کربلا و عاشورا و پس از آن داشتند . پیامبر اکرم (ص) مکرر بدان اشاره نموده و به مردم هشدار داده بودند و هم چنین حضرت امیرالمؤمنین (ع) و فاطمهی زهرا (ع) و امام حسن (ع) و شخص امام حسین (ع) مکرر به آن وقایع اشاره نموده بودند. پس ممکن نیست که همگان بدانند، ولی شخص امام معصوم که علوم جهان نزد ایشان حضار است ندانند.
اما، این که اگر میدانستند، پس چرا رفتند؟ سؤالی است که پاسخش در درونش وجود دارد. و پاسخ این است که «چون میدانستند و علم داشتند رفتند».
توجه به این نکته ضروری است که در القای افکار و باورهای انحرافی، همیشه سعی کردند به صورت مستقیم و غیر مستقیم به اذهان عمومی تلقین کنند که اگر انسان نادانسته و اتفاقی به کار خوبی دست بزند ارزش دارد ، در صورتی که اگر آگاهانه و با اختیار به علم خود عمل نماید ارزشمند است. ارزش در «عمل به علم» است، نه عمل بر اساس جهل و نادانی.
بدیهی است هر انسان عادل، حکیم و عالمی که بداند چه نقش در جهان هستی دارد؟ چه تکالیف و وظایف بر عهده دارد؟ چگونه و در چه زمانی باید بدان جامهی عمل بپوشاند؟ و آثار عمل صالحش چیست؟ و اگر آن عمل را انجام دهد در چه رتبه و درجهای قرار خواهد گرفت؟ حتماً بدان عمل مینماید. چه رسد به شخص امام که انسان کامل است.
رفتن امام حسین علیه السلام به کربلا امر الهی بود و حکمت های بسیاری دارد از جمله این که به همه تاریخ اتمام حجت کنند که اگر در مقابل باطل که ریشه حق را میخواهد بکند قیام نکنیم وخدارا یاری نکنیم به انسانیت ظلم کرده ایم . همه مسئولیم زمانی که کارد به استخوان رسید افشاگری کنیم وراه حق را از باطل جدا کنیم حتی اگر ظاهرا جسممان از بین برود اما راه حق نهایتا پیروز است.
زندگی حقیقی چیست؟
برخی انسانها زندگی را در خور و خواب و اشباع غرایز جنسی و تفریحات و خوش گذرانی میدانند. این نوع تفکر شبیه زندگی حیوانی است . اما اگر هدف غایی حیات را رشد و کمالات اخلاقی و خدمت به انسانیت و داشتن عقاید آسمانی و پاک بدانیم این نوع اندیشه دیگر ظلم ظالمین را نمی پذیرد و برای ریشه کنی انواع ستم و بی عدالتی تلاش میکند. امام حسین علیه السلام فرمودند :« من مرگ در راه خدارا جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز بدبختی نمی بینم. [1]
مرگ چیست؟
مرگ انتقال از عالم دنیا به عالم دیگر است مثل انتقال جنین به این دنیا . مرگ عدم نیست . خداوند میفرماید : انّا لله و انّا الیه راجعون . ما مخلوق خداییم و بسوی حق بازمیگردیم. اگر چنین تلقی از مرگ داشته باشیم و افکار و اعمالمان بر اساس حق باشد آخرت را ادامه زندگی دنیا میدانیم چون روح زنده است.
چرا امام حسین علیه السلام آگاهانه بسوی جنگ نابرابر رفتند ؟
خداوند فرمود : « انّ الله شاء ان یراک قتیلا ». خدا اراده کرده است تا امام را شهید ببیند ! . یعنی پیروزی دین خدا در آن شرایط در شهادت امام است. با اراده تشریعی خدا اراده انسان سلب نمیشود و انسان مختار است انتخاب کند. امام حسین علیه السلام فرمودند : « من مامور اجرای مشیت و خواست خدا هستم امر به معروف و نهی از منکر کنم و از انحراف دین و بدعت ها جلوگیری کنم. . [2]
قیام امام حسین علیه السلام برای هلاکت خود و خانواده نبوده است بلکه عبرت و درس عملی بزرگی است که تاریخ بداند زمانی که ظلم حکام به حد اکثر علیه مردم رسید بر همگان واجب است برای گرفتن حق قیام کنند حتی اگر ظاهرا اسیر یا کشته شوند. کسانیکه در راه رضای حق کشته شوند زنده اند. اما اگر مرگ برای اهداف پست دنیوی و مقام و ثروت و منافع شخصی یا گروهی دنیا باشد این عین ذلت و هلاکت است.
بیشتر جنگها و مرگهای در جنگ های دنیوی مرگ بی ارزش است مگر برای وطن باشد و یا حفظ ارزشهای اخلاقی. جنگهای ابر قدرت ها و شاهان برای سلطه بر منابع و زمین و آب و سوء استفاده از قدرت است و ارزشی ندارد.
[1] لهوف ، سیدبن طاووس
[2] مقتل الحسین ، خوارزمی ، ج1 ص273