شیعه نیوز | آیات ۹ تا ۱۴ سوره «حجرات» درباره دو گروه از مومنان سخن می گوید که بین شان جنگی شود. پرسش این است که در چنین شرایطی طرف چه کسی باید بود؟
به گزارش «شیعه نیوز»، هانی چیتچیان، کارشناسی ارشد رشته تفسیر قرآن کریم در جلسات مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران، به تحلیل و بررسی سوره «حجرات» پرداخته است.
این کارشناس ارشد علوم قرانی در این جلسه به نکات زیر درباره آیات ۹ تا ۱۴ سوره «حجرات» پرداخت که نکات مهم آن به شرح زیر است:
آیه نهم از سوره حجرات اینگونه مؤمنان را مورد خطاب قرار میدهد: «وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَی الْأُخْرَیٰ فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّیٰ تَفِیءَ إِلَیٰ أَمْرِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِین»(۹)
و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر بجنگند میان آنها صلح و آشتی برقرار کنید و اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تجاوز کند، با آن گروهی که تجاوز میکند، بجنگید تا به حکم خدا بازگردد. پس اگر بازگشت، میانشان به عدالت و انصاف، صلح و آشتی برقرار کنید و همواره دادگری را پیشه سازید که خدا دادگران را دوست دارد.
صحبت از صلح و آشتی میان دو گروه متخاصم از مؤمنان است اما باید دید که این صلح و آشتی با چه کیفیتی برقرار شود؟ مراد این نیست که تنها میانجی میان آنها شوند بلکه قرآن به آنها این امر را تکلیف میکند که اگر تشخیص دادند گروهی بر گروه دیگر تجاوز کرده است، طرف گروه تجاوز شده را گرفته و با آنها علیه گروه متجاوز متحد شده و بجنگند تا مگر آنها نیز دست از این خصومت و تجاوز بردارند.
با استناد به این آیه میتوان متوجه این نکته شد که اگر تنها در حوادث پیش آمده معاصر، جامعه مسلمین همین آیه را الگو قرار داده و خود را ملزم به رعایت آن میکردند، حوادثی که در جامعه مسلمین در دهه اخیر شاهد آن بودیم، دیگر پیش نمیآمد که البته شدت التزام ما به این آیه و پیروی از دستورات آن بازمیگردد به درجه ایمانی که در نزد تک تک ما وجود دارد.
وقتی صحبت از ایمان میشود باید به این نکته توجه داشت که ایمان مراتبی دارد و از جمله موضوعاتی است که از آن باید با مفهوم موضوعات طیفی یاد کرد. موضوعات طیفی همان چیزی است که به آن اشاره شد و دارای مراتب هستند و به همین دلیل است که خدا میفرماید: «یا ایهاالذین آمنوا، آمنوا» اگر موضوع ایمان یک امر مطلق بود، منظور خدا در این عبارت از آنهایی که ایمان آوردهاند.
بر اساس کرم و رحمت الهی همین میزان که فردی شهادتین را گفت به منزله آن است که ایمان آورده است و باید در مورد حق و حقوق او همانگونه مراعات شود که در مورد سایر مؤمنان همچنانکه این امر به محض شهادتین گفتن ابوسفیان درصدر اسلام نیز از سوی پیامبر(ص) به اطرافیان لازم الاجرا خوانده شد اما در واقعیت باید به این نکته توجه داشت که صرف بر زبان جاری کردن شهادتین مصداق اسلام آوردن است و تا ایمان آوردن فرد و به یقین رسیدن او در مواجهه با پدیدههای الهی، راه ناپیموده زیاد است.
باید گفت که اسلام آوردن و یا تسلیم شدن در برابر دعوت پیامبر اسلام تبعیت جوارح بدن از یک شریعت و آئین الهی است اما در عین حال وقتی قضیه ایمان مطرح می شود به این معنی است که باید تبعیت قلبی را نیز شاهد بود؛ هر چند که در بسیاری از موارد شاهد هستیم که این تبعیت در همان حد ظاهری خود که اعضا و جوارج را همسوی خود میسازد، باقی میماند و در نتیجه فرد مسلم تنها خود را در عمل و به ظاهر مقید به انجام مناسک و آیینهایی که شرع به او تکلیف کرده است میداند حال آنکه شاید به جای آوردن آنها، تأثیری عمیق روی روح و جان او نداشته باشد.
درست بر اساس همین تعبیر است که خداوند در آیه ۱۴ از همین سوره مبارکه میفرماید:«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ ۖ وَإِنْ تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (۱۴)
بادیهنشینان گفتند: ما [از عمق قلب] ایمان آوردیم. بگو: ایمان نیاوردهاید، بلکه بگویید: اسلام آوردهایم؛ زیرا هنوز ایمان در دلهایتان وارد نشده است. و اگر خدا و پیامبرش را اطاعت کنید، چیزی از اعمالتان را نمیکاهد؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
خداوند در طی طریق یک انسان در مسیر ایمانی، اینگونه نیست که او را به شکل یکنواخت به حال خود رها کرده و البته این توقع نیز بعید است که انسان به حال خود رها شده ، تمامی راه را با همان قدرت و صلابت روز نخست طی کند بلکه در این مسیر قیض و بسطها، تنگناها و گشایشهایی قرار داده میشود که این امر امکان سیری پیوسته به دور از کاهلی و البته تعصب را از سوی فرد مؤمن به وجود میآورد.