شیعه نیوز | قصص قرآنی در بخش آیات مکی، به سه مرحله قابل تقسیم هستند. در مرحله اول خداوند سرگذشت تمدنهای بزرگ را به انسان متذکر شده و در دو بخش دوم و سوم، برابری پیروان ادیان ابراهیمی و هویت مشترکی که با یکدیگر دارند را یادآور شده است.
به گزارش «شیعه نیوز»، این جملات خلاصهای از محتوای نشست علمی با عنوان «اپیزودهای قصص انبیاء بر اساس دورهبندی وحی مکی؛ گامی برای شناخت فلسفهٔ طرح قرآنی از قصص انبیاء در میان قریش» بود که توسط مهران اسماعیلی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی، مطرح شد. این نشست (۶ شهریور ماه) به همت هسته پژوهشی تاریخ گذاری قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان برگزار شد.
مهران اسماعیلی، در ابتدای این نشست، اظهار کرد: تفکیک بین آیات مکی و مدنی با دیدگاه ایدئولوژیک و با دیدگاه تاریخی، و غیره رویکردهای متفاوتی را در پی داشته است. ممکن است برخی معتقد باشند که تفاوت بین آیات مکی و مدنی، حکمت خدا بوده است. در صورت پیروی از این باور، نیاز و امکان پژوهش تاریخی درباره چرایی این تفاوتها وجود ندارد.
برخی دیگر اعتقاد دارند که آیات قرآن روالی خاص داشته و ارادهٔ خداوند بر این بوده که در سورههای مکی یک دسته مطالب را آموزش دهد و در سورههای مدنی آموزشهای دیگری را ارائه دهد، زیرا امکان ارائه آموزشهای مکی در جامعه مدنی وجود نداشته و ارائه آموزشهای مدنی نیز در مکه امکان پذیر نبوده است. برخی دیگر باور دارند که چون مخاطبان آیات در مکه و مدینه متفاوت هستند، آیات مکی و مدنی با یکدیگر تفاوت دارند. برخی دیگر تفاوت شرایط از جمله شرایط سیاسی را مبنای تفاوت آیات مکی و مدنی میدانند.
او در توضیح تفاوتهای شرایط سیاسی مکه و مدینه، اضافه کرد: شرایط سیاسی در مکه به این گونه بود که بزرگان قبایل در یک مجلس سنا حضور داشتند و یک معبد مرکزی در آنجا وجود داشت. در مکه، تمرکز بر حکومت شبه آریستوکراسی و اشراف مداری بود. افراد عضو مجلس سنا باید تا سن خاصی زنده مانده باشند تا به مرحله تصمیمگیری برسند.
قریش در مکه به لحاظ اقتصادی ثروتمند شدند و در سطح تجارت بینالمللی فعال بودند و در مقابل سایر قبایل احساس برتری داشتند. خاستگاه آنان کوچ نشینی بود. اما در مدینه مرکزیتی که در مکه بود، وجود نداشت. مدینه مرکزیتی نداشته و در آن معبد و سنا وجود نداشت. جامعه مدینه کشاورز و خاستگاه آن یمن است. این دلایل به ما توضیح میدهد که چرا بیشتر قصص قرآنی در دوران مکی نازل شدند.
این مدرس تاریخ و تمدن اسلامی، ادامه داد: قریش حدود ۱۰ تا ۱۲ خاندان از تبار ابراهیم بودند. معبد مکه را در اختیار داشتند و از طریق تجارت به ثروت رسیدند و سفر آنان را دنیا دیده کرده بود. قریش، علیرغم اینکه جمعیت چندانی نداشت، قدرت بزرگی در شبه جزیره محسوب میشد و قبایل مختلف تا وقتی هنوز قریش قدرتمند بود، نگرانی نداشتند.
اسماعیلی با بیان اینکه به عنوان یک محقق در حین پژوهش، مدام از خود میپرسیدم که «اگر من در مکه هنگام نزول بودم، این آیات را با چه ترتیبی میشنیدم و قصهگو با چه انگیزهای این ترتیب را دنبال کرده است؟» افزود: بر اساس روایت ابنعباس که به ترتیب، سورهها را شمرده است، در ادامه به بررسی قصص قرآنی که در مکه نازل شدند میپردازم.
ترتیبی که ابن عباس برشمرده است از سورههای کوچک شروع میشود که ۱۰۰ تا ۲۰۰ کلمه دارند. تعداد این سورهها زیاد اما حجم کمی دارند. این سورهها در مرحله اول دستهبندی قصههای قرآنی قرار میگیرند. در این سورهها در مورد تاریخ زیاد سخن به میان نیامده است. درباره اصحاب فیل که مربوط به نیمقرن قبل از ظهور اسلام اتفاق افتاده، در سوره فیل نیمقرن پیش اتفاق افتاده یاد شده است.
او با اشاره به اینکه در این بخش هشت بار از کلمه فرعون، سه مرتبه از قوم عاد و پنج دفعه از قوم ثمود نام برده شده است، اظهار کرد: ثمود و عاد از انبیایی بودند که اقوام آنها در درون شبه جزیره زندگی کرده بودند و میتوان ادعا کرد که مردم شبه جزیره حداقل با قوم ثمود، به واسطه منطقه حجر و وادیالقری که در نزدیکی مدینه است، آشنایی داشتند.
البته در مورد آشنایی آنان با قوم عاد اطلاعاتی در دست نیست. مردم شبه جزیره فرعون را نیز میشناختند زیرا در یکی از مسیرهای تجاری، از مسیر اهرام میگذشتند. بنابراین خداوند در دورهٔ اول نزول قرآن در مکه، تاریخ کسانی را مطرح کرده که مردم حجاز با آنان اشنایی داشتند. در این دوره، سورهها کوتاه هستند و اشاره کوتاهی هم به تاریخ شده است.
این پژوهشگر تاریخ اسلام، با بیان اینکه در مرحله دوم با سورههایی مواجه میشویم که حجم زیادتر و تعداد کمتری دارند، تصریح کرد: در این دوره، آیات اطلاعات تاریخی زیادی به ما میدهند. ۶۸ درصد اطلاعات تاریخی در وحی مکی در این دوره ارائه شدند. اکثر اطلاعات این دوره، به انبیاء بنیاسرائیل مربوط میشود.
در این بخش داستان ۳۲ درصد از انبیایی که نسب آنها به بنی اسرائیل نمیرسد نیز مطرح شده است. مخاطبان قرآن در این دوره عملاً با داستانهایی از قرآن مواجه شدند. بیش از یک سوم دادههای این دوره، مربوط به حضرت موسی (ع) است. تنها در ۴ سورهٔ مربوط به این دوره آیات تاریخی وجود ندارد.
اسماعیلی در خصوص مرحله سوم اشارات تاریخی در آیات مکی، تأکید کرد: در مرحله سوم و پس از سوره حضرت یوسف باز هم ریتم و نوع اطلاعاتی که سورهها منتقل کردند، متفاوت است. در این دوره و پس از سوره نباء دوباره دادههای تاریخی فروکش میکنند و در چند سوره آخر دادههای تاریخی دیده نمیشود.
او با بیان اینکه در سورههای مرحله دوم، داستانها ارائه و روایت میشوند اما در مرحله سوم شاهد روایتها نیستیم، افزود: گویا خداوند در این دوره، روایت را تمام کرده و قصد جمعبندی کردن و نتیجهگیری دارد. تنها درباره برخی پیامبران که روایتها کافی نبوده در این بخش توضیح داده شده است. همچنین در حد یادآوری به داستانهای قبلی اشاره شده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، ادامه داد: در مرحله اول ۳ درصد، در مرحله دوم ۶۵ درصد و در مرحله سوم ۳۲ درصد محتوای آیات تاریخی هستند. این در حالی است بیشترین حجم آیات مربوط به دوره سوم است اما در مرحلهٔ دوم آیات تاریخی بیشتری داریم.
اسماعیلی در خصوص پراکندگی محتوای تاریخی دوره دوم تصریح کرد: در مرحله دوم، ۳۷ درصد آیات تاریخی مربوط به حضرت موسی(ع)، ۱۶ درصد مربوط به حضرت یوسف(ع)، ۱۳ درصد مربوط انبیاء دیگر بنیاسرائیل و ۳۲ درصد مربوط به انبیاء غیر از بنیاسرائیل است. جالب است که با وجودی که ۳۷ درصد آیان مربوط به حضرت موسی(ع) است، هیچ سورهای به نام ایشان نیست. برای مثال تنها چند آیه آخر سوره یونس مربوط به حضرت یونس (ع) است و بقیه سوره در مورد حضرت موسی (ع) است.
او که معتقد است تفاوتهای جدی در مرحله دوم و سوم دارد، اضافه کرد: مرحله دوم نزول آیات تاریخی، بر حضرت موسی (ع) تاکید داشته و در مرحله سوم تأکید بر حضرت ابراهیم (ع) است که یکی از سورهها نیز به نام اوست و سپس حضرت نوح (ع) مطرح شده است. این تاکیدات معنیدار هستند. در مرحله سوم ما با تعمیمها و تکرارها همراه با وعده نجات مواجه هستیم، اما در دوره دوم صرفا روایت ما وقع اتفاق افتاده است.
این عضو هیئت علمی گروه تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: در مرحله اول تنها چند تذکر اخلاقی، با اشاره به فرعون و ثمود و عاد و تمدنهای بزرگ مطرح شده است. در این بخش ملامت اخلاق اقتصادی قریش بسیار مطرح میشود و خداوند از رعایت حقوق یتیمان سخن به میان آورده است، این در حالی است که در دورهٔ دوم تمام توجه قرآن به سمت انبیاء بنیاسرائیل معطوف است. در مرحله سوم نیز به حضرت ابراهیم پرداخته شده است.
او که برای توضیح تفاوت این دو مرحله، از تقابل اهل کتاب و امیون استفاده کرده است، گفت: به نظر میرسد که خداوند در دوره اول میخواهد به مخاطبانش بگوید که به خود غره نباشید و از کسانی که تمدنهای بزرگی داشتند اما نابود شدند، عبرت بگیرید.
اگر بپذیریم که مانعی در برابر ایمان قریش وجود داشته و این مانع، همان احساس بیگانگی نسبت به مسیحیان و یهودیان است، خداوند در دوره دوم قصد دارد دیگریِ قریش را فرو بشکند و دیگریِ واقعی آنان را مشرکین و چند خدایان معرفی کند. به همین دلیل داستانهای کسانی که قریش از روی لجاجت آنها را دیگری خود تلقی میکردند، مطرح شده است.
این مدرس دانشگاه در پایان خاطرنشان کرد: در دوره سوم، خداوند پیروان ادیان اسلام و مسیحیت و یهودیت را با اشاره به سرگذشت حضرت ابراهیم و حضرت نوح که پدر پیامبران هستند، به وحدت میرساند. خداوند میخواهد بگوید که نسب تمامی این انبیاء، در هر کجا که بودند به ابراهیم و سپس به نوح میرسد، بنابراین همگی شما از هویت مشترکی برخوردار هستید.
همان گونه که خداوند در آیه ۷۸ سوره حج فرموده «هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ» خداوند پیروان همه ادیان را مسلمان نامیده و فرمود که آنان تضادی با هم ندارند. خداوند در دوره دوم و سوم به قریش تذکر میدهد اینکه اهل کتاب به سمت کتاب و دانش رفتند و شما نرفتید، نباید باعث شود که شما فکر کنید میراث فرهنگی متفاوتی دارید و با یکدیگر در تضاد هستید.