شیعه نیوز | «محمد رضا کمیلی» فعال فرهنگی و رسانه ای در گفتوگو با خبرگزاری ابنا به بیان اقدامات خود در زمینه معرفی ظرفیت های پاکستان به مردم ایران و نیز مشکلات و چالش های زائرین پاکستانی برای زیارت اربعین پرداخت.
به گزارش «شیعه نیوز»، کشور پاکستان علی رغم اینکه با ایران مرز طولانی مشترک دارد و انقلاب اسلامی بازتاب بسیار زیادی را در داخل پاکستان داشته و شیعیان حدود ۲۰ درصد جمعیت ۲۳۰ میلیون نفری پاکستان را تشکیل می دهند، اما مردم ایران شناخت زیادی نسبت به پاکستان ندارند و فعالیت برای معرفی ظرفیت های این کشور به مخاطبان ایرانی از اهمیت زیادی برخوردار است.
«محمد رضا کمیلی» نویسنده جوان کتاب حکایت ملک خداداد را رسانه ها به عنوان کارشناس حوزه پاکستان و شبه قاره می شناسند، اما این نویسنده در کنار تحلیل مسائل شبه قاره، چندین سال است که در عرصه خدمت رسانی به زائرین پاکستانی در ایام اربعین ورود کرده است و اقدام به شناسایی مشکلات این زائرین، ارائه راه حل برای حل این مشکلات و پیگیری در راستای رفع مشکلات زائرین پاکستانی پرداخته است.
آنچه میخوانید، گفتوگوی خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا با «محمد رضا کمیلی» فعال فرهنگی و رسانه ای در خصوص تجربه ورود به عرصه پاکستان، اقدامات او در زمینه معرفی ظرفیت های پاکستان به مردم ایران و نیز مشکلات و چالش های زائرین پاکستانی برای زیارت اربعین است:
ابنا: برای نخستین سوال شما چگونه وارد فعالیت در حوزه پاکستان شدید؟
قبل از این کار را در حوزه پاکستان شروع کنم فعالیت فرهنگی داشتم. مثلا مدتی به عنوان مسئول بخش فرهنگی در دبیرخانه کانون های فرهنگی مساجد استان قم دارای مسئولیت بودم و با بسیاری از ارگان های فرهنگی دیگر کشور، فعالیت انجام می دادیم. ولی ورودم به حوزه پاکستان براثر یک اتفاق، صورت گرفت و آن اتفاق حاصل برگزاری نمایشگاه برای حرم امام حسین(ع) در شهر اسلام آباد پایتخت پاکستان بود و در حاشیه این نمایشگاه با رایزن فرهنگی وقت ایران در آنجا آشنا شدم. من مشغول توضیح به وی در خصوص اتفاقات صورت گرفته در نمایشگاه بودم و او این صحبت را به من گفت که در این فضا که شما دارید کار می کنید، خیلی ها مشغول هستند، اما فضای ارتباط ایران و پاکستان، متولی و دغدغه مند ندارد و انسان عالم دلسوز در این حوزه، خیلی کم است و رایزن فرهنگی وقت ایران در اسلام آباد با این صحبت هایش، جرقه ورود به حوزه پاکستان را در ذهن من زد.
پیش از ورود به حوزه پاکستان، فکر نمی کردم که این قدر ظرفیت و فضا در این حوزه وجود داشته باشد و هر چقدر هم واردش شدیم، فهمیدیم، کار هم مسیر را به ما نشان میدهد و هم ما را به طرف خودش میکشاند. آن موقع دنبال کتابی بودم که بتواند پاکستان را به خوبی به زبان فارسی به مردم معرفی کند، دیدم اصلا چنین کتابی وجود ندارد. با این که حدود ۷۰ سال است که ارتباط بین ایران و پاکستان شکل گرفته است، تمام کتاب هایی که در کشور در مورد پاکستان داریم به چهار یا پنج کتاب محدود می شود که یک رایزن یا یک سفیر با سابقه دو سال حضور در پاکستان، کلیاتی از این کشور را در کتابی نوشته و اطلاعاتی همچون جمعیت پاکستان، تعداد ایالت های این کشور و زبان آن را ذکر کرده است. اما کتابی را نداشتیم که ظرفیتهای ایران و پاکستان را مشخص کرده باشد و خود پاکستان واقعی را به مردم نشان بدهد البته نه پاکستانی که رسانهها روی آن کار کردهاند و به نظر من، چهره تاریکی از پاکستان به تصویر کشیده اند.
سه سال مشغول تألیف کتاب حکایت ملک خداداد بودم و الحمدالله این کتاب خوب دیده شد و وزارت خارجه هم از آن تمجید کرد. یادم هست این کتاب را به «شاه محمود قریشی» وزیر امور خارجه وقت پاکستان دادم، او در حالی که عجله داشت و با یک تیمی در حرکت بود، ایستاد و همه را متوقف کرد، کتاب را نگاه کرد و صفحاتش را ورق زد تا شهر خودش یعنی شهر مولتان را در کتاب پیدا کرد و بعد رو به بقیه شروع به توضیح دادن کرد که این شهر من است و این عکس آنجا است. او یادداشتی برای من نوشت و کتاب را به من داد و از من خواست که کتاب را برایش امضا کنم که این کارش برایم جالب بود. شاه محمود قریشی می گفت که در پاکستان، تقریبا چنین کتابی را نداریم. کتاب حکایت ملک خداداد، ۴۰۰ صفحه گلاسه تمام رنگی است و سعی کردم که کتاب فاخری باشد.
سه کتاب دیگر هم دارم که یکی از این کتاب ها به نام «پاکْ سِتان» است و در این کتاب احزاب سیاسی و مذهبی، پاکستان را تشریح کردم. کتاب به چاپ سوم رسیده است و مشغول ویرایش دوباره آن هستم. کتاب دیگر من با عنوان «مونسون» یک کتاب رمان مانند مستندگونه درباره زندگی شهید نقوی ملقب به چمران پاکستان است. کتاب سوم هم مجموعات فرمایشات مقام معظم رهبری درباره پاکستان است که این کتاب هم در شرف چاپ است. یک سری مستندهایی هم بوده که من بر حسب ضرورت سعی کردم کار کنم. این حوزه فضای کار زیادی دارد و من خودم را در این زمینه، شاگرد می دانم.
ابنا: شما از یک پاکستان واقعی و یک پاکستان مطرح شده در رسانه ها، صحبت کردید، تفاوت این دو در چه چیزی است؟
تفاوت این دو را می توانم در یک جمله به صورت خلاصه بگویم که ما یک نیمه خالی از لیوان و یک نیمه پر از لیوان را داریم. رسانه ها به دلیل ماهیت شان دوست دارند همیشه محبوب مخاطب باشند، بیشتر به ماهیت امنیتی پاکستان پرداخته اند، چون پست های امنیتی برای مردم جذاب تر است و لایک و کامنت بیشتری می خورد، در حالی که مردم به پست های فرهنگی، رغبت کمتری دارند و بلد هم نبودیم که این پست ها را تبدیل به جریان کنیم.
پاکستان کشور کودتاها است و یک سری جریانهایی در این زمینه وجود دارد. این کشور، سازمان امنیتی بسیار پیچیده ای دارد که همیشه برای رسانه ها، جذاب بوده است و به آن پرداختند. رسانه ها به گروه های تروریستی که در پاکستان، فعالیت دارند، هم می پردازند که نمی توان گفت کاملا دروغ است، این گروه ها، وجود دارند، اما این تمام واقعیت نیست و اگر دقت کنید می بینید که چقدر حرف ناگفته راجع به پاکستان، وجود دارد.
کوچکترین چیزی که بخواهیم راجع به کشور پاکستان صحبت کنیم، در خصوص زبان فارسی در این کشور است. پاکستانیها، اسلام شان را از دانشمندان، ادیبان و عرفای فارسی زبان دارند که به پاکستان رفتهاند. فقط ۴۰ هزار عارف ایرانی مدفون در شهر مولتان داریم. لذا مردم پاکستان، زبان فارسی را زبان اسلام میدانند، همان طور که ما در ایران زبان عربی را زبان اسلام، میشناسیم. وقتی زبان فارسی، چنین جایگاهی در پاکستان، دارد، ببینید پیوند اعتقادی و مذهبی بین ایران و پاکستان چقدر زیاد بوده و هست.
پاکستان، اولین کشوری بود که انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و سرود ملیاش به زبان فارسی می باشد، سرود ملی که هویت یک کشور است. دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا در سفارت پاکستان مستقر است و حرف های بسیاری را در خصوص عمق پیوند بین ایران و پاکستان وجود دارد که این صحبت ها برای نخبگان، جذابیت زیادی دارد. آنها بعد از شنیدن این صحبت ها، می گویند که ما این چیزها را اصلا نمی دانستیم و این مسئله به این دلیل است که رسانه به صورت کامل و درست به کشور پاکستان، نپرداخته و صرفا به یک بعد از این کشور پرداخت که شاید برای مخاطب داخلی، جذابیت یا دغدغه دارد، ولی به نظر رفته رفته از انصاف هم فاصله گرفته است.
اگر به مردم در خصوص پاکستان، دید واقعی بدهید، کسی که قعالیت اقتصادی دارد خب با خودش می گوید که حدود ۲۳۰ میلیون مشتری بالقوه در پاکستان وجود دارد، پس چرا باید تلاش کنم که جنسم را به جای پاکستان به اتحادیه اروپا، بفرستم. اقتصاد پاکستان مکمل اقتصاد ایران است، یعنی چیزی که ایران دارد، پاکستان ندارد و چیزی که پاکستان دارد را ایران ندارد و این مسئله، بسیار خوب و ارزشمند است. متاسفانه به دلیل این که رسانه ها، واقعیت پاکستان را در ذهن مردم ایران خوب جا نیانداخته اند، آن توجهی که باید به فرهنگ و اعتقادات مردمی پاکستان و ارتباطات مردمی و ارتباطات اقتصادی با این کشور، نمی شود و این مسئله به نظرم چندان جالب نیست.
ابنا: چرا وارد حوزه مستندسازی شدید و مستند «از تبار اقبال» را ساختید؟
من کل کارهایی که در حوزه ارتباط ایران با پاکستان انجام میدهم با این هدف است که ذهنیت مردم در داخل ایران نسبت به پاکستان، یک ذهنیت واقعی شود، نه این که یک ذهنیت برخاسته از تصویرسازی اشتباه عمدی یا سهوی رسانه ها باشد. می خواستم که ایرانی ها حقیقت را راجع به پاکستان بدانند، کشوری که ظرفیت های فرهنگی مهمی را دارد.
مستند «از تبار اقبال» اولین کار من در حوزه مستندسازی بود و این مستند در ارتباط با یک شاعر پاکستانی به نام «احمد شهریار» است. این شاعر پاکستانی به هوای این که بورسیه دانشگاه تهران بشود به ایران می آید. به او می گویند که شما با خیال راحت به آنجا برو و همه کارهایت انجام شده است، اما وقتی برای پیگیری مراجعه میکند میبیند که نه هنوز پروندهای آمده و نه پروندهای به جریان افتاده است. به او میگویند حداقل دو سال طول میکشد تا کار شما انجام شود معلوم هم نیست جواب مثبت به شما بدهیم شاید بعد از دو سال نه بگوییم. او دل شکسته به قم می رود و در یک کارخانه دمپایی سازی، مشغول به کار می شود. او بعدا به صورت کاملا اتفاقی به یک سازمان دیگری می رود و در آنجا به این شعر می گویند که این مشکلی که شما دارید، کار ما نیست، شما چه کار می کنید؟ او هم پاسخ می دهد که من در پاکستان، شاعر بودم و اکنون هم در یک کارخانه دمپایی سازی کار می کنم. او را راهنمایی می کنند که اگر شعری دارد در محفل شعر استاد مجاهدی حاضر شود. این شاعر پاکستانی هم به آنجا می رود و شعرش را جلوی شاعران مطرح می خواند، استاد مجاهدی هم تشخیص می دهد که او، استعداد شاعری دارد و احمد شهریار هم خودش را زود نشان داد. این شاعر در زمان حضور در پاکستان در شبکه های تلویزیونی دیده بود که شاعران در محضر رهبر معظم انقلاب، شعرخوانی می کنند، او هم دوست داشت که در آن محفل حضور یابد و شعرخوانی کند، استعداد ذاتی احمد شهریار به او کمک کرد و بعد از دو سه سال به محفل شعر در محضر مقام معظم رهبری دعوت شد تا در آنجا شعرخوانی کند. احمد شهریار اکنون جزو شاعران خیلی خوب پاکستان است که هم به زبان فارسی و هم به زبان اردو شعر می گوید و علاوه بر این هم جمعی را هدایت می کند، زندگی این شعر پاکستانی از تبار اقبال است.
ابنا: یکی از مسائل مربوط به پاکستان بحث زائرین پاکستانی هست. در یک تقسیم بندی مشکلات این زائرین را می توان به سه دسته مشکلات در داخل پاکستان، مشکلات در داخل ایران و مشکلات در داخل عراق تقسیم کرد، آیا با این تقسیم بندی موافق هستید؟
ترسیمبندی شما کاملاً ترسیمبندی درستی است میخواهم یک الحاقیه هم به آن اضافه کنم، یک سری مشکلات را می توان مشکلات دولتی در هر سه کشور برشمرد و یک سری مشکلات هم مشکلات مربوط به بخش خصوصی مثلاً در خود پاکستان است. از خود پاکستان بخواهیم شورع کنیم مثلا یکی از بزرگ ترین مشکلات در این کشور این است که مسئله زیارت برای دولت پاکستان عملا مهم نیست، داستان حج برای دولت این کشور فقط مهم است و وزارت امور مذهبی پاکستان کاملا بر حج نظارت دارد. قبل از این که یک حاجی از پاکستان راهی سرزمین وحی شود، قراردادهای مربوط به اسکان و تغذیه و حمل و نقل حجاج پاکستانی توسط وزارت امور مذهبی این کشور بسته می شود، چون این مسئله برای دولت پاکستان اولویت دارد. اما به دلیل تاثیرگذارنبودن جریان های شیعی در سیاست پاکستان، این جریان ها اهرم فشاری بر دولت پاکستان در مسئله زیارت ندارند و زیارت هیچ وقت برای دولت پاکستان اولویت نداشته است، تنها کاری که دولت انجام داده است ثبت اسامی کاروان سالارها بوده است، ولی هیچ نظارتی بر روی کاروان سالارها از سوی دولت پاکستان نیست و آنها به سادگی، زائرین را فریب می دهند.
یکی از بزرگترین مشکلات زائرین پاکستانی مسئله کاروان سالاران هست. این زائرین اولین ضربه را از طرف کاروان سالار خودش می خورند که اصلا دغدغه ندارد و بارها هم کاروان سالاران با رها کردن زائرین، فرار کردند. زائری که اینجا میاد پول همراه خود ندارد، چون همه پول ها را تحویل کاروان سالار داده است، زبان هم بلد نیست و به کاروان سالار خود اعتماد کرده است و این مسئله از بزرگ ترین مشکلات جدی در این عرصه است.
مشکل دیگری هم که مربوط به دولت پاکستان است، عدم پیگیری برای حل مشکلات زائرین پاکستانی از سوی دولت این کشور است. مثلا چند سال پیش دولت عراق به زائرین پاکستانی که زمینی می آمدند، ویزا نداد و شرط کرده بود که این زائرین فقط هوایی بیایند. لذا تعداد زیادی از زائرین پاکستانی در مرز شلمچه گرفتار شدند و دولت پاکستان هیچ انگیزه ای نداشت که اقدام به رایزنی با دولت عراق برای حل این مشکل زائرین کند. زائرینی که بسیاری از آنها برای تامین هزینه های سفر دام و زمین کشاورزی خود را فروخته بودند، حتی پیرزنی پاکستانی را داشتیم که ده پانزده سال تخم مرغ فروخته و پولش را جمع کرده بود تا بتواند به زیارت بیاید.
ابنا: وضعیت امکانات موجود برای زائرین در مرزهای پاکستان چگونه است؟
پاکستان دو مرز با ایران دارد، یکی مرز میرجاوه که یک مرز قدیمی است و در پاکستان به این مرز، تفتال میگویند. اولین مرز میان ایران و پاکستان، مرز میرجاوه است که ساخت و ساز در بخش ایرانی این مرز بهتر از بخش پاکستانی بوده است. مرز میرجاوه با اولین شهر پاکستان (شهر کویته) حدود ششصد کیلومتر فاصله دارد، این فاصله خیلی زیاد موجب شد که انگیزه ای برای ارائه خدمتگذاری خاصی در این بیابان وجود نداشته باشد. به دلیل وقوع اتفاقات تلخ امنیتی توسط تروریست ها در مسیر بین کویته و مرز میرجاوه، زائرین تنها دو بار در ماه اجازه حرکت در این مسیر را دارند و اتوبوس های زوار تنها در روزهای اول و پانزدهم هر ماه می توانند با اسکورت ارتش پاکستان از کویته به مرز میرجاوه حرکت کنند.
مرز دیگری که جدیدتر است و رونق و رشدش خیلی سریع است، مرز ریمدان است، این مرز ۱۴۰ کیلومتر با شهر چابهار در ایران و با بندر گوادر در پاکستان، ۷۰ کیلومتر فاصله دارد. پاکستان در توسعه مرز ریمدان از ایران، جلوتر است، چون این مرز با کریدور راهداری مشترک چین و پاکستان به عنوان بزرگ ترین پروژه اقتصادی کل تاریخ پاکستان مرتبط است. پیش بینی من این است که مرز ریمدان خیلی زود به عنوان مرز اصلی برای ورود زائرین پاکستانی به ایران، تبدیل شود.
ابنا: زائرین پاکستانی چه مشکلاتی در سمت ایران دارند؟
-مشکلات داخل ایران به مشکلات بخش دولتی و بخش خصوصی بر میگردد. سالهای قبل مشکل صدور ویزا را داشتیم که واقعاً گریبان زائر را گرفته بود. این مسأله تا حدی حل شده است. زائرین پاکستانی قبلا از صدور کند ویزا، گله داشتند اما اکنون ویزا کلاً آنلاین است. یکی از مشکلات دیگر زائرین پاکستان در بخش حمل و نقل است و درست کردن آن کار بخش خصوصی نیست. زائرین پاکستانی که با خودشان می آیند به سختی گازوئیل می خرند و برای خریدن سوخت خیلی اذیت می شوند. یکی از مشکلات زائرین پاکستانی که به بخش خصوصی برمی گردد، برخی بدرفتاری های کسبه با این زائرین است. در حالی که این زائرین برای کشورمان ارزآوری دارند. باید زائربرهای کشور توجیه شوند و در صورت نیاز هم مورد آموزش قرار بگیرند. زائرین پاکستانی مهمترین رسانه جمهوری اسلامی ایران در پاکستان هستند. ما هیچ رسانهای به قدرت زائرین نداریم، چون آنها مویرگی وارد جامعه پاکستان میشوند و در دل روستاها و شهر میروند و ایران و انقلاب را روایت میکنند.
ابنا: زائرین پاکستانی با چه مشکلاتی در عراق مواجه هستند؟
یکی از مشکلاتی زائرین در عراق محدود شدن صدور ویزا برای این زائرین از سوی دولت عراق به دلیل حضور کارگران غیرمجاز پاکستانی در عراق است. مشکل این کارگران غیرمجاز برای دولت عراق، یک مشکل جدی است و دولت عراق برای این که مانع ورود کارگران غیرمجاز پاکستانی شود، جلوی صدور ویزا برای زائرین پاکستانی را می گیرد تا تعداد کمتری بیایند و بتواند این مسئله را مدیریت کرد. یک سری از افرادی کارشان این شده است که کارگران را از پاکستان بردارند و آنها را برای کار در عراق به دلال های عراقی تحویل بدهند و شبکه ای برای این کار راه افتاده است که باید به صورت جدی با آن مقابله شود، آنها به زائرین پاکستانی در عراق ضربه می زنند و بیشترین مشکلات زائرین از جانب این افراد است. یک سری از افراد هم در پاکستان متکدی هستند و این افراد در عراق حضور پیدا می کنند که آنها هم یک شبکه ای هستند و گاهی هم این شبکه در ایران، فعال می شود. متأسفانه شبکه تکدیگری، یک شبکه سازمان یافته و حرفهای است مردم باید یک مقدار تکدیگری را پَس بزنند. سرجمع اگر بخواهم نتیجه گیری کنم ماجرای زیارت، نیاز به ساماندهی دارد.
ابنا: آیا زمان بندی زیارت اربعین زائرین پاکستانی با دیگر زائرین متفاوت است؟
ببینید زمان بندی زائرین پاکستانی اربعین با دیگر زائرین متفاوت است، یکی از مشکلات این است که برخی زمان بندی که برای خدمت رسانی به زائرین پاکستانی اربعین دارند همان زمان بندی اربعین است، یعنی کار خدمت رسانی را از ۱۰ روز قبل از اربعین شروع می کنند و این خدمت رسانی در روز اربعین تمام می شود و موکب ها جمع می آوری می گردد. زائری که از ایران میخواهد برود فرض کنید بیست روز قبل از اربعین، اربعینش شروع میشود تا هفت هشت روز بعد از اربعین هم اربعینش ادامه دارد، اما زمان زیارت اربعین پاکستانیها خیلی بیشتر از این زمان است برای اینها اگر ۲۰ روز قبل از اربعین در بهترین حالت شروع شود تا حداقل ۲۰ تا ۲۵ روز بعد از اربعین هم اینها نیاز به خدمات رسانی دارند چون این زائرین یک مسیر خیلی طولانی را برای زیارت اربعین، طی می کنند و بعد از زیارت عتبات عراق هم زیارت سریعی از شهرهای مقدس قم و مشهد دارند و سپس به کشور خودشان برمی گردند.
ابنا: به عنوان سال پایانی در خصوص مجمع حسینیت توضیحی بدهید.
ماجرا این است که داستان اربعین دغدغهاش برای مسئولین رسمیتر شاید یک ماه قبل از اربعین شروع بشود و با چنین نگاهی امکان حل مسئله وجود ندارد. یکی از معضلات جدی، عدم استفاده فرهنگی از سفر زائران پاکستاین است که نه زائر و نه کاروان سالار آموزشی نمی بینند، این مسئله که برای دولت پاکستان اهمیتی ندارد، اما همین مسئله در ایران تکرار می شود. خدمت رسانی که فقط دادن آب و غذا نیست که البته این کار در جای خودش ارزشمند است، ولی چرا ما نباید استفاده فرهنگی از حضور این زائران داشته باشیم و باید در این زمینه، تولید محتوا صورت بگیرد.
یک موضوع دیگر، مشکلات و مسائلی بود که ما سال ها می دیدیم برای زائران پاکستانی وجود دارد و سال ها این مشکلات تکرار شدند، آیا نباید برای حل مشکلات در سال های بعدی، برنامه ریزی داشته باشیم؟ ما با نگاه به همه مشکلات و مسائلی که بود تصمیم گرفتیم با یک سری رفقا، یک مجمع مردمی مطالبه گر داشته باشیم که توانایی حل مسئله داشته باشد، یعنی فقط مطالبه گری نکند، در برخی از موارد خودش، مشکلات را حل کند. در داستان تولید محتوا، وقتی کسی دغدغه اش نیست، چرا خودمان تولید محتوا انجام ندهیم؟ لذا خودمان دست به تولید محتوای فرهنگی زدیم و این محتوا را بدون زدن آرم در اختیار دوستان در موکب ها قرار می دهیم. به دنبال آموزش خادمان در موکب هایی که زائرین اردوزبان دارند، هستیم و کارگاهی برای آنها خواهیم داشت تا بتوانند به عنوان مثال کار مشاوره و کار با کودک را یاد بگیرند و بتوانند با اقشار مختلف زائرین اردوزبان ارتباط ایجاد کنند. در مجمع حسینیت چنین برنامه ای را در دستور کار داریم.
برای اسم این مجمع هم به دنبال اسمی بودیم که هم در ایران و هم در پاکستان دارای معنی باشد، حسینیت در زبان اردو به معنای راه و مرام حضرت اباعبدالله الحسین(ع) زنده باد است و شعار معروفی در کشور پاکستان می باشد، این واژه به دلیل اشتراکات زیاد بین الفاظ فارسی و اردو در زبان فارسی هم به راحتی فهمیده می شود. به دنبال تشویق پاکستانی ها به موکب داری هستیم تا آنها در مرزها هم موکب بزنند، از سوی دیگر ایجاد لینک ارتباطی بین موکب ها و خدام در پاکستان و ایران با هم نیز هستیم.