شیعه نیوز | اولین مورد از هدایت های امام صادق علیه السلام هدایت اعتقادی است. ممکن استکسانی در خداشناسی تردید کنند، در امامت تردید کنند، در معاد شبهه داشته باشند که البته اشکالی هم ندارد، هیچ وقت از شک و شبهه ای که در ذهنتان وارد می شود نترسید. من دو داستان خدمت شما می گویم، ببینید که در زمان امام صادق علیه السلام از این شبهات چقدر فروان بوده است.
به گزارش «شیعه نیوز»، استاد رفیعی در یکی از سخنرانی های خود درباره واکنش امام صادق (ع) در برخورد با کسانی که شبهه دارند، می پردازد: جوانی خدمت امام صادق علیه لسلام آمد، جوان ها بیشتر با این شبهه درگیر هستند، الان هم که اینترنت و سایت ها و کتابهایی که مینویسند بیشتر شده است. سابق یک سری مباحث تخصصی بود که مخصوص مجالس علما بود اما حالا شبهه ها در سطح عموم جامعه است. مردم راجع به امام حسین، راجع به موضع گیری ائمه شبهه دارند، سؤال دارند، منکر ائمه نیستند، خدایی ناکرده عناد هم ندارند. با این جور افراد
نباید با تندی برخورد کرد که بترسند و جرأت نکنند حرفشان را بزنند. در این دو داستانی که من می گویم ببینید چقدر راحت مردم با امام صادق علیه السلام حرف می زدند.
جوانی خدمت امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: یابن رسول الله! من خدا را قبول ندارم و به نظر من عالم خدا ندارد و من منکر خدا هستم. حالا اگر کسی این حرف را به من و شما بزند تحمل ما چقدر است؟ اگر این حرف را زد چقدر می توانیم بپذیریم؟ خوب حالا که قبول ندارد باید او را کشت؟ عناد هم که ندارد شبهه دارد. آقا فرمودند: چرا قبول نداری؟ گفت: چون من خدا را نمی بینم و من چیزی را که نمی بینم و با آن ارتباط ظاهری ندارم چرا قبول کنم؟ چه کسی گفته؟ به چه دلیلی زیر این باور بروم؟ با این جور افراد چه باید کرد؟ با این گونه افراد باید بحث را از جایی شروع کرد که او قبول دارد. امام فرمود: عالم را که قبول داری؟ خورشید، زمین و آسمان را که قبول داری؟ گفت: این ها را که نمی شود منکر شد، صبح که از خانه بیرون می آیم خورشید را میبینم، شب که میشود ماه را نیز می بینم، در زمین هم که راه می روم. امام فرمود: اینها را قبول داری؟ گفت: بله، امام فرمود: اینها را که قبول داری آیا از اول بوده یا کسی آفریده؟ به قول ما طلبه ها می گوییم قدیم است یا حادث؟
جوان کمی فکر کرد و با خود گفت اگر بگوید حادث شده امام مچش را می گیرد و میگوید چه کسی درستش کرده باید بگوید خدا، به همین خاطر گفت: آقا اینها همیشه بوده، میلیاردها سال که آدم ها بوده اند زمین هم بوده است، این ها خود به خود درست شده و همیشه هم بوده، نیاز به آفریننده ندارد. امام فرمود: جوان مگر الان نگفتی من چیزی را که نمی بینم قبول ندارم؟ گفت: چرا. فرمود: مگر تو میلیاردها سال پیش بوده ای که می گویی این عالم خودش بوجود آمده؟ تو الان گفتی چیزی را که ندیدم قبول ندارم، پس چگونه این را قبول کردی که می گویی عالم از ابتدا بوده، مگر تو در گذشته بوده ای؟ جوان دیگر نتوانست جوابی بدهد. امام فرمودند: پس ببین! این طور نیست که انسان هر چیزی را که می بیند قبول کند خیلی چیزها هست که انسان نمی بیند ولی قبول می کند، مگر ما روح را می بینیم؟ مگر ما درد را می بینیم؟ مگر ما جاذبه را می بینیم؟ بعد امام کمی با او صحبت کرد و او هم شهادتین را گفت و به وحدانیت خدا اعتقاد پیدا کرد.
انتخاب از کتاب سلسله سخنرانی های استاد رفیعی جلد ۴