SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :
چون [ قافله ی اسیران ] نزدیکِ دمشق رسید
ام کلثوم، دختر علی ابن ابی طالب، نزد شمر آمد
و گفت «ای شمر، به تو حاجتی دارم.»
پرسید «چیست؟»
گفت «چون ما را به شهر در آوردی
از دری ببر که تماشاگران اندک باشند
و با آن مردم که همراهِ تواند بگوی سرها را از میانِ کجاوه ها بیرون برند
و ما را از آنها دورتر دارند
که از بسیاریِ نگاه کردن رسوا شدیم.»
شمر - ازلجاجت و دشمنی - امر کرد سرها را بر نیزه کنند
و میانِ کجاوه ها آرند
و آنها را از وسطِ تماشاگران بگذرانید
تا به دروازه ی دمشق رسیدند.
___________________________
کتاب آه، ترجمه نفس المهموم شیخ عباس قمی، ص 495