شیعه نیوز | عدم پذیرش مثبت نامشروط فرزندان، عدم مهارتهای کلامی در زمانی که فرزندان از شما میخواهند بین آنها قضاوت کنید، عدم رفتارهای غیرمنصفانه، توقعات و انتظارات بالا از فرزندانی که در شرایط سنی و روانی متفاوتی هستند، نوع توجهها و نگاههای متفاوت به فرزندان و ... میتواند تبعیض را رقم بزند.
به گزارش «شیعه نیوز»، چگونه همه فرزندانم را دوست داشته باشمکودک به دلیل عدم رشد کامل جسمی و ذهنی، نیازمند محافظت و مراقبت ویژه از جمله حمایت حقوقی مناسب پیش و نیز پس از تولد است؛ بنابراین برای بهبود شرایط زندگی کودکان باید حقوق آنها را رعایت کرد، یکی از این حقوق «عدم تبعیض» است که میتواند در خانواده و جامعه مورد توجه قرار گیرد. این حق به عنوان یکی از حقوق کودکان در ماده ۲ کنوانسیون حقوق کودک مطرح شده است. این ماده این حق را بدون هر گونه تبعیض و بدون توجه به نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی و سایر عقاید، منشأ ملی، قومی، یا اجتماعی، دارایی، معلولیت، تولد یا سایر خصوصیات کودک یا والدین یا سرپرستان قانونی او محترم شمرده و تضمین کرده است.
خبرگزاری ایکنا بنابر رسالت خود در راستای آگاهیبخشی به والدین اقدام به معرفی و تبیین بایستههای حفظ حقوق کودکان کرده است؛ چراکه بسیاری از والدین نسبت به این مسائل آگاهی اندکی دارند و در وهله نخست خودشان، باعث آسیب به فرزندانشان میشوند. یکی از مسائل مهم در این زمینه، عدم تبعیض است و لازم است هم والدین و هم کودکان آگاهیهایی در این زمینه داشته باشند.
زینب رضوانی، دکترای روانشناسی تربیتی و مدرس دانشگاه و حوزه با اشاره به موضوع «تبعیض» در فرایند تربیت فرزندان گفت: تبعیض ناشی از بیعدالتی است، عدالت، هر چیزی را در جای خودش قرار دادن است. یعنی به دلیل تفاوتهای شخصیتی موجود، هر آدمی را با تفاوتهایش در نظر بگیریم و متناسب با شخصیت فرد با او رفتار کنیم. تبعیض با مساوات چه تفاوتی دارد؟ یا عدالت با مساوات چه تفاوتی دارد؟ مساوات، یعنی به طور مساوی یک چیز یا شرایط را برای افراد قرار بدهیم و با وجود تفاوت فردی، شرایط مساوی باشد. اما تبعیض از ناعدالتی است، یعنی مثلاً بچه سه ساله را با هشت ساله مقایسه کنم یا یک نوع توقع در یک فضا و شرایط داشته باشم و شرایط فردی آنها را در نظر نگیرم و آنچه از او میخواهیم، متناسب با شرایط و سن او نباشد، در این صورت ممکن است تبعیض اتفاق بیفتد. بنابراین اگر توقع مادر این باشد که کودک یاد بگیرد و رفتار خاصی را انجام دهد، این یاد گرفتن کار کودکانی است که جا افتادهاند و فهم بر آنها حاصل شده است.
وی افزود: ممکن است فرزندان ما با هم به طور طبیعی متفاوت باشند، آیا آنها را به یک اندازه دوست داشتن ممکن است؟ چطور ممکن است این اتفاق بیفتد؟ اصلاً این کار درست است که به یک اندازه همه فرزندان را دوست داشته باشیم. آنچه در روانشناسی درباره توجه داریم، توجه مثبت نامشروط یا پذیرش مثبت نامشروط است؛ به این معنا که من بچههایم را با هر تفاوت ظاهری و اخلاقی که دارند، به عنوان یک انسان بپذیرم. ممکن است یکی از بچههای من یکسری نقایصی داشته باشند و بچه دیگر یکسری نقایص دیگری داشته باشد، یکی از فرزندان در برخی از رفتارهایش نادرست عمل کند و فرزند دیگر در برخی رفتارهای دیگر. مثلاً یکی از آنها در کارهای بهداشتی و دیگری در مرتب کردن وسایل خود نقایصی داشته باشد؛ با این شرایط توجه یا پذیرش مثبت نامشروط مهم است.
رضوانی ادامه داد: وقتی به کودک میگوییم؛ اگر دختر خوبی باشی دوستت دارم؛ این دوست داشتن شرطی است. در صورتی که جملات این چنینی را زیاد به کار ببریم، مسلماً فرزندان احساس میکنند، والدین آنها را دوست ندارند و یا منفعتی دوست دارند. پس هر زمانی ما به صورت مثبت نامشروط فرزندان را پذیرش کنیم، معمولاً احساس تبعیض ندارند. چون هر فردی را با نقایصش میپذیریم و وقتی این اتفاق بیفتد فرزندمان را با دیگران مقایسه نمیکنیم و نمیگوییم؛ «خواهرت این کار را کرد، از او یاد بگیر» یا «این بچه نصف تو است یاد بگیر چه کار میکند؟» وقتی متوجه باشیم که انسانها با هم متفاوت هستند و با تفاوتهایشان آنها را بپذیریم و این باور را داشته باشیم که بچههای ما به طور ذاتی و فطری با هم متفاوت هستند؛ آنها را یکی نمیبینیم و یک نوع انتظار از آنها نداریم؛ بنابراین اگر یکی از آنها رفتارهایی که ما میپسندیم انجام داد و دیگری رفتاری که ما نمیپسندیم را انجام داد، این دو را نباید مقایسه کرد، بلکه باید از بدیها و پیامدهای آن رفتار با او صحبت کرد.
کمالگرا نباشیم
این روانشناس تصریح کرد: اگر بتوانیم فرزندان را به صورت مثبت نامشروط بپذیریم، انسانیت آنها را پذیرفتهایم و این موجب میشود من فرزندم را با همه ویژگیهای مثبت و منفیاش بپذیرم و هر یک از آنها مانند انگشتان دست ما هستند، برای حکمت و اثری در این عالم خلق شدهاند، پس باید اثرهای متفاوت از آنها ببینم، پس این چه تلاشی است که والدین میکنند تا همه بچهها شبیه هم باشند و یکسری آداب مشخصی را رعایت کنند. درست است که یکسری قواعد مشخص برای ارتقای انسانها لازم است، اما این طور نیست که همه سلایق و خواستهها و لذتها به یک شکل باشد، باید به آنچه انسانها را متفاوت میکند هم بها داد و تفاوت سلایق رفتاری آنها را دید و به آنها توجه کرد.
وی در ادامه بیان کرد: گاهی در طول هفته به فرزندمان بگوییم، امروز تو چه غذایی دوست داری، میخواهم غذای مورد علاقه تو را درست کنم. فردا خواهر یا برادرت هر چی دوست داشت، آن را درست میکنم؛ بنابراین آنها باید متوجه شوند که دیده میشوند و به آنها توجه میشود و یادمان باشد انسانیت انسانها را به عنوان یک مادر، همسر و شهروند بپذیریم. اگر این ذهنیت را داشته باشیم، دیگر در مقابل خطای فرزندانمان، نگاه کمالگرایانه نداریم و آنها را قضاوت نمیکنیم.
رضوانی تأکید کرد: حواسمان باشد که انسانها را با تمام نقاط ضعف و قوت آنها بپذیریم و این نقاط ضعف و قوت نکته اساسی است که انسانها را از هم تفکیک میکند. فرزندمان با وجود اشتباهاتی که دارد، یک انسان است و با این نگاه دیگر توقعم از فرزندم بالا نمیرود که نباید اشتباه کند. تربیتگر مطلق خداوند است و والدین به عنوان هدایتگر هستند.
عینک همدلی به فرزندان بدهیم
این روانشناس در ادامه در پاسخ به اینکه چطور میتوان حقوق فرزند بزرگتر یا کوچکتر را رعایت کرد و دچار تبعیض نشد، گفت: در هر رابطهای از جمله روابط خواهر و برادری، اختلاف سلیقه وجود دارد، اما چون فرزندان حل مسئله و همدلی کردن بلد نیستند، با هم دچار دعوا و درگیری میشوند. اما نکته اساسی و مهم این است که زمانی که آنها با هم درگیر میشوند تا جایی که ممکن است، نباید ورود کنیم و باید اجازه دهیم خودشان حل کنند. نکته دوم این است که اگر آنها از شما خواستند ورود کنید، مسلماً قرار نیست شما بگویید چون تو بزرگتر هستی، باید کاری کنی که این اختلافات حل شود، یا تو کوتاه بیا، یا تو بهتر میفهمی کوتاه بیا. والد باید دست هر دو فرزندش را بگیرد و در فضای محاکمه بیاورد و از هر دو آنها بپرسد، قضیه را از نگاه خودشان تعریف کنند. وقتی این کار را میکنید، یعنی هر دوی آنها را دیدهاید و حرفهای هر دو را شنیدهاید. بنابراین زمانی که آنها حرف میزنند، به آنها خوب گوش دهید و بعد عینکهای متفاوتی یعنی عینک همدلی را هدیه کنید.
وی افزود: ممکن است این اختلاف پیش بیاید که برادر تو میخواست برنامه مورد علاقهاش را در شبکه دو ببیند و تو میخواستی در شبکه پویا برنامه مورد علاقهات را ببینی. شما با هم دچار اختلاف سلیقه شدهاید که در هر رابطهای ممکن است این اختلافات پیش بیاید. شما خود را جای برادرت بگذار. حالا چه کار کنیم؟ از فرصت دعوای فرزندان برای مهارتآموزی استفاده کنیم. مهارت اول شنیدن و گوش دادن فعال است. مهارت دوم، همدلی است و مهارت سوم مهارت حل مسئله است تا ببینیم کدام راه حل میتواند برای این مسئله مناسب باشد. بنابراین نه تنها نمیگوییم تو بزرگتر هستی که بزرگتر همیشه احساس سرخوردگی داشته باشد، بلکه از این فرصت برای آموزش مهارتهای رفتاری استفاده میکنیم.
رضوانی یادآور شد: تمام عوامل اعم از عدم پذیرش مثبت نامشروط فرزندان، عدم مهارتهای کلامی در زمانی که آنها از شما میخواهند بین آنها قضاوت کنید، عدم رفتارهای غیرمنصفانه، توقعات و انتظارات بالا از فرزندانی که در شرایط سنی و روانی متفاوتی هستند، نوع توجهها و نگاههای متفاوت به فرزندان و ... میتواند تبعیض را رقم بزند.
پیامدهای تبعیض میان فرزندان
این روانشناس پیامدهای تبعیض بین فرزندان را مورد اشاره قرار داد و گفت: وقتی والد تبعیض قائل شود و فضای عادلانه را برقرار نکند، ممکن است باعث سرکوب هیجان فرزندش شود. او تمایل داشته، هیجان و احساس اذیت شدن را مطرح کند، ولی مادر به او گفته است که تو بزرگتری و کوتاه بیا. در اینجا هیجانش سرکوب شده است و احساس سرخوردگی میکند. اگر این مسائل قبل از ۱۲ سالگی باشد، طرح وارههای ناسازگار را ایجاد خواهد کرد. کاهش عزت نفس یکی از پیامدهای دیگر تبعیض میان فرزندان است، یعنی این احساس در فرزند به وجود میآید که من همیشه بد بودم و یا جزء کسانی هستم که ناتوان محسوب میشوم. همیشه انتظار والدینم را نتوانستهام رفع کنم و این باعث کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس میشود. کسی که عزت نفس پایینی دارد، اعتماد به نفس پایینی نیز خواهد داشت و نمیتواند برخی از مهارتها را انجام دهد.
وی ادامه داد: عقده و کینه هم میتواند از پیامدهای تبعیض باشد، عقده و کینهای که از دیده نشدن فرزند حاصل شده است و همیشه با دیگران فرق داشته و مقایسه شده است. حتی لایههای آن میتواند در زندگی انسان اثر بگذارد و مبتلا به فرد مقایسهگر شود و یا همیشه در وجود خود احساس مقایسه کند و در زندگی خود هم اعضای خانواده را با دیگران مقایسه کند. علاوه بر اینکه این مقایسه در او شکل میگیرد، گاهی اوقات سرزنشگری بالا هم ممکن است در او ایجاد شود. چون همواره به او گفته شده که تو این طور هستی و یا این طور باش. این عقده و کینه میتواند در آینده هم آثار بدی داشته باشد و همان رفتار را برای دیگران هم انجام دهد.
رضوانی پرخاشگری را هم از دیگر پیامدهای تبعیض دانست و گفت: فردی که دچار تبعیض شده، عصبی خواهد شد، به ویژه اگر نتوانسته باشد حقش را بگیرد، این عصبانیت و خودخوری درونی میتواند آسیبهای زیادی به بار بیاورد. وقتی این تبعیض بین بچهها باشد، رابطه آنها را خراب میکند و همدلی کاهش مییابد و نمیتواند خود را جای دیگران بگذارد و همیشه خود را حق به جانب میبیند که هیچ وقت کسی من را ندید. در واقع میخواهد انتقام این دیده نشدن را از برادر یا خواهر خود بگیرد و این رابطه خراب میتواند سالهای سال ادامه یابد، حتی اگر شدت آن زیاد باشد، به قتل هم منجر میشود.
چگونه با کودک آسیبدیده رفتار کنیم
وی تصریح کرد: یادمان باشد دختر و پسر تفاوتی با هم ندارند و هر دو انسان هستند، اما نیازهای متفاوتی دارند. از این رو نیاز است جنسیت و نیازهای وجودی آنها را بشناسیم. گاهی اوقات مساوات را بین فرزندان رعایت میکنیم، در حالی که همین مساوات میتواند موجب تبعیض شود، چون رفتار مناسب را در جای خودش انجام ندادهایم. حتی در روایات دینی هم داریم، زمانی که پدر از سفر برمیگردد، اول هدیه دخترش را بدهد، چون نیاز وجودی دختر، توجهخواهی است. توجهی که پدر به دخترش میکند، کمک میکند که دختر در جای خودش قرار بگیرد و نیازهایش ارضا شود و از طرف دیگر پسر را با نیاز اقتداردهی و قدرتدهی میبیند و فضا را فراهم میکند برای اینکه نیازهای وجودی هر دو رعایت شود. همچنین باید به فرزندان هم آموزش دهیم که این موضوع برای برادرت مهم است و تو به عنوان خواهر، این طور با او رفتار کن و یا برادر، تو باید حامی خواهرت باشی.
این مدرس دانشگاه در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه با کودکی که در خانواده مورد تبعیض قرار گرفته است و ممکن است بروز بیرونی و آثار آن در خارج از خانواده مثلاً در مدرسه خود را نشان دهد، چه باید کرد، گفت: در گام اول باید والدین رفتارهای گذشته خود را تغییر دهند تا روان فرزند ترمیم یابد. اما اگر این شاکله شخصیتی شکل گرفت، باید مشاور هم در کنار والدین باشد و در فضای مشاوره، روی شخصیت فرزند کار کند. گاهی اوقات والدگری مثبت را همسر میتواند انجام دهد و این تغییر را داشته باشد. اگر بروز بیرونی رفتارهای ناشی از تبعیض در مدرسه و یا ارتباط با دوستان باشد، ممکن است جابجایی خشم رخ دهد و حتی برداشت فرد ممکن است از معلمش مانند والدین باشد و رفتار والدین را به رفتار معلم تعمیم دهد؛ در این فضا، نیاز است به فرزندمان آگاهی بدهیم.