به گزارش «شیعه نیوز» در بخشی از کتاب اخبار نجف اینگونه آمده است : ..... قسمتی از این گزارش به این شرح است: «مدتهاست که مأمورین گمرک دولت علیه عثمانیه در بغداد در ضمن تفحص و تجسس اسباب و امتعه مترددین و زوار وارده ممالک ایران کتبی که طلاب و زوار با خود دارند، به بهانه و دستاویز اینکه از کتب شیعه است، اخذ و ضبط نموده، علاوه بر آن صاحب کتاب را نیز به انواع ناملایمات ایذا و اذیت مینمایند ...». کرمانشاه محل انتقال روزنامه و کتاب به ایران بود. افکار آزادیخواهی و روشنفکری از شهر کرمانشاه به دیگر شهرهای ایران منتشر میشد. در زمان مشروطیت و در شهرهاى خارج ایران، هر جا چاپخانه حروف عربى پیدا میشد، عدهاى آزادیخواه در آنجا جمع میشدند و اخبار تبریز و سایر جاهاى ایران را كه هریک در نوبت و به طریقه خود مقاومتهایی میكردند و همچنین احكام علماى عتبات را در اوراقى روزنامهمانند چاپ كرده به هر وسیله بود از سرحد میگذراندند و یقین داشتند كه در تمام ایران دست به دست خواهد گشت. در بعضى از این روزنامهها اشعار فكاهى بر ضد محمد علیشاه و درباریان و به خصوص وزیر جنگش منتشر میشد.[19] حتی روزنامهنگارانی از کشورهای دیگر مانند روسیه در کرمانشاه اقامت داشتند و از آن شهر اخبار ایران را برای روزنامه خود مخابره میکردند.[20] دوره حکومت ناصرالدین شاه با برقراری صلح بین دولت عثمانی و دولت ایران، تردد زیاد زوار و طلاب در عتبات و ولایت عراق تاثیرات زیادی در مردم آنجا داشت. از ملموسترین تأثیرات مذهبی این موضوع، علاقه به شیعه اثنیعشری بود که آن را دیگر کتمان نمیکردند و در این امر علما نقش زیادی داشتند. کتابهای مذهبی با محتوای شیعی را از ایران، طلاب و زوار و مسافرین به عتبات میبردند که با ممانعت در گمرک بغداد مواجه میشد. در آنجا بهدقت تمام کتابها را بررسی میکردند که این کتب حرف مذهبی نداشته باشد.
[21] این مسئله برای آنها خیلی مهم بود و کارپردازی در گمرک داشتند که کارش مخصوصاً بررسی کتابهای زوار بود[22] و اغلب کتابها را به اندک ملاحظه در دجله مىانداختند. در این خصوص براى عموم مردم، خصوصاً طلّاب كار مشكل میشد. این در صورتی بود که یهود و نصارا، در نفى و بطلان ملل و مذاهب و پیغمبران كتابها تصنیف و تألیف میكردند و در همهجا نسخ آن كتب منتشر میشد و هرگز کسی متعرض کتاب نمیشد.[23] اما مهمترین قسمت اسناد که به طرز شایستهای به آن پرداخته شده است، مناسبات علما و رهبران دینی حوزه نجف با اجتماع و سیاست است. نشریات کارکرد و اهمیت دیگری برای علمای نجف به همراه داشتند و آن بیاعتبارکردن نظام قاجار نزد دولتهای دیگر و توسعه معنوی و اجتماعی نهاد مذهب میان مردم ایران بود.
نقش علما در انقلاب مشروطیت ایران روشنتر و شفافتر شد، وقتی محمدعلیشاه قاجار بدون توجه بهضرورت تشکیل مجلس مشروطیت را پذیرفت. مراجع که میدانستند این اقدام شاه صرفاً فریبی برای پایان اعتراضات گستردهتر است تصمیم گرفتند با صدور بیانیهای خطاب به سرداران ملی در نقاط گوناگون ایران و انتشار آن شاه را به بازگشایی مجدد مجلس وادار کنند. همزمان با این اقدام خود نیز با توجه به مداخلهٔ روسیه مهیای حرکت به سوی ایران شدند و این خبر را از طریق هیئت علمیه حوزه نجف انتشار دادند.
در سالهای مشروطه دو تفکر در نجف وجود داشت. کسانی مانند آخوند خراسانی که موافق و دیگری سیدکاظم یزدی که مخالف مشروطه بود.[24] سیدمحمدكاظم یزدی صاحب «عروة الوثقی» از آینده مشروطه نگران بوده و بیم آن داشتند كه بیگانگان به بهانه مشروطه كشور را دچار استبداد دیگری نمایند. در برخی از صفحات تاریخ درباره سیدكاظم یزدی چنین نگاشتهاند كه سیدكاظم یزدی كه یكی از اعلم روحانیون نجف بود، فریب نمایندگان شیخ فضلالله را خورد و علناً برخلاف مشروطیت قیام كرد و در نتیجه آشوب ضد انقلاب در تهران بر پا شد ...».[25] با فتوای علما درباره شیخ فضلالله نوری که وی را از تصرف امور ممنوع میکرد، اختلاف میان سیدکاظم یزدی با جریان مشروطهخواهی بیشتر شد.
از جمله یکی از مؤثرترین روحانیون نجف در مشروطه آخوند خراسانی بود. ملامحمد کاظم آخوند خراسانی به سال 1255ق در خانوادهای روحانی در مشهد دیده به جهان گشود.[26] در دوازده سالگی وارد حوزه علمیه مشهد شد. فقه و اصول را در حوزه مشهد فراگرفت و در 22 سالگی برای ادامه تحصیل عازم نجف شد. آخوند خراسانی در نجف از محضر اساتید بزرگی از جمله شیخ مرتضی انصاری و میرزای شیرازی بهره برد.
ایشان با ارسال نامه و تلگرافها به شاهان قاجار در مشروطه با مردم ایران همراه شد. از جملهٔ این نامهها میتوان به نامهای که در دوم جمادیالاول 1320 به محمدعلی میرزا نوشت اشاره کرد و در آن از تسلط کفار بر مسلمین و حضورشان در اداره امور کشور و گمرکات و نقض استقلال ایران ابراز نگرانی کرد.
آخوند خراسانی برای مسلمین روشن میکند که چنانچه به دنبال برداشتن ظلم هستند به مشروطه متوسل شده و گام در عرصه مبارزه بگذارند. او این تکلیف را شرعی و از اهم تکالیف مسلمین برمیشمارد: امروز حفظ اساس قویم مشروطیت در قلع مخالف، بر قاطبه مسلمین واجب و لازم است.[27]
ویژگی مهم دیگر بیمیلی رهبران نجف در این به سالها به بهرهبردن از فرصتهای بینالمللی و احتمالاً ارتباط با بیگانگانی است که سیاست دوگانهای در پیش گرفتهاند. نقل مىكنند كه آخوند خراسانى در اواخر عمر خود مىگفت: «مشروطه را چون انگور سركه انداختیم تا براى زندگانى مردم چاشنى شود و آن را طعم بهترى بخشد، اما اجانب نگذاشتند زمانش فرا رسد و سركه دست بیاید و شرابش را به مردم دادند».[28]
جلد دوم اخبار نجف در اسناد فارسی به کوشش سید علی موجانی و فخری سادات حیدری است که مربوط به فهرست توصیفی اسناد نجف است و بیشتر شامل روابط ایران و عثمانی در دوره قاجار است.
علاقه مردم شیعىمذهب ایران به زیارت مشاهد متبركه واقع در بینالنهرین عراق، یعنى كربلا و نجف و كاظمین و مخالفت و ستمكارى حكام و دستنشاندگان متعصب و خشکمغز امپراتورى عثمانى در آن نواحى نسبت به زوار ایرانى از مسائلى بود كه همواره توجه پادشاهان ایران را به خود جلب مىكرد. وجود مراكز عشایرنشین در سرحدات دو دولت و دورویى و نفاق و سیاستمآبى بعضى از حكام محلى مثل حكام بغداد و سلیمانیه و شهر زور نیز آتش نفاق و كینه را بین دو دولت دامن مىزد و از همه مهمتر مسئله سرحدات ایران و عثمانى بود كه بعد از نبردهاى دوره «نادرشاه افشار» و شكستهاى پىدرپى سپاه عثمانى هنوز به صورت صحیح و روشن درنیامده بود و دعاوى دو دولت درباره بعضى از سرحدات مثل ناحیه سلیمانیه (مسكن ایلات كرد موسوم به بابان) حل نشده بود.[29] حكام سلیمانیه و شهر زور بنا به معمول آن عصر اغلب از جانب پاشاى بغداد و با موافقت دربار قاجار تعیین و منصوب مىشدند و اغلب اوقات براى تعیین حكام بلاد مزبور بین پاشاى بغداد و مأمورین رسمى ایران در غرب اختلافنظر به میان مىآمد. مسئله پناهندگان ایران و عثمانی و رفتار خشن و توهینآمیز عثمانیها و با حجاج و زوار ایرانی از موارد اختلافات این دو کشور بود.[30]
از موضوعات مهم دیگر در روابط دو کشور که در اسناد ذکر آن رفته است، اعمال سیاستهای خاص و گاه دخالت دولتمردان عثمانی در اموری بود که به صورت سنتی به ایران مربوط میشد؛ مثل مسئله تعمیر بناهای زیارتگاههای عتبات مقدس و اماکن مذهبی شیعی در نجف که دولت عثمانی در این دوره مجوزهای لازم را برای انجام تعمیرات صادر نمیکرد. در برابر رویکرد خصمانه کارگزاران دولت عثمانی در نجف اشرف، سیاست دولت ایران نیز قابل توجه است.
حضور مطرودان سیاسی، پناهدادن به فرقههای نوظهور چون بابیها و برخی از حکام پیشین که به نوعی بر دولت مرکزی ایران عصیان کرده بودند و رجال سیاسی دیگر که به علت اختلافنظر با دولت، اقامت در عتبات مقدس و عراق را ترجیح داده بودند از مسائل اساسی و جدی ایران با عثمانی بود.
اما رابطه با روحانیون نیز یکی دیگر از مسائل مهم دولت ایران در این دوره است. برخی روحانیون عالیشأن نجف در این سالها از توصیه در امور خاصی که میتوانست به نوعی دخالت در تصمیمگیریهای معمول اداری دولت ایران محسوب شود خودداری نمیکردند؛ مثل موضوع تغییر مأموریت کارپردازان ایران در عراق عرب که گاه اشخاصی حتی در سطح مجتهدان نیز در این زمینه اعمال نظر میکردند.
منابع :
[19]. مستوفی، عبدالله؛ شرح زندگانی من؛ ج 2، تهران: زوار، 1377، ص 264.
[20]. سپهر، احمدعلی؛ ایران در جنگ بزرگ؛ تهران: چاپخانه بانک ملی ایران، 1336، 1336، 359.
[21]. فخرالملک، ابوالحسن خان؛ از حریم تا حرم؛ تهران: 72، اسناد ملی ایران، 32.
[22]. عضدالملک، پیشین، 185.
[23]. همان، ص 174.
[24]. قاضى احمد بن محمد غفارى كاشانى؛ تاریخ نگارستان؛ تهران: کتابفروشی حافظ، 1414، ص 501.
[25]. شميم، علیاصغر؛ ایران در دوره سلطنت قاجار؛ تهران: بهزاد، 1387، ص 524.
[26]. کفائی، عبدالحسین؛ مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی؛ تهران: زوار، 1359، ص ۷۸.
[27]. افشار، ایرج؛ دفتر تاريخ مجموعه اسناد و منابع تاريخى؛ تهران: بنیاد موقوفات محمود افشار، ج1، 1380ص: 381.
[28]. تهرانی، سیدمصطفی؛ سفرنامه گوهر مقصود؛ تهران: میراث مکتوب، 1385، ص: 16.
[29]. کلمنت مارکام؛ ایران در دوره قاجاریه؛ مترجم: میرزا رحیم فرزانه؛ تهران: فرهنگ ایران، 1346، ص 128.
[30]. آذرمی دخت مشایخ فریدونی؛ مسائل مرزی ایران و عراق؛ تهران: امیرکبیر، 1369، ص 33.
منبع : کتاب اخبار نجف