به گزارش «شیعه نیوز»، یک روانشناس درباره پیامدهای روبه رشد جمعیت سالمندی در دهه های آینده در ایران می گوید: سالمند باید انگیزه داشته باشد؛ باید سالمندان را به مراکزی ببرند که بتوانند آنجا کمک کنند؛ از جمله در مراکز خیریه، همانطور که وقتی برخی روسا و صاحب منصبان بازنشست می شوند آن ها را استاندار و فرماندار می کنند یا محافلی ایجاد شده و در آنجا می نشانند؛ این مساله ایجاد انگیزه می کند ولی من فکر نمی کنم برای یکی دو دهه آینده هیچ برنامه کاربردی در دست باشد. روی کاغذ حرف های قشنگی ثبت می شود ولی در عمل اینطور نیست. کجا دیده ایم مسابقات ورزشی برای سالمندان گذاشته باشند؟ کدام تور را دیده اید که مخصوص سالمندان باشد و آن ها را که هیچ وقت فرصت نکرده اند مملکتشان را ببینند برای بازدید ببرند؟ ما در یکی دو دهه آینده حضور و وجود سالمندانی را که خداوند به آن ها طول عمر بدهد زیرا برکت و نعمت جامعه هستند را شاهد خواهیم بود ولی هیچ چشم انداز روشنی برای این گروه نمی بینیم، وضعیت بدتر خواهد شد که بهتر نخواهد شد.
منصور بهرامی، عضو ارشد انجمن تحصیل رفتار متقابل در گفت وگو با خبرنگار شفقنا آینده در پاسخ به این سوال که با توجه به حرکت جمعیت ایران به سوی سالمندی، وضعیت سالمندان کشور را در دو دهه آینده چگونه پیش بینی می کنید؟ بسیاری از سالمندان تنها هستند. تعداد فرزندان کم است یا برخی جوانان مهاجرت می کنند برای این گروه چه تمهیداتی باید پیش بینی شود؟ اظهار داشت: نمی توان به مساله سالمند گفت مشکل سالمند زیرا سالمند بودن امری مثل جوان بودن است. نمی توان گفت مشکل چون هر سنی مسائل خوب یا مسائل بد خود را دارد. موقعیت سالمندان در جامعه ما به لحاظ این که به سمت سالمند شدن می رویم با توجه به بالا بودن نیازمندی ها خود را نشان می دهد. باید ببینیم چه مقدار نیاز و مشکل سالمندان را می توان بر طرف کرد. در این رابطه بر دو محور حرف می زنیم؛ یکی محور نیاز های سلامت و نیاز های جسمی و دیگری مسائلی که از بعد روانی تحلیل می شود.
سازمان های تامین اجتماعی یا سازمان هایی که دولت محور هستند وظیفه دارند به هر صورتی نیاز های سالمندان را بر طرف کنند
یک پیاده روی استاندارد برای سالمندان نداریم
وی افزود: هر انسانی که پا به سن می گذارد یک سری مشکلات جسمی پیدا می کند و یک سری عوارض وجود دارد که در حالت خوشبینانه گفته می شود عوارض سالمندی است. دیابت، فشار خون، پوکی استخوان و ناتوانی جسمی و… به وضعیت فرد اضافه می شود. چه کسی باید به این موارد برسد؟! باید ببینیم در تمام دنیا چه کسی متولی این وضعیت است؟ سازمان های تامین اجتماعی یا سازمان هایی که دولت محور هستند وظیفه دارند که به هر صورتی نیاز های سلامت سالمندان را بر طرف کنند. آنچه در جامعه اصلا دیده نمی شود و بزرگترین معضل است اینکه فکر کنیم یک سالمند نیاز دارد با ویلچر از خانه اش بیرون برود و برگردد، امکان ندارد با وضع موجود او بتواند از خانه اش خارج شود. یک پیاده روی استاندارد برای سالمندان نداریم. آسانسور هایی که آن ها بتوانند استفاده کنند نداریم. من دقت کرده ام در جاهایی که شیرآلات بهداشتی می فروشند حتی سرویس بهداشتی مخصوص سالمندان را باید سفارش داد تا وارد شود.
زندگی برخی سالمندان فاجعه است
سالمندان در جامعه ما فراموش شده هستند
وی تصریح کرد: وقتی یک انسان از چرخه تولید بیرون می آید عملا سرویس هایی تشریفاتی وجود دارد. یک دفترچه دارند تا اگر تب کردند و مریض شدند خدمات درمانی ارائه شود ولی این ها برای سالمند کافی نیست. بحث اول این است که امکانات نیست و بحث دوم این است که توانایی مالی محدود است. متاسفانه نتیجه می گیریم وقتی انسانی بازنشسته می شود یعنی اینکه خانه نشین شود، این بعد جسمانی ماجرا است. در بعد روانی مساله داستان های متفاوتی وجود دارد؛ یکی از آسیب های روانی که هر سالمند می خورد این است که بازنشسته می شود و از محیط اجتماعی وارد محیطی بسته می شود و عارضه بعدی از دست دادن اطرافیان اش است. پدر و مادر اش را از دست داده است و خدای ناکرده جوان اش را از دست داده است. حال چنین فردی با این روحیات در اتاقی نشسته است. در خوشبینانه ترین حالت روی مبلی نشسته و تلویزیون می بیند و کنار اش یک جعبه دارو وجود دارد. آیا چشم انداز ما برای سالمند باید این باشد؟ سالمندی که تمام نیروی با ارزش جوانی اش را برای این گذاشته است که چرخ اقتصاد مملکت را بچرخاند ولی وقتی ما این افراد را بررسی می کنیم می بینیم زندگی آن ها فاجعه است و در جامعه ما فراموش شده هستند.
هیچ چشم انداز روشنی برای سالمندان در آینده وجود ندارد
سالمند باید انگیزه داشته باشد
دکتر بهرامی در مورد اینکه چون جمعیت سالمند در یکی دو دهه آینده رو به افزایش است چه تبعاتی متصور است؟ تصریح کرد: هیچ چشم انداز روشنی برای سالمندان وجود ندارد یک سالمند خوشبخت این خواهد بود که بتواند صبح به صبح از خانه بیرون برود و در پارکی نزدیک به خانه اش بنشیند و صندلی باشد که او رویش بنشیند و با یک سالمند دیگر از خاطرات و گذشته صحبت کنند ولی این برای سالمند کافی نیست. سالمند باید انگیزه داشته باشد؛ باید سالمندان را به مراکزی ببرند که بتوانند آنجا کمک کنند؛ از جمله در مراکز خیریه، همانطور که وقتی برخی روسا و صاحب منصبان بازنشست می شوند آن ها را استاندار و فرماندار می کنند یا محافلی ایجاد شده و در آنجا می نشانند؛ این مساله ایجاد انگیزه می کند ولی من فکر نمی کنم برای یکی دو دهه آینده هیچ برنامه کاربردی در دست باشد. روی کاغذ حرف های قشنگی ثبت می شود ولی در عمل اینطور نیست. کجا دیده ایم مسابقات ورزشی برای سالمندان گذاشته باشند؟ کدام تور را دیده اید که مخصوص سالمندان باشد و آن ها را که هیچ وقت فرصت نکرده اند مملکتشان را ببینند برای بازدید ببرند؟ ما در یکی دو دهه آینده حضور و وجود سالمندانی را که خداوند به آن ها طول عمر بدهد زیرا برکت و نعمت جامعه هستند را شاهد خواهیم بود ولی هیچ چشم انداز روشنی برای این گروه نمی بینیم، وضعیت بدتر خواهد شد که بهتر نخواهد شد.
سالمندان ما قبل از اینکه از نظر جسمی فوت کنند از نظر روانی مرده اند
نیاز به نوازش مهمترین مساله برای سالمند است
وی ادامه داد: مطلب مهم این است که سالمند منهای نیاز های درمانی؛ نیاز دارد که بودن و احساس حضورش اضافی نباشد. یک واژه کلیدی در مورد سالمند وجود دارد؛ سالمند باید برای ادامه زندگی انگیزه داشته باشد. سالمندان ما قبل از اینکه از نظر جسمی فوت کنند از نظر روانی مرده اند. سالمندی که عمری بچه ها و نوه هایش به خانه اش می آمدند و سفره اش پهن بود و دست در جیبش می کرد و عیدی می داد امروز به این دلیل که جلوی عروس و داماد اش شرمنده است مهمان به خانه دعوت نمی کند. آن کسی باید شرمنده شود که متولی این کار است و حقوق می گیرد و کار نمی کند! فقط کمیسیون و طرح روی کاغذ و تمام می شود و عملکرد مثبتی دیده نمی شود. نیاز به نوازش مهمترین مساله برای سالمند است. سالمند باید نوازش بگیرد در خارج از ایران که مشکلی با حیوانات خانگی وجود ندارد سالمند از این حیوانات کمی نوازش می گیرد. خارج از ایران وقتی سالمندی احساس تنهایی می کند فورا به او توصیه می کنند که یک حیوان خانگی بیاورد. حیوانی مثل سگ و گربه که نوازش می دهد و نوازش می گیرد. در اینجا می توان از گل و گیاه این انرژی را گرفت زیرا دیدن رشد گیاه احساس انگیزه و زنده بودن می دهد. سالمند باید تا جاییکه می تواند خود برای خرید برود. یعنی وارد اجتماع شود و قطع رابطه نکند.
باید اجازه بدهید سالمندانمان زندگی روزمره خود را انجام بدهند
این که مترو برای سالمند نصف قیمت باشد مثل صدقه دادن به گدا است
دکتر بهرامی افزود: روزی آقای دکتری پیش من آمد و گفت من خوشحال هستم که توانستم هر کاری برای مادرم بکنم؛ دو پرستار برایش گرفته ام و گفته ام در خانه دست به چیزی نزند و به رستوران سر خیابان گفته ام برایش غذا بیاورد من گفتم چرا می خواهید مادرتان زندگی نباتی داشته باشد؟ اجازه بدهید خودش غذا درست کند. گفت اخر نگرانم که برود و دستش را بسوزاند! گفتن بسوزاند، زندگی همین چیزها است. باید اجازه بدهید سالمندانمان زندگی روزمره خود را انجام بدهند. در نهایت باید مراقب این باشیم که سلامتی جسم و سلامتی روان سالمند تامین شود.
در مقوله مسائل اجتماعی و تسهیلات اجتماعی و رفاه اجتماعی باید موقعیت هایی برای سالمندان وجود داشته باشد. این که مترو برای سالمند نصف قیمت باشد مثل صدقه دادن به گدا است، این کار توهین به سالمند است. باید برای این گروه تور بگذارند و تفریح ایجاد کنند. آن ها باید زندگی کنند نه این که فقط زنده باشند. از نظر تامین مشکلات جسمی بیمارستان ها و بسیاری از مراکز باید مددکارانی برای این افراد داشته باشد تا از لحظه اول که یک فرد مسن پا به بیمارستان می گذارد تا آخر مددکار او را کمک کند. در بیمارستان ها وضعیت افراد مسن را دیده ایم خود را روی زمین می کشند. از این رو من می گویم هر آنچه گفته می شود روی کاغذ و به صورت شعار است. از نظر روانی هم باید کمک کرد تا سالمند هویت خود را از دست ندهد و احساس نکند که کاغذی مچاله شده است.
وقتی قشری مثل سالمندان احساس بیهودگی و بی ارزشی کنند همان احساس به جامعه القا خواهد شد
وی در خصوص اینکه رشد جمعیت کم شده و شرایط به مرور برای سالمندان بغرنج تر خواهد شد؟ امکانات امروز جوابگوی جمعیت سالمندان نیست چه برسد که این جمعیت در حال رشد است بالا بودن جمعیت سالمند چه تبعاتی برای کشور دارد؟ گفت: وقتی قشری مثل سالمندان احساس بیهودگی و بی ارزشی کنند همان احساس به جامعه القا خواهد شد و جامعه به جامعه ای مرده تبدیل خواهد شد تابو های ما در این مسائل سنگین است. اینکه فردی سالمند در جمع سالمندان دیگری باشد و موزیکی پخش کنند و لذت ببرند این طور نیست این گروه را کلا از جامعه جدا کرده ایم. از این نظر من در مجموع چشم انداز خوبی نمی بینم. من در توضیحاتم حرفی در مورد اینکه فرزند آدم بیاید و کاری برای مادر و پدر سالمندش انجام بدهد نمی زنم. فرزند در مورد پیری انسان مسئولیتی ندارد مسئولیت او این است که بیاید و سر بزند و پدر و مادر را نوازشی بکند آنچه مسئول است سازمان ها هستند سازمان هایی که وقتی وارد اداره می شوید اول سهم خود را بر می دارند ولی وقتی ما پا به سن می گذاریم و دیگر کاری از ما بر نمی آید ما را مثل تفاله بیرون می اندازند و تنها امکاناتی که به ما می دهند حقوقی بخور و نمیر است تا نمیریم و زنده بمانیم. رشد سالمندان در ژاپن بیش از تولید مثل است ولی وضعیت در ژاپن به این صورت نیست.
انتهای پیام