به گزارش «شیعه نیوز»، زندگی با بیماری مزمن فرایندی پیچیده، پویا و چندبعدی است و مراحل و ویژگیهای مختلفی مانند پذیرش، مقابله، خودمدیریتی و سازگاری است. سردرگمی، غم و ناراحتی پس از تشخیص بیماری مزمن از شایعترین احساساتی است که بیماران تجربه میکنند. تحقیقات نشان میدهد افرادی که قبل از تشخیص، استرس زیادی را تجربه میکنند و همچنین کسانی که سابقه افسردگی دارند، ممکن است با اطلاع از ابتلا به یک بیماری مزمن، بیشتر در معرض ناراحتیهای مربوط به روان قرار بگیرند و از لحاظ احساسی بیشتر در نوسان باشند.
البته بیماریهای مزمن لزوماً حاد نیستند؛ اما معمولاً به طور ناگهانی ظاهر میشوند و نیاز به درمان و رسیدگی فوری دارند. چون میتوانند خطرآفرین شوند. در مورد چگونگی مواجهه و رویارویی با بیماریهای مزمن با دکتر نرگس پیریایی، روانشناس سلامت گفتوگو کردهایم.
بروز بیماریهای مزمن
بیماریهای مزمن انواع مختلفی دارند؛ مانند فشار خون، دیابت، میگرن، فیبرومیالژیا (نوعی بیماری مزمن که باعث میشود فرد در عضلات و استخوانها احساس درد و خستگی داشته باشد)، دردهای اسکلتی و عضلانی و گاهی سرطانها و...
نرگس پیریایی، دکترای روانشناسی سلامت در مورد چگونگی رویارویی با بیماریهای مزمن میگوید: در ۵۰ سال گذشته، بیماریهای مزمن یکی از علتهای اصلی مراجعه به مراکز بهداشتی و دلیل بسیاری از مرگ و میرها در سطح جهان شناخته شدهاند. این بیماریها معمولاً به آهستگی شروع میشوند و به آهستگی هم پیشرفت میکنند. برای مثال، بیماری التهاب مفصلی (آرتریت) معمولاً با درد مختصر شروع میشود و به تدریج افزایش مییابد.
چند عاملی بودن بیماریهای مزمن
دکتر پیریایی با بیان اینکه بیماریهای مزمن برخلاف بیماریهای حاد که تکعاملی هستند، علل مختلفی دارند که در طول زمان نیز اغلب تغییر میکنند، میگوید: وراثت، سبک زندگی پرخطر، مصرف سیگار و دخانیات و الکل، ورزش نکردن، رژیم غذایی نامناسب، استرس و عوامل محیطی اجتماعی و فیزیولوژی از علل بروز بیماریهای مزمن هستند.
وی میافزاید: برعکس بیماریهای حاد که در آنها بهبودی قابل پیشبینی است، بیماریهای مزمن با علائم بیشتر و از دست دادن عملکرد فرد همراه هستند. اکثر تحقیقات موجود مربوط به کیفیت زندگی مرتبط با سلامت به تأثیر بیماری بر بیماران مربوط میشود. با این حال، در چندین تخصص پزشکی ازجمله پوست، انکولوژی و ناتوانی جسمی و ذهنی، مطالعاتی برای بررسی تأثیر بیماری بر زندگی خانوادههای بیماران انجام شده است.
نقش خانواده و اطرافیان
این روانشناس سلامت با بیان اینکه ابتلا به یک بیماری مزمن (البته با توجه به نوع آن) بیمار و خانواده بیمار را از جنبههای مختلف درگیر میکند، میافزاید: برای مثال، افراد مبتلا به یکی از بیماریهای مزمن، محتمل دورههای تکرارشونده احساس ضعف و درماندگی، نیاز به معاینه مکرر پزشکی، پیروی منظم از دستورالعملهای درمانی، مصرف همیشگی دارو، محدودیت در نوع تغذیه و فعالیتها و اختلال در دیگر جنبههای زندگی مانند روابط بین فردی میشوند.
در موارد شدیدتر نیز این نوع بیماریها باعث درد همیشگی میشوند؛ مانند موارد منجر به ناتوانی نسبی یا کامل فرد در فعالیتهای روزمره زندگی و گاهی حتی مرگ. همه این موارد میتوانند اعضای خانواده و اطرافیان بیمار را هم تحت الشعاع قرار دهند. بنابراین مهم است شرایط آنها نیز مورد بررسی قرار بگیرند.
تاثیر بیماری بر خانواده
به گفته دکتر پیریایی، تعریف خانواده در ادبیات مختلف متفاوت است و تعریف گستردهای دارد. اما به طور کلی بررسیها نشان میدهد اگر فردی در یک خانواده به بیماری مبتلا شود، جنبههای مختلف زندگی سایر اعضای خانواده از جمله روابط عاطفی و احساسی، مالی، روابط خانوادگی، تحصیل و کار، اوقات فراغت و فعالیتهای اجتماعی میتواند تحت تأثیر قرار گیرد.
وی در ادامه میافزاید: ابزارهای متعددی برای اندازهگیری تاثیر بیماری بر خانواده فرد مبتلا وجود دارد که معمولاً ناشناخته و دستکم گرفته میشوند. در نظر گرفتن کیفیت زندگی خانوادهها و همچنین بیماران میتواند در مورد مسائلی مانند روابط خانوادگی و تصمیمات درمانی بینشی جدید و مؤثر پیش روی بیمار و خانواده او بگذارد.
واکنشهای مختلف بیماران
به گفته دکتر پیریایی، افراد مختلف در برابر ابتلا به بیماریهای مزمن واکنشهای متفاوتی نشان میدهند؛ مانند شوک، انکار، اجتناب و گاهی نیز افسردگی و اضطراب. این واکنشها به عوامل مختلفی بستگی دارد: عواملی مانند شخصیت فرد، مهارتهای مقابلهای و سازگاری فردی؛ و نوع حمایتهای اجتماعی که در دسترس این بیماران قرار دارد؛ و همچنین آثاری که این بیماری بر عملکرد روزانه آنها به جای میگذارد.
ضرورت آگاهی از چگونگی رویارویی با بیماریهای مزمن
این روانشناس سلامت با بیان اینکه اغلب ما دستکم در طول زندگی به یکی از بیماریهای مزمن مبتلا خواهیم شد، میگوید: آگاهی از عواملی که احتمال ابتلا به بیماریها را افزایش میدهد، راههای پیشگیری از ابتلا به اینگونه بیماریها و استفاده از روشهای ارتقای سلامت، میتواند در پیشگیری از ابتلا و بهبود عملکرد و پیشرفت درمان در فرد بیمار کمک کنند.
وی با اشاره به اینکه معمولاً علت پیروی نکردن بیماران از برنامه درمانیشان برای کنترل بیماری مزمن، عوامل روانی -اجتماعی است، میافزاید: روشهایی مانند آگاهیبخشی و آموزش درباره بیماری، سازگاری با برنامه درمانی و تغییرات ناشی از آن، مهارتهای مدیریت استرس و روشهای آرامسازی و خانواده درمانی برای این بیماران به منظور سازگاری با بیماری و حفظ روال طبیعی زندگی بیماران و بهبود کیفیت زندگی آنها میتواند مؤثر واقع شود.
لزوم مدیریت بیماری و کسب مهارتهای لازم برای مقابله با آن
این روانشناس سلامت با بیان اینکه مهارتهای لازم و موثر در مدیریت بیماری مزمن و مقابله با آن را میتوان به کمک روانشناس سلامت به بیماران آموزش داد، میافزاید: اولین قدم و مسئولیت هر شخص مبتلا به بیماری برای مدیریت بیماریاش، شناخت بیماری است؛ شناخت به معنای تاثیر بیماری بر فرد، مراحل درمان، تهیه گزارش از آن و تعامل سازنده با پزشک با توجه به تفاوتهای فردی هر بیمار است.
دکتر پیریایی ادامه میدهد: با توجه به نوع هر بیماری، مهارتهای لازم برای مقابله با آن شامل مصرف دارو، استفاده از یک داروی خاص استنشاقی، گرفتن اکسیژن، انجام کارهای جدید مانند ورزش یا پیروی از نوعی خاص رژیم غذایی میتواند متفاوت باشد. ضمن آنکه در بیماریهایی مانند سرطان، مهارت مقابله با عوارض درمان مانند شیمیدرمانی و پرتودرمانی نیز خاص و متفاوت خواهد بود.
چطور با شرایط سخت بیماری کنار بیاییم؟
این روانشناس سلامت میگوید: معمولا همراه با ابتلا به یک بیماری مزمن هیجانهای منفی مانند خشم (چرا من؟)، افسردگی (دیگر نمیتوانم هیچ کاری بکنم و ناامیدی)، ناکامی یا انزوا در بیمار به وجود میآید. بنابراین درمان اینگونه موارد، یعنی رسیدگی و توجه به ذهن و روان افراد، نیز باید به طور موازی با درمان مشکلات جسمانی انجام شود.
دکتر پیریایی میگوید: کمک به بیمار برای دستیابی به قدرت پذیرش بالا، کنترل هیجانات خود، حفظ روال طبیعی فعالیتهای روزانه با برنامهریزی و هدفگذاری رفتاری متناسب با شرایط بیماری و آموزش مهارتهای حل مساله میتواند کمک موثری در مدیریت بیماری مزمن به افراد برای کنار آمدن با بیماری باشد.
انتهای پیام