SHIA-NEWS.COM شيعه نيوز:
احمد فیاض- صاحب مفاتیح الجنان ،شخصیتی است که حضرت امام خمینی(ره)
سلامت نفس وتقوای کم نظیر او را مورد تاکید قرار داده است. آیت الله توسّلی
، رئیس دفتر حضرت امام خمینی (ره) نقل می کند که : « یادم هست ، مرحوم حاج
احمد آقا می گفت: من یک روز مفاتیح الجنان را برداشتم ، به برخی از دعاها
که رسیدم برای من شک و تردید حاصل شد؛ رو کردم به امام و گفتم : که آقا این
چیزها که در این مفاتیح الجنان است درست است ؟ یک وقت دیدم امام به من
پرخاش کرد و گفت : احمد ، یعنی مرحوم شیخ عباس ، دروغ می گوید؟ به تو بگویم
مرحوم حاج شیخ عباس ، به خود من گفت : در تمام عمرم یک دروغ گفتم و آن هم
بعدش استغفار کردم. خیلی مسئله است که آدم بگوید من در تمام عمرم یک دروغ
گفته ام! این قدر [امام ] عنایت داشت به مرحوم حاج شیخ عباس که می گفت :
گفته است من یک مرتبه دروغ گفته ام ، آن وقت حاج شیخ عباس دروغ گوست.؟! او
تشری به من رفت.» (فصل نامه بیّنات – سال ششم – شماره 3-2. تابستان و پاییز
78)
وفات عالم ربانی
غروب
روز 22 ذی الحجه، یادآور رحلت ملکوتی عالمی فرزانه و دانشمندی جلیل القدر
یعنی مرحوم روانشاد، علامه جلیل و محدث نبیل و متتبع خبیر، حجه الاسلام
«حاج شیخ عباس قمی»(رحمه الله علیه) و یا «محدث قمی» می باشد. نام محدث قمی
برای مسلمانان به ویژه شیعیان، بهم آمیخته با کتاب «مفاتیح الجنان» می
باشد که اکنون بعنوان یکی از مشهورترین و پرتیراژترین کتاب ها پس از قرآن و
به زبان های مختلف در حرم ها، مساجد، تکیه ها، منازل و سایر اماکن زیارتی-
مذهبی مورد استفاده قرار می گیرد.
در طبقات اعلام الشیعه، زادگاه وی
شهر مقدس قم و تولدش به سال حدود 1290 ه.ق ذکر شده ولی خود آن مرحوم در
فوائد الرضویه، ولادتش را به سال 1294 ه.ق دانسته است. پدر بزرگوارش مرحوم
«حاج محمد رضا قمی» یک کاسب معمولی، ولی متدین و معروف به تقوا و پرهیزکاری
بود. مادرش نیز بانویی پارسا و باتقوا بود به گونه ای که محدث قمی بخش
مهمی از موفقیت هایش را معلول زحمات مادر دانسته و از نماز اول وقت و تقید
به نافله شب و وضو داشتن بهنگام شیر دادنش بارها سخن رانده است.
خصوصیات اخلاقی
از
صفات برجسته وی، خضوع و خشوع در مقابل خداوند و تواضع مثال زدنی اش در
برابر مردم بود. در سال های سکونتش در مشهد مقدس، مقید بود از طلاب و
روحانیونی که از قم مشرف می شدند، دیدار نماید و در صورت امکان، آنها را-
ولو یکبار- در خانه خود مهمان نماید یا با هدیه مبلغی پول، مراتب احترام
خود را نسبت به زائران حضرت رضا(علیه السلام) ابراز دارد. او هرگز سائلی را
محروم نکرد و چون وضع مالی خوبی نداشت و نمی توانست به همه آنها هزینه ای
بپردازد، گاهی مقداری میوه های ارزان قیمت می خرید و هر سائلی که مراجعه می
نمود، مقداری به او می داد تا سائلی را دست خالی رد نکند. برای سادات
احترام خاصی بجا می آورد، حتی در مقابل آنها پای خود را دراز نمی کرد و در
این عمل، کوچک و بزرگ برایش فرق نمی کرد. لباس ساده، غذایی مختصر و زندگانی
بسیار زاهدانه از خصوصیات او بود و به هیچ چیز جز محبوبانش- قرآن و اهل
بیت(علیهماالسلام) تعلق خاطر نداشت. شوق وافر به اهل بیت
رسالت(علیهماالسلام) و غوطه ور شدن در دریای بیکران آثار و معارف آنان و
تحقیق و بررسی و تعمق در احادیث و روایات آن بزرگواران، از او انسانی ساخته
بود که شایستگی داشتن عنوان « شیعه حضرت علی(علیه السلام) و امامان
معصوم(علیهماالسلام) را بدست آورده بود.
هنگام نوشتن روایات و احادیث با
وضو بود و هنگام مطالعه احادیث نیز دو زانو، رو به قبله می نشست و حتی نام
آن بزرگواران را بدون وضو بر زبان جاری نمی کرد. از ویژگی های بارز آن
مرحوم می توان به این نکته اشاره کرد که وقتی نام رسول اکرم(صلی الله علیه
وآله) را می نوشت، جمله « صلی الله علیه وآله» را، و وقتی نام یکی از
معصومین(علیهماالسلام) را می نوشت، جمله «علیه السلام» را کامل می نگاشت و
با نوشتن رمز «ص» و «ع» مخالف بود و آن را کافی نمی دانست. مرحوم شهید ثانی
نیز در کتاب «منیه المرید فی آداب المفید و المستفید» ضمن سفارش به رعایت
این موضوع، نقل کرده که اولین کسیکه رمز «ص» و یا «صلعم» را بجای «صلی الله
علیه و آله و سلم» شایع و اختراع نمود، دستش دچار قطع و بریدگی شد چرا که
بنا بر اظهار بزرگان، چقدر با این روش، مومنین از فضلیت های پیدا و پنهان
صلوات را محروم شدند.
شیخ عبدالرزاق و کتاب «منازل الاخره»:
آن
مرحوم برای فرزند بزرگش چنین نقل می نماید:« وقتی کتاب «منازل الاخره» را
تالیف و چاپ کردم، این کتاب به دست شیخ عبدالرزاق مساله گو افتاد. مرحوم
پدرم از علاقمندان شیخ عبدالرزاق بود و هر روز در مجلسش حاضر می شد. شیخ
نیز روزها کتاب «منازل الاخره» را گشوده و برای افرادی که در مجلس حاضر می
شدند، می خواند!. روزی پدرم به خانه آمد و گفت: شیخ عباس! کاش مثل این
مساله گو می شدی و می توانستی منبر بروی و این کتاب را که امروز برای ما
خواند؛ بخوانی!. چند بار خواستم بگویم آن کتاب از آثار و تالیفات من است،
اما هر بار خودداری کرده و چیزی نگفتم، فقط عرض کردم که دعا بفرمایید
خداوند توفیقی مرحمت فرماید!».
اخلاص در تالیف
در
سال 1356 ه.ق هنگامیکه ناشری طی درخواستی از وی می خواهد تا در برابر یک
هزار تومان(در آن مقطع) حق چاپ کتاب گهربار مفاتیح الجنان را به موسسه علمی
اش واگذار نماید؛ چنین پاسخ می دهد:« من کتاب را ننوشته ام که از آن
استفاده مادی نمایم، طبع کتاب مذکور آزاد است و هر کس می خواهد چاپ
نماید!».
تهذیب نفس
سیره عملی ایشان در باب تهذیب
نفس تا بدانجا پیش می رود که پس از چند روز اقامه نماز جماعت ظهر و عصر در
یکی از شبستان های مسجد گوهرشاد- آنهم بنا بر اصرار و ابرام- که با فزونی
جمعیت نیز مواجه می شود؛ ناگهان بعد از اقامه نماز ظهر خطاب به دوستی می
گوید «من امروز نمی توانم نماز عصر بخوانم» و بلافاصله می رود و دیگر آن
سال نیز برای نماز جماعت مراجعه نمی کند!. وقتی بعدها علت را جویا می شوند
آن مرحوم در پاسخ می گوید:« حقیقت این است که در رکوع رکعت چهارم نماز ظهر
آن روز، متوجه شدم که صدای اقتدا کنندگان که پشت سر من می گویند:« یا الله،
یا الله، ان الله مع الصابرین» از محلی بسیار دور به گوش می رسد و این
توجه مرا به زیادتی جمعیت متوجه کرد و در من شادی و فرحی ایجاد نمود و
خلاصه خوشم آمد که جمعیت، این اندازه زیاد است، بنابر این من برای امامت
اهلیت ندارم!».
اساتید محدث قمی
محدث قمی در دوران
کودکی؛ مقدمات، و سطوح فقه و اصول را در قم نزد عده ای از علما و فضلا به
ویژه مرحوم آیت الله آمیرزا محمد ارباب اشراقی به پایان می برد. پس از هجرت
به نجف اشرف در سال 1316 ه.ق نیز از محضر علمایی چون میرزا حسین نوری بهره
مند می شود و در سال 1318 ه.ق از این عالم وارسته «اجازه روایتی» دریافت
می نماید. در سال 1332 ه.ق که به مشهد مقدس مهاجرت نموده به مدت 12 سال از
محضر آیت الله حاج آقا حسین قمی استفاده می برد و در سال وقوع واقعه مسجد
گوهرشاد به همراه آیت الله قمی رهسپار عراق می شوند و تا پایان عمر در نجف
اشرف سکونت می یابد.
تالیفات
آثار قلمی و تالیفات
محدث قمی بسیار است و این مرد فضیلت پیشه همانگونه که خود بیان داشته در سن
40 سالگی دارای 70 تالیف در 74 جلد بوده که این حجم تالیفات آنهم در این
وقت از سن و با کسالت و سفرهای متعدد ایشان موجب حیرت می شود.
برخی از
تالیفات محدث قمی از این قرار است: الانوار البهیه، بیت الاحزان فی مصائب
سیده النسوان، باقیات الصالحات(حاشیه مفاتیح الجنان)، تحفه طوسیه(مشهد
نامه)، چهل حدیث، حکمه بالغه و ماه کلمه جامعه، الدر العظیم فی لغات القرآن
العظیم، سفینه «بحارالانوار» و مدینه الحکم و الآثار(بر خلاف تصور،
مهمترین کتاب آن مرحوم که 35 سال تالیفش به طول انجامید و به جهت آن دوبار
بحارالانوار را مطالعه نمود؛ همین کتاب می باشد)، شرح صحیفه سجادیه، ضیافه
الاخوان،غایه القصوی، مفاتیح الجنان، منازل الآخره و المطالب الفاخره،
منتهی الآمال فی ذکر مصائب النبی و الال(علیهماالسلام)، نفس المهموم و...
می باشد.
و سرانجام...
شیخ عباس قمی غروب روز 22 ذی
الحجه سال 1359 ه. ق(1316 ه.ش)، به دلیل بیماری «استسقاء»، حالش منقلب می
گردد و پی در پی نام ائمه اطهار علیه السلام را بر زبان جاری می سازد. آن
شب به علت کسالت فراوان نمازهایش را نشسته خوانده و سرانجام درنیمه شب دعوت
حق را لبیک گفته و در سن شصت و پنج سالگی به لقاءاللّه می پیوندد. مرحوم
آیت اللّه سیدابوالحسن اصفهانی بر جنازه مطهرش نماز خوانده و بعد از تشییعی
باشکوه، توسط بزرگان و مراجع و عموم مردم، در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین
علیه السلام ، کنار مرقد استادش محدث نوری، به خاک سپرده می شود.
قدس آنلاین
مرحوم شیخ هم از اول ماجرا طبق معمولش کناری را گزیده بود و بقچه دفتر و کتابش را باز نموده و مشغول نوشتن و کارش می گردد.
بلاخره مامور عراقی بادیدن اصرار خانواده شیخ عباس(ره) می گوید اگر آن شیخ (واشاره به شیخ که در جای دورتر نشسته ومشغول تحقیق و نویسندگی است می کند) بگوید این جزء فرزندان شما است من قبول می کنم .
خانواده مرحوم حاج شیخ باشنیدن این حرف از مامور عراقی خوشحال و سراسیمه به سمت شیخ عباس قمی(ره) می روند و می گویند قصه از این ماجرا است و اکنون مامور عراقی گفته بشرط اینکه آن شیخ(شیخ عباس قمی) قبول کند این موضوع فرد اضافه را تصدیق کند که از فرزندانش بوده و از گذرنامه نامش افتاده اشتباهی .
مامور عراقی قبول می کند و ماجرا فیصله می یابد.
شیخ عباس قمی (ره) با شنیدن این مطلب
حاضر نمی شود این را تصدیق کند و به مامور عراقی خلاف واقع را بگویید و می فرماید بنده برای زیارت عتبات عالیات که یک امر مستحب است می روم و در این راه دروغ که حرام است نمی گویم (زیرا فرزندش نبوده و این فرد به توسطی جهت همراهی به خانواده شیخ برای سفر به عراق به خانوده شیخ ملحق شده بود) بلاخره از خانواده التماس و از شیخ انکار و بعد از گذشت مدتی مامور نتیجه را می خواهد که خانوده شیخ می گویند شیخ حاضر نیست قبول کند .
مامور عراقی از این صداقت شیخ شگفت زده می شود که تاچه حدی شیخ تقوی و راستی را مراعات می کند.
و می گوید به دلیل این حرف صادقانه شیخ و بخاطر راستی در گفتارش اجازه ورود آن فرد اضافه را بهمراه خانواده شیخ می دهد.
با این موضوع که مرحوم دوانی در کتاب مفاخر شیه آورده ست .
معلوم می گردد التزام به صداقت در گفتار را بهمراه دیگر مولفه های تقوی از جمله حق الناس و ... را چقدر مرحوم شیخ (ره ) مراعات می نموده است.
وآیا آن یک دروغ (شیخ عباس قمی)که در نوشه فوق به نقل از قول امام (قدس) است مرحوم محدث قمی در چه حالتی و موضوعی ساده بوده شاید بنده احتمال می دهم از قبیل مجلسی بوده وجهت محضور بودن از میل غذا مجبور گردیده بگوید مثلا نهار را قبلا میل کرده است ویا از این دست حالات.
واما در سیره زندگی او کرامات بسیاری است . این کتاب مفاتیح الجنان او از کتب ادعیه علمای بزرگ گذشته شیعه (شیخ طوسی و سید ابن طاوس و.. ) است
ولی چرا ی ماندگاری این کتاب دعا در بین اینهمه کتاب در جوهره اخلاص شیخ (ره) است.
می ماند تا یکسال بعد شیخ کتاب را به چاپ میبرد ناشر سوال میکند چرا بعد از یکسال آمدی شیخ میگوید میخواستم یکبار من تمامی چیزهایکه در مفاتیح نوشتم عمل کنم مبادا چیزی بنویسم که خود به آن عمل نکرده باشم
از شیعه نیوز هم بابت درج نظرات انتقادی دوستان هم بسیار سپاسگزارم. خدا قوت .
بنده خدا شما حاضری اعتراف همزمان کنی نسبت به یک دورغ به طرف مقابلت.
در ضمن از کجای مطلب گناهی برای مرحوم محدث قمی(ره) یافتی؟
و انگهی آن از کیفیت و سطح ان دروغ چه می دانی؟
ایا از نوع دروغهای تعارفی جهت پرهیزاز محضورات (دعوت ویا خوردن ) نبوده ؟