۰

ماجراهای مخوف قاتلان سریالی در ایران

قتل با تفکر افراطی مذهبی یکی از دلایلی است که قاتلین سریالی را به سراغ زنان می‌کشاند.دارندگان چنین تفکری معمولا زنان خیابانی را هدف قرار می‌دادند و تصور می‌کردند با این‌‌کار جامعه را از ناپاکی نجات می‌دهند. اما انگیزه قتل‌های سریالی و کشتن زنان به همین‌جا ختم نمی‌شود.
کد خبر: ۲۸۰۳۳۷
۱۳:۱۱ - ۰۷ تير ۱۴۰۲

به گزارش «شیعه نیوز»، آخرین باری که رسانه‌ها درباره یک قتل سریالی و بدن‌های قطعه قطعه شده گفتند، زمانی بود که اکبر خرمرین و همسرش ایران موسوی به اتهام قتل و تکه تکه کردن جسد پسرشان دستگیر شده بودند. هرچند بعدها معلوم شد همین کار را با دختر و دامادشان هم کرده بودند. اما حالا تا لحظه انتشار این گزارش بدن قطعه قطعه شده دو زن در تهران پیدا شده‌است.

قاتل اولین قربانی خود را در حالی که قطعه قطعه کرده بود در کیسه‌های پلاستیکی گذاشته و در حالی که همه محتویات زن بیچاره را داخل یک ساک ورزشی قرار داده، آن را حدودا اوایل خردادماه در میدان آزادی تهران رها کرده‌است. یک زن ۲۵ ساله که احتمالا از اتباع افغانستانی است. اما دومین جسد در خزانه و اوایل تیرماه پیدا شده‌است. بدن قطعه قطعه شده زنی احتمالا ۳۵ تا ۴۰ ساله داخل یک یخدان، کنار سطل زباله.

یا قاتلین می‌توانستند جسد را به جای آن‌که در میدان آزادی و در شلوغ‌ترین میدان شهر رها کنند، آن را معدوم کرده یا مثلا در زیر خاک دفن کنند. این‌که در چنین جای شلوغی ساک ورزشی حاوی جسد را رها کرده‌اند احتمالا می‌خواستند پیامی بدهند. حداقل‌اش این‌است که می‌خواستند جسد پیدا شود. در مورد جسد دوم هم همین‌طور است. قاتل می‌خواسته که جسد پیدا شود وگرنه مثل اکبر خرمدین، هرقطعه از مقتول را داخل سطل زباله‌ای می‌انداخته تا کاملا معدوم شود.

قتل‌های سریالی در ایران طی ۱۰۰ سال گذشته همواره هولناک و تکان دهنده بودند و بیشتر آن‌ها زنان را قربانی خود قرار داده‌اند. هرچند ما هنوز نمی‌دانیم در این دو قتل اخیر تهران، آیا پای یک قاتل سریالی در میان است یا نه؛ اما از آن‌جایی که قاتل رفتارهای عجیبی گاهی حتی مشابه رفتار قاتلین سریالی از خود نشان داده، مثل الگوی کشتن و یا این‌که جسد را عمدا در جای شلوغ گذاشته، گویای آن است که احتمالا با یک قاتل سریالی طرف هستیم.

پیش از این مشهورترین قاتلین سریالی زنان سعید حنایی و غلامرضا خوشرو بودند. هر دو با انگیزه‌ای متفاوت دست به جنایت زدند اولی که به قاتل عنکبوتی شهرت داشت، در مشهد برای آنکه شهر را از فساد پاک کند، زنان روسپی را فریب می‌داد و آن‌ها را با روسری خفه می‌کرد. او که با یک تفکر مذهبی افراطی دست به چنین اقدام خودسرانه‌ای زده بود، ۱۶ زن را در یک سال یعنی از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ کشت. اما غلامرضا خوشرو یا همان خفاش شب انگیزه‌ دیگری داشت. او زنان را شبانه سوار ماشن می‌کرد و در جای نامعلومی پس از تجاوز آن‌ها را می‌کشت و طلا و جواهرات‌شان را می‌دزدید. خشرو بین سال‌های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ ، تعداد 9 زن را به طرز فجیعی کشته بود.

قتل با تفکر افراطی مذهبی یکی از دلایلی است که قاتلین سریالی را به سراغ زنان می‌کشاند. درست همان‌انگیزه‌ای که چهار جوان کرمانی را بر آن داشت تا دست به قتل زنانی بزنند که به قول خودشان فساد را در شهر گسترش می‌دادند. هرچند آن‌ها به قتل ۵ زن در سال ۱۳۸۱ اعتراف کردند اما احتمالا تعداد قربانیان آن‌ها به ۱۸ زن می‌رسیده‌است. از این قتل‌‌ها به عنوان قتل‌های محفلی کرمان یاد می‌کنند.

دارندگان چنین تفکری فقط زنان خیابانی و روسپی را هدف قرار می‌دادند و تصور می‌کردند با این‌‌کار جامعه را از ناپاکی نجات می‌دهند. درست همان تفکری که حسن اورنگی، ۵۰ سال قبل از سعید حنایی در مشهد داشت و جنایاتی فجیع‌تر از حنایی را به انجام رساند. اورنگی با کمک هم‌دستش عباسعلی ظریفیان ۶۲ زن خیابانی را بین سال‌های ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ با روسری خفه کردند. او در اعترافاتش گفته بود که با این‌کار شهر را از ناپاکی نجات داده و باید از او قدردانی هم بشود. اما فقط این نیست. اورنگی پیش از کشتن به زن‌ها تجاوز می‌کرد و اموال‌شان را به سرقت می‌برد. درست کاری که غلامرضا خوشرو یا همان خفاش شب انجام می‌داد.

زنان چون معمولا گوشواره، دست‌بند، النگو و یا انگشتر و گردبنبد می‌اندازند برای قاتلان سریالی یک ثروت متحرک هستند. بسیاری از انگیزه‌های قتل‌های سریالی برای همین بوده‌است. زنان کشته می‌شدند تا پس از تجاوز، جواهرات‌‌شان برده شود. درست مثل همان کاری که مهدی فرجی انجام می‌داد. او زن‌ها را با فریب سوار مینی‌بوسش می‌کرد و پس از تجاوز،‌ طلا و جواهراتشان را می‌دزدید. البته برای سرقت جواهرات همیشه هم به زنان قربانی تجاوز نشده‌است. مثلا مهین قدیری در قزوین زنان سالخورده را با آبمیوه مسموم می‌کرد و می‌کشت تا جواهرات‌شان را بدزدد و یا فرزاد در گیلان با کمک همسرش ۸ زن سالخورده را کشت، قطعه قطعه کرد تا جواهرات‌شان را ببرد.

اما تفکر افراطی مذهبی و طلا و جواهرات تنها عامل قربانی شدن زنان توسط قاتلین سریالی نیست. یکی از مهمترین انگیزه‌های چنین قتل‌هایی تسویه حساب شخصی است. یعنی زنان کشته می‌شدند چون مثلا مادر یا همسر قاتل با او بدرفتاری یا خیانت کرده‌اند و حالا بقیه زن‌ها باید تقاص‌اش را بدهند. مثل کاری که مجید سالک محمودی کرد. او وقتی از زندان برگشت از رابطه همسر و پسرخاله‌اش با خبر شد. اگرچه آن دو را نکشت اما به راه افتاد و از تهران تا کرج و تاکستان و رشت و اردبیل زنانی را که فکر می‌کرد دارند به همسرشان خیانت می‌کنند خفه می‌کرد و می‌کشت. و ۴۹ زن را بین سال‌های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ کشت.

فقط این نیست و فرید بغلانی چون از مادرش متنفر بود و به همین دلیل از زنان متنفر شده بود ۱۶ زن را طی سال‌های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ در اهواز با ضربه‌ای که به سرشان می‌زد می‌کشت و جسد‌شان را داخل کارون می‌انداخت. ۸ نفر از قربانیان او دختر بچه بودند.اما فقط زنان قربانی تجاوز و قتل‌های سریالی نیستند. اصغر قاتل بین سال‌های ۱۲۹۹ تا ۱۳۱۲ حدود ۳۳ پسربچه را پس از تجاوز به طرز فجیعی با بریدن سرشان کشت و در چاه می‌انداخت.

اما بزرگترین جنایت رخ داده در ایران را محمد بسیجه که به بیجه شهرت داشت رقم زد. او ۵۴ پسربچه را پس از کتک و تجاوز می‌کشت، جسد‌شان را می‌سوزاند و در قبرهای کم‌عمق دفن می‌کرد. او تا کنون مخوف‌ترین قاتل سریالی ۱۰۰ سال گذشته ایران بوده‌است و قربانیان او نه زنان که کودکان بودند. کودکانی که مثل زنان در مقابل مردانی که دست به قتل‌های سریالی می‌زنند، بی‌دفاع هستند.

انتهای پیام

منبع: ASRIRAN
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: