۰

تورم مزمن و بیماری روحی در بین ایرانیان

مدیران و اداره‌کنندگان نظام جمهوری اسلامی ایران برای مبارزه با استکبار یا همان امپریالیسم آمریکا اندازه و مرزی نمی‌شناسند و باور دارند یا چنین نشان می‌دهند تا روزی که امپریالیسم آمریکا و سازمان و ساختاری به نام غرب نیرومند است و توانا، این نظام تهدید می‌شود و باید تا آخر راه رفت و استکبار را شکست داد.
کد خبر: ۲۸۰۳۱۹
۰۸:۴۲ - ۰۷ تير ۱۴۰۲

به گزارش «شیعه نیوز»، محمد‌صادق جنان‌صفت طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان تورم مزمن و بیماری روحی ایرانیان نوشت: مدیران و اداره‌کنندگان نظام جمهوری اسلامی ایران برای مبارزه با استکبار یا همان امپریالیسم آمریکا اندازه و مرزی نمی‌شناسند و باور دارند یا چنین نشان می‌دهند تا روزی که امپریالیسم آمریکا و سازمان و ساختاری به نام غرب نیرومند است و توانا، این نظام تهدید می‌شود و باید تا آخر راه رفت و استکبار را شکست داد.

این راهبرد پیش از این از سوی کمونیست‌های استالینی و مائوتسه تونگ چینی داده شده بود و آن‌ها نیز آمریکا را ببر کاغذی می‌دانستند و شماری از رهبران کشور‌های توسعه‌نیافته را نیز با خود همراه کردند تا امپریالیسم را نابود کنند و رفاه و آرامش را برای مردم خود بیاورند. شوروی که قدرتی همتای آمریکا را پس از جنگ جهانی دوم به دست آورده بود، اما پس از ۷۰ سال فروپاشی را تجربه کرد و نظام تازه‌ای در این سرزمین پدیدار شد. جانشینان مائو نیز دست از لج‌بازی برداشته و نظام اقتصادی خود را به نیروی پایدار بازار جهانی پیوند زدند. نظام جمهوری اسلامی، اما ۴۳ سال است برای این راهبرد بنیادین مبارزه می‌کند و البته این نبرد ابدی و تاریخی پیامد‌هایی داشته و دارد. یکی از پیامد‌های این نبرد تاریخی در سیاست داخلی ایران این بود که می‌توان با پول‌پاشی شهروندان ایرانی را راضی کرد و به همین دلیل است که سیاستمدار ایرانی تنها به این می‌اندیشد که پول‌پاشی کند و به پیامد‌های پول‌پاشی که همان رشد نقدینگی بیشتر از رشد تولید است توجه نکرده است.

این دیدگاه به اضافه نبرد با آمریکا در این ۴۳ سال اقتصاد ایران را نسبت به گذشته این کشور، نسبت به امکانات و توانایی‌های طبیعی که دارد و نسبت به کشور‌های همسایه و هم‌قد ایران در بدترین موقعیت قرار داده است. نتیجه این دیدگاه و راهبرد در سیاست داخلی و مناسبات مردم و حکومت و نیز مناسبات با کشور‌های کامیاب اقتصادی دنیا این شده است که بنا بر گفته مسعود نیلی ایران صدرنشین تورم مزمن و تاریخی در دنیاست و نیم‌قرن است که تورم دورقمی گریبان شهروندان را گرفته و به دلیل پافشاری بر دیدگاه‌های در بالا توضیح داده شده هیچ راهی برای رهایی از آن دست‌کم در فضای کنونی سپهر سیاست دیده نمی‌شود.

واقعیت تلخ این است که ایرانیان به دلیل تورم مزمن و تاریخی که در ۵ سال اخیر از تورم‌های بالا در دنیاست با انواع بیماری‌های روانی و روحی دست و پنجه نرم می‌کنند. مگر می‌شود به امید شکست دادن استکبار این وضع را ادامه داد؟ ایرانیان نیم‌قرن است در اسارت تورم دورقمی که شکاف بزرگی از نظر نابرابری درست کرده است گیر افتاده‌اند. آیا می‌شود این را ادامه داد؟

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: