به گزارش «شیعه نیوز»، واژه مظالم جمع مظلمه عبارت است از چیزى که به ستم از کسى گرفته شده است و در اصطلاح اموال حرامى است در دست انسان و صاحبان آن را نمى شناسد. در این صورت باید با اجازه مجتهد جامع شرایط به فقیر بدهد. (لسان العرب و دهخدا، ماده «ظلم»)
«رد مظالم» در لغت به معنای تبرئه از حقوق دیگران است، ولی در اصطلاح فقهی به صدقهای گفته میشود که شخصی از طرف مالک پرداخت میکند که البته همراه با ضوابط خاصی است. به اموال و بدهي هايي گفته مي شود که انسان از روي ظلم و بي عدالتي از بندگان خدا گرفته و نپرداخته است.و مظلمه عبارت از نوع خاصي از مديون و مشغول الذمه بودن است و خصوصيت و ويژگي آن به اين صورت است كه: يا انسان مبلغ مشخصي به فرد معيني مديون است اما نميداند كجاست و به او دسترسي ندارد، و يا اينكه ميداند كه مبلغ معيني مديون است اما به صورت مشخص، فرد مديون برايش معلوم نيست كه چه كسي است؟ در هر دو صورت فرق نميكند كه علت مديوني، غصب و سرقت باشد، و يا اينكه سبب آن امري مشروع باشد مثلاً از شخصي قرض كند و بعد قرض دهنده را پيدا نكند و امكان دسترسي به او نباشد، و يا ميداند از كسي قرض كرده اما نميداند كي بوده است؟
اين معني كلمه مظلمه كه جمع آن مظالم است. اما حكم آن اين است كه: مقدار دين مذكور را بايد به اشخاص فقير صدقه بدهد، كه اصطلاحاً به اين پرداخت صدقه و رد مال به فقير بابت دين مزبور رد مظالم گفته ميشود. آنچه تا كنون گفته شد حالت يقيني رد مظالم است اما گاهي چون شخص در برههاي از زندگاني خيلي مقيد به رعايت حقوق ديگران در اموالشان نبوده است و چه بسا اموال آنان را تلف كرده است سپس متنبه ميشود و احساس مديوني ميكند، و از طرفي شخصاً نميداند به چه كسي و چه مبلغي بدهكار است؟ به منظور اينكه اگر واقعاً به كسي بدهكار است ذمه اش بري شود مبلغي را احتياطاً به عنوان رد مظالم به فقرا صدقه ميدهد. (ر.ک: جامع المسائل آيت الله فاضل، ج ۲، س ۱۲۰۰)
رعایت نکردن حقوق دیگران دوقسم دارد: یک قسم امور مالی و قسم دیگر امور غیر مالی.
همه ما میدانیم که اگر کسی مالی پیش ما داشته باشد حال پول باشد یا جنس فرقی نمیکند باید به آن شخص برگردانیم اما سوال اینجاست گاهی ما به خاطر علل مختلفی (کمی سن و…) دیگر به خاطر نداریم که از چه کسی پول قرض گرفته یا خدای ناکرده بدون اجازه برداشته ایم و بعدا هم پرداخت نکرده ایم یا به اموال کسی ضربهای زده ایم و جبران نکرده ایم، و حالا هم دیگر آن اشخاص را نمیشناسیم چه کار باید کنیم؟
جواب
اگر صاحبش را میشناسد باید به او برگرداند یا حلالیت بطلبد؛ و اگر به هیچ وجه انسان صاحبان آنها را نمی شناسد، یا می شناسد، ولی پیدا کردن صاحبان آنها ممکن نیست، در این صورت با اجازه مرجع تقلید اموال و یا قیمت آنها را (در صورتی که اموال از بین رفته باشد) به فقرا صدقه بدهد.
موارد رد مظالم:
موارد «رد مظالم» بسیار است به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱- مال پیدا شده (لُقَطَة) که صاحب آن را نمیشناسد و از پیدا شدنش مأیوس است.
۲- مالی که قرض کرده و طلبکار را فراموش کرده یا به او دسترسی ندارد.
۳- آنچه انسان در بین اموال خود مییابد و یقین دارد که مِلک خودش نیست.
۴- مالی را که شخصی غصب کرده و صاحب آن را پیدا نمیکند.
۵- شخصی در خدمت «ظَلَمة» بوده و به دستور او اموالی را از مردم گرفته است، ولی صاحبان آنها را پیدا نمیکند.
۶- زرگری که میداند خردههای طلا و نقره بجا مانده در محل کار، مال مردم است و صاحبان آنها راضی نیستند، ولی آنها را نمیشناسد، و همچنین است همه ارباب حرفهها که مقداری از مال، نزد آنان میماند و دارای ارزش میباشد و صاحبان آن را نمیشناسند. در این مورد اگر در ابتدای قرار داد، شرط عفو کنند، دیگر نیاز به رد مظالم نیست.
۷- مالیکه از مراجعهکنندگان یا میهمانان در محل کار یا منزل و…، جا مانده است و مالکش معلوم نیست.
آنچه ذکر شد از باب مثال و نمونه بود وگرنه مصادیق رد مظالم زیاد است.
محاسبه رد مظالم
اگر شخص مقدار آن را میداند همان مقدار را در صورت نومیدی از یافتن صاحبان آن با اجازه مرجع تقلید، صدقه بدهد، اگر مقدار آن را نمیداند به هر مقداری که یقین دارد، آن را صدقه بدهد. اگر مقدار را به هیچ وجه نمیداند باید یک پنجم مالی که در آن حرام قرار دارد را به نیت ادای وظیفه اعم از خمس و صدقه با اجازه مرجع تقلید صدقه بدهد.
اگر ورثه میدانند میان اموال میت مال حرام وجود دارد، چنانچه صاحبان شان را میشناسند اموال شان را به صاحبان آنها بازگردانند، اگر صاحبان اموال را نمیشناسند و امکان شناسایی آنها هم وجود ندارد باید با اجازه مرجع تقلید به مقداری که یقین دارند مال دیگران است را به فقرا صدقه بدهند، اگر مقدار را هم نمیدانند یک پنجم اموال را به با اجازه مرجع تقلید به نیت قصد ادای وظیفه اعم از خمس و صدقه به فقرا صدقه بدهند.
اگر میت وصیت کرده باشد که فلان مبلغ بابت رد مظالم بدهند، لازم است آن مبلغ را با اجازه مرجع تقلید به فقرا صدقه بدهند، در این صورت حتی اگر مقدار مال مورد وصیت بیش از ثلث مال میت باشد باید به آن عمل شود.
اگر میت وصیت کرده باشد که فلان مبلغ بابت رد مظالم بدهند، لازم است آن مبلغ را با اجازه مرجع تقلید به فقرا صدقه بدهند، در این صورت حتی اگر مقدار مال مورد وصیت بیش از ثلث مال میت باشد باید به آن عمل شود.
اگر ورثه نمیدانند که در مال میت مال حرامی وجود دارد یا نه؟ و میت وصیت هم نکرده باشد، ولی ورثه احتمال میدهند که در مال میت مال حرامی وجود داشته باشد، در این فرض لازم نیست چیزی بابت رد مظالم به فقرا صدقه بدهند، اما اگر به نیت رد مظالم و یا صدقه از جانب میت به فقرا اموالی را صدقه بدهند مستحب است.
یک حکایت تأثیر گذار
الکافی عن علیِّ بنِ أبی حمزةَ:کانَ لی صَدیقٌ مِن کُتّابِ بَنی اُمیّةَ فقالَ لی: استأذنْ لی عن أبی عبدِ اللّه ِ علیه السلام، فاسْتَأذَنتُ لَه علَیهِ، فأذِنَ لَه، فلَمّا أنْ دَخلَ سَلّمَ و جَلسَ، ثُمّ قالَ: جُعِلتُ فِداک، إنّی کنتُ فی دِیوانِ هولاءِ القَومِ فأصَبْتُ مِن دُنیاهُم مالاً کثیرا، و أغمَضتُ فی مَطالِبهِ ··· فهَل لی مَخرَجٌ مِنهُ؟ قالَ: إنْ قُلتُ لکَ تَفْعَلْ؟ قالَ: أفعَلُ. قالَ لَهُ: فاخْرُجْ مِن جمیعِ ما اکْتَسَبتَ فی دِیوانِهِم، فمَن عَرَفْتَ مِنهُم رَدَدْتَ علَیهِ مالَهُ، و مَن لَم تَعْرِفْ تَصَدّقْتَ بهِ، و أنا أضْمَنُ لکَ على اللّه ِ عزّ و جلّ الجَنّةَ. (الکافی: ۵/۱۰۶/۴، انظر تمام الحدیث)
الکافى ـ به نقل از على بن ابى حمزه ـ: دوستى داشتم که از دبیران بنى امیّه بود؛ به من گفت: از امام صادق علیه السلام براى من اجازه ملاقات بگیر. من از حضرت اجازه خواستم و ایشان اجازه داد. وقتى آن مرد به حضور حضرت رسید، سلام کرد و نشست و سپس گفت: فدایت شوم، من در دستگاه ادارى این جماعت کار مى کردم و از دنیاى آنان به مال و منال فراوانى رسیدم و براى به دست آوردن آن، چشم بر هم نهادم (به حلال و حرام توجّهى نکردم) ··· آیا راهى براى بیرون آمدن [از این وضع]دارم؟ فرمود: اگر برایت بگویم انجام مى دهى؟ عرض کرد: انجام مى دهم. فرمود: از تمام مال و ثروتى که در دستگاه ادارى آنها به دست آورده اى خودت را خلاص کن. کسانى را که مى شناسى مالشان را به آنها برگردان و کسانى را که نمى شناسى از طرفشان صدقه بده. در این صورت، من براى تو ضمانت مى کنم که خداوند عزّ و جلّ تو را به بهشت برد.
در پایان مناسب میباشد دعایی را که سیدبن طاوس (۵۸۹-۶۶۴) از إمام صادق (ع) در کتاب گرانسنگ «اقبال الاعمال» پیرامون خروج از «مظالم عباد» ذکر کرده است مطرح نماییم:
«.. اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِکَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِکَ کَانَتْ لَهُ قِبَلِی مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهُ بِهَا فِی مَالِهِ أَوْ سَمْعِهِ أَوْ بَصَرِهِ أَوْ قُوَّتِهِ وَ لَا أَسْتَطِیعُ رَدَّهَا عَلَیْهِ وَ لَا تَحِلَّتَهَا مِنْهُ فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ أَنْ تُرْضِیَهُ عَنِّی بِمَا شِئْتَ ثُمَّ تَهَبَ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً یَا وَهَّابَ الْعَطَایَا وَ الْخَیْرِ اللَّهُمَّ وَ لَا تُخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْیَا وَ لِأَحَدٍ فِی رَقَبَتِی تَبِعَةٌ وَ لَا ذَنْبٌ إِلَّا وَ قَدْ غَفَرْتَ ذَلِکَ لِی بِکَرَمِکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین.»
منبع: مدرسه آنلاین
حجاب اسلامی امری حکمی و شرعی است..