به گزارش «شیعه نیوز»، احمد مازنی نماینده سابق مجلس در یادداشتی با عنوان «دینگریزی و مسوولیت ما» در روزنامه اعتماد نوشت: در یادداشت قبلی، مساله دینگریزی از منظر دینگزینی مطرح شد. در آن یادداشت روی این نکته تاکید شد که عامل اصلی دینگریزی، دینگزینی است. منظور از دینگزینی روش انتخاب دین است. به این معنی که انتخاب دین نمیتواند تقلیدی و ارثی باشد و هرکس باید خودش تحقیق کند و به یک دین متدین شود. اما اینکه تکلیف دینداران مسلمان ارثی و احساسی چیست؟
از نظر روابط اجتماعی این افراد مسلمانند و در مسلمان بودنشان تردیدی نیست. اما وقتی بحث بر سر این است که فلانی از دین گریزان شد و میگوید من دیگر نماز نمیخوانم، اسلام را قبول ندارم. چون فلان روحانی دروغ گفت، فلان فرد متظاهر به دین اختلاس کرد و از این قبیل پاسخها. نکته این است که اگر این فرد خودش تحقیق کرده بود و اسلام را به عنوان دین مورد قبول خودش با مطالعه انتخاب کرده بود، ایمان خودش را با رفتار و گفتار افراد نمیسنجید بلکه افراد را با حقیقت دین میسنجید. در این صورت میگفت فلان فرد مدعی دین بر خلاف اصول و ارزشهای دینی رفتار میکند و من باید دین خودم را از شر این شیطانهای مدعی دین حفظ بکنم. پس هم چنان که حفظ ایمان در گرو بنیه علمی و عقلانی دینداران است، فرار از دین نیز در گروی دینگزینی احساسی و غیر عقلانی است.
اما رهبران دینی و مبلغان دین چه نقشی دارند؟ پاسخ این است که اولین وظیفه مبلغان دین ترویج دین عقلانی است. برخی افراد معمم یا مداحان اهلبیت(ع) با تاکید افراطی روی عنصر عشق، نقش عقل را کمرنگ میکنند و اخیرا دیده شده که اساسا برای عقل جایگاهی قائل نیستند! و برای اثبات این نظر به واقعه عاشورا استناد میکنند. در حالی که این ادعا ناشی از ضعف علمی و کج فهمی است.
اسلام راه رسیدن به ایمان و اعتقاد دینی و نیز روش پیاده کردن احکام فقهی و اخلاقی دین را استفاده از عقل میداند و حتی مراجعه به متن دینی را فرمان عقل و مقدمه استفاده از وحی میداند و این عقل است که ما را به پرسش درباره آفرینش و آغاز، انجام و هدف آن ارشاد میکند و برای پاسخ به این پرسش ما را به تدبر در پیام وحی راهنمایی میکند و در مورد واقعه عاشورا نیز هیچ اثری از گفتار و رفتار حضرت سید الشهدا(ع) نیست الا اینکه منطبق با عقل است. طلاب جوان اهل منبر و ذاکرین اهلبیت(ع) باید بیشتر مطالعه کنند و توجه داشته باشند به اینکه وقتی با شعر و صدای خوب و حرفهای احساسی جوانان را پای منبر کشیدند و اشک آنها را هم در آوردند اما برای شبهات آنها پاسخ عقلانی نداشتند، آن احساس مقدس از دین او صیانت نخواهد کرد.
نمیدانم چرا حوزه علمیه و موسسات فرهنگی دینی برای تولید محتوای مناسب برای اهل منبر و مداحان و نیز نظارت بر کار آنها اقدامی نمیکنند؟ چند سال قبل در سفر کاری به بیروت به یک مرکز فرهنگی اسلامی رفتم. یکی از ماموریتهای آن مرکز تهیه منابع معتبر برای اهل منبر و ذاکرین بود تا در کنار صحت منابع، به شرایط فرهنگی جامعه لبنان هم توجه شود. همچنین شبکه المنار روی سریال ولایت عشق برای پخش در لبنان کار میکرد، یکی از کارشناسان میگفت بعضی از صحنهها و دیالوگهای این سریال با توجه به باورهای دینی مردم لبنان قابل پخش نیست. اما در ایران که مرکز اسلام و تشیع است هیچ کنترلی روی این مسائل نمیشود و چه بسا صدا و سیما در جهت عکس آن حرکت میکند. بنابراین نقش مروجان دین در تحکیم ایمان یا گریز جامعه از دین، نقش موثری است.
مساله دیگر مربوط به نقش حکومت دینی در حفظ دین یا دین گریزی است که قابل بحث است. حکومت دینی باید به این نکته بدیهی توجه داشته باشد که گفتار و کردارش در نگاه مردم به پای دین نوشته میشود و باید چون رسول خدا(ص) عملکردش موجب گرایش بیشتر جامعه به دین شود نه آنکه خدای ناکرده موجب دینگریزی نسل جوان شود. چنان که در برخی دورههای تاریخ خلفا، آیه شریفه و رایت الناس یدخلون فی دینالله افواجا، یخرجون من دینالله... خوانده میشد.
بنابراین وقتی در مقام ادعا خود را ناشر احکام دین و آیت خدا و حجج اسلام و مسلمین معرفی میکنیم، اما در عمل دین را ابزار رسیدن به قدرت و از هر وسیلهای برای حفظ قدرت استفاده میکنیم مردمی که باورهای دینی خویش را از گفتار و رفتار ما برگزیدند، نسبت به این باورها دچار تردید میشوند و میگویند اگر پشت کتاب چیز دیگری نوشته به ما هم بگویید، تا ما هم بدانیم که آخرتی در کار نیست!
در این صورت ضعف بنیه دینی مردم نقش اصلی را در این تردید دارد اما نافی مسوولیت مدعیان حکومت دینی نیست.
انتهای پیام