به گزارش «شیعه نیوز»، این روزها هر آنچه به وعده های گوناگون انتخاباتی و مقایسه آن رویابافی ها و شعارها با شرایط حال و روز خودمان نگاهی می اندازیم، به وضوح زمین خوردن هر آنچه اقایان وعده داده اند را می توان مشاهده کرد. هر چند علاقه داریم به تحقق تعدادی از وعده های عملی شده و از سویی دیگر انتشار امید در جامعه بپردازیم، اما حقیقتاً دستمان خالی است که با سند و مدرک به مسائلی بپردازیم که باری از دوش مردم و کشور برداشته است. ماجرای مهاجرت و افزایش خروج سرمایه های انسانی یکی از همان وعده ها و ادعاهایی است که قابل تأمل است.
عجیب است که در شرایط تحریم و سختی های مدیریت کشور با این حجم از فشار اقتصادی، امنیتی و اجتماعی و تهدیدهای بالقوه توسط دشمنان، چرا سالهاست که تنور انتخابات و رقابت کاندیداها برای کسب کُرسی های مختلف در مسیر خدمت به مردم داغ و داغتر می شود. تصاحب صندلی ریاست جمهوری در کشورمان هم از آن عطشهایی است که تا بر آن جلوس نکنید، متوجه حجم آواری که بر سرتان ریخته نخواهید شد.
شاید همین عاقبت نیاندیشی و گاهی عشق به خدمت برای مردم است که آقایان را وادار می کند قولها و وعده هایی بدهند که عاقبت آن برای خیلی ها، دست کم اهل فن و متخصصان روشن است اما با این حال همچنان فریبنده و امیدوار کننده برای میلیونها نفر مردمی که در فقر زندگی می کنند.
هر چند اعتقاد داریم مدیریت صحیح و منطقی در کشوری که از هر سمت و سلیقه و جریانی فشارهایی وجود دارد و برای تأمین منافع تا توقعات اقشار مختلف باید تدابیر مختلف و ویژه ای اندیشید، نمی توان همزمان هم همه را شاد نگه داشت، توقعات را برآورده کرد و هم رضایت کثیری را با خود به ارمغان آورد.
در سلسله بررسی و راستی آزمایی وعده ها و شعارهایی که اقایان از طریق تریبونهای مختلف به مردم هدیه می کنند، ماجرای ورود فله ای نخبگان و جذابیت شرایط حال حاضر ایران برای حضور و ورود قشر فرهیخته خارج نشین به کشور، از آن دست روایتهایی است که پرداختن به آن هر چند در همین چند جمله خالی از لطف نیست.
چند وقتی است بازار داغ مهاجرت به قشر کشاورز هم رسیده است. البته این مسئله که هر کسی با توان بالای تخصص و مالی می تواند به مقاصد مختلفی در جهان مهاجرت کند، ماجرایی نبوده که تازگی داشته باشد، بلکه نوع تخصصهایی که مورد نیاز است و باعث ایجاد جاذبه در مردم نا امید می شود، هر از چندگاهی تغییر و با استقبال مردم دارای شرایط مواجه می شود.
با توجه به گزارشهای رسمی و غیر رسمی کشاورزان هم در سالهای اخیر، از آن دست اقشاری هستند که علیرغم ادعای تهی از واقعیت درباره جذب و حفاظت از سرمایه های ملی، در صف خروج از ایران به مقاصد کشورهای صنعتی قرار گرفته اند.
متأسفانه شاهد هستیم وضعیت افزایش قیمت زمین و آپارتمان ناشی از تورم هم بر زندگی کشاورزان بی تأثیر نبوده و همزمان با افزایش ارزش املاک و زمینهای کشااورزی، این قشر با تأثیر پذیری از فشار اعضای خانواده و وسوسه ساختن یک زندگی مدرن و همچنین با تکیه بر تخصص خود و با امید به پایداری اقتصادی، تصمیم جدی به مهاجرت به کشورهای صنعتی گرفته اند و از قضا هم بازار مهاجرت این قشر ظاهراً داغتر از همیشه شده است.
تازه این ماجرا فقط مربوط به کشاورزان، زمین داران و باغداران است و بهیچ وجهی به شرایط دامداران و سایر صنعتگران در حوزه های مختلف نمی پردازیم.
در میان جاذبه های کشاورزی برای اهل فن در کشورهای صنعتی، ادعای رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن قابل تأمل است.وی چندی پیش مدعی شده بود در اتحادیه اروپا به ازای هر هکتار زمین زراعی به کشاورز مبالغ قابل توجهی کمک مالی می شود که بسیاری از هزینه های کشاورز و زیانهای ناشی از حوادث طبیعی را تأمین می کند.
چندی پیش هم روزنامه همشهری درباره مهاجرت کشاورزان نوشته بود:«بسیاری از جوانانی که با استفاده از ویزای کشاورزی مهاجرت میکنند، نیروهای ماهر و جوانی هستند که اگر در کشور حفظ شوند، میتوانند کشاورزی آسیبدیده کشور را دوباره احیا کنند.»
در وطن خودشان از زمین و شغل آبا و اجدادیشان دست شستهاند و زمینهای کشاورزی یکییکی به انبار کالا و مراکز غیرمجاز تفکیک زباله تبدیل میشوند، اما فرسنگها دورتر از کشور و دیارشان روی زمین دیگران شب تا صبح و روز تا شب، بذر میکارند، زمینهای کرتبندی شده را آبیاری میکنند، محصول را درو میکنند و خلاصه برای آبادی زمین غریبهها از جان و دل مایه میگذارند.
شمار این کشاورزان ایرانی که در غربت کشت و کار میکنند، کم نیست و فراوانی متقاضیان ویزای کشاورزی نشان میدهد در سالهای اخیر تعداد آنها رو به افزایش است. این مهاجران با یدک کشیدن نام کشاورز از شرایط دریافت «ویزای کشاورزی» برخوردار میشوند و به کشورهایی مهاجرت میکنند که در بخش کشاورزی با کمبود نیروی کار مواجه هستند.
در ادامه ماجرای مهاجرت زمین داران زعفرانی تشریح می شود که به دلایل مختلف و موانع عجیب و غریب، تصمیم می گیرند به استرالیا مهاجرت کنند.
این موارد در حالی است که رئیسی در روز دانش آموز امسال در نشستی در جمع دانشآموزان شرکت کننده در اولین دوره «اردوهای راهیان پیشرفت»، با ادعای اینکه جمهوری اسلامی پیشرفتهای بسیاری دارد که عموم مردم و حتی عده زیادی از نخبگان اطلاعات دقیق و کاملی از آنها ندارند، بر شناسایی استعدادها و فراهم کردن شرایط لازم برای تداوم رشد آنها تأکید کرده اما در واقع آنچه می بینیم با سخنان و آرزوهای وی فرسخها فاصله معنی دار وجود دارد.
چندی پیش منصور حقیقت پور درباره بیاثر بودن اقدامات دولت برای حل مشکلات اقتصادی و مهاجرت اقشار مختلف گفت: آقای رئیسی از استعدادهای خوب در حوزه های اقتصادی و اجرایی استفاده نمی کند. معاون اقتصادی رئیس جمهور اختیار اجرایی ندارد اما بقیه اعضای تیم اقتصادی دولت نیز که اختیارات اجرایی دارند بلد نیستند کار کنند.
این فعال اصولگرا درباره موج مهاجرت افرادی که نام آشنا نیستند گفت: نیاز نیست آقای رئیسی روزی چند سخنرانی انجام دهد یا هفته ای چند سفر استانی برود، کافی است او چند تصمیم درست برای اداره کشور بگیرد تا از مهاجرت ثروت و فرار مغزها جلوگیری کند. متأسفانه این روزها شاهد مهاجرت کفاشها هستیم، در واقع کفاش های ایرانی برای کار به ترکیه می روند. حال آنکه ما می توانیم قطب صادرات کفش در خاورمیانه باشیم. اگر همین روند ادامه پیدا کند فردا لحافدوزها هم مهاجرت می کنند.
اما در این میان ماجراهای مرد پرحاشیه دولت هم کم نبوده. چندی پیش بهادری جهرمی در رابطه با موج مهاجرت و مدیریت دولت در این زمینه مدعی شده بود در پنج سال گذشته کشور فقط بیش از ۲ هزار و ۷۰۰ نخبه که از کشور خارج شده بودند به کشور بازگشتند و با سیاستهای اتخاذ شده موجی از بازگشت نخبگان هم شاهد بودیم!
سخنان و ادعاهای جهرمی در حالی بیان می شود که کانادا هم به لیست مقاصد کشاورزان ایرانی تبدیل شده است.بطور مثال در سالهای اخیر کشاورزی در استان ساسکاچوان به یکی از جاذبه های کشاورزان ایرانی برای مهاجرت به کانادا تبدیل شده است. کشور کانادا می گوید امکان دریافت اقامت دائم و سپس شهروندی کانادا را در پروسهای سریع و مطمئن برای متقاضی کشاورزی و اعضای خانواده او فراهم شده است.
در حالی یک کشاورز می تواند با یکصدو پنجاه هزار دلار سرمایه در کنار کمکهای دولت برای خود در کانادا زندگی دست و پا کند که در کشور خودمان با این مبلغ با نرخ دلار امروز، حدود شش میلیارد تومان، نمی توان سرمایه گذاری مطمئن و سود آوری در زمینه کشاورزی و توسعه آن و همچنین فرار از دست دلال تا تأمین کود و سایر ادوات کشاورزی انجام داد.
بنظر می رسد در ماجرای تولید شعار و وعده، هر چقدر موضوع ادعا بزرگتر باشد، بر خلاف مثال قدیمی سنگ بزرگ نشان از نزدن است، برای مردم ما باورپذیر تر و در نهایت دلگرم کننده تر است.
قلباً آرزو داریم نه تنها در این دولت بلکه در دولتهای آینده تمامی وعده ها تحقق یابد، آرامش بر زندگی مردم مستولی شده و نرخ مهاجرت و فرار سرمایه های ناب انسانی از کشور شکل بالعکس به خود بگیرد.
انتهای پیام