به گزارش «شیعه نیوز»، روزنامه جوان در مطلبی با عنوان« همه آلودگیهای روزگار شما!» به قلم غلامرضا صادقیان/ سردبیر این گونه آورده است:
برف نو آمد. دوستی پیغام داد-به کنایه- تو که اشعار شاملو را از بری، «برف شاملو» را در روزنامه بنویس! منظورش این قطعه از شعر برف شاملو بود: «برف نو، برف نو، سلام، سلام! بنشین، خوش نشستهای بر بام! پاکی آوردیای امید سپید/ همه آلودگی است این ایام»! گفتم اتفاقاً به چشم من هم، همه آلودگی میآید! آنگاه از آلودگیهای ایام برای او نوشتم.
نوشتم زمانه آلودهای است. خواسته یا ناخواسته داشتند شهرههای خوشگذران و کاهلان و منبلان را میچیدند جلوی طلبههایی رنجور سختیکشیده!
نوشتم بد زمانه آلودهای است. همین یک سال پیش بود که گفتند طلبهای نخبه را یک شب پس از آنکه دوستانش او را به دنبال تهیه غذا از باقیماندههای غذای دیگران دیدهاند، از دست دادهایم. حتی گفتنش هم که چگونه، آسان نیست! اسمش هست، آدرسش هست، اما این طبقه خبرهاشان برای کسی اهمیت ندارد. میدانی او چه زمانی از گرسنگی و فقر، زندگیاش پایان یافت؟ همان زمانی که صداوسیمای ما شهرههای شهر را در هر جشن و مراسمی به تلویزیون میآورد و یک کسی از همان قماش را هم به نام مجری مقابل او مینشاند تا برای سرگرمی مردم از او بپرسند که قرمهسبزی دوست داری یا کشکوبادمجان! در ازای چه؟ چندصد میلیون ناقابل! چندصد میلیون بگیر و بیا بگو چی دوست داری و چه احساسی داری و چهجوری خوش میگذرانی!
گفتم و نوشتم که واقعاً زمانه آلودهای است که با برف هم پاک نمیشود. یک روحانی سادهپوش و سادهزیست، تفریحش چیست؟ رفتن در روستا و تعمیر طویله و جاده و خانه پیرزنان روستایی. تفریح شهره شهر ما چیست؟ «دیده به بد دیدن آلودن!»، با پول مالیات آن پیرزن روستایی و از سهم بیتالمال، به کانادا و ترکیه و فرانسه رفتن و جنس برند خریدن!
گفتم میدانی که آمار رسمی میگوید ۸۰درصد طلبهها زیرخط فقرند و با شهریههای چندصدهزارتومانی مراجع بهسر میبرند. یک مرج تقلید با یک میلیاردتومان سهم، به ۳ هزار طلبه شهریه میدهد و مجری برنامه لوند تلویزیون ۵ میلیارد میگیرد تا آن را جای دیگری ببازد!
زمانه آلودهای است. زمانه تنزل از روشنفکران خائن به شهرههای خناس! روزگاری دکتر شریعتی گفت پای هر قرارداد ننگین استعماری، امضای یک روشنفکر از فرنگ برگشته دیده میشود، اما امضای حتی یک آخوند نجفرفته پای هیچ قرارداد استعماری نیست. حالا امضای روشنفکران از فرنگ برگشته خائن، تبدیل شده است به ملاقاتهای شهرههای خائن به فرنگ رفته!
گفتم این زمانه، همه آلودگی است، صفبندی شهرهها و فوتبالیستهای میلیاردی و تبلیغاتچیهای لوازم آرایشی با پول و پشتیبانی شقیترین موجودات عالم برای نجات مردمی که با تحریم همان شقیترینها گرفتار پنج و شش خود هستند!
نوشتم روزگار ما اگر نسبتی با برف سپید ندارد، از آنجاست که زمانه سرکشی کاهلان و منبلان در مقابله با جهادگران است. مدیران کاهل، مسئولان منبل، مجریان متهاون! همه در ارتقای فرهنگ منحط شهرهپروری کوشیدند. در فرهنگی که هزار سال پیش حکیمانش مثل سنایی سرودند: «شرعورزی نیاید از منبل/حق گزاری نیاید از کاهل».
دوستم گفت آری بخوان که «برف نو، برف نو، سلام، سلام! / بنشین، خوش نشستهای بر بام! / پاکی آوردیای امید سپید/ همه آلودگی است این ایام! / راه شومی است میزند مطرب/ تلخواری است میچکد در جام/ اشکواری است میکشد لبخند/ ننگواری است میتراشد نام/شنبه، چون جمعه، پار، چون پیرار/نقش همرنگ میزند رسام».
انتهای پیام