به گزارش «شیعه نیوز»، در کافى از امام صادق علیه السلام روایت آورده که فرمود: هیچ گناهى (هر قدر هم که کوچک باشد) با اصرار در ارتکابش صغیره نیست، و هیچ گناهى هر قدر هم که بزرگ باشد با استغفار از آن کبیره نیست.
علامه طباطبایی در ذیل آیات 130 تا 138 سوره مبارکه آل عمران به بیان روایاتی درباه مغفرت خداوند و توبه و استغفار از گناهان پرداخته است.
در این بخش از المیزان می خوانیم:
و در تفسیر الدرالمنثور است که احمد از ابى سعید خدرى از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) روایت کرده که گفت : رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) فرمود: ابلیس به خداى عزوجل عرضه داشت : به عزتت سوگند که تا هستم نسل آدم را مادام که جان در بدن دارند گمراه مى کنم، خداى عزوجل فرمود: به عزتم سوگند که همواره آنها را مادام که از من مغفرت بخواهند مى آمرزم.
و در کافى از امام صادق علیه السلام روایت آورده که فرمود: هیچ گناهى (هر قدر هم که کوچک باشد) با اصرار در ارتکابش صغیره نیست، و هیچ گناهى هر قدر هم که بزرگ باشد با استغفار از آن کبیره نیست.
و در تفسیر عیاشى از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در حدیثى فرمود: و در کتاب خداى تعالى نجات از هر پستى و بصیرت از هر کوردلى و شفا از هر بیمارى اخلاقى، وجود دارد، و شما آن را در آیاتى جستجو کنید که به توبه و استغفار امرتان مى کند، مثلا مى فرماید:
(و الّذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذکروا اللّه فاستغفروا لذنوبهم، و من یغفر الذنوب الا اللّه، و لم یصروا على ما فعلوا و هم یعلمون ).
و نیز فرموده : (و من یعمل سوءا او یظلم نفسه ثم یستغفر اللّه یجد اللّه غفورا رحیما)، این نمونه اى است از آیاتى که خداى تعالى در آن امر به استغفار فرموده، البته (در آیاتى دیگر) استغفار را مشروط به توبه و دل کندن از گناه کرده، از آیه زیر هم مى توان شرطى دیگر را استفاده کرد، و آن عمل صالح است چون مى فرماید: (الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه ).
پس معلوم مى شود بدون توبه و عمل صالح استغفار به سوى خدا بالا نمى رود.
امام علیه السلام مساله دل کندن را از این جمله استفاده کرده، که مى فرماید: (و لم یصروا على ما فعلوا)، و همچنین احتیاج توبه و استغفار به عمل صالح را از همان آیه اى که نقل کردیم استفاده فرموده، چون جمله کلمه هاى طیب عمومیت دارد هم شامل عقائد مى شود و هم استغفار.
و در کتاب مجالس از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرموده : وقتى آیه : (و الّذین اذا فعلوا فاحشه…) نازل شد، ابلیس بر بالاى یکى از کوه هاى مکه رفت، که نامش را ثور مى گویند، و با بلندترین فریاد عفریت هاى (شاگردان ) خود را صدا کرد، که همه دورش جمع شدند و گفتند: براى چه ما را خوانده اى اى بزرگ ما؟ گفت : این آیه نازل شده : خواستم ببینم کدام یک از شما حریف خنثى کردن آن هستید عفریتى از شیطانها بر خاست و به ابلیس گفت :
من حریف آن هستم و… آن را خنثى مى کنم، ابلیس گفت : نه تو حریف نیستى، دیگرى بر خاست و سخنى نظیر او گفت، ابلیس به او نیز گفت که : تو هم حریف آن نیستى،تا آنکه (شخصى به نام ) وسواس خناس بر خاست و گفت : من حریف آنم، پرسید از چه راه ؟ گفت : من به فرزندان آدم وعده مى دهم، و تشنه گناهان مى کنم تا مرتکب شوند، و بعد از ارتکاب توبه و استغفار را از یادشان مى برم، ابلیس گفت : حقا که تو حریفى و او را ماءمور به خنثى کردن اثر این آیه کرد، که تا روز قیامت به این کار بپردازد.
این روایت از طرق اهل سنت هم نقل شده است.
انتهای پیام